سوره ای که شما را در قیامت خشنود می کند+ صوت آیات

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، سوره طه بیستمین سوره جزء شانزدهم و از سوره های مکی قرآن کریم است.
ابلاغ وحی توسط پیامبر (ص) بدون به سختی انداختن خود، دستور به اعتدال و میانه روی در همه چیز حتی در دعا و عبادت، قصه آدم و ماجرای هبوط او از بهشت و داستان حضرت موسی (ع) از موضوعات این سوره است.
پیامبر درباره فضیلت سوره طه می فرماید: هر کس سوره طه را قرائت کند خداوند در روز قیامت ثواب همه مهاجران و انصار را به او عطا می کند.
امام صادق (ع) نیز دراین باره فرمودند: خواندن سوره طه را ترک نکنید، زیرا خداوند آن را دوست دارد و هرکس آن را بخواند او را نیز دوست خواهد داشت و هر که به خواندن آن مداومت کند خداوند در روز قیامت نامه عملش را به دست راست او دهد، بر اعمال او سخت گیری نکند و آن قدر به او پاداش عطا کند تا خشنود شود.
آسان شدن ازدواج و برآورده شدن حاجات بزرگ از خواص سوره طه است.
فایل صوتی تلاوت سوره طه با صدای محمد عبدالکریم
متن سوره طه همراه با ترجمه
بسم الله الر حمٰن الر حیم
به نام خداوند رحمتگر مهربان
طه ﴿١﴾
طه (۱)
ما أنزلنا علیک القر آن لتشقیٰ ﴿٢﴾
قرآن را بر تو نازل نکردیم تا به رنج افتی (۲)
إلا تذکرة لمن یخشی ﴿٣﴾
تنها هشداری است برای آن که می ترسد(٣)
تنزیلا ممن خلق الأرض و السماوات العلا ﴿٤﴾
از جانب کسی که زمین و آسمان های بلند را آفریده است نازل شده(٤)
الرحمن علی العرش استوی ﴿٥﴾
خدای رحمان بر عرش استیلا دارد(٥)
له ما فی السماوات و ما فی الأرض و ما بینهما و ما تحت الثری ﴿٦﴾
از آن اوست آنچه در آسمان ها و زمین و میان آنهاست و آنچه در زیر زمین است(٦)
و إن تجهر بالقول فإنه یعلم السر و أخفی ﴿٧﴾
و اگر سخن بلند گویی، او به راز نهان و نهان تر آگاه است(٧)
الله لا إله إلا هو له الأسماء الحسنی ﴿٨﴾
الله، آن، که هیچ خدایی جز او نیست، نام های خوب از آن اوست(٨)
و هل أتاک حدیث موسی ﴿٩﴾
آیا خبر موسی به تو رسیده است؟(٩)
إذ رأی نارا فقال لأهله امکثوا إنی آنست نارا لعلی آتیکم منها بقبس أو أجد علی النار هدی ﴿١٠﴾
آنگاه که آتشی دید و به خانواده خود گفت: درنگ کنید، که من از دور آتشی می بینم، شاید برایتان قبسی بیاورم یا در روشنایی آن راهی بیابم(١٠)
فلما أتاها نودی یا موسی ﴿١١﴾
چون نزد آتش آمد، ندا داده شد: ای موسی(١١)
إنی أنا ربک فاخلع نعلیک إنک بالواد المقدس طوی ﴿١٢﴾
من پروردگار تو هستم پای افزارت را بیرون کن که اینک در وادی مقدس طوی هستی(١٢)
و أنا اخترتک فاستمع لما یوحی ﴿١٣﴾
و من تو را برگزیده ام پس به آنچه وحی می شود گوش فرادار(١٣)
إننی أنا الله لا إله إلا أنا فاعبدنی و أقم الصلاة لذکری ﴿١٤﴾
