<a href="/fa/dashboard/ class="text info">ایران</a> اقتصادی ترین برنامه نفوذ منطقه ای را دنبال کرد / حمله <a href="/fa/dashboard/ class="text info">ترکیه</a> و انتخاب کردها

به گزارش خبرنگار تشکل های دانشگاهی خبرگزاری فارس، علی صمدزاده رئیس گروه مطالعاتی ابابیل در نشست بررسی تحولات منطقه که به همت دفتر بین الملل و جهان اسلام بسیج دانشجویی دانشگاه تهران برگزار شد با اشاره به مسائل سوریه گفت: مناطق مورد تسلط کردها یا به عبارت دقیق تر نیروهای قسد (نیروهای دموکراتیک سوریه) بیشتر اراضی بالای رود فرات که تقریبا شامل یک سوم مناطق سوریه هستند را شامل می شد.
وی افزود: در این مناطق تا قبل از خروج نیروهای آمریکایی و حمله ترک ها، کردها پشتیبانی کامل هوایی آمریکا در برابر داعش و دولت سوریه را داشتند. در عملیات قبلی ترکیه هم تحت عنوان سپر فرات، ترکیه با ورود نظامی مستقیم خود نیروهای کرد را از مناطق غربی کردنشین در عفرین عقب زده و تروریست های تحت نفوذ خود را در آن جا ساکن کرد. حمله فعلی ترکیه به سوریه در راستای استراتژی کلی ترکیه مبنی بر ایجاد حیاط خلوت و زمین نفوذ برای خود در منطقه است.
صمدزاده تصریح کرد: ترکیه اساسا با تمامی همسایه های خود در حال تعارض و یا رقابت است. البته تا قبل از حمله ترکیه به سوریه این دو کشور بهترین رابطه اقتصادی را با هم داشتند، اما ترکیه به قصد نفوذ بیشتر به همراه با قول قطری ها درباره سرمایه گذاری در سوریه، اقدام به حمایت از تروریست ها در سوریه کرد؛ همچنین ترکیه یک نگرانی همیشگی در مورد مساله کردها داشته است.کردها در چهار کشور همسایه ایران، عراق، سوریه و ترکیه به عنوان یک اقلیت قومی حضور دارند. در ایران فرهنگ کردی شناخته شده است.
وی ادامه داد: شما می دانید که زبان کردی هم در این سال های اخیر مجوز پیدا کرده است و می توانند آموزش زبان کردی هم داشته باشنداما در میان چهار کشور یادشده، بیش ترین و گسترده ترین جمعیت کردی، مختص کشور ترکیه است. از جمعیت بیش از ۸۰ میلیونی ترکیه تقریبا ۲۰ میلیون کرد هستند. ترک ها به واسطه سیاست فرهنگی و اجتماعی که دارند، هویت کردی را به رسمیت نمی شناسند. این میراثی است که از زمان آتاتورک دست به دست شده است و به دولت اردوغان هم رسیده است.
رئیس گروه مطالعاتی ابابیل گفت: بسیاری از کردها به عنوان ترکهای کوهی شناخته می شوند یعنی ترک هایی که در مناطق کوهستانی زندگی می کنند. ترکیه همیشه سیاست سرکوب گرایآن های نسبت به کردها داشته و تقریبا می توان گفت که به لحاظ وضعیت سیاسی و قومی، کردها بیش تر از همه جا در ترکیه تحت فشار هستند. البته در حکومت سوریه هم با توجه به این که کردها حالت عشایری داشتند و از جایی به جای دیگر می رفتند، پاسپورت و شناسنامه سوری به آن ها تعلق نمی گرفت.
وی یادآور شد: از شروع بحران سوریه یعنی از سال ۲۰۱۱ نسبتی که حکومت بشار اسد با کردها برقرار کرد این بود که هویت کردی آن ها را به رسمیت شناخت و به این ها مجوز داد که در مناطق کردی از گروه های امنیتی خودشان برای تامین امنیت استفاده کنند، وهمزمان ارتش سوریه دربرخی از شهرهای آن ها حضور داشت که نمونه اش شهر قامشلی است که از بزرگترین شهرهای استان حسکه است.
وی افزود: در این شهر ارتش سوریه به صورت گسترده حضور دارد، از ابتدای بحران بوده و حتی زمانی که آمریکایی ها در این مناطق بودند ارتش سوریه حضور داشت. این توافقی بود که دولت مرکزی داشت و البته یک استراتژی امنیتی هم بود، با توجه به این که دولت سوری در مناطق کردی نمیخواست عملیات بکند و میخواست نیروهایش را آزاد کند که در سایر نواحی از ارتش بتواند در مبارزه با گروه های تکفیری استفاده کند.
صمدزاده تصریح کرد: این امر به ویژه از زمانی که داعش ظهور کرد یک خلاء قدرتی به وجود آورد و در مناطق کردی هم گروه های مختلفی وارد مبارزه با داعش شدند. ارتش سوریه با پشتیبانی ایران و روسیه می جنگید. آمریکایی ها هم دنبال نیرویی نیابتی می گشتند که بگویند ما هم داریم با داعش مبارزه می کنیم و برای این امر کردها را انتخاب کردند. نقطه ضعف کردها در روی زمین، یعنی به عنوان یک قومیت، این است که کرد ها حداکثر ۹ درصد جمعیت سوریه را تشکیل می دهند.
رئیس گروه مطالعاتی ابابیل گفت: جمعیت سوریه الآن با آمار سال ۲۰۱۸ تقریبا حدود ۱۹ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر است. از این جمعیت، تقریبا یک جمعیت ۱ میلیون و ۹۰۰ هزار نفری حداکثر جمعیت کرد های سوریه است، که با موج آوارگی و مهاجرتی که اتفاق افتاده است، این جمعیت تقریبا یک موجودیتی ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار نفری دارد. این جمعیت به لحاظ پشتیبانی یک نیروی رزمی جمعیت خوبی نیست؛ از این جهت که آمریکایی ها در یک تلاش منسجم ۶ ساله نیروی رزمی که از کرد ها توآن استند استخراج کنند تحت عنوان نیروهای قسد یک نیروی ۳۰ هزار نفری است. یعنی جوانانی که بتوانند بجنگند.
صمدزاده ادامه داد: آمریکایی ها ۶ سال واقعا توان گذاشتند و این ۳۰ هزار نفر را آموزش دادند اما در مبارزه با داعش مشخص شد که این نیرو توان بازسازی خودش را ندارد. یعنی تلفاتی که در صحنه نظامی به آن ها وارد می شد را نمی توآن است خوب پوشش بدهد. به خاطر این که جمعیت پشتیبانش به شدت محدود است.
وی افزود: در مورد خود ارتش سوریه هم این اتفاق افتاد. ارتش سوریه تا قبل از بحران سوریه یکی از بزرگترین ارتش های عربی بود. ارتش سوریه حدود ۵۰۰ هزار نفر جمعیت داشت و به نسبت جمعیت اگر حساب بکنیم با توجه به جمعیت ۲۳ میلیونی در سوریه در سال ۲۰۱۱ به نسبت جمعیت، سوریه بزرگترین ارتش کشورهای عربی را داشت؛ چون مشابه آن ارتش کشور مصر است در حالی که این کشور ۸۵ میلیون نفر جمعیت دارد. اما همین ارتش ۵۰۰ هزار نفری در بحران سوریه با توجه به تلفاتی که به وجود آمد توان بازسازی خودش را تا حد زیادی از دست داد.
صمدزاده گفت: در مورد کردها، این فرایند خیلی سریع رخ می داد. به همین دلیل مثلا در مرحله نهایی پاکسازی شهر رقه که کانون فعالیت داعش بود، عملیات نظامی ای که با پشتیبانی سنگین آمریکایی ها اتفاق افتاد، بیش از ۳ ماه طول کشید. چیزی که مثلا مشابه آن در مورد شهر موصل عراق اتفاق افتاد. در صورتی که پیچیدگی های شهر موصل قابل مقایسه با شهر ۶۰ هزار نفری رقه نیست. موصلی که برخی اعتقاد دارند دومین شهر بزرگ عراق به لحاظ زیرساخت های تمدنی است، و به لحاظ جمعیتی چندین میلیون جمعیت دارد.
رئیس گروه مطالعاتی ابابیل اظهار داشت: پس از گستردگی نیروهای کردی در شرق فرات اتفاقی که افتاد این بود، آمریکایی ها با پشتیبانی سنگین هوایی مانع این شدند ارتش سوریه وارد این مناطق شود. مناطق کردی به زعم آمریکایی ها یعنی در واقع شمال شرق رودخانه فرات که شمال آن در اختیار نیروهای کردی و جنوبش در اختیار ارتش سوریه بود.
صمدزاده ادامه داد: آمریکایی ها اولین کاری که کردند این بود که تمام پل های زمینی که روی این رودخانه بود را بمباران هوایی کردند که ارتش سوریه نتواند از این پل ها عبور کند و به شمال شرق فرات وارد شود و در پاسخ به کوچکترین تعرض حتی خمپاره ای از نواحی جنوبی ،آمریکایی ها پاسخ شدید توپخآن های و یا هوایی از طریق جنگنده های اف ۲۲ می دادند و واحد هایی که به عنوان شلیک کننده شناسایی می شدند ، آن واحد ها را مورد اصابت و هدف قرار می دادند.
وی تصریح کرد: این پشتیبانی سنگین هوایی از کردها صورت می گرفت که تلفات بسیار کمی برای کرد ها اتفاق بیافتد. اما استراتژی آمریکایی ها بعد از روی کار آمدن ترامپ در مورد سوریه تغییر کرد؛ تا قبل از آن در دولت اوباما حتی با وجود تنش هایی که بین ترک ها و آمریکایی ها به وجود آمده بود، آمریکایی ها به دنبال تصرف بخشی از خاک سوریه بودند و حتی به این فکر می کردند که برخی پایگاه های راهبردی در شمال سوریه تاسیس کنند حتی بعضی کارشناسان پیشنهاد می دادندکه پایگاه های هوایی نظیر اینجرلیک را تخلیه کنند و بیایند در نواحی کردی سوریه فرودگاه های راهبردی تاسیس کنند و با همین نیروی ۳۰ هزار نفری کردی این پایگاه ها را حمایت کنند و حتی تسلیحات راهبردی را منتقل کنند به شمال شرق سوریه به عنوان سرزمین بدون حاکمیت.
صمدزاده اضافه کرد: راهبرد ترامپ در خاورمیانه این بود که جنگی که برای ما نیست هزینه اش را ما نباید بپردازیم. اصلی ترین ویژگی ای که الآن در سیاست خارجی ترامپ هست، این است که جایی که منفعت برای ما نیست و هزینه این منفعت به جیب ما نمی رود، هزینه باید توسط دیگران پرداخت بشود. ترامپ خیلی فشار آورد که کشورهایی که مدافع این اقلیم کردی هستند، آن ها بیایند پای کار و هزینه را پرداخت کنند که این کشورها، کشورهای جنوب خلیج فارس و به ویژه رژیم صهیونیستی هستند.
وی افزود: رژیم صهیونیستی که به آمریکا پول نمی دهد و تقریبا سالانه ۳ میلیارد دلار کمک بلاعوض دریافت می کند، یعنی طرفی نیست که پول پرداخت کند. کشورهای حاشیه خلیج فارس هم کرد ها را به عنوان متحد به رسمیت نمی شناسند و پیشتر برای سرمایه گذاری در بحران سوریه، گروه های متعدد ذیل عنوان ارتش آزاد سوریه به عنوان یک بازیگر عربی را انتخاب کردند.
صمدزاده تصریح کرد: در این میان جعلی که توسط آمریکایی ها در این ناحیه اتفاق افتاد، این بود که اجازه دادند که کردها این اقلیم بسیار وسیع را به عنوان سرزمین کردی معرفی کنند. این نواحی که یک سوم خاک سوریه هستند مملوء از عشایر سوری هستند که این ها عرب هستند و اصلا ماهیت کردی ندارند. اما چون آمریکایی ها حمایت سنگین نظامی از کردها می کردند، حاکمیت در این ناحیه در اختیار کردها قرار گرفت و این جعل بزرگ اتفاق افتاد که این اقلیم کردستان سوریه است.
رئیس گروه مطالعاتی ابابیل گفت: از سال ۲۰۱۳ زمزمه های خود مختاری در این منطقه اتفاق افتاد تا این که در سال ۲۰۱۶ کرد ها اعلام کردند که ما به عنوان کردستان سوریه نظام فدرالی را به رسمیت می شناسیم و این جا سرزمین ماست. این بزرگترین تهدید برای ترکیه محسوب می شد. ترکیه دریافت که اگر جمعیت ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار نفری کرد ها در سوریه اعلام خودمختاری بکند، جمعیت ۲۰ میلیونی کردها در ترکیه نصف سرزمین ترکیه را مدعی خواهد شد. ترکیه اعتراضات گسترده ای به ناتو کرد و گفت که من عضو ناتو هستم و شما روی گروهی که من به عنوان تروریست می شناسم سرمایه گذاری کردید.
صمدزاده یادآور شد: حجم تسلیحات سنگینی که آمریکایی ها تحویل کرد ها دادند واقعا به شدت قابل تعجب است. بیش از ۱۰۰۰ تن تسلیحات در دو سال اخیر بعد از شکست داعش اختیار کرد ها قرار گرفت. این ها باعث شد زنگ خطرها برای ترکیه به صدا دربیاید و ترکیه الان این زمان را بهترین فرصت برای تحقق اهداف خودش با توجه به استراتژی ترامپ در نظر گرفته است. ترک ها می دانستند که ترامپ قصد ماندگاری در سوریه را ندارد و میخواهد نیروهای آمریکایی را از سوریه خارج کند و همزمان می دانستند که آمریکایی ها در پرونده ی ایران دچار مشکلات جدی هستند و نمی توانند آنجا تهدیداتی که به زعم خودشان از جانب ایران در حال وقوع هست را مهار کنند.
وی گفت: همزمان کشور های عربی درگیر چالش های متعددی هستند؛ یعنی شاید بتوان گفت طی ۳۰ سال ۴۰ سال اخیر هیچ زمانی نبوده که تنش بین کشور های عربی و تنش بین شورای همکاری خلیج فارس که اصلی ترین رکن جریان مبارزه با ایران در کشور های عربی هست به این شدت باشد؛ در حقیقت الان شورای همکاری خلیج فارسی وجود ندارد. ترکیه در واقع فرصت طلبی کرد و همزمان از چند عامل استفاده کرد. یکی استراتژی ترامپ بود، دوم بحث ضعف اتحادیه اروپا در مواجهه با پناهجویان سوریه بود.
صمدزاده افزود: در سال ۲۰۱۵ ترکها به دقت این را فهمیدند که اگر اروپایی ها با موج پناهجویان مواجه شوند، اتحادیه اروپا اصلا ممکن است دچار یک فروپاشی سیاسی شود. اتحادیه ای که شکل گرفته بود که مرز در آن وجود نداشته باشد و افراد بتوانند آزادانه تردد کنند با ورود پناهجویان سوری اعضایش شروع کردند به استقرار مرزهای ملی، یعنی هر کسی میخواهد از مرز تردد کند از او پاسپورت می خواستند. حتی کشور های اروپای شرقی که کمتر توسعه یافته بین خود اروپایی ها محسوب می شوند، این ها گفتند اصلا ما مرزهای ملی مان را دوباره برقرار می کنیم.
وی گفت: بعضی از کشور ها مثل آلمان برای پناهجویان برنامه ریزی کردند و از این ها سود اقتصادی به دست آوردند. آلمان اگر برای پناهجوی کرد سوری ۱۰۰۰ یورو هزینه می کند، ۱۲۰۰ تا ۱۵۰۰ یورو درآمد کسب می کند یعنی هزینه و سودش را بالانس کرده است، ولی کشور های اروپایی با توجه به این که اقتصاد قوی ندارند، نمی توانند که این کار را بکنند. به خاطر همین یک زمزمه های فروپاشی در اتحادیه اروپا شکل گرفت.
صمدزاده اضافه کرد: ترک ها این را به دقت فهمیدند و شروع به باج گیری از اتحادیه اروپا به بهانه پذیرش پناهجویان و ممانعت از ورود آنان به کشورهای اروپایی کردند. از ۲۰۱۵ تا امروز رقم کمک هایی که ترکیه برای بهانه مسدود کردن مسیر پناهجو ها از اتحادیه اروپا گرفته از ۶ تا ۷ یورو رد شده است. در حالی که همین اتحادیه اروپا میخواست ۲ میلیارد دلار به یونان وام بدهد، سیاست های ریاضتی برای یونان تجویز کرد و یک اغتشاشات گشترده ای در یونان شکل گرفت. ولی ترکیه با همین ابزار فشار پناهجو ها تا چندین برابر از اروپا کمک های بلاعوض دریافت کرده است.
وی گفت: البته جمعیت آوارگان و پناهجو های سوری که در ترکیه هستند دردسر های گسترده ای برای اردوغان به وجود آوردند و موجب شدند که محبوبیتش را در انتخابات ها به شدت کاهش یابد. الآن در آمار هایی خود ترک ها اعلام می کنند، حدود ۳ میلیون جمعیت پناهجو مستقر در ترکیه هست؛ این برای ترکها تهدید است ولی آن ها تلاش دارند همین تهدید را به فرصت تبدیل کنند.
صمدزاده ادامه داد: اردوغان به بهانه و علم به این که آمریکایی ها می خواهند از سوریه خارج بشوند، یک عملیات نظامی را کلید زد. به این بهانه که گروه های تروریستی کردی مثل «پ ک ک» و شاخه سوری آن را، تا عمق ۳۰ کیلومتری مرز خودش عقب بزند، یک منطقه امن به وجود بیاورد و از این منطقه امن برای اسکان پناه جوهای سوری که در ترکیه هستند استفاده کند. این عملیات برای طرف های مختلف پیامدهای گوناگونی داشت. برای آمریکایی ها به شدت شکننده بود، به خاطر این که یک متحدشان داشت با یک متحد دیگرشان می جنگید.
رئیس گروه مطالعاتی ابابیل گفت: آمریکایی ها بین ترکیه و کرد ها در منگنه قرار گرفتند و مجبور شدند ترکیه را انتخاب کنند، چون ترکیه یک عضو رسمی پیمان ناتو است و خود آمریکایی ها حدود ۵۰ سلاح هسته ای تاکتیکی در خاک ترکیه برای مقابله با تهدیدات روسیه مستقر دارند و از سوی دیگر کردها یک هم پیمان تاکتیکی به ویژه در جنگ علیه داعش برای آمریکایی ها محسوب می شدند. به همین اساس خروج نظامی های آمریکایی از شمال شرق فرات رخ داد.
صمدزاده افزود: کردها مجدد برایشان اثبات شد که در تشخیص مصالح خودشان قومیت توانمندی نیستند. شاید بشود گفت در دهه اخیر پرونده های متعددی کردها داشتند و در هیچ کدامشان نتوآن استند مصالح خودشان را به درستی تشخیص بدهندکه شاید آخرین مورد برجسته اش همه پرسی اقلیم کردستان عراق بود که همه پرسی را برگزار کردند و به جای کمک به این که جایگاه اقلیم ارتقا پیدا بکند یکی دو گام حتی به عقب تر رفتند؛ حتی زمزمه های این بود که برخی از اختیاراتی که در چارچوب قانون اساسی مشروط به الزام کردها به قانون اساسی عراق وجود دارد، با توجه به این که این ها دولت مرکزی را در فروش نفت و خرید تسلیحات دور می زدند از آن ها گرفته شود.
وی ادامه داد: در اشتباه راهبردی دیگر، کردهای سوریه نیز چند ماه پیشتر، قراردادی بسته بودند با رژیم صهیونیستی که یک تاجر یهودی بیاید نفت سوریه را بفروشد و درآمد حاصل از آن بشود منبع مالی اقلیم به اصطلاح کردی سوریه. در نهایت باید اذعان کرد اقدام نظامی ترکیه باعث شد که آمریکایی ها طرح خود را سرعت ببخشند و از سوریه خارج بشوند که همانطور که شاهد بودیم به شدت این اتفاق با سرعت عمل اتفاق افتاد. یعنی در همین ۱۰ روز اخیر آمریکایی ها ۹۰ درصد نیروهای خودشان را خارج کردند و آن نیرویی که باقی مانده بیشتر در دو منطقه التنف است ونیز چیزی در حدود ۱۵۰ نفر در مناطق شمال شرق بوکمال در مناطق نفت خیز.
صمدزاده گفت: ترکیه می خواست در این جدال مرزی تقریبا ۴۳۰ کیلومتری به عمق ۳۰ کیلومتر در داخل خاک سوریه یک منطقه امن ایجاد کند. کردها این وسط با مداخله روسیه و ایران یک توافقی با دولت مرکزی کردند. نیروهای خودشان را از برخی شهر هایی که در این اقلیم بود فراخوان کردند و به مرز بردند که بتوانند با ترکیه مقابله کنند. شهر هایی مثل منبج که قبل از این ارتش سوریه اجازه ورود به آن را نداشت و آمریکایی ها به شدت پشتیبانی می کردند، در کمتر از ۳- ۴ ساعت ارتش سوریه رفت مستقر شد در پایگاهی که چندساعت قبل، آمریکایی ها آن جا مستقر بودند. در عین عیسی پایتخت اقلیم به اصطلاح کردستان سوریه که توسط خود کردها مشخص شده بود ارتش سوریه رفت مستقر شد و شهر تحویل ارتش شد.
وی ادامه داد: در شهر رقه که کردها به زحمت توآن استند از داعش پس بگیرند، ارتش سوریه به سرعت رفت مستقر شد و برد بسیار گسترده ای برای حاکمیت دولت مرکزی سوریه داشت. یعنی یک سوم خاکی که اجازه تردد به آن را نداشتند به تعبیری آزاد شد. در پی این تحولات کردها هم به شدت اعتماد به نفس شان از بین رفت. آن چیزی که الآن کردها اعلام کردند این است که ما حداکثر برای جنگ با ترکیه برنامه ریزی برای ۱ سال جنگ داریم. آن هم جنگی که فتح سرزمینی در آن وجود ندارد و فقط می توانند به عملیاتی که برضدشان صورت می گیرد پاسخ بدهند.
صمدزاده تاکید کرد: نگرانی هایی که برای آمریکایی ها بعد از خروج اتفاق افتاد این بود که کردهای سوریه ۱۲ هزار زندانی داعشی را در اختیار داشتند؛ اعلام کردند که ما اگر نتوانیم از خودمان محافظت کنیم، قطعا زندآن ها را رها می کنیم. اولین تهدیدشان را هم عملی کردند و یک زندانی که حدود هزار داعشی در آن مستقر بود به مدت ۳ روز نگهبانانش کاملا تخلیه شد. از آن جمعیت نقل های مختلفی است، ولی بین ۵۰۰ تا ۹۵۰ نفر داعشی فرار کردند.
وی اظهار داشت: این باعث واکنش اروپایی ها شد، چون بسیاری از این زندانی های داعشی اروپایی بودند و باعث واکنش محور مقاومت شد یعنی ایران و سوریه به شدت نسبت به آن واکنش نشان دادند و به کردها فشار آوردند که در سایر زندآن ها این اتفاق نیفتد. باعث واکنش عراق نیز شد و آن ها به شدت نیروهای نظامی خودشان را در جدار مرز تقویت کردند چون یک بخش عمده ی این زندانی های داعشی که امکان فرار دارند عراقی هستند و در نهایت باعث شد که کرد های سوریه این برگ را فعلا خیلی استفاده نکنند، چون باعث می شد فشارهای بین المللی را بیش تر ضد خودشان تحریک بکنند.
رئیس گروه مطالعاتی ابابیل گفت: نکته دیگری هم که وجود دارد اینست که اگر داعشی ها، همین ۱۲ هزار نفر از زندان ها فرار بکنند، اگر سلاحی در اختیارشان قرار بگیرد که خیلی به سرعت در این منطقه این امکان برایشان فراهم است، اولین گروهی که می روند سراغش دقیقا کردها هستند. یعنی قبل از این که بیایند سراغ محور مقاومت، سراغ کردها خواهند رفت چون این ها حداقل یکسال و نیم زندانی های کردها بودند.
وی ادامه داد: به طور جد می توان گفت، در این عملیات و در تحولات روزهای اخیر، بازنده بزرگ کردها بودند و تمام رویاهایی که از ۲۰۱۳ تا امروز یعنی در طی مدت ۶ سال برای خودشان تصویر کرده بودند ظرف مدت ۲ هفته دچار فروپاشی شد. برنده بزرگ در این معادله ارتش سوریه است. چون بدون شلیک یک تیر وارد مناطقی شد که تقریبا می شود گفت حدود ۳ سال بود مترصد ورود به آن بود.
صمدزاده تاکید کرد: در این میان میانجی ها هم توآن استند امتیازات سیاسی قابل توجهی بگیرند. توافقی در ۲۴ ساعت گذشته میان ترک ها و روس ها اتفاق افتاد. ترک ها این اختیار را پیدا کردند که نیروهای شبه نظامی وابسته به خودشان را در یک منطقه ای به طول قریب به ۱۰۰ کیلومتر و به عمق ۳۰ کیلومتر در داخل خاک سوریه مستقر کنند و منطقه ای امن برای اسکان پناهجویان بوجود بیاورند، همزمان گشت مشترک مرزی بین روس ها و ترکیه در این نواحی برای این که نیروهای کردی که ترکیه به عنوان نیروهای تروریستی می شناسد در این مناطق حضور نداشته باشند آغاز خواهد شد.
وی افزود: کردها متعهد شدند که تا ۳۵ کیلومتری تمام تسلیحات، نیروها و پایگاه های خودشان را تخلیه کنند. یعنی آن نواری که ترک ها مد نظرشان بود اتفاق افتاد، اما این نوار مرزی در کنترل ترک ها نیست، در برنامه ریزی ترک ها این بود که این نوار کاملا در اختیار خودشان باشد که یک حوزه ی نفوذ داشته باشند. اما مداخله ارتش سوریه، روس ها و ایران باعث شد که آن جدار مرز دچار شکست بشود.
صمدزاده اضافه کرد: یک نکته ای را باید بدان اشاره داشت آن است که ترکیه به ادعای خودش به دنبال عملیات در نواحی کردنشین در شمال سوریه است برای سرکوب کردهای وابسته به پ ک ک؛ درصورتی که براساس نقشه های دموگرافی و جمعیت شناختی این ناحیه، ترکیه اصلا به کانون های اصلی کردی هجوم نبرده است و عملیاتش متمرکز بر نقاطی است که اعراب سوریه در آن اکثریت هستند. علت این امر آن است که برای ترکیه وارد جنگ شدن با کردها به شدت یک جنگ فرسایشی خواهد بود و اینگونه نیست که کردها هم دست بسته باشند، آن ها در حوزه ی جنگ های پارتیزانی و چریکی توانمند هستند و این درگیری، درگیری فرسایشی خواهد بود.
رئیس گروه مطالعاتی ابابیل ادامه داد: ترکیه در واقع با این عملیات بیشتر به دنبال گرفتن امتیازات سیاسی بود که به بخشی از آن ها رسید. البته هدف ترک ها کل آن نواحی بود، اما آن چیزی که برایشان محقق شد هم بالاخره کسری از آن دستاورد بزرگی که مد نظرشان بوده هست. جدار مرز سوریه و ترکیه تقریبا ۹۱۱ کیلومتر است که ترکیه سودای ایجاد منطقه امنی در عمق خاک سوریه در سرتاسر این نوار را داشت و از تحقق آن باز مانده است.
صمدزاده گفت: نواحی نفت خیزی که در شمال شرق سوریه هست هنوز توسط آمریکایی ها تخلیه نشده است. هنوز ارتش سوریه وارد این نواحی نشده، اما با توجه به روند خروج آمریکایی ها ،کارشناسان معتقدند که بالاخره دیر یا زود این نواحی به حاکمیت سوریه باز خواهد گشت که اگر این اتفاق بیفتد، یعنی نواحی نفت خیز در شمال بوکمال به ارتش سوریه و به دولت مرکزی برگردد، بخش عمده ای از چالش های اقتصادی که در ۲ سال اخیر، دولت سوریه با آن ها مواجه بوده است مرتفع می شود چرا که سوری ها دچار بحران سوخت و انرژی هستند و تا حدی در تامین برقشان هم به سوخت های فسیلی متکی هستند که اگر این نواحی نفت خیز برگردد کمک بسیار بزرگی است، هم به حامیان دولت مرکزی سوریه و هم به خود دولت مرکزی برای افزایش محبوبیتش در داخل جغرافیای سوریه.
وی تاکید کرد: کردها تلاش هایی کردند، ولی متاسفانه وضعیتشان الآن وضعیت غریقی است که به هر چیز چنگ می زند. همین دیروز یکی از فرماندهان نظامی کردهای سوریه درخواست کمک نظامی از رژیم صهیونیستی کرد. رژیم صهیونیستی که اصلا در منطقه الآن توان عملیات زمینی ندارد و همزمان دچار یک بحران سیاست داخلی است و قادر به کمک به کردها نیست. الآن کسی طرف کردها را نمی گیرد، به خاطر این که جناح ضعیف هستند و تقریبا می شود گفت که کردها برای حفظ موجودیت خودشان مجبورند حداکثر امتیازها را بدهند. رئوف ترین جریان نسبت به کردها در شرایط موجود دولت سوریه است، که دیروز بشار اسد در یکی از بازدید های میدانی که از جبهه ادلب داشت اعلام کرد ما حاضریم کردها را برای جذب در ارتش و برای مرزبانی استخدام کنیم.
صمدزاده اضافه کرد: الآن بهترین زمان برای کردهای سوریه هست که برگردند به سرزمین خودشان. اگر واقعا کرد سوری خودشان را می شناسند برگردند و به حفظ تمامیت ارضی سوریه کمک کنند. در غیر این شرایط هیچ یک از طرفها نگاه راهبردی به کردها ندارند و آن ها را بازیگران قابل اعتمادی نمی شناسند. در یک سال گذشته ما مذاکرات متعددی با کردها داشته ایم که دست از این اقلیم فدرالی که خودخوانده تاسیس کردند و اجازه ندادند دولت مرکزی به این نواحی وارد بشود بردارند که کردها به پشتوانه ی آمریکایی ها مذاکرات را بدون نتیجه گذاشتند.
وی گفت: کرد ها نمی توانند توقع داشته باشند که روسیه یا ایران کاری که قبلا آمریکا برایشان انجام می داد را انجام دهند. بهترین جناح برای کرد ها در حال حاضر دولت مرکزی سوریه است که تمایل ما و کاری که روس ها به صورت غیر مستقیم انجام می دهند این هست که یک توافقی بین کرد های سوریه و دولت مرکزی سوریه انجام بشود.
صمدزاده تاکید کرد: یک نکته قابل تأمل نیز وجود دارد که نباید آن را نادیده انگاشت و آن این که اتفاقاتی که برای کردها می افتد در رسانه ها ضریب چند برابر پیدا می کند. یکی از دلایل این پدیده این است که کرد ها قوم مهاجری هستند که در بسیاری از کشور های اروپا مثل آلمان و فرانسه پایگاه های اجتماعی قوی دارند و از حضور طولانی مدتشان برای کار های رسآن های استفاده می کنند اما سوی دیگر این امر ناشی از نگاه خود غربی هاست که بهانه کرد ها برایشان خیلی وسوسه انگیز است چون که می توانندبه بهانه حمایت از آن ها در خاورمیانه و مسائل آن مداخله کنند.
وی ادامه داد: با توجه به نقشه های جمعیتی که از منطقه ارائه شد، ظلمی که به کرد های سوریه می شود از ظلمی که به اعراب سوری ساکن منطقه در پی عملیات ترکها می شود کم تر نیست اما در رسانه ها هیچ صحبتی در این مورد نمی شود و این در صورتی است که این منطقه، منطقه عشایرنشین و عربی است ولی این بزرگ نمایی مصنوعی که در مورد کرد ها اتفاق می افتد شبیه همان بزرگنمایی است که در مورد تظاهرات کشورهای عربی مانند عراق و لبنان در مقایسه با مثلا اعتراضات فرانسه رخ می دهدکه باید به این بازنمایی رسانه ای توجه کرد. کسی منکر ظلم به کردها در پی اقدام ترکیه نیست ولی اندازه ظلم و حقیقت مسئله نیز به همان میزان مهم است.
رئیس گروه مطالعاتی ابابیل در پاسخ به سوالی مبنی بر این که «در مورد اردوغان با شایعاتی در مورد احیای امپراطوری عثمانی مواجه هستیم و نزاعی که در مورد حضانت اهل سنت توسط ترکیه و عربستان به وقوع پیوسته است، چرا جمهوری اسلامی اقدامات قاطعانه را در قبال ترکیه ندارد و به نظر شما آیا اردوغان موفق می شود در آینده قسمت هایی از این امپراطوری را احیا کند؟» پاسخ داد: یک نظمی در جهان اهل سنت از سالها پیش در حال شکل گیری است که بخش عمده ای از این تنش ها مربوط به آن است. رقابت بین اسلام سیاسی سلفی به رهبری عربستان سعودی و امارات متحده عربی و در مقابل اسلام اخوانی سنتی به رهبری ترکیه و با پشتیبانی کشور هایی همچون قطر در رقابت می باشد. این رقابت وجود دارد اما جمهوری اسلامی چرا بین این دو قطب جناحی انتخاب نمی کند؟
وی در پاسخ به این سوال گفت: نه ترکیه نه عربستان صلاحیت این را ندارند و هیچ کدامشان مصالح جهان اسلام و مصالح مسلمینی را که تحت سیطره سرزمینی آن ها هستند را آن طور که باید و شاید لحاظ نمی کنند و در این شرایط لزومی برای انتخاب یکی از طرفین وجود ندارد؛ یک بعد راهبردی دیگر نیز وجود دارد که جمهوری اسلامی ایران خود را صاحب یک مکتبی می بیند که لزومی نمی بیند در رقابت بین این دو قطب انتخابی انجام بدهد و بر عقیده و دیدگاه یکی از آن ها صحه گذارد. نکته دیگر در مورد ترکیه این است که ما خودمان دچار چالش هایی هستیم.
صمدزاده افزود: ترکیه به عنوان همسایه و شریک ما در جریانات مقابله با تحریم هاست. جریانات اسلامگرا در طی سال های اخیر ترکیه مطلوب نظر ما بوده اند. چون جریان مقابل اسلامگرایی در ترکیه جریان لائیک هاست که در انقلاب اسلامی شاهد تقابل های شدیدی با آن ها بوده ایم. در جریان کودتای اخیر ما از جریان اسلامگرای حاکم در ترکیه به اشکال مختلفی حمایت کرده ایم اما ما در مورد سوریه ابزار های خودمان را استفاده می کنیم.
وی ادامه داد: یکی از دلایل ناکامی ترکیه در وصول به اهدافش در بحران اخیر سوریه مقاومت های میدانی جمهوری اسلامی بود. البته باید در نظر داشت که از اول شروع بحران در سوریه چه در زمان دولت دهم چه الآن در دولت دوازدهم هیچ موقع دیدگاه مشترکی بین فرماندهی میدانی و دستگاه سیاسی و دیپلماسی کشور وجود نداشته است. برای مثال در همین ۱۵ روز با وجود این که سرعت عمل جریان میدانی به شدت تاثیر گذار بوده است، جریان دیپلماسی ما کار خاصی انجام نداده است برای مثال معاونت سیاسی وزارت امور خارجه یعنی آقای عراقچی هیچ موضعی نگرفته است و ابتکار عملی نداشته است.
رئیس گروه مطالعاتی ابابیل اضافه کرد: مخاطبمان شخص وزیر نیست، چون این پرونده ها مستقیما به میز معاونت سیاسی می رسد. برای همین مکلف است که اظهار نظری بکند، رایزنی انجام دهد ،تماس بگیرد با طرف روسی یا ترک یا نمایندگان کرد. ولی ما نمی بینیم که ابتکار دست حوزه سیاسی دیپلماسی ما باشد.
وی گفت: اما شاخه های سیاسی نیروی قدس به شدت در منطقه در حال رایزنی و فعالیت هستند. لکن باید دانست که این ها مکمل هم هستند و باید هر دو باهم اهداف را پیش ببرند. در مورد ترکیه هم عدم هماهنگی نیروهای میدانی و دیپلماسی وجود دارد. یک دلیل دیگر وابستگی اقتصادی ما و قرارداد هایی است که هر دو طرف (ایران و ترکیه) در سخت ترین شرایط به آن ها پایبند بوده ایم و پا پس نکشیده اند چون منفعت هر دو در آن است. ما ارز حاصل از فروش نفت را بدست می آوریم و ترکیه هم به صورت ارزان به انرژی دسترسی پیدا می کند.
صمدزاده تصریح کرد: این به هم پیوستگی منافع باعث می شود که ما دعوای خودمان را در پرونده های مختلف در همان حوزه ها نگه داریم و به مسائل دیگر تعمیم ندهیم. جمهوری اسلامی فعلا به همسایگان خود به عنوان شرکای اقتصادی در اوضاع تحریم نگاه می کند. در مورد ترکیه ما دچار بحران بدخیم نیستیم. قید اول را در نظر بگیرید.
وی با بیان اینکه وضعیت بحرانی است، تاکید کرد: هر دو سعی می کنند در زمین سوریه اهداف را پیش ببرند، اما بحران بدخیم نیست. چرا که منافع راهبردی طرفین دچار نوعی مصونیت است ،نه ما دنبال ساقط کردن اردوغان هستیم و نه او و در ضمن هم توان سیاسی و میدانی این کار را ندارد. اما در مورد آن نظم شکل گرفته در منطقه جمهوری اسلامی نفوذ منطقه ای اش در بهترین وضعیت قرار دارد. ما اقتصادی ترین برنامه نفوذ منطقه ای را دنبال کردیم.
صمدزاده ادامه داد: عربستان بیش از ۷۰ میلیارد دلار تا به حال خرج کرده است. در مورد پرونده سوریه تا ۲۰۱۷ به استناد مصاحبه حمد ابن جاسم وزیر سابق قطر با الجزیره، آن ها در طول ۶ سال بحران ۱۲۰ میلیارد دلار در سوریه هزینه کرده اند. رقم تخمینی هزینه عربستان و کشور های عربی در سوریه بیش از ۳۵۰ میلیارد دلار است.
وی گفت: ایران طرحی را خنثی کرده است که طرف مقابل ۱۰ یا ۲۰ برابر هزینه ایران هزینه کرده است. یعنی عملیات و اقدام ایران بسیار اقتصادی بوده است. این ها ادعاهای ما نیست، این آماری است که منابع آمریکایی اعلام می کنند. این برنامه در بهترین وضعیت قرار دارد. در مورد ترک ها و در مورد کشور های عربی،در مورد آن دو بلوکی که حرف زدیم بلوک اخوانی و بلوک سلفی به هیچ کدام از اهدافشان به این گستردگی دست نیافتند و یا موفقتیشان تکمیل نشده است.
صمدزاده ادامه داد: برای مثال در پرونده لیبی یا مصر موفقیت کاملی حاصل نشده است. در مصر نظام سیاسی مستقر است اما سیسی بازیگری است که دنبال منافع خود نیز است به خاطر همین دلایل وضعیت ما قابل قیاس با ترک ها نیست که بخواهیم رقابتی داشته باشیم و از سوی دیگر نگاهی که به ترکیه در کشور های عربی است نگاه مثبتی نیست، به خاطر پیشینه ی استعماری که امپراطوری عثمانی در این کشورها دارد و این کشورها هیچ تمایلی به سیطره ترکیه و بازگشتن به آن امپراطوری ندارند از این را و به دلایل متعدد دیگر که در فرصت برای اشاره به آن ها نیست زیر ساخت های نفوذ منطقه ای ایران و ترکیه با یکدیگر متفاوت است و وضعیت طرفین با هم برابر و یکسان نیست.
انتهای پیام/
وی افزود: در این مناطق تا قبل از خروج نیروهای آمریکایی و حمله ترک ها، کردها پشتیبانی کامل هوایی آمریکا در برابر داعش و دولت سوریه را داشتند. در عملیات قبلی ترکیه هم تحت عنوان سپر فرات، ترکیه با ورود نظامی مستقیم خود نیروهای کرد را از مناطق غربی کردنشین در عفرین عقب زده و تروریست های تحت نفوذ خود را در آن جا ساکن کرد. حمله فعلی ترکیه به سوریه در راستای استراتژی کلی ترکیه مبنی بر ایجاد حیاط خلوت و زمین نفوذ برای خود در منطقه است.
صمدزاده تصریح کرد: ترکیه اساسا با تمامی همسایه های خود در حال تعارض و یا رقابت است. البته تا قبل از حمله ترکیه به سوریه این دو کشور بهترین رابطه اقتصادی را با هم داشتند، اما ترکیه به قصد نفوذ بیشتر به همراه با قول قطری ها درباره سرمایه گذاری در سوریه، اقدام به حمایت از تروریست ها در سوریه کرد؛ همچنین ترکیه یک نگرانی همیشگی در مورد مساله کردها داشته است.کردها در چهار کشور همسایه ایران، عراق، سوریه و ترکیه به عنوان یک اقلیت قومی حضور دارند. در ایران فرهنگ کردی شناخته شده است.
وی ادامه داد: شما می دانید که زبان کردی هم در این سال های اخیر مجوز پیدا کرده است و می توانند آموزش زبان کردی هم داشته باشنداما در میان چهار کشور یادشده، بیش ترین و گسترده ترین جمعیت کردی، مختص کشور ترکیه است. از جمعیت بیش از ۸۰ میلیونی ترکیه تقریبا ۲۰ میلیون کرد هستند. ترک ها به واسطه سیاست فرهنگی و اجتماعی که دارند، هویت کردی را به رسمیت نمی شناسند. این میراثی است که از زمان آتاتورک دست به دست شده است و به دولت اردوغان هم رسیده است.
رئیس گروه مطالعاتی ابابیل گفت: بسیاری از کردها به عنوان ترکهای کوهی شناخته می شوند یعنی ترک هایی که در مناطق کوهستانی زندگی می کنند. ترکیه همیشه سیاست سرکوب گرایآن های نسبت به کردها داشته و تقریبا می توان گفت که به لحاظ وضعیت سیاسی و قومی، کردها بیش تر از همه جا در ترکیه تحت فشار هستند. البته در حکومت سوریه هم با توجه به این که کردها حالت عشایری داشتند و از جایی به جای دیگر می رفتند، پاسپورت و شناسنامه سوری به آن ها تعلق نمی گرفت.
وی یادآور شد: از شروع بحران سوریه یعنی از سال ۲۰۱۱ نسبتی که حکومت بشار اسد با کردها برقرار کرد این بود که هویت کردی آن ها را به رسمیت شناخت و به این ها مجوز داد که در مناطق کردی از گروه های امنیتی خودشان برای تامین امنیت استفاده کنند، وهمزمان ارتش سوریه دربرخی از شهرهای آن ها حضور داشت که نمونه اش شهر قامشلی است که از بزرگترین شهرهای استان حسکه است.
وی افزود: در این شهر ارتش سوریه به صورت گسترده حضور دارد، از ابتدای بحران بوده و حتی زمانی که آمریکایی ها در این مناطق بودند ارتش سوریه حضور داشت. این توافقی بود که دولت مرکزی داشت و البته یک استراتژی امنیتی هم بود، با توجه به این که دولت سوری در مناطق کردی نمیخواست عملیات بکند و میخواست نیروهایش را آزاد کند که در سایر نواحی از ارتش بتواند در مبارزه با گروه های تکفیری استفاده کند.
صمدزاده تصریح کرد: این امر به ویژه از زمانی که داعش ظهور کرد یک خلاء قدرتی به وجود آورد و در مناطق کردی هم گروه های مختلفی وارد مبارزه با داعش شدند. ارتش سوریه با پشتیبانی ایران و روسیه می جنگید. آمریکایی ها هم دنبال نیرویی نیابتی می گشتند که بگویند ما هم داریم با داعش مبارزه می کنیم و برای این امر کردها را انتخاب کردند. نقطه ضعف کردها در روی زمین، یعنی به عنوان یک قومیت، این است که کرد ها حداکثر ۹ درصد جمعیت سوریه را تشکیل می دهند.
رئیس گروه مطالعاتی ابابیل گفت: جمعیت سوریه الآن با آمار سال ۲۰۱۸ تقریبا حدود ۱۹ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر است. از این جمعیت، تقریبا یک جمعیت ۱ میلیون و ۹۰۰ هزار نفری حداکثر جمعیت کرد های سوریه است، که با موج آوارگی و مهاجرتی که اتفاق افتاده است، این جمعیت تقریبا یک موجودیتی ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار نفری دارد. این جمعیت به لحاظ پشتیبانی یک نیروی رزمی جمعیت خوبی نیست؛ از این جهت که آمریکایی ها در یک تلاش منسجم ۶ ساله نیروی رزمی که از کرد ها توآن استند استخراج کنند تحت عنوان نیروهای قسد یک نیروی ۳۰ هزار نفری است. یعنی جوانانی که بتوانند بجنگند.
صمدزاده ادامه داد: آمریکایی ها ۶ سال واقعا توان گذاشتند و این ۳۰ هزار نفر را آموزش دادند اما در مبارزه با داعش مشخص شد که این نیرو توان بازسازی خودش را ندارد. یعنی تلفاتی که در صحنه نظامی به آن ها وارد می شد را نمی توآن است خوب پوشش بدهد. به خاطر این که جمعیت پشتیبانش به شدت محدود است.
وی افزود: در مورد خود ارتش سوریه هم این اتفاق افتاد. ارتش سوریه تا قبل از بحران سوریه یکی از بزرگترین ارتش های عربی بود. ارتش سوریه حدود ۵۰۰ هزار نفر جمعیت داشت و به نسبت جمعیت اگر حساب بکنیم با توجه به جمعیت ۲۳ میلیونی در سوریه در سال ۲۰۱۱ به نسبت جمعیت، سوریه بزرگترین ارتش کشورهای عربی را داشت؛ چون مشابه آن ارتش کشور مصر است در حالی که این کشور ۸۵ میلیون نفر جمعیت دارد. اما همین ارتش ۵۰۰ هزار نفری در بحران سوریه با توجه به تلفاتی که به وجود آمد توان بازسازی خودش را تا حد زیادی از دست داد.
صمدزاده گفت: در مورد کردها، این فرایند خیلی سریع رخ می داد. به همین دلیل مثلا در مرحله نهایی پاکسازی شهر رقه که کانون فعالیت داعش بود، عملیات نظامی ای که با پشتیبانی سنگین آمریکایی ها اتفاق افتاد، بیش از ۳ ماه طول کشید. چیزی که مثلا مشابه آن در مورد شهر موصل عراق اتفاق افتاد. در صورتی که پیچیدگی های شهر موصل قابل مقایسه با شهر ۶۰ هزار نفری رقه نیست. موصلی که برخی اعتقاد دارند دومین شهر بزرگ عراق به لحاظ زیرساخت های تمدنی است، و به لحاظ جمعیتی چندین میلیون جمعیت دارد.
رئیس گروه مطالعاتی ابابیل اظهار داشت: پس از گستردگی نیروهای کردی در شرق فرات اتفاقی که افتاد این بود، آمریکایی ها با پشتیبانی سنگین هوایی مانع این شدند ارتش سوریه وارد این مناطق شود. مناطق کردی به زعم آمریکایی ها یعنی در واقع شمال شرق رودخانه فرات که شمال آن در اختیار نیروهای کردی و جنوبش در اختیار ارتش سوریه بود.
صمدزاده ادامه داد: آمریکایی ها اولین کاری که کردند این بود که تمام پل های زمینی که روی این رودخانه بود را بمباران هوایی کردند که ارتش سوریه نتواند از این پل ها عبور کند و به شمال شرق فرات وارد شود و در پاسخ به کوچکترین تعرض حتی خمپاره ای از نواحی جنوبی ،آمریکایی ها پاسخ شدید توپخآن های و یا هوایی از طریق جنگنده های اف ۲۲ می دادند و واحد هایی که به عنوان شلیک کننده شناسایی می شدند ، آن واحد ها را مورد اصابت و هدف قرار می دادند.
وی تصریح کرد: این پشتیبانی سنگین هوایی از کردها صورت می گرفت که تلفات بسیار کمی برای کرد ها اتفاق بیافتد. اما استراتژی آمریکایی ها بعد از روی کار آمدن ترامپ در مورد سوریه تغییر کرد؛ تا قبل از آن در دولت اوباما حتی با وجود تنش هایی که بین ترک ها و آمریکایی ها به وجود آمده بود، آمریکایی ها به دنبال تصرف بخشی از خاک سوریه بودند و حتی به این فکر می کردند که برخی پایگاه های راهبردی در شمال سوریه تاسیس کنند حتی بعضی کارشناسان پیشنهاد می دادندکه پایگاه های هوایی نظیر اینجرلیک را تخلیه کنند و بیایند در نواحی کردی سوریه فرودگاه های راهبردی تاسیس کنند و با همین نیروی ۳۰ هزار نفری کردی این پایگاه ها را حمایت کنند و حتی تسلیحات راهبردی را منتقل کنند به شمال شرق سوریه به عنوان سرزمین بدون حاکمیت.
صمدزاده اضافه کرد: راهبرد ترامپ در خاورمیانه این بود که جنگی که برای ما نیست هزینه اش را ما نباید بپردازیم. اصلی ترین ویژگی ای که الآن در سیاست خارجی ترامپ هست، این است که جایی که منفعت برای ما نیست و هزینه این منفعت به جیب ما نمی رود، هزینه باید توسط دیگران پرداخت بشود. ترامپ خیلی فشار آورد که کشورهایی که مدافع این اقلیم کردی هستند، آن ها بیایند پای کار و هزینه را پرداخت کنند که این کشورها، کشورهای جنوب خلیج فارس و به ویژه رژیم صهیونیستی هستند.
وی افزود: رژیم صهیونیستی که به آمریکا پول نمی دهد و تقریبا سالانه ۳ میلیارد دلار کمک بلاعوض دریافت می کند، یعنی طرفی نیست که پول پرداخت کند. کشورهای حاشیه خلیج فارس هم کرد ها را به عنوان متحد به رسمیت نمی شناسند و پیشتر برای سرمایه گذاری در بحران سوریه، گروه های متعدد ذیل عنوان ارتش آزاد سوریه به عنوان یک بازیگر عربی را انتخاب کردند.
صمدزاده تصریح کرد: در این میان جعلی که توسط آمریکایی ها در این ناحیه اتفاق افتاد، این بود که اجازه دادند که کردها این اقلیم بسیار وسیع را به عنوان سرزمین کردی معرفی کنند. این نواحی که یک سوم خاک سوریه هستند مملوء از عشایر سوری هستند که این ها عرب هستند و اصلا ماهیت کردی ندارند. اما چون آمریکایی ها حمایت سنگین نظامی از کردها می کردند، حاکمیت در این ناحیه در اختیار کردها قرار گرفت و این جعل بزرگ اتفاق افتاد که این اقلیم کردستان سوریه است.
رئیس گروه مطالعاتی ابابیل گفت: از سال ۲۰۱۳ زمزمه های خود مختاری در این منطقه اتفاق افتاد تا این که در سال ۲۰۱۶ کرد ها اعلام کردند که ما به عنوان کردستان سوریه نظام فدرالی را به رسمیت می شناسیم و این جا سرزمین ماست. این بزرگترین تهدید برای ترکیه محسوب می شد. ترکیه دریافت که اگر جمعیت ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار نفری کرد ها در سوریه اعلام خودمختاری بکند، جمعیت ۲۰ میلیونی کردها در ترکیه نصف سرزمین ترکیه را مدعی خواهد شد. ترکیه اعتراضات گسترده ای به ناتو کرد و گفت که من عضو ناتو هستم و شما روی گروهی که من به عنوان تروریست می شناسم سرمایه گذاری کردید.
صمدزاده یادآور شد: حجم تسلیحات سنگینی که آمریکایی ها تحویل کرد ها دادند واقعا به شدت قابل تعجب است. بیش از ۱۰۰۰ تن تسلیحات در دو سال اخیر بعد از شکست داعش اختیار کرد ها قرار گرفت. این ها باعث شد زنگ خطرها برای ترکیه به صدا دربیاید و ترکیه الان این زمان را بهترین فرصت برای تحقق اهداف خودش با توجه به استراتژی ترامپ در نظر گرفته است. ترک ها می دانستند که ترامپ قصد ماندگاری در سوریه را ندارد و میخواهد نیروهای آمریکایی را از سوریه خارج کند و همزمان می دانستند که آمریکایی ها در پرونده ی ایران دچار مشکلات جدی هستند و نمی توانند آنجا تهدیداتی که به زعم خودشان از جانب ایران در حال وقوع هست را مهار کنند.
وی گفت: همزمان کشور های عربی درگیر چالش های متعددی هستند؛ یعنی شاید بتوان گفت طی ۳۰ سال ۴۰ سال اخیر هیچ زمانی نبوده که تنش بین کشور های عربی و تنش بین شورای همکاری خلیج فارس که اصلی ترین رکن جریان مبارزه با ایران در کشور های عربی هست به این شدت باشد؛ در حقیقت الان شورای همکاری خلیج فارسی وجود ندارد. ترکیه در واقع فرصت طلبی کرد و همزمان از چند عامل استفاده کرد. یکی استراتژی ترامپ بود، دوم بحث ضعف اتحادیه اروپا در مواجهه با پناهجویان سوریه بود.
صمدزاده افزود: در سال ۲۰۱۵ ترکها به دقت این را فهمیدند که اگر اروپایی ها با موج پناهجویان مواجه شوند، اتحادیه اروپا اصلا ممکن است دچار یک فروپاشی سیاسی شود. اتحادیه ای که شکل گرفته بود که مرز در آن وجود نداشته باشد و افراد بتوانند آزادانه تردد کنند با ورود پناهجویان سوری اعضایش شروع کردند به استقرار مرزهای ملی، یعنی هر کسی میخواهد از مرز تردد کند از او پاسپورت می خواستند. حتی کشور های اروپای شرقی که کمتر توسعه یافته بین خود اروپایی ها محسوب می شوند، این ها گفتند اصلا ما مرزهای ملی مان را دوباره برقرار می کنیم.
وی گفت: بعضی از کشور ها مثل آلمان برای پناهجویان برنامه ریزی کردند و از این ها سود اقتصادی به دست آوردند. آلمان اگر برای پناهجوی کرد سوری ۱۰۰۰ یورو هزینه می کند، ۱۲۰۰ تا ۱۵۰۰ یورو درآمد کسب می کند یعنی هزینه و سودش را بالانس کرده است، ولی کشور های اروپایی با توجه به این که اقتصاد قوی ندارند، نمی توانند که این کار را بکنند. به خاطر همین یک زمزمه های فروپاشی در اتحادیه اروپا شکل گرفت.
صمدزاده اضافه کرد: ترک ها این را به دقت فهمیدند و شروع به باج گیری از اتحادیه اروپا به بهانه پذیرش پناهجویان و ممانعت از ورود آنان به کشورهای اروپایی کردند. از ۲۰۱۵ تا امروز رقم کمک هایی که ترکیه برای بهانه مسدود کردن مسیر پناهجو ها از اتحادیه اروپا گرفته از ۶ تا ۷ یورو رد شده است. در حالی که همین اتحادیه اروپا میخواست ۲ میلیارد دلار به یونان وام بدهد، سیاست های ریاضتی برای یونان تجویز کرد و یک اغتشاشات گشترده ای در یونان شکل گرفت. ولی ترکیه با همین ابزار فشار پناهجو ها تا چندین برابر از اروپا کمک های بلاعوض دریافت کرده است.
وی گفت: البته جمعیت آوارگان و پناهجو های سوری که در ترکیه هستند دردسر های گسترده ای برای اردوغان به وجود آوردند و موجب شدند که محبوبیتش را در انتخابات ها به شدت کاهش یابد. الآن در آمار هایی خود ترک ها اعلام می کنند، حدود ۳ میلیون جمعیت پناهجو مستقر در ترکیه هست؛ این برای ترکها تهدید است ولی آن ها تلاش دارند همین تهدید را به فرصت تبدیل کنند.
صمدزاده ادامه داد: اردوغان به بهانه و علم به این که آمریکایی ها می خواهند از سوریه خارج بشوند، یک عملیات نظامی را کلید زد. به این بهانه که گروه های تروریستی کردی مثل «پ ک ک» و شاخه سوری آن را، تا عمق ۳۰ کیلومتری مرز خودش عقب بزند، یک منطقه امن به وجود بیاورد و از این منطقه امن برای اسکان پناه جوهای سوری که در ترکیه هستند استفاده کند. این عملیات برای طرف های مختلف پیامدهای گوناگونی داشت. برای آمریکایی ها به شدت شکننده بود، به خاطر این که یک متحدشان داشت با یک متحد دیگرشان می جنگید.
رئیس گروه مطالعاتی ابابیل گفت: آمریکایی ها بین ترکیه و کرد ها در منگنه قرار گرفتند و مجبور شدند ترکیه را انتخاب کنند، چون ترکیه یک عضو رسمی پیمان ناتو است و خود آمریکایی ها حدود ۵۰ سلاح هسته ای تاکتیکی در خاک ترکیه برای مقابله با تهدیدات روسیه مستقر دارند و از سوی دیگر کردها یک هم پیمان تاکتیکی به ویژه در جنگ علیه داعش برای آمریکایی ها محسوب می شدند. به همین اساس خروج نظامی های آمریکایی از شمال شرق فرات رخ داد.
صمدزاده افزود: کردها مجدد برایشان اثبات شد که در تشخیص مصالح خودشان قومیت توانمندی نیستند. شاید بشود گفت در دهه اخیر پرونده های متعددی کردها داشتند و در هیچ کدامشان نتوآن استند مصالح خودشان را به درستی تشخیص بدهندکه شاید آخرین مورد برجسته اش همه پرسی اقلیم کردستان عراق بود که همه پرسی را برگزار کردند و به جای کمک به این که جایگاه اقلیم ارتقا پیدا بکند یکی دو گام حتی به عقب تر رفتند؛ حتی زمزمه های این بود که برخی از اختیاراتی که در چارچوب قانون اساسی مشروط به الزام کردها به قانون اساسی عراق وجود دارد، با توجه به این که این ها دولت مرکزی را در فروش نفت و خرید تسلیحات دور می زدند از آن ها گرفته شود.
وی ادامه داد: در اشتباه راهبردی دیگر، کردهای سوریه نیز چند ماه پیشتر، قراردادی بسته بودند با رژیم صهیونیستی که یک تاجر یهودی بیاید نفت سوریه را بفروشد و درآمد حاصل از آن بشود منبع مالی اقلیم به اصطلاح کردی سوریه. در نهایت باید اذعان کرد اقدام نظامی ترکیه باعث شد که آمریکایی ها طرح خود را سرعت ببخشند و از سوریه خارج بشوند که همانطور که شاهد بودیم به شدت این اتفاق با سرعت عمل اتفاق افتاد. یعنی در همین ۱۰ روز اخیر آمریکایی ها ۹۰ درصد نیروهای خودشان را خارج کردند و آن نیرویی که باقی مانده بیشتر در دو منطقه التنف است ونیز چیزی در حدود ۱۵۰ نفر در مناطق شمال شرق بوکمال در مناطق نفت خیز.
صمدزاده گفت: ترکیه می خواست در این جدال مرزی تقریبا ۴۳۰ کیلومتری به عمق ۳۰ کیلومتر در داخل خاک سوریه یک منطقه امن ایجاد کند. کردها این وسط با مداخله روسیه و ایران یک توافقی با دولت مرکزی کردند. نیروهای خودشان را از برخی شهر هایی که در این اقلیم بود فراخوان کردند و به مرز بردند که بتوانند با ترکیه مقابله کنند. شهر هایی مثل منبج که قبل از این ارتش سوریه اجازه ورود به آن را نداشت و آمریکایی ها به شدت پشتیبانی می کردند، در کمتر از ۳- ۴ ساعت ارتش سوریه رفت مستقر شد در پایگاهی که چندساعت قبل، آمریکایی ها آن جا مستقر بودند. در عین عیسی پایتخت اقلیم به اصطلاح کردستان سوریه که توسط خود کردها مشخص شده بود ارتش سوریه رفت مستقر شد و شهر تحویل ارتش شد.
وی ادامه داد: در شهر رقه که کردها به زحمت توآن استند از داعش پس بگیرند، ارتش سوریه به سرعت رفت مستقر شد و برد بسیار گسترده ای برای حاکمیت دولت مرکزی سوریه داشت. یعنی یک سوم خاکی که اجازه تردد به آن را نداشتند به تعبیری آزاد شد. در پی این تحولات کردها هم به شدت اعتماد به نفس شان از بین رفت. آن چیزی که الآن کردها اعلام کردند این است که ما حداکثر برای جنگ با ترکیه برنامه ریزی برای ۱ سال جنگ داریم. آن هم جنگی که فتح سرزمینی در آن وجود ندارد و فقط می توانند به عملیاتی که برضدشان صورت می گیرد پاسخ بدهند.
صمدزاده تاکید کرد: نگرانی هایی که برای آمریکایی ها بعد از خروج اتفاق افتاد این بود که کردهای سوریه ۱۲ هزار زندانی داعشی را در اختیار داشتند؛ اعلام کردند که ما اگر نتوانیم از خودمان محافظت کنیم، قطعا زندآن ها را رها می کنیم. اولین تهدیدشان را هم عملی کردند و یک زندانی که حدود هزار داعشی در آن مستقر بود به مدت ۳ روز نگهبانانش کاملا تخلیه شد. از آن جمعیت نقل های مختلفی است، ولی بین ۵۰۰ تا ۹۵۰ نفر داعشی فرار کردند.
وی اظهار داشت: این باعث واکنش اروپایی ها شد، چون بسیاری از این زندانی های داعشی اروپایی بودند و باعث واکنش محور مقاومت شد یعنی ایران و سوریه به شدت نسبت به آن واکنش نشان دادند و به کردها فشار آوردند که در سایر زندآن ها این اتفاق نیفتد. باعث واکنش عراق نیز شد و آن ها به شدت نیروهای نظامی خودشان را در جدار مرز تقویت کردند چون یک بخش عمده ی این زندانی های داعشی که امکان فرار دارند عراقی هستند و در نهایت باعث شد که کرد های سوریه این برگ را فعلا خیلی استفاده نکنند، چون باعث می شد فشارهای بین المللی را بیش تر ضد خودشان تحریک بکنند.
رئیس گروه مطالعاتی ابابیل گفت: نکته دیگری هم که وجود دارد اینست که اگر داعشی ها، همین ۱۲ هزار نفر از زندان ها فرار بکنند، اگر سلاحی در اختیارشان قرار بگیرد که خیلی به سرعت در این منطقه این امکان برایشان فراهم است، اولین گروهی که می روند سراغش دقیقا کردها هستند. یعنی قبل از این که بیایند سراغ محور مقاومت، سراغ کردها خواهند رفت چون این ها حداقل یکسال و نیم زندانی های کردها بودند.
وی ادامه داد: به طور جد می توان گفت، در این عملیات و در تحولات روزهای اخیر، بازنده بزرگ کردها بودند و تمام رویاهایی که از ۲۰۱۳ تا امروز یعنی در طی مدت ۶ سال برای خودشان تصویر کرده بودند ظرف مدت ۲ هفته دچار فروپاشی شد. برنده بزرگ در این معادله ارتش سوریه است. چون بدون شلیک یک تیر وارد مناطقی شد که تقریبا می شود گفت حدود ۳ سال بود مترصد ورود به آن بود.
صمدزاده تاکید کرد: در این میان میانجی ها هم توآن استند امتیازات سیاسی قابل توجهی بگیرند. توافقی در ۲۴ ساعت گذشته میان ترک ها و روس ها اتفاق افتاد. ترک ها این اختیار را پیدا کردند که نیروهای شبه نظامی وابسته به خودشان را در یک منطقه ای به طول قریب به ۱۰۰ کیلومتر و به عمق ۳۰ کیلومتر در داخل خاک سوریه مستقر کنند و منطقه ای امن برای اسکان پناهجویان بوجود بیاورند، همزمان گشت مشترک مرزی بین روس ها و ترکیه در این نواحی برای این که نیروهای کردی که ترکیه به عنوان نیروهای تروریستی می شناسد در این مناطق حضور نداشته باشند آغاز خواهد شد.
وی افزود: کردها متعهد شدند که تا ۳۵ کیلومتری تمام تسلیحات، نیروها و پایگاه های خودشان را تخلیه کنند. یعنی آن نواری که ترک ها مد نظرشان بود اتفاق افتاد، اما این نوار مرزی در کنترل ترک ها نیست، در برنامه ریزی ترک ها این بود که این نوار کاملا در اختیار خودشان باشد که یک حوزه ی نفوذ داشته باشند. اما مداخله ارتش سوریه، روس ها و ایران باعث شد که آن جدار مرز دچار شکست بشود.
صمدزاده اضافه کرد: یک نکته ای را باید بدان اشاره داشت آن است که ترکیه به ادعای خودش به دنبال عملیات در نواحی کردنشین در شمال سوریه است برای سرکوب کردهای وابسته به پ ک ک؛ درصورتی که براساس نقشه های دموگرافی و جمعیت شناختی این ناحیه، ترکیه اصلا به کانون های اصلی کردی هجوم نبرده است و عملیاتش متمرکز بر نقاطی است که اعراب سوریه در آن اکثریت هستند. علت این امر آن است که برای ترکیه وارد جنگ شدن با کردها به شدت یک جنگ فرسایشی خواهد بود و اینگونه نیست که کردها هم دست بسته باشند، آن ها در حوزه ی جنگ های پارتیزانی و چریکی توانمند هستند و این درگیری، درگیری فرسایشی خواهد بود.
رئیس گروه مطالعاتی ابابیل ادامه داد: ترکیه در واقع با این عملیات بیشتر به دنبال گرفتن امتیازات سیاسی بود که به بخشی از آن ها رسید. البته هدف ترک ها کل آن نواحی بود، اما آن چیزی که برایشان محقق شد هم بالاخره کسری از آن دستاورد بزرگی که مد نظرشان بوده هست. جدار مرز سوریه و ترکیه تقریبا ۹۱۱ کیلومتر است که ترکیه سودای ایجاد منطقه امنی در عمق خاک سوریه در سرتاسر این نوار را داشت و از تحقق آن باز مانده است.
صمدزاده گفت: نواحی نفت خیزی که در شمال شرق سوریه هست هنوز توسط آمریکایی ها تخلیه نشده است. هنوز ارتش سوریه وارد این نواحی نشده، اما با توجه به روند خروج آمریکایی ها ،کارشناسان معتقدند که بالاخره دیر یا زود این نواحی به حاکمیت سوریه باز خواهد گشت که اگر این اتفاق بیفتد، یعنی نواحی نفت خیز در شمال بوکمال به ارتش سوریه و به دولت مرکزی برگردد، بخش عمده ای از چالش های اقتصادی که در ۲ سال اخیر، دولت سوریه با آن ها مواجه بوده است مرتفع می شود چرا که سوری ها دچار بحران سوخت و انرژی هستند و تا حدی در تامین برقشان هم به سوخت های فسیلی متکی هستند که اگر این نواحی نفت خیز برگردد کمک بسیار بزرگی است، هم به حامیان دولت مرکزی سوریه و هم به خود دولت مرکزی برای افزایش محبوبیتش در داخل جغرافیای سوریه.
وی تاکید کرد: کردها تلاش هایی کردند، ولی متاسفانه وضعیتشان الآن وضعیت غریقی است که به هر چیز چنگ می زند. همین دیروز یکی از فرماندهان نظامی کردهای سوریه درخواست کمک نظامی از رژیم صهیونیستی کرد. رژیم صهیونیستی که اصلا در منطقه الآن توان عملیات زمینی ندارد و همزمان دچار یک بحران سیاست داخلی است و قادر به کمک به کردها نیست. الآن کسی طرف کردها را نمی گیرد، به خاطر این که جناح ضعیف هستند و تقریبا می شود گفت که کردها برای حفظ موجودیت خودشان مجبورند حداکثر امتیازها را بدهند. رئوف ترین جریان نسبت به کردها در شرایط موجود دولت سوریه است، که دیروز بشار اسد در یکی از بازدید های میدانی که از جبهه ادلب داشت اعلام کرد ما حاضریم کردها را برای جذب در ارتش و برای مرزبانی استخدام کنیم.
صمدزاده اضافه کرد: الآن بهترین زمان برای کردهای سوریه هست که برگردند به سرزمین خودشان. اگر واقعا کرد سوری خودشان را می شناسند برگردند و به حفظ تمامیت ارضی سوریه کمک کنند. در غیر این شرایط هیچ یک از طرفها نگاه راهبردی به کردها ندارند و آن ها را بازیگران قابل اعتمادی نمی شناسند. در یک سال گذشته ما مذاکرات متعددی با کردها داشته ایم که دست از این اقلیم فدرالی که خودخوانده تاسیس کردند و اجازه ندادند دولت مرکزی به این نواحی وارد بشود بردارند که کردها به پشتوانه ی آمریکایی ها مذاکرات را بدون نتیجه گذاشتند.
وی گفت: کرد ها نمی توانند توقع داشته باشند که روسیه یا ایران کاری که قبلا آمریکا برایشان انجام می داد را انجام دهند. بهترین جناح برای کرد ها در حال حاضر دولت مرکزی سوریه است که تمایل ما و کاری که روس ها به صورت غیر مستقیم انجام می دهند این هست که یک توافقی بین کرد های سوریه و دولت مرکزی سوریه انجام بشود.
صمدزاده تاکید کرد: یک نکته قابل تأمل نیز وجود دارد که نباید آن را نادیده انگاشت و آن این که اتفاقاتی که برای کردها می افتد در رسانه ها ضریب چند برابر پیدا می کند. یکی از دلایل این پدیده این است که کرد ها قوم مهاجری هستند که در بسیاری از کشور های اروپا مثل آلمان و فرانسه پایگاه های اجتماعی قوی دارند و از حضور طولانی مدتشان برای کار های رسآن های استفاده می کنند اما سوی دیگر این امر ناشی از نگاه خود غربی هاست که بهانه کرد ها برایشان خیلی وسوسه انگیز است چون که می توانندبه بهانه حمایت از آن ها در خاورمیانه و مسائل آن مداخله کنند.
وی ادامه داد: با توجه به نقشه های جمعیتی که از منطقه ارائه شد، ظلمی که به کرد های سوریه می شود از ظلمی که به اعراب سوری ساکن منطقه در پی عملیات ترکها می شود کم تر نیست اما در رسانه ها هیچ صحبتی در این مورد نمی شود و این در صورتی است که این منطقه، منطقه عشایرنشین و عربی است ولی این بزرگ نمایی مصنوعی که در مورد کرد ها اتفاق می افتد شبیه همان بزرگنمایی است که در مورد تظاهرات کشورهای عربی مانند عراق و لبنان در مقایسه با مثلا اعتراضات فرانسه رخ می دهدکه باید به این بازنمایی رسانه ای توجه کرد. کسی منکر ظلم به کردها در پی اقدام ترکیه نیست ولی اندازه ظلم و حقیقت مسئله نیز به همان میزان مهم است.
رئیس گروه مطالعاتی ابابیل در پاسخ به سوالی مبنی بر این که «در مورد اردوغان با شایعاتی در مورد احیای امپراطوری عثمانی مواجه هستیم و نزاعی که در مورد حضانت اهل سنت توسط ترکیه و عربستان به وقوع پیوسته است، چرا جمهوری اسلامی اقدامات قاطعانه را در قبال ترکیه ندارد و به نظر شما آیا اردوغان موفق می شود در آینده قسمت هایی از این امپراطوری را احیا کند؟» پاسخ داد: یک نظمی در جهان اهل سنت از سالها پیش در حال شکل گیری است که بخش عمده ای از این تنش ها مربوط به آن است. رقابت بین اسلام سیاسی سلفی به رهبری عربستان سعودی و امارات متحده عربی و در مقابل اسلام اخوانی سنتی به رهبری ترکیه و با پشتیبانی کشور هایی همچون قطر در رقابت می باشد. این رقابت وجود دارد اما جمهوری اسلامی چرا بین این دو قطب جناحی انتخاب نمی کند؟
وی در پاسخ به این سوال گفت: نه ترکیه نه عربستان صلاحیت این را ندارند و هیچ کدامشان مصالح جهان اسلام و مصالح مسلمینی را که تحت سیطره سرزمینی آن ها هستند را آن طور که باید و شاید لحاظ نمی کنند و در این شرایط لزومی برای انتخاب یکی از طرفین وجود ندارد؛ یک بعد راهبردی دیگر نیز وجود دارد که جمهوری اسلامی ایران خود را صاحب یک مکتبی می بیند که لزومی نمی بیند در رقابت بین این دو قطب انتخابی انجام بدهد و بر عقیده و دیدگاه یکی از آن ها صحه گذارد. نکته دیگر در مورد ترکیه این است که ما خودمان دچار چالش هایی هستیم.
صمدزاده افزود: ترکیه به عنوان همسایه و شریک ما در جریانات مقابله با تحریم هاست. جریانات اسلامگرا در طی سال های اخیر ترکیه مطلوب نظر ما بوده اند. چون جریان مقابل اسلامگرایی در ترکیه جریان لائیک هاست که در انقلاب اسلامی شاهد تقابل های شدیدی با آن ها بوده ایم. در جریان کودتای اخیر ما از جریان اسلامگرای حاکم در ترکیه به اشکال مختلفی حمایت کرده ایم اما ما در مورد سوریه ابزار های خودمان را استفاده می کنیم.
وی ادامه داد: یکی از دلایل ناکامی ترکیه در وصول به اهدافش در بحران اخیر سوریه مقاومت های میدانی جمهوری اسلامی بود. البته باید در نظر داشت که از اول شروع بحران در سوریه چه در زمان دولت دهم چه الآن در دولت دوازدهم هیچ موقع دیدگاه مشترکی بین فرماندهی میدانی و دستگاه سیاسی و دیپلماسی کشور وجود نداشته است. برای مثال در همین ۱۵ روز با وجود این که سرعت عمل جریان میدانی به شدت تاثیر گذار بوده است، جریان دیپلماسی ما کار خاصی انجام نداده است برای مثال معاونت سیاسی وزارت امور خارجه یعنی آقای عراقچی هیچ موضعی نگرفته است و ابتکار عملی نداشته است.
رئیس گروه مطالعاتی ابابیل اضافه کرد: مخاطبمان شخص وزیر نیست، چون این پرونده ها مستقیما به میز معاونت سیاسی می رسد. برای همین مکلف است که اظهار نظری بکند، رایزنی انجام دهد ،تماس بگیرد با طرف روسی یا ترک یا نمایندگان کرد. ولی ما نمی بینیم که ابتکار دست حوزه سیاسی دیپلماسی ما باشد.
وی گفت: اما شاخه های سیاسی نیروی قدس به شدت در منطقه در حال رایزنی و فعالیت هستند. لکن باید دانست که این ها مکمل هم هستند و باید هر دو باهم اهداف را پیش ببرند. در مورد ترکیه هم عدم هماهنگی نیروهای میدانی و دیپلماسی وجود دارد. یک دلیل دیگر وابستگی اقتصادی ما و قرارداد هایی است که هر دو طرف (ایران و ترکیه) در سخت ترین شرایط به آن ها پایبند بوده ایم و پا پس نکشیده اند چون منفعت هر دو در آن است. ما ارز حاصل از فروش نفت را بدست می آوریم و ترکیه هم به صورت ارزان به انرژی دسترسی پیدا می کند.
صمدزاده تصریح کرد: این به هم پیوستگی منافع باعث می شود که ما دعوای خودمان را در پرونده های مختلف در همان حوزه ها نگه داریم و به مسائل دیگر تعمیم ندهیم. جمهوری اسلامی فعلا به همسایگان خود به عنوان شرکای اقتصادی در اوضاع تحریم نگاه می کند. در مورد ترکیه ما دچار بحران بدخیم نیستیم. قید اول را در نظر بگیرید.
وی با بیان اینکه وضعیت بحرانی است، تاکید کرد: هر دو سعی می کنند در زمین سوریه اهداف را پیش ببرند، اما بحران بدخیم نیست. چرا که منافع راهبردی طرفین دچار نوعی مصونیت است ،نه ما دنبال ساقط کردن اردوغان هستیم و نه او و در ضمن هم توان سیاسی و میدانی این کار را ندارد. اما در مورد آن نظم شکل گرفته در منطقه جمهوری اسلامی نفوذ منطقه ای اش در بهترین وضعیت قرار دارد. ما اقتصادی ترین برنامه نفوذ منطقه ای را دنبال کردیم.
صمدزاده ادامه داد: عربستان بیش از ۷۰ میلیارد دلار تا به حال خرج کرده است. در مورد پرونده سوریه تا ۲۰۱۷ به استناد مصاحبه حمد ابن جاسم وزیر سابق قطر با الجزیره، آن ها در طول ۶ سال بحران ۱۲۰ میلیارد دلار در سوریه هزینه کرده اند. رقم تخمینی هزینه عربستان و کشور های عربی در سوریه بیش از ۳۵۰ میلیارد دلار است.
وی گفت: ایران طرحی را خنثی کرده است که طرف مقابل ۱۰ یا ۲۰ برابر هزینه ایران هزینه کرده است. یعنی عملیات و اقدام ایران بسیار اقتصادی بوده است. این ها ادعاهای ما نیست، این آماری است که منابع آمریکایی اعلام می کنند. این برنامه در بهترین وضعیت قرار دارد. در مورد ترک ها و در مورد کشور های عربی،در مورد آن دو بلوکی که حرف زدیم بلوک اخوانی و بلوک سلفی به هیچ کدام از اهدافشان به این گستردگی دست نیافتند و یا موفقتیشان تکمیل نشده است.
صمدزاده ادامه داد: برای مثال در پرونده لیبی یا مصر موفقیت کاملی حاصل نشده است. در مصر نظام سیاسی مستقر است اما سیسی بازیگری است که دنبال منافع خود نیز است به خاطر همین دلایل وضعیت ما قابل قیاس با ترک ها نیست که بخواهیم رقابتی داشته باشیم و از سوی دیگر نگاهی که به ترکیه در کشور های عربی است نگاه مثبتی نیست، به خاطر پیشینه ی استعماری که امپراطوری عثمانی در این کشورها دارد و این کشورها هیچ تمایلی به سیطره ترکیه و بازگشتن به آن امپراطوری ندارند از این را و به دلایل متعدد دیگر که در فرصت برای اشاره به آن ها نیست زیر ساخت های نفوذ منطقه ای ایران و ترکیه با یکدیگر متفاوت است و وضعیت طرفین با هم برابر و یکسان نیست.
انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «ایران اقتصادی ترین برنامه نفوذ منطقه ای را دنبال کرد / حمله ترکیه و انتخاب کردها» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.