چرا ترامپ بر مذاکره اصرار دارد؟

گروه بین الملل خبرگزاری فارس - محمدعلی رنجبر: چرا ترامپ بر مذاکره اصرار دارد؟ برای پاسخ دادن به این سوال ابتدا باید یک نکته را مشخص کرد! آیا آمریکا و شخص ترامپ: «نمی خواهند وارد جنگ شوند»! یا «نمی توانند وارد جنگ شوند»؟! پاسخ به این سوال بسیار کلیدی است و تاثیر به سزایی در پاسخ به سوال قبلی دارد!
متاسفانه، عده ای از تحلیلگران، بدون عنایت به تاریخ و گذشته، بدون توجه به شرایط «جهانی، منطقه ای و ملی» و بدون عنایت به اهداف راهبردی و چشم اندازی که کشورها برای خود طراحی کرده اند، وارد تحلیل مسائل می شوند.
ورودی که آنها را گرفتار و اسیر روزمرگی می کند و اخبار و اطلاعات «روتین» و «لحظه به لحظه»، به تحلیل آنها جهت می دهد نه جامعیت در نگاه کلان به موضوعات و مسائل!
به این علت اکثر تحلیلهای این تحلیلگران؛ «کاریکاتوری»، «متوهمانه» و سراسر «متناقض» می شوند!
اگر کسی تاریخ ۲۴۰ ساله آمریکا را مطالعه کند، متوجه خواهد شد، آنها بر اساس عقلانیت حسابگر (بررسی سود و زیان) با کشورها وارد چالش نظامی می شوند، لذا اگر احساس کنند که کشور مقابل از حیث نظامی قدرتمند است، به هیچ وجه گزینه نظامی را مگر بعد از تضعیف آن کشور، به کار نمی برند.
این مساله به خوبی در کتابی با عنوان: «جنگ و امپراطوری» که مربوط به تاریخ شکل گیری و بسط امپراطوری آمریکاست، شرح و توضیح داده شده است.
به عنوان نمونه بسیاری دوران دولت بوش پسر را فراموش کرده اند. دورانی که نئوکانها بسیار مغرورانه سه کشور را «محور شرارت» معرفی کردند:
ایران
کره شمالی
عراق
سه کشوری که به عنوان نماد شرارت در جهان معرفی شدند و افکار عمومی دنیا و آمریکاییها مخصوصا بعد از ۱۱ سپتامبر آماده و محیای برخورد فیزیکی با این کشورها بود. اما از بین این سه کشور تنها به کشور عراق حمله شد! چرا؟!
پاسخ بسیار ساده است. چون ایران و کره شمالی از قدرت نظامی و درونی بالایی برخوردار بودند و عراق با پذیرش رژیم بازرسی ها که در پوشش بازرسی از تمام توان و قدرت نظامی عراق آگاهی یافتند، پذیرش سیستم نفت در برابر غذا و از همه مهمتر شکاف شدید بین صدام دیکتاتور و جامعه شیعی عراق، کاملا تضعیف شده و آماده حمله بود!
لازم نیست برای خوانندگان محترم توضیح داده شود که آمریکا چه زمانی جرات حمله به لیبی را پیدا کرد!
و لازم نیست بیان شود که چرا آمریکا علی رغم اعلام رسمی حمله به سوریه، حمله نظامی مستقیم و گسترده برای «تغییر رژیم» در زمان اوباما نکرد!
پس آمریکایی که قدرت نظامی ایران در زمانه بوش در حد و اندازه دوران فعلی نبود و البته آمادگی افکار عمومی دنیا برای حمله، اما جرات حمله را پیدا نکرد، حال چگونه در این شرایطی که ایران از هرات تا بیروت، از بغداد تا صنعا، از هرمز تا سوئز را تحت نفوذ خود دارد، جرات حمله به ایران را پیدا کند!؟ آنهم درست در شرایطی که جبهه مقاومت برگ برنده های بسیار زیادی در اختیار دارد!
بر این اساس، ترامپ نه اینکه نمی خواهد وارد جنگ با ما شود بلکه نمی تواند وارد جنگ شود! وقتی این سوال و این نکته پاسخ داده و مشخص شود، پاسخ اینکه چرا ترامپ بر مذاکره اصرار دارد نیز مشخص خواهد شد. چون ترامپ چاره ای جز این ندارد که بر مذاکره اصرار کند.
اما چرا ترامپ فکر می کند که با فشار اقتصادی، اراده ایران تضعیف می شود. این را نیز باید در تحلیل اشتباه (دوستان خودی و غیرخودی) از پذیرش مذاکرات منتهی به برجام دانست.
متاسفانه نه دوستان خودی و نه دوستان غیرخودی اصلا متوجه نشدند که نرمش قهرمانانه چیست و چه بود!؟ لذا فکر می کنند که جمهوری اسلامی ایران به خاطر فشار آمریکا، ذلیلانه تن به مذاکرات داده است در حالیکه اصلا اینگونه نبود. از این رو بر اساس این تحلیل اشتباه که متاسفانه عامل ایجاد آن، برخی از داخل کشور هستند، ترامپ فکر می کند که اگر فشارها را زیادتر کند ایرانی ها بار دیگر می پذیرند که وارد مذاکرات شوند و او پیروزمندانه شروط و اهداف خودش را بر ما تحمیل می کند. اما به فرموده رهبری او سخت در اشتباه است و در این نبرد اراده ها، اراده نظام جمهوری اسلامی متکی به اراده الهی و توکل بر او، باز هم پیروز خواهد شد.
در پایان بر این نکته تاکید می شود که بحمدالله کشور آمادگی کامل برای هر نوع حماقت طرف مقابل را دارد و آماده پاسخگویی به هر نوع تهدیدی ولو نظامی، می باشد.
محمد علی رنجبر، پژوهشگر مسائل راهبردی، بنیانگذار موسسه مطالعات راهبردی «جهان تمدن رسالت»
انتهای پیام/
متاسفانه، عده ای از تحلیلگران، بدون عنایت به تاریخ و گذشته، بدون توجه به شرایط «جهانی، منطقه ای و ملی» و بدون عنایت به اهداف راهبردی و چشم اندازی که کشورها برای خود طراحی کرده اند، وارد تحلیل مسائل می شوند.
ورودی که آنها را گرفتار و اسیر روزمرگی می کند و اخبار و اطلاعات «روتین» و «لحظه به لحظه»، به تحلیل آنها جهت می دهد نه جامعیت در نگاه کلان به موضوعات و مسائل!
به این علت اکثر تحلیلهای این تحلیلگران؛ «کاریکاتوری»، «متوهمانه» و سراسر «متناقض» می شوند!
اگر کسی تاریخ ۲۴۰ ساله آمریکا را مطالعه کند، متوجه خواهد شد، آنها بر اساس عقلانیت حسابگر (بررسی سود و زیان) با کشورها وارد چالش نظامی می شوند، لذا اگر احساس کنند که کشور مقابل از حیث نظامی قدرتمند است، به هیچ وجه گزینه نظامی را مگر بعد از تضعیف آن کشور، به کار نمی برند.
این مساله به خوبی در کتابی با عنوان: «جنگ و امپراطوری» که مربوط به تاریخ شکل گیری و بسط امپراطوری آمریکاست، شرح و توضیح داده شده است.
به عنوان نمونه بسیاری دوران دولت بوش پسر را فراموش کرده اند. دورانی که نئوکانها بسیار مغرورانه سه کشور را «محور شرارت» معرفی کردند:
ایران
کره شمالی
عراق
سه کشوری که به عنوان نماد شرارت در جهان معرفی شدند و افکار عمومی دنیا و آمریکاییها مخصوصا بعد از ۱۱ سپتامبر آماده و محیای برخورد فیزیکی با این کشورها بود. اما از بین این سه کشور تنها به کشور عراق حمله شد! چرا؟!
پاسخ بسیار ساده است. چون ایران و کره شمالی از قدرت نظامی و درونی بالایی برخوردار بودند و عراق با پذیرش رژیم بازرسی ها که در پوشش بازرسی از تمام توان و قدرت نظامی عراق آگاهی یافتند، پذیرش سیستم نفت در برابر غذا و از همه مهمتر شکاف شدید بین صدام دیکتاتور و جامعه شیعی عراق، کاملا تضعیف شده و آماده حمله بود!
لازم نیست برای خوانندگان محترم توضیح داده شود که آمریکا چه زمانی جرات حمله به لیبی را پیدا کرد!
و لازم نیست بیان شود که چرا آمریکا علی رغم اعلام رسمی حمله به سوریه، حمله نظامی مستقیم و گسترده برای «تغییر رژیم» در زمان اوباما نکرد!
پس آمریکایی که قدرت نظامی ایران در زمانه بوش در حد و اندازه دوران فعلی نبود و البته آمادگی افکار عمومی دنیا برای حمله، اما جرات حمله را پیدا نکرد، حال چگونه در این شرایطی که ایران از هرات تا بیروت، از بغداد تا صنعا، از هرمز تا سوئز را تحت نفوذ خود دارد، جرات حمله به ایران را پیدا کند!؟ آنهم درست در شرایطی که جبهه مقاومت برگ برنده های بسیار زیادی در اختیار دارد!
بر این اساس، ترامپ نه اینکه نمی خواهد وارد جنگ با ما شود بلکه نمی تواند وارد جنگ شود! وقتی این سوال و این نکته پاسخ داده و مشخص شود، پاسخ اینکه چرا ترامپ بر مذاکره اصرار دارد نیز مشخص خواهد شد. چون ترامپ چاره ای جز این ندارد که بر مذاکره اصرار کند.
اما چرا ترامپ فکر می کند که با فشار اقتصادی، اراده ایران تضعیف می شود. این را نیز باید در تحلیل اشتباه (دوستان خودی و غیرخودی) از پذیرش مذاکرات منتهی به برجام دانست.
متاسفانه نه دوستان خودی و نه دوستان غیرخودی اصلا متوجه نشدند که نرمش قهرمانانه چیست و چه بود!؟ لذا فکر می کنند که جمهوری اسلامی ایران به خاطر فشار آمریکا، ذلیلانه تن به مذاکرات داده است در حالیکه اصلا اینگونه نبود. از این رو بر اساس این تحلیل اشتباه که متاسفانه عامل ایجاد آن، برخی از داخل کشور هستند، ترامپ فکر می کند که اگر فشارها را زیادتر کند ایرانی ها بار دیگر می پذیرند که وارد مذاکرات شوند و او پیروزمندانه شروط و اهداف خودش را بر ما تحمیل می کند. اما به فرموده رهبری او سخت در اشتباه است و در این نبرد اراده ها، اراده نظام جمهوری اسلامی متکی به اراده الهی و توکل بر او، باز هم پیروز خواهد شد.
در پایان بر این نکته تاکید می شود که بحمدالله کشور آمادگی کامل برای هر نوع حماقت طرف مقابل را دارد و آماده پاسخگویی به هر نوع تهدیدی ولو نظامی، می باشد.
محمد علی رنجبر، پژوهشگر مسائل راهبردی، بنیانگذار موسسه مطالعات راهبردی «جهان تمدن رسالت»
انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «چرا ترامپ بر مذاکره اصرار دارد؟» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.