خدای، یکتا من هستم هیچ خدایی جز من نیست پس مرا بپرست و تا مرا یاد کنی نماز بگزار(١٤)
إن الساعة آتیة أکاد أخفیها لتجزی کل نفس بما تسعی ﴿١٥﴾
قیامت آمدنی است می خواهم زمان آن را پنهان دارم تا هر کس در مقابل کاری که کرده است سزا ببیند(١٥)
فلا یصدنک عنها من لا یؤمن بها واتبع هواه فتردی ﴿١٦﴾
آن کس که به آن ایمان ندارد و پیرو هوای خویش است، تو را از آن رویگردان نکند، تا به هلاکت افتی(١٦)
و ما تلک بیمینک یا موسی ﴿١٧﴾
ای موسی، آن چیست به دست راستت؟(١٧)
قال هی عصای أتوکأ علیها وأهش بها علی غنمی ولی فیها مآرب أخری ﴿١٨﴾
گفت: این عصای من است بر آن تکیه می کنم و برای گوسفندانم با آن برگ، می ریزم و مرا با آن کار های دیگر است(١٨)
قال ألقها یا موسی ﴿١٩﴾
گفت: ای موسی، آن را بیفکن(١٩)
فألقاها فإذا هی حیة تسعی ﴿٢٠﴾
بیفکندش به ناگهان ماری شد که می دوید(٢٠)
قال خذها ولا تخف سنعیدها سیرتها الأولی ﴿٢١﴾
گفت: بگیرش، و مترس بار دیگر آن را به صورت نخستینش باز می گردانیم(٢١)
و اضمم یدک إلی جناحک تخرج بیضاء من غیر سوء آیة أخری ﴿٢٢﴾
دست خویش در بغل کن، بی هیچ عیبی، سفید بیرون آید این هم آیتی دیگر(٢٢)
لنریک من آیاتنا الکبری ﴿٢٣﴾
تا آیت های بزرگ تر خود را به تو بنمایانیم(٢٣)
اذهب إلی فرعون إنه طغی ﴿٢٤﴾
نزد فرعون برو که سرکشی می کند(٢٤)
قال رب اشرح لی صدری ﴿٢٥﴾
گفت: ای پروردگار من، سینه مرا برای من گشاده گردان(٢٥)
و یسر لی أمری ﴿٢٦﴾
و کار مرا آسان ساز(٢٦)
و احلل عقدة من لسانی ﴿٢٧﴾
و گره از زبان من بگشای(٢٧)
یفقهوا قولی ﴿٢٨﴾
تا گفتار مرا بفهمند(٢٨)
و اجعل لی وزیرا من أهلی ﴿٢٩﴾
یاوری از خاندان من برای من قرار ده(٢٩)
هارون أخی ﴿٣٠﴾
برادرم هارون را(٣٠)
اشدد به أزری ﴿٣١﴾
پشت مرا بدو محکم کن(٣١)
و أشرکه فی أمری ﴿٣٢﴾
و در کار من شریکش گردان(٣٢)
کی نسبحک کثیرا ﴿٣٣﴾
تا تو را فراوان ستایش کنیم(٣٣)
و نذکرک کثیرا ﴿٣٤﴾
و تو را فراوان یاد کنیم(٣٤)
إنک کنت بنا بصیرا ﴿٣٥﴾
که تو بر حال ما آگاه بوده ای(٣٥)
قال قد أوتیت سؤلک یا موسی ﴿٣٦﴾
گفت: ای موسی، هر چه خواستی به تو داده شد(٣٦)
و لقد مننا علیک مرة أخری ﴿٣٧﴾
و ما بار دیگر به تو نعمت فراوان داده ایم(٣٧)
إذ أوحینا إلی أمک ما یوحی ﴿٣٨﴾
آنگاه که بر مادرت آنچه وحی کردنی بود وحی کردیم(٣٨)
أن اقذفیه فی التابوت فاقذفیه فی الیم فلیلقه الیم بالساحل یأخذه عدو لی وعدو له وألقیت علیک محبة منی ولتصنع علی عینی ﴿٣٩﴾
که او را در، صندوقی بیفکن، صندوق را به دریا افکن، تا دریا به ساحلش اندازد و یکی از دشمنان من و دشمنان او صندوق را برگیرد محبت خویش برتو ارزانی داشتم تا زیر نظر من پرورش یابی(٣٩)
إذ تمشی أختک فتقول هل أدلکم علی من یکفله فرجعناک إلی أمک کی تقر عینها ولا تحزن وقتلت نفسا فنجیناک من الغم وفتناک فتونا فلبثت سنین فی أهل مدین ثم جئت علی قدر یا موسی ﴿٤٠﴾
آنگاه که خواهرت می رفت و می گفت: می خواهید شما را به کسی که، نگهداریش کند راه بنمایم، ما تو را نزد مادرت بازگردانیدیم تا چشمانش روشن گردد و غم نخورد و تو یکی را بکشتی و ما از غم آزادت کردیم و بار ها تو را بیازمودیم و سالی چند میان مردم مدین زیستی و اکنون، ای موسی، در آن هنگام که مقدر کرده بودیم آمده ای(٤٠)
و اصطنعتک لنفسی ﴿٤١﴾
تو را خاص خود کردم(٤١)
اذهب أنت و أخوک بآیاتی و لا تنیا فی ذکری ﴿٤٢﴾
تو و برادرت آیات مرا ببرید و در رسالت من سستی مکنید(٤٢)
اذهبا إلی فرعون إنه طغی ﴿٤٣﴾
به سوی فرعون بروید که او طغیان کرده است(٤٣)
فقولا له قولا لینا لعله یتذکر أو یخشی ﴿٤٤﴾
با او به نرمی سخن گویید، شاید پند گیرد، یا بترسد(٤٤)
قالا ربنا إننا نخاف أن یفرط علینا أو أن یطغی ﴿٤٥﴾
گفتند: ای پروردگار ما، بیم داریم که بر ما تعدی کند یا طغیان از حد بگذراند(٤٥)
قال لا تخافا إننی معکما أسمع وأری ﴿٤٦﴾
گفت: مترسید من با شما هستم می شنوم و می بینم(٤٦)
فأتیاه فقولا إنا رسولا ربک فأرسل معنا بنی إسرائیل و لا تعذبهم قد جئناک بآیة من ربک و السلام علی من اتبع الهدی ﴿٤٧﴾
پس نزد او روید و گویید: ما رسولان پروردگار توایم بنی اسرائیل را باما بفرست و آزارشان مده ما نشانه ای از پروردگارت برایت آورده ایم و سلام بر آن کس که از پی هدایت قدم نهد(٤٧)
إنا قد أوحی إلینا أن العذاب علیٰ من کذب وتولیٰ ﴿٤٨﴾
در حقیقت به سوی ما وحی آمده که عذاب بر کسی است که تکذیب کند و روی گرداند (۴۸)
قال فمن ر بکما یا موسیٰ ﴿٤٩﴾
فرعون گفت: ای موسی، پروردگار شما دو تن کیست؟ (۴۹)
قال ر بنا الذی أعطیٰ کل شیء خلقه ثم هدیٰ ﴿٥٠﴾
گفت: پروردگار ما کسی است که هر چیزی را خلقتی که درخور اوست داده، سپس آن را هدایت فرموده است (۵۰)
قال فما بال القر ون الأولیٰ ﴿٥١﴾
گفت: حال نسلهای گذشته، چون است؟ (۵۱)
قال علمها عند ر بی فی کتاب ۖ لا یضل ر بی ولا ینسی ﴿٥٢﴾
گفت: علم آن، در کتابی نزد پروردگار من است پروردگارم نه خطا می کند و نه فراموش می نماید (۵۲)
الذی جعل لکم الأر ض مهدا و سلک لکم فیها سبلا وأنزل من السماء ماء فأخر جنا به أزواجا من نبات شتیٰ ﴿٥٣﴾
همان کسی که زمین را برایتان گهواره ای ساخت و برای شما در آن راه ها ترسیم کرد و از آسمان آبی فرود آورد پس به وسیله آن رستنیهای گوناگون جفت جفت بیرون آوردیم (۵۳)
کلوا وار عوا أنعامکم ۗ إن فی ذٰلک لآیات لأولی النهیٰ ﴿٥٤﴾
بخورید و دامهایتان را بچرانید که قطعا در این ها برای خردمندان نشانه هایی است (۵۴)
منها خلقناکم و فیها نعیدکم و منها نخر جکم تار ة أخر یٰ ﴿٥٥﴾
از این زمین شما را آفریده ایم در آن شما را بازمی گردانیم و بار دیگر شما را از آن بیرون می آوریم (۵۵)
و لقد أر یناه آیاتنا کلها فکذب وأبیٰ ﴿٥٦﴾
در حقیقت ما همه آیات خود را به فرعون نشان دادیم ولی او آن ها را دروغ پنداشت و نپذیرفت (۵۶)
قال أجئتنا لتخر جنا من أر ضنا بسحر ک یا موسیٰ ﴿٥٧﴾
گفت: ای موسی آمده ای تا با سحر خود ما را از سرزمینمان بیرون کنی؟ (۵۷)
فلنأتینک بسحر مثله فاجعل بیننا و بینک موعدا لا نخلفه نحن و لا أنت مکانا سوی ﴿٥٨﴾
ما هم قطعا برای تو سحری مثل آن خواهیم آورد پس میان ما و خودت موعدی بگذار که نه ما آن را خلاف کنیم و نه تو آن هم در جایی هموار (۵۸)
قال موعدکم یوم الزینة و أن یحشر الناس ضحی ﴿٥٩﴾
موسی گفت:موعد شما روز جشن باشد که مردم پیش از ظهر گرد می آیند (۵۹)
فتولیٰ فر عون فجمع کیده ثم أتیٰ ﴿٦٠﴾
پس فرعون رفت و همه نیرنگ خود را گرد آورد و بازآمد (۶۰)
قال لهم موسیٰ ویلکم لا تفتر وا علی الله کذبا فیسحتکم بعذاب ۖ و قد خاب من افتر یٰ ﴿٦١﴾
موسی به ساحران گفت: وای بر شما به خدا دروغ مبندید که شما را به عذابی سخت هلاک می کند و هر که دروغ بندد نومید می گردد(۶۱)
فتنازعوا أمر هم بینهم و أسر وا النجویٰ ﴿٦٢﴾
ساحران میان خود در باره کارشان به نزاع برخاستند و به نجوا پرداختند (۶۲)
قالوا إن هٰذان لساحر ان یر یدان أن یخر جاکم من أر ضکم بسحر هما و یذهبا بطر یقتکم المثلیٰ ﴿٦٣﴾
فرعونیان گفتند: قطعا این دو تن ساحرند و می خواهند شما را با سحر خود از سرزمینتان بیرون کنند و آیین والای شما را براندازند (۶۳)
فأجمعوا کیدکم ثم ائتوا صفا ۚ و قد أفلح الیوم من استعلیٰ ﴿٦٤﴾
پس نیرنگ خود را گرد آورید و به صف پیش آیید در حقیقت امروز هر که فایق آید خوشبخت می شود (۶۴)
قالوا یا موسیٰ إما أن تلقی و إما أن نکون أول من ألقیٰ ﴿٦٥﴾
ساحران گفتند: ای موسی، یا تو می افکنی یا ما نخستین کس باشیم که می اندازیم؟ (۶۵)
قال بل ألقوا ۖ فإذا حبالهم وعصیهم یخیل إلیه من سحر هم أنها تسعیٰ ﴿٦٦﴾
گفت: نه بلکه شما بیندازید پس ناگهان ریسمان ها و چوبدستی هایشان، بر اثر سحرشان در خیال او چنین می نمود که آن ها به شتاب می خزند (۶۶)
فأوجس فی نفسه خیفة موسیٰ ﴿٦٧﴾
و موسی در خود بیمی احساس کرد (۶۷)
قلنا لا تخف إنک أنت الأعلیٰ ﴿٦٨﴾
گفتیم: مترس که تو خود برتری (۶۸)
و ألق ما فی یمینک تلقف ما صنعوا ۖ إنما صنعوا کید ساحر ۖ ولا یفلح الساحر حیث أتیٰ ﴿٦٩﴾
و آنچه در دست راست داری بینداز تا هر چه را ساخته اند ببلعد در حقیقت آنچه سرهم بندی کرده اند افسون افسونگر است و افسونگر هر جا برود رستگار نمی شود (۶۹)
فألقی السحر ة سجدا قالوا آمنا بر ب هار ون و موسیٰ ﴿٧٠﴾
پس ساحران به سجده درافتادند گفتند: به پروردگار موسی و هارون ایمان آوردیم(۷۰)
قال آمنتم له قبل أن آذن لکم ۖ إنه لکبیر کم الذی علمکم السحر ۖ فلأقطعن أیدیکم وأر جلکم من خلاف ولأصلبنکم فی جذوع النخل و لتعلمن أینا أشد عذابا وأبقیٰ ﴿٧١﴾
فرعونگفت: آیا پیش از آنکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟ قطعا او بزرگ شماست که به شما سحر آموخته است پس بی شک دستهای شما و پاهایتان را یکی از راست و یکی از چپ قطع می کنم و شما را بر تنه های درخت خرما به دار می آویزم تا خوب بدانید عذاب کدام یک از ما سخت تر و پایدارتر است (۷۱)
قالوا لن نؤثر ک علیٰ ما جاءنا من البینات والذی فطر نا ۖ فاقض ما أنت قاض ۖ إنما تقضی هٰذه الحیاة الدنیا ﴿٧٢﴾
گفتند: ما هرگز تو را بر معجزاتی که به سوی ما آمده و بر آن کس که ما را پدید آورده است ترجیح نخواهیم داد پس هر حکمی می خواهی بکن که تنها در این زندگی دنیاست که تو حکم می رانی (۷۲)
إنا آمنا بر بنا لیغفر لنا خطایانا و ما أکر هتنا علیه من السحر ۗ و الله خیر وأبقیٰ ﴿٧٣﴾
ما به پروردگارمان ایمان آوردیم تا گناهان ما و آن سحری که ما را بدان واداشتی بر ما ببخشاید و خدا بهتر و پایدارتر است(۷۳)
إنه من یأت ر به مجر ما فإن له جهنم لا یموت فیها و لا یحییٰ ﴿٧٤﴾
در حقیقت هر که به نزد پروردگارش گنهکار رود جهنم برای اوست در آن نه می میرد و نه زندگی می یابد (۷۴)
و من یأته مؤمنا قد عمل الصالحات فأولٰئک لهم الدر جات العلیٰ ﴿٧٥﴾
و هر که مؤمن به نزد او رود در حالی که کارهای شایسته انجام داده باشد برای آنان درجات والا خواهد بود (۷۵)
جنات عدن تجر ی من تحتها الأنهار خالدین فیها ۚ و ذٰلک جزاء من تزکیٰ ﴿٧٦﴾
بهشتهای عدن که از زیر درختان آن جویبار ها روان است جاودانه در آن می مانند و این است پاداش کسی که به پاکی گراید (۷۶)
و لقد أوحینا إلیٰ موسیٰ أن أسر بعبادی فاضر ب لهم طر یقا فی البحر یبسا لا تخاف در کا و لا تخشیٰ ﴿٧٧﴾
و در حقیقت به موسی وحی کردیم که: بندگانم را شبانه ببر و راهی خشک در دریا برای آنان باز کن که نه از فرارسیدن دشمن بترسی و نه از غرق شدن بیمناک باشی (۷۷)
فأتبعهم فر عون بجنوده فغشیهم من الیم ما غشیهم ﴿٧٨﴾
پس فرعون با لشکریانش آن ها را دنبال کرد ولی از دریا آنچه آنان را فرو پوشانید فرو پوشانید (۷۸)
و أضل فر عون قومه و ما هدیٰ ﴿٧٩﴾
و فرعون قوم خود را گمراه کرد و هدایت ننمود (۷۹)
یا بنی إسر ائیل قد أنجیناکم من عدوکم و واعدناکم جانب الطور الأیمن و نزلنا علیکم المن والسلویٰ ﴿٨٠﴾
ای فرزندان اسرائیل، در حقیقت ما شما را از دست دشمنتان رهانیدیم و در جانب راست طور با شما وعده نهادیم و بر شما ترنجبین و بلدرچین فرو فرستادیم (۸۰)
کلوا من طیبات ما ر زقناکم ولا تطغوا فیه فیحل علیکم غضبی ۖ و من یحلل علیه غضبی فقد هویٰ ﴿٨١﴾
از خوراکیهای پاکیزه ای که روزی شما کردیم بخورید ولی در آن زیاده روی مکنید که خشم من بر شما فرود آید و هر کس خشم من بر او فرود آید قطعا در ورطه هلاکت افتاده است (۸۱)
و إنی لغفار لمن تاب و آمن و عمل صالحا ثم اهتدیٰ ﴿٨٢﴾
و به یقین من آمرزنده کسی هستم که توبه کند و ایمان بیاورد و کار شایسته نماید و به راه راست راهسپر شود (۸۲)
و ما أعجلک عن قومک یا موسیٰ ﴿٨٣﴾
و ای موسی چه چیز تو را دور از قوم خودت به شتاب واداشته است؟(۸۳)
قال هم أولاء علیٰ أثر ی و عجلت إلیک ر ب لتر ضیٰ ﴿٨٤﴾
گفت: اینان در پی منند و من ای پروردگارم به سویت شتافتم تا خشنود شوی (۸۴)
قال فإنا قد فتنا قومک من بعدک و أضلهم السامر ی ﴿٨٥﴾
فرمود: در حقیقت ما قوم تو را پس از عزیمت تو آزمودیم و سامری آن ها را گمراه ساخت(۸۵)
فر جع موسیٰ إلیٰ قومه غضبان أسفا ۚ قال یا قوم ألم یعدکم ر بکم وعدا حسنا ۚ أفطال علیکم العهد أم أر دتم أن یحل علیکم غضب من ر بکم فأخلفتم موعدی ﴿٨٦﴾
پس موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود برگشت و گفت: ای قوم من، آیا پروردگارتان به شما وعده نیکو نداد؟ آیا این مدت بر شما طولانی می نمود یا خواستید خشمی از پروردگارتان بر شما فرود آید که با وعده من مخالفت کردید؟ (۸۶)
قالوا ما أخلفنا موعدک بملکنا ولٰکنا حملنا أوزار ا من زینة القوم فقذفناها فکذٰلک ألقی السامر ی ﴿٨٧﴾
گفتند: ما به اختیار خود با تو خلاف وعده نکردیم ولی از زینت آلات قوم بارهایی سنگین بر دوش داشتیم و آن ها را افکندیم و خود سامری هم زینت آلاتش را همین گونه بینداخت (۸۷)
فأخر ج لهم عجلا جسدا له خوار فقالوا هٰذا إلٰهکم و إلٰه موسیٰ فنسی ﴿٨٨﴾
پس برای آنان پیکر گوساله ای که صدایی داشت بیرون آورد و او و پیروانشگفتند: این خدای شما و خدای موسی است و پیمان خدا را فراموش کرد (۸۸)
أفلا یر ون ألا یر جع إلیهم قولا و لا یملک لهم ضر ا و لا نفعا ﴿٨٩﴾
مگر نمی بینند که گوساله پاسخ سخن آنان را نمی دهد و به حالشان سود و زیانی ندارد؟ (۸۹)
و لقد قال لهم هار ون من قبل یا قوم إنما فتنتم به ۖ وإن ر بکم الر حمٰن فاتبعونی وأطیعوا أمر ی ﴿٩٠﴾
و در حقیقت هارون قبلا به آنان گفته بود: ای قوم من، شما به وسیله این گوساله مورد آزمایش قرار گرفته اید و پروردگار شما خدای رحمان است پس مرا پیروی کنید و فرمان مرا پذیرا باشید (۹۰)
قالوا لن نبر ح علیه عاکفین حتیٰ یر جع إلینا موسیٰ ﴿٩١﴾
گفتند: ما هرگز از پرستش آن دست بر نخواهیم داشت تا موسی به سوی ما بازگردد (۹۱)
قال یا هار ون ما منعک إذ ر أیتهم ضلوا ﴿٩٢﴾
موسی گفت: ای هارون، وقتی دیدی آن ها گمراه شدند چه چیز مانع تو شد (۹۲)
ألا تتبعن ۖ أفعصیت أمر ی ﴿٩٣﴾
که از من پیروی کنی؟ آیا از فرمانم سر باز زدی؟ (۹۳)
قال یا ابن أم لا تأخذ بلحیتی ولا بر أسی ۖ إنی خشیت أن تقول فر قت بین بنی إسر ائیل ولم تر قب قولی ﴿٩٤﴾
گفت: ای پسر مادرم، نه ریش مرا بگیر و نه موی سرم را من ترسیدم بگویی: میان بنی اسرائیل تفرقه انداختی و سخنم را مراعات نکردی (۹۴)
قال فما خطبک یا سامر ی ﴿٩٥﴾
موسی گفت: ای سامری منظور تو چه بود؟ (۹۵)
قال بصر ت بما لم یبصر وا به فقبضت قبضة من أثر الر سول فنبذتها وکذٰلک سولت لی نفسی ﴿٩٦﴾
گفت: به چیزی که دیگران به آن پی نبردند، پی بردم و به قدر مشتی از رد پای فرستاده خدا، جبرئیل برداشتم و آن را در پیکر گوساله انداختم و نفس من برایم چنین فریبکاری کرد (۹۶)
قال فاذهب فإن لک فی الحیاة أن تقول لا مساس ۖ وإن لک موعدا لن تخلفه ۖ وانظر إلیٰ إلٰهک الذی ظلت علیه عاکفا ۖ لنحر قنه ثم لننسفنه فی الیم نسفا ﴿٩٧﴾
گفت: پس برو که بهره تو در زندگی این باشد که به هر که نزدیک تو آمد بگویی: به من دست مزنید و تو را موعدی خواهد بود که هرگز از آن تخلف نخواهی کرد و اینک به آن خدایی که پیوسته ملازمش بودی بنگر آن را قطعا می سوزانیم و خاکسترش می کنیم و در دریا فرو می پاشیم (۹۷)
إنما إلٰهکم الله الذی لا إلٰه إلا هو ۚ وسع کل شیء علما ﴿٩٨﴾
معبود شما تنها آن خدایی است که جز او معبودی نیست و دانش او همه چیز را در بر گرفته است (۹۸)
کذٰلک نقص علیک من أنباء ما قد سبق ۚ وقد آتیناک من لدنا ذکر ا ﴿٩٩﴾
این گونه از اخبار پیشین بر تو حکایت می رانیم و مسلما به تو از جانب خود قرآنی داده ایم (۹۹)
من أعر ض عنه فإنه یحمل یوم القیامة وزر ا ﴿١٠٠﴾
هر کس از پیروی آن روی برتابد روز قیامت بار گناهی بر دوش می گیرد (۱۰۰)
خالدین فیه ۖ وساء لهم یوم القیامة حملا ﴿١٠١﴾
پیوسته در آن حال می ماند و چه بد باری روز قیامت خواهند داشت (۱۰۱)
یوم ینفخ فی الصور ۚ و نحشر المجر مین یومئذ زر قا ﴿١٠٢﴾
همان روزی که در صور دمیده می شود و در آن روز مجرمان را کبودچشم برمی انگیزیم (۱۰۲)
یتخافتون بینهم إن لبثتم إلا عشر ا ﴿١٠٣﴾
میان خود به طور پنهانی با یکدیگر می گویند: شما در دنیا جز ده روز بیش نمانده اید (۱۰۳)
نحن أعلم بما یقولون إذ یقول أمثلهم طر یقة إن لبثتم إلا یوما ﴿١٠٤﴾
ما داناتریم به آنچه می گویند آنگاه که نیک آیین ترین آنان می گوید: جز یک روز، بیش نمانده اید (۱۰۴)
ویسألونک عن الجبال فقل ینسفها ر بی نسفا ﴿١٠٥﴾
و از تو در باره کوه ها می پرسند، بگو: پروردگارم آن ها را در قیامت ریز ریز خواهد ساخت (۱۰۵)
فیذر ها قاعا صفصفا ﴿١٠٦﴾
پس آن ها را پهن و هموار خواهد کرد (۱۰۶)
لا تر یٰ فیها عوجا و لا أمتا ﴿١٠٧﴾
نه در آن کژی می بینی و نه ناهمواری (۱۰۷)
یومئذ یتبعون الداعی لا عوج له ۖ وخشعت الأصوات للر حمٰن فلا تسمع إلا همسا ﴿١٠٨﴾
در آن روز همه مردم داعی حق را که هیچ انحرافی در او نیست پیروی می کنند و صدا ها در مقابل خدای رحمان خاشع می گردد و جز صدایی آهسته نمی شنوی (۱۰۸)
یومئذ لا تنفع الشفاعة إلا من أذن له الر حمٰن ور ضی له قولا ﴿١٠٩﴾
در آن روز شفاعت به کسی سