تعظیم قرآن و تکریم اهل بیت (ع) در روز «مباهله»

مرتضی نجفی قدسی از پیشکسوتان قرآن و رسانه در یادداشتی ضمن تشریح موضوع مباهله و ابعاد آن، این واقعه را یکی از مهم ترین اسناد حقانیت اهل بیت (ع) برشمرد و بر ضرورت بزرگداشت آن تأکید کرد.
به گزارش خبرنگار قرآن و فعالیت های دینی خبرگزاری فارس مرتضی نجفی قدسی از پیشکسوتان قرآن و رسانه در یادداشتی ضمن تشریح موضوع مباهله و ابعاد آن، این واقعه را یکی از مهم ترین اسناد حقانیت اهل بیت (ع) برشمرد و بر ضرورت بزرگداشت آن تأکید کرد.
در ادامه متن یادداشت تقدیم می شود.
به مناسبت بزرگداشت یکهزار و چهارصد و سی و دومین سالروز سپید «مباهله»
(فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع أبناءنا وأبناءکم ونساءنا ونساءکم وأنفسنا وأنفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین) (سوره آل عمران-آیه ۶۱)
طلیعه طلایین روز بیست و چهارم ذی الحجه، همان صبحی است که پیامبر عزیزمان (ص) رسول مهر و لبخند، پا به میدان نبرد با بزرگان مسیحیت نهادند … آمدند تا با یکدیگر «مباهله» کنند؛ یعنی هر دو طرف دعا کنند و از خدای یکتا بخواهند تا هرکس حق است دعایش اجابت شود و هر که ناراست و کژاندیش و دروغ پیشه است، رسوا شود و عذاب عظیم الهی بر او فرو ریزد.
بی گمان یکی از حوادث برجسته تاریخ اسلام که هشتاد و چند آیه از سوره آل عمران، پیرامون آن نازل شده است، ماجرای «مباهله» است.
واقعه شگفت انگیزی که در اهمیت، اگر هم سطح با حماسه پرشکوه «غدیر» نباشد، از آن، کم اهمیت تر نیست. زیرا «مباهله» زیربنای «غدیر» است و پیش از جریان غدیر، خدای سبحان در قرآن، به روشنی، وجود مبارک امیرمؤمنان «علی بن ابیطالب علیهالسلام» را به منزله «نفس و خود» پیامبر (ص) یاد کرده است، و این عطیه الهی و فضیلت عظمی را به آن حضرت اختصاص داده است. «پس هر که در این باره [که عیسی پسر خدا نیست] پس از علم و دانشی که به تو رسیده [باز] با تو محاجه و ستیزه کند، بگو: بیایید؛ ما پسرانمان و شما هم پسرانتان، و ما زنانمان و شما هم زنانتان، و ما جان هایمان و شما هم جان هایتان را بیاورید، سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم». پیامبر اسلام (ص) پس از فتح مکه، در شوال سال نهم هجرت، به فرمان خداوند، دستور تنظیم نام های برای دعوت نجرانی ها به اسلام را صادر فرمودند. مخاطب پیامبر (ص) عالمان بزرگی بودند که یک حکومت دینی مسیحی را اداره می کردند.
اسقف [= کشیش] اعظم با مطالعه نامه، تصمیم به مشورت می گیرد. پس از تبادل نظر، مجلس بسیار بزرگی در کلیسای اعظم برپا شد.
ابتدا اسقف اعظم، نامه پیامبر (ص) را برای مردم قرائت کرد تا نظرات خود را اعلام کنند. یکی از علمای بزرگ مسیحی به نام «حارثه» تحقیق درباره حقانیت پیامبر (ص) را مطرح نمود. اسقف اعظم فرمان داد تا فرازهایی از صحیفه آدم، صحیفه ابراهیم، صحیفه شیث علیهم السلام، تورات و انجیل که در آنها ذکر محمد و آل محمد علیهم السلام به صراحت آمده بود، برای جمعیت حاضر در کلیسا خوانده شود.
با قرائت صحف و کتب انبیای پیشین، بر همه روشن شد که به تصریح آن متون، پیامبر (ص) از نسل ابراهیم و اسماعیل علیهم السلام است، و نسل وی، از دختر اوست و آن که خاتم پیامبران است نامش «محمد» و نام دیگر او «احمد» است. دین او جهانی است و اختصاصی به فرزندان اسماعیل ندارد؛ و آنکه منجی بشریت است، و جهان را پر از «عدالت» می کند، آخرین فرزند و دوازدهمین جانشین از نسل اوست.
پس از قرائت این متون، شبه افکنان و منکران مغلوب شدند ولی باز هم تسلیم نشدند. آنگاه به سرپرستی اسقف اعظم به مدینه آمدند تا از نزدیک پیامبر خاتم (ص) را ببینند و رفتار و گفتار او را با اوصافی که در کتاب هایشان یافته بودند، بسنجند. اما تا سه روز، نه رسول خدا (ص) درباره موضوع اصلی با آنان سخن فرمود و نه آنان با رسول خدا (ص) گفت وگویی کردند.
در روز سوم، رسول خدا (ص) ایشان را به اسلام دعوت کرد. اما آنها ضمن اعتراف به تطبیق خصوصیات آن حضرت با ویژگی های مذکور در انجیل، به بهانه «انکار الوهیت عیسی» از پذیرش دین اسلام خودداری کردند.
پیامبر (ص) در این باره با آنان مناظره فرمود. اما منکران باز هم براهین روشن آن حضرت را نپذیرفتند و پیشنهاد مباهله را مطرح ساختند. در این هنگامه، خدای متعال، «آیه مباهله» را بر پیامبر (ص) فرو فرستاد. رسول خدا نیز آنچه را که بر او نازل شده بود، بر آنان قرائت کرد و فرمود: «خداوند به من فرمان داده است که اگر بر سخن خود پای فشردید، درخواستتان را اجابت کنم و با شما مباهله نمایم».
دو تن از مسیحیان نجران که بیش از همه به حقیقت واقف بودند و از مباهله وحشت داشتند، به همراهان خود گفتند: «اگر با اصحاب و قوم خود به مباهله با ما آمد، با او مباهله می کنیم، زیرا این دلیل است که او پیامبر نیست. اما اگر فقط با اهل بیتش به مباهله بیاید با او مباهله نمی کنیم؛ چرا که او اهل بیتش را در معرض خطر قرار نمی دهد مگر آنکه از راستگو بودن خود مطمئن باشد». این سخن، مورد تأیید اسقف اعظم قرار گرفت.
خدای متعال، آرایش سپاه اسلام را در برابر صف آرایی مهتران مسیحیان نجران، خود به عهده گرفت. لذا آیه مباهله، دستورالعمل پیامبر (ص) قرار می گیرد و باید «پسران» و «زنان» و «نفس» خود را به دلالت آیه « أبناءنا و أبناءکم و نساءنا و نساءکم و أنفسنا و أنفسکم » به آوردگاه سترگ مباهله، همراه خود بیاورد.
با طلوع آفتاب روز سه شنبه ۲۴ ذی الحجة سال نهم هجری، مطابق با سال ۶۳۱ میلادی، پیامبر (ص) به سوی محل مباهله، در حالی که امیرمؤمنان علیهالسلام به منزله «نفس پیامبر» دوشادوش و دست در دست راست پیامبر (ص) و امام حسن علیهالسلام در سمت چپ پیامبر (ص) و امام حسین علیهالسلام در آغوش پیامبر، و همه گرداگرد شمع بی مانند جمع آفرینش؛ ریحانه ملکوت، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام حرکت کردند تا به هم آوردی با بزرگان نصارا، آمین گوی دعای محمد مصطفی (ص) باشند.
پنج تن اطهار علیهمالسلام در هاله ای از نور، آرام آرام پیش می آمدند. هستی، چنان غرق تماشایشان بود که انگار خداوند، بهشت را به معرض تماشا گذاشته است. پنج تن اصحاب کسا علیهمالسلام به محل تعیین شده رسیدند و زیر عبا ایستادند. پیامبر، دست راست خود را به سوی آسمان گرفت. سپس انگشتان را از هم باز کرد و در همان حال فرمود: «خدایا، اینان اهل بیت من و خاصان من هستند. هرگونه بدی را از ایشان دور کن و آنان را پاک گردان.
خدایا، این علی منظور از «نفسی» است؛ و او نزد من همتای نفس من است. خدایا، این فاطمه منظور از «نسائی» است و او افضل زنان جهان است. خدایا، این حسن و حسین دو فرزند و نوه من هستند. من با هرکس که با اینان جنگ کند، روی جنگ دارم و با هر کس که با اینان دوست باشد، دوستم».
هنوز مباهله انجام نشده است، اما آثار غضب الهی ظاهر گشته و عذاب درحال نازل شدن می باشد. دو نفر از سران مسیحیان نزد پیامبر (ص) آمدند و پرسیدند: ای ابوالقاسم، به وسیله چه کسانی با ما مباهله می کنی؟ حضرت فرمودند: «به وسیله بهترین مردم روی زمین و عزیزترین آنها نزد خداوند عزوجل».
سپس پیامبر (ص) به علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام اشاره کرده و فرمود: «به وسیله اینان». دگربار فرمودند: «آیا لحظاتی پیش این مطلب را به شما خبر ندادم؟ بلی، قسم به آنکه مرا به حق مبعوث کرده، دستور داده شده ام به وسیله اینان با شما مباهله کنم. اینان هستند پسران و زنان و نفس ما». از این رو، به دستور اسقف اعظم، تصمیم قطعی نجرانیان بر ترک مباهله و قبول مالیات (= جزیه) بین خودشان تصویب شد …
هنگامی که پیامبر (ص) و اهل بیت علیهم السلام با همراهی مردم از جایگاه مباهله به مسجد رسیدند، جناب جبرئیل نازل شد و این پیام آسمانی را عرضه داشت: «یا محمد، پروردگار عزوجل به تو سلام می رساند و می گوید: … ای احمد، به عزت و جلالم سوگند، اگر تو با کسانی از اهل بیتت که در زیر کساء بودند با همه اهل آسمان و زمین و مخلوقات، مباهله می کردی، آسمان تکه تکه می شد و کوهها قطعه قطعه می گشت و زمین از هم گسیخته می شد و هرگز آرام نمی گرفت مگر آنکه من اراده می کردم».
پیامبر (ص) با شنیدن این پیام الهی، به سجده درآمد و چهره بر خاک سایید. سپس دستانش را بلند کرد و در آن حال، سه بار فرمودند: «شکر خدایی را که نعمت می دهد». سپس فرمود: «لعنت ابدی خدا تا روز قیامت بر کسانی که بر شما اهل بیت ظلم کنند، و در اجری که خداوند بر آنان واجب کرده نسبت به من کوتاهی کنند».
روز فرخنده «مباهله»، قبل از هر چیز، با احیای نبوت و ولایت، پر شکوهترین و شگفت انگیزترین جلوه از حقیقت جاودانی و جهانی اسلام، یعنی «نبوت و خاتمیت نبوی» و «ولایت و امامت علوی» است.
در روز مباهله، از یکسو، حقانیت اسلام بر دیگر ادیان و عقاید تاریخ ثابت شد، و از دیگر سو؛ کادر رهبری این عقیدت انسانی تا پایان روزگار تعیین گردید.
آیه مباهله، عالی ترین مدرک برای حقانیت امامت و خلافت بلافصل علی علیه السلام بعد از شهادت جانسوز رسول اکرم (ص) می باشد، و نیز واضحترین دلیل بر فضیلت امیرمؤمنان «علی بن ابی طالب علیه السلام» است. زیرا خداوند به پیامبر دستور می دهد که نفس خود را برای مباهله دعوت کن. بدیهی است که مراد از نفس پیامبر (ص)، شخصی غیر از خود آن حضرت است، و او علی علیهالسلام در همه فضایل و کمالات، غیر از نبوت همرتبه پیامبر و مساوی با ایشان است.
امام هشتم، حضرت رضا علیه السلام آیه مباهله را از جهت دلالت بر امامت امیرمؤمنان علیه السلام بهترین و روشنترین آیه در قرآن دانسته اند و با استناد به این آیه و عمل رسول خدا (ص) پس از نزول آن، ثابت می کنند که امیرمؤمنان علیهالسلام؛ «نفس پیامبر» و با «فضیلت ترین خلق خدا» پس از پیامبر (ص) می باشند.
امیرمؤمنان علی علیه السلام، در شورای شش نفرهای که خلیفه دوم برای انتخاب خلیفه پس از خود ترتیب داده بود، برای یادآوری حق و حقانیت خود به حاضران، به ماجرای نزول آیه شریفه مباهله اشاره کردند و خطاب به اعضای شورا فرمودند: «آیا احدی هست که در این فضیلت با من شریک باشد؟» همه اعضای شورا اعتراف کردند که این آیه در شأن حضرتش نازل شده است.
ماجرای شکوهمند مباهله از چند جهت، بر افضلیت اهل بیت علیهم السلام دلالت دارد.
نخست آنکه: به فرمان الهی، دعوت پیامبر (ص) از امیر مؤمنان، حضرت فاطمه زهرا، امام حسن مجتبی و حضرت سیدالشهداء امام حسین درود خدا بر آنان باد بیانگر این حقیقت است که آن بزرگواران، محبوبترین افراد نزد رسول خدا (ص) بودند و روشن است که محبوب ترین فرد نزد پیامبر (ص) با فضیلت ترین افراد امت پیامبر (ص) نیز خواهد بود.
دوم: دعوت رسول خدا (ص) از اهل بیت علیهم السلام برای مباهله با دشمنان دین، نشان از رفعت و عظمت جایگاه و جلالت ایشان نزد خدا دارد. زیرا پیامبر (ص) از میان بانوان و خویشاوندان خود، تنها امیر مؤمنان علیه السلام، حضرت فاطمه علیه السلام، امام حسن مجتبی علیه السلام، و امام حسین علیه السلام را برگزیده و احدی از بنی هاشم و خویشاوندان و همسران خود را در این امر با آن بزرگواران شریک نساخته، تا چه رسد به اصحاب و سایر مسلمانان!
سوم: یکی دیگر از وجوه دلالت واقعه مباهله بر افضلیت اهل بیت علیهم السلام یاری دین خدا به دست ایشان است.
زمانی که رسول خدا (ص) با اهل بیت خویش برای مباهله خارج شدند، به ایشان فرمودند: «هرگاه من نفرین کردم، شما آمین بگویید». این جریان به خوبی نقش اهل بیت علیهم السلام را هم در ثبوت نبوت و راستی گفتار رسول خدا (ص) روشن می کند، و هم بیانگر آن است که اگر دشمنان دین خدا، با ایشان وارد مباهله می شدند، خداوند به واسطه اهل بیت علیهم السلام دشمنان شریعت و دین خود را خوار و نابود می کرد.
بدیهی است کسی که چنین جایگاهی در مباهله انبیا علیهم السلام داشته باشد، به یقین؛ برتر و با فضیلت تر از کسانی است که از این جایگاه برخوردار نیستند.
از این رو، آیه مباهله بر افضلیت امیرمؤمنان در میان امت دلالت دارد و بنا بر اتفاق همه مسلمانان، کسی سزاوار و شایسته امامت است که با فضیلت تر باشد و این حقیقتی است که حتی اشخاص متعصبی چون ابن تیمیه بدان اقرار و اذعان دارند.
بی تردید هیچ کس به اندازه پیامبر گرامی اسلام علیهم السلام نگران آینده مسلمانان نبوده است. آن حضرت کسی است که رنج مسلمانان برایش بسی سخت و در هدایت آنان بسیار حریص و نسبت به مؤمنان دلسوز و مهربان است.
از همین رو، همه مسلمانان باور دارند که رسول خدا (ص) در پایان عمر، دو یادگار ماندگار و رهایی بخش امت اسلام از گمراهی را که هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند به جای نهاد.
همه می دانند که آن حضرت رمز ماندگاری اسلام و رشد و بالندگی مسلمانان، و رهایی از گمراهی و پراکندگی و نابسامانی آنان را تنها در دو چیز می داند:
۱ چنگ زدن به ریسمانی استوار، برکشیده از آسمان تا زمین، یعنی «قرآن».
۲ پناه بردن به کهف حصین و دژ استوار دین، یعنی «اهل بیت علیهم السلام».
این گونه است که بزرگداشت و نکوداشت مباهله، نماد و نمود روشنی است از تعظیم قرآن و تکریم اهل بیت علیهم السلام.
اینک وظیفه هر مسلمان آگاهی است که با گرامیداشت و بزرگداشت این روز عزیز و مهم، هر چند قدمی کوچک، در راه اعتلای عزت و عظمت و حقانیت اسلام و اهل بیت علیهم السلام بردارد.
باشد که جاودانگی این پیروزی بزرگ را با ظهور و برپایی حکومت شکوهمند عصاره خلقت، موعود موجود، حضرت بقیةالله الاعظم، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، شاهد و ناظر باشیم.
ماجرای مباهله در کتاب های پرشماری از منابع شیعه و اهل سنت رقم خورده است. برخی از آنها عبارتند از:
بحارالانوار؛ ج ۲۱، صص ۲۸۰ ۳۵۴- اقبال الاعمال؛ صص ۳۱۰ ۳۴۸- الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد؛ شیخ مفید، ج۱، ص۱۶۹، دارالمفید.
الکشاف؛ زمخشری، ج ۱، ص ۲۸۳- تفسیر الرازی؛ فخررازی، ج۴، ص۲۴۰.
صحیح مسلم؛ مسلم النیشابوری، ج۱۲، ص۱۲۹، ح۴۴۲۰.
فتح الباری؛ (شرح صحیح البخاری)، ابن حجر عسقلانی، ج۷، ص۷۴.
الاحتجاج شیخ طبرسی، ج۱، ص۱۹۴.
الصواعق المحرقه، احمد بن حجر الهیتمی، ص۱۵۶.
تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج۴۲، ص۴۳۲.
انتهای پیام/
به گزارش خبرنگار قرآن و فعالیت های دینی خبرگزاری فارس مرتضی نجفی قدسی از پیشکسوتان قرآن و رسانه در یادداشتی ضمن تشریح موضوع مباهله و ابعاد آن، این واقعه را یکی از مهم ترین اسناد حقانیت اهل بیت (ع) برشمرد و بر ضرورت بزرگداشت آن تأکید کرد.
در ادامه متن یادداشت تقدیم می شود.
به مناسبت بزرگداشت یکهزار و چهارصد و سی و دومین سالروز سپید «مباهله»
(فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع أبناءنا وأبناءکم ونساءنا ونساءکم وأنفسنا وأنفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین) (سوره آل عمران-آیه ۶۱)
طلیعه طلایین روز بیست و چهارم ذی الحجه، همان صبحی است که پیامبر عزیزمان (ص) رسول مهر و لبخند، پا به میدان نبرد با بزرگان مسیحیت نهادند … آمدند تا با یکدیگر «مباهله» کنند؛ یعنی هر دو طرف دعا کنند و از خدای یکتا بخواهند تا هرکس حق است دعایش اجابت شود و هر که ناراست و کژاندیش و دروغ پیشه است، رسوا شود و عذاب عظیم الهی بر او فرو ریزد.
بی گمان یکی از حوادث برجسته تاریخ اسلام که هشتاد و چند آیه از سوره آل عمران، پیرامون آن نازل شده است، ماجرای «مباهله» است.
واقعه شگفت انگیزی که در اهمیت، اگر هم سطح با حماسه پرشکوه «غدیر» نباشد، از آن، کم اهمیت تر نیست. زیرا «مباهله» زیربنای «غدیر» است و پیش از جریان غدیر، خدای سبحان در قرآن، به روشنی، وجود مبارک امیرمؤمنان «علی بن ابیطالب علیهالسلام» را به منزله «نفس و خود» پیامبر (ص) یاد کرده است، و این عطیه الهی و فضیلت عظمی را به آن حضرت اختصاص داده است. «پس هر که در این باره [که عیسی پسر خدا نیست] پس از علم و دانشی که به تو رسیده [باز] با تو محاجه و ستیزه کند، بگو: بیایید؛ ما پسرانمان و شما هم پسرانتان، و ما زنانمان و شما هم زنانتان، و ما جان هایمان و شما هم جان هایتان را بیاورید، سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم». پیامبر اسلام (ص) پس از فتح مکه، در شوال سال نهم هجرت، به فرمان خداوند، دستور تنظیم نام های برای دعوت نجرانی ها به اسلام را صادر فرمودند. مخاطب پیامبر (ص) عالمان بزرگی بودند که یک حکومت دینی مسیحی را اداره می کردند.
اسقف [= کشیش] اعظم با مطالعه نامه، تصمیم به مشورت می گیرد. پس از تبادل نظر، مجلس بسیار بزرگی در کلیسای اعظم برپا شد.
ابتدا اسقف اعظم، نامه پیامبر (ص) را برای مردم قرائت کرد تا نظرات خود را اعلام کنند. یکی از علمای بزرگ مسیحی به نام «حارثه» تحقیق درباره حقانیت پیامبر (ص) را مطرح نمود. اسقف اعظم فرمان داد تا فرازهایی از صحیفه آدم، صحیفه ابراهیم، صحیفه شیث علیهم السلام، تورات و انجیل که در آنها ذکر محمد و آل محمد علیهم السلام به صراحت آمده بود، برای جمعیت حاضر در کلیسا خوانده شود.
با قرائت صحف و کتب انبیای پیشین، بر همه روشن شد که به تصریح آن متون، پیامبر (ص) از نسل ابراهیم و اسماعیل علیهم السلام است، و نسل وی، از دختر اوست و آن که خاتم پیامبران است نامش «محمد» و نام دیگر او «احمد» است. دین او جهانی است و اختصاصی به فرزندان اسماعیل ندارد؛ و آنکه منجی بشریت است، و جهان را پر از «عدالت» می کند، آخرین فرزند و دوازدهمین جانشین از نسل اوست.
پس از قرائت این متون، شبه افکنان و منکران مغلوب شدند ولی باز هم تسلیم نشدند. آنگاه به سرپرستی اسقف اعظم به مدینه آمدند تا از نزدیک پیامبر خاتم (ص) را ببینند و رفتار و گفتار او را با اوصافی که در کتاب هایشان یافته بودند، بسنجند. اما تا سه روز، نه رسول خدا (ص) درباره موضوع اصلی با آنان سخن فرمود و نه آنان با رسول خدا (ص) گفت وگویی کردند.
در روز سوم، رسول خدا (ص) ایشان را به اسلام دعوت کرد. اما آنها ضمن اعتراف به تطبیق خصوصیات آن حضرت با ویژگی های مذکور در انجیل، به بهانه «انکار الوهیت عیسی» از پذیرش دین اسلام خودداری کردند.
پیامبر (ص) در این باره با آنان مناظره فرمود. اما منکران باز هم براهین روشن آن حضرت را نپذیرفتند و پیشنهاد مباهله را مطرح ساختند. در این هنگامه، خدای متعال، «آیه مباهله» را بر پیامبر (ص) فرو فرستاد. رسول خدا نیز آنچه را که بر او نازل شده بود، بر آنان قرائت کرد و فرمود: «خداوند به من فرمان داده است که اگر بر سخن خود پای فشردید، درخواستتان را اجابت کنم و با شما مباهله نمایم».
دو تن از مسیحیان نجران که بیش از همه به حقیقت واقف بودند و از مباهله وحشت داشتند، به همراهان خود گفتند: «اگر با اصحاب و قوم خود به مباهله با ما آمد، با او مباهله می کنیم، زیرا این دلیل است که او پیامبر نیست. اما اگر فقط با اهل بیتش به مباهله بیاید با او مباهله نمی کنیم؛ چرا که او اهل بیتش را در معرض خطر قرار نمی دهد مگر آنکه از راستگو بودن خود مطمئن باشد». این سخن، مورد تأیید اسقف اعظم قرار گرفت.
خدای متعال، آرایش سپاه اسلام را در برابر صف آرایی مهتران مسیحیان نجران، خود به عهده گرفت. لذا آیه مباهله، دستورالعمل پیامبر (ص) قرار می گیرد و باید «پسران» و «زنان» و «نفس» خود را به دلالت آیه « أبناءنا و أبناءکم و نساءنا و نساءکم و أنفسنا و أنفسکم » به آوردگاه سترگ مباهله، همراه خود بیاورد.
با طلوع آفتاب روز سه شنبه ۲۴ ذی الحجة سال نهم هجری، مطابق با سال ۶۳۱ میلادی، پیامبر (ص) به سوی محل مباهله، در حالی که امیرمؤمنان علیهالسلام به منزله «نفس پیامبر» دوشادوش و دست در دست راست پیامبر (ص) و امام حسن علیهالسلام در سمت چپ پیامبر (ص) و امام حسین علیهالسلام در آغوش پیامبر، و همه گرداگرد شمع بی مانند جمع آفرینش؛ ریحانه ملکوت، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام حرکت کردند تا به هم آوردی با بزرگان نصارا، آمین گوی دعای محمد مصطفی (ص) باشند.
پنج تن اطهار علیهمالسلام در هاله ای از نور، آرام آرام پیش می آمدند. هستی، چنان غرق تماشایشان بود که انگار خداوند، بهشت را به معرض تماشا گذاشته است. پنج تن اصحاب کسا علیهمالسلام به محل تعیین شده رسیدند و زیر عبا ایستادند. پیامبر، دست راست خود را به سوی آسمان گرفت. سپس انگشتان را از هم باز کرد و در همان حال فرمود: «خدایا، اینان اهل بیت من و خاصان من هستند. هرگونه بدی را از ایشان دور کن و آنان را پاک گردان.
خدایا، این علی منظور از «نفسی» است؛ و او نزد من همتای نفس من است. خدایا، این فاطمه منظور از «نسائی» است و او افضل زنان جهان است. خدایا، این حسن و حسین دو فرزند و نوه من هستند. من با هرکس که با اینان جنگ کند، روی جنگ دارم و با هر کس که با اینان دوست باشد، دوستم».
هنوز مباهله انجام نشده است، اما آثار غضب الهی ظاهر گشته و عذاب درحال نازل شدن می باشد. دو نفر از سران مسیحیان نزد پیامبر (ص) آمدند و پرسیدند: ای ابوالقاسم، به وسیله چه کسانی با ما مباهله می کنی؟ حضرت فرمودند: «به وسیله بهترین مردم روی زمین و عزیزترین آنها نزد خداوند عزوجل».
سپس پیامبر (ص) به علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام اشاره کرده و فرمود: «به وسیله اینان». دگربار فرمودند: «آیا لحظاتی پیش این مطلب را به شما خبر ندادم؟ بلی، قسم به آنکه مرا به حق مبعوث کرده، دستور داده شده ام به وسیله اینان با شما مباهله کنم. اینان هستند پسران و زنان و نفس ما». از این رو، به دستور اسقف اعظم، تصمیم قطعی نجرانیان بر ترک مباهله و قبول مالیات (= جزیه) بین خودشان تصویب شد …
هنگامی که پیامبر (ص) و اهل بیت علیهم السلام با همراهی مردم از جایگاه مباهله به مسجد رسیدند، جناب جبرئیل نازل شد و این پیام آسمانی را عرضه داشت: «یا محمد، پروردگار عزوجل به تو سلام می رساند و می گوید: … ای احمد، به عزت و جلالم سوگند، اگر تو با کسانی از اهل بیتت که در زیر کساء بودند با همه اهل آسمان و زمین و مخلوقات، مباهله می کردی، آسمان تکه تکه می شد و کوهها قطعه قطعه می گشت و زمین از هم گسیخته می شد و هرگز آرام نمی گرفت مگر آنکه من اراده می کردم».
پیامبر (ص) با شنیدن این پیام الهی، به سجده درآمد و چهره بر خاک سایید. سپس دستانش را بلند کرد و در آن حال، سه بار فرمودند: «شکر خدایی را که نعمت می دهد». سپس فرمود: «لعنت ابدی خدا تا روز قیامت بر کسانی که بر شما اهل بیت ظلم کنند، و در اجری که خداوند بر آنان واجب کرده نسبت به من کوتاهی کنند».
روز فرخنده «مباهله»، قبل از هر چیز، با احیای نبوت و ولایت، پر شکوهترین و شگفت انگیزترین جلوه از حقیقت جاودانی و جهانی اسلام، یعنی «نبوت و خاتمیت نبوی» و «ولایت و امامت علوی» است.
در روز مباهله، از یکسو، حقانیت اسلام بر دیگر ادیان و عقاید تاریخ ثابت شد، و از دیگر سو؛ کادر رهبری این عقیدت انسانی تا پایان روزگار تعیین گردید.
آیه مباهله، عالی ترین مدرک برای حقانیت امامت و خلافت بلافصل علی علیه السلام بعد از شهادت جانسوز رسول اکرم (ص) می باشد، و نیز واضحترین دلیل بر فضیلت امیرمؤمنان «علی بن ابی طالب علیه السلام» است. زیرا خداوند به پیامبر دستور می دهد که نفس خود را برای مباهله دعوت کن. بدیهی است که مراد از نفس پیامبر (ص)، شخصی غیر از خود آن حضرت است، و او علی علیهالسلام در همه فضایل و کمالات، غیر از نبوت همرتبه پیامبر و مساوی با ایشان است.
امام هشتم، حضرت رضا علیه السلام آیه مباهله را از جهت دلالت بر امامت امیرمؤمنان علیه السلام بهترین و روشنترین آیه در قرآن دانسته اند و با استناد به این آیه و عمل رسول خدا (ص) پس از نزول آن، ثابت می کنند که امیرمؤمنان علیهالسلام؛ «نفس پیامبر» و با «فضیلت ترین خلق خدا» پس از پیامبر (ص) می باشند.
امیرمؤمنان علی علیه السلام، در شورای شش نفرهای که خلیفه دوم برای انتخاب خلیفه پس از خود ترتیب داده بود، برای یادآوری حق و حقانیت خود به حاضران، به ماجرای نزول آیه شریفه مباهله اشاره کردند و خطاب به اعضای شورا فرمودند: «آیا احدی هست که در این فضیلت با من شریک باشد؟» همه اعضای شورا اعتراف کردند که این آیه در شأن حضرتش نازل شده است.
ماجرای شکوهمند مباهله از چند جهت، بر افضلیت اهل بیت علیهم السلام دلالت دارد.
نخست آنکه: به فرمان الهی، دعوت پیامبر (ص) از امیر مؤمنان، حضرت فاطمه زهرا، امام حسن مجتبی و حضرت سیدالشهداء امام حسین درود خدا بر آنان باد بیانگر این حقیقت است که آن بزرگواران، محبوبترین افراد نزد رسول خدا (ص) بودند و روشن است که محبوب ترین فرد نزد پیامبر (ص) با فضیلت ترین افراد امت پیامبر (ص) نیز خواهد بود.
دوم: دعوت رسول خدا (ص) از اهل بیت علیهم السلام برای مباهله با دشمنان دین، نشان از رفعت و عظمت جایگاه و جلالت ایشان نزد خدا دارد. زیرا پیامبر (ص) از میان بانوان و خویشاوندان خود، تنها امیر مؤمنان علیه السلام، حضرت فاطمه علیه السلام، امام حسن مجتبی علیه السلام، و امام حسین علیه السلام را برگزیده و احدی از بنی هاشم و خویشاوندان و همسران خود را در این امر با آن بزرگواران شریک نساخته، تا چه رسد به اصحاب و سایر مسلمانان!
سوم: یکی دیگر از وجوه دلالت واقعه مباهله بر افضلیت اهل بیت علیهم السلام یاری دین خدا به دست ایشان است.
زمانی که رسول خدا (ص) با اهل بیت خویش برای مباهله خارج شدند، به ایشان فرمودند: «هرگاه من نفرین کردم، شما آمین بگویید». این جریان به خوبی نقش اهل بیت علیهم السلام را هم در ثبوت نبوت و راستی گفتار رسول خدا (ص) روشن می کند، و هم بیانگر آن است که اگر دشمنان دین خدا، با ایشان وارد مباهله می شدند، خداوند به واسطه اهل بیت علیهم السلام دشمنان شریعت و دین خود را خوار و نابود می کرد.
بدیهی است کسی که چنین جایگاهی در مباهله انبیا علیهم السلام داشته باشد، به یقین؛ برتر و با فضیلت تر از کسانی است که از این جایگاه برخوردار نیستند.
از این رو، آیه مباهله بر افضلیت امیرمؤمنان در میان امت دلالت دارد و بنا بر اتفاق همه مسلمانان، کسی سزاوار و شایسته امامت است که با فضیلت تر باشد و این حقیقتی است که حتی اشخاص متعصبی چون ابن تیمیه بدان اقرار و اذعان دارند.
بی تردید هیچ کس به اندازه پیامبر گرامی اسلام علیهم السلام نگران آینده مسلمانان نبوده است. آن حضرت کسی است که رنج مسلمانان برایش بسی سخت و در هدایت آنان بسیار حریص و نسبت به مؤمنان دلسوز و مهربان است.
از همین رو، همه مسلمانان باور دارند که رسول خدا (ص) در پایان عمر، دو یادگار ماندگار و رهایی بخش امت اسلام از گمراهی را که هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند به جای نهاد.
همه می دانند که آن حضرت رمز ماندگاری اسلام و رشد و بالندگی مسلمانان، و رهایی از گمراهی و پراکندگی و نابسامانی آنان را تنها در دو چیز می داند:
۱ چنگ زدن به ریسمانی استوار، برکشیده از آسمان تا زمین، یعنی «قرآن».
۲ پناه بردن به کهف حصین و دژ استوار دین، یعنی «اهل بیت علیهم السلام».
این گونه است که بزرگداشت و نکوداشت مباهله، نماد و نمود روشنی است از تعظیم قرآن و تکریم اهل بیت علیهم السلام.
اینک وظیفه هر مسلمان آگاهی است که با گرامیداشت و بزرگداشت این روز عزیز و مهم، هر چند قدمی کوچک، در راه اعتلای عزت و عظمت و حقانیت اسلام و اهل بیت علیهم السلام بردارد.
باشد که جاودانگی این پیروزی بزرگ را با ظهور و برپایی حکومت شکوهمند عصاره خلقت، موعود موجود، حضرت بقیةالله الاعظم، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، شاهد و ناظر باشیم.
ماجرای مباهله در کتاب های پرشماری از منابع شیعه و اهل سنت رقم خورده است. برخی از آنها عبارتند از:
بحارالانوار؛ ج ۲۱، صص ۲۸۰ ۳۵۴- اقبال الاعمال؛ صص ۳۱۰ ۳۴۸- الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد؛ شیخ مفید، ج۱، ص۱۶۹، دارالمفید.
الکشاف؛ زمخشری، ج ۱، ص ۲۸۳- تفسیر الرازی؛ فخررازی، ج۴، ص۲۴۰.
صحیح مسلم؛ مسلم النیشابوری، ج۱۲، ص۱۲۹، ح۴۴۲۰.
فتح الباری؛ (شرح صحیح البخاری)، ابن حجر عسقلانی، ج۷، ص۷۴.
الاحتجاج شیخ طبرسی، ج۱، ص۱۹۴.
الصواعق المحرقه، احمد بن حجر الهیتمی، ص۱۵۶.
تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج۴۲، ص۴۳۲.
انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «تعظیم قرآن و تکریم اهل بیت (ع) در روز «مباهله»» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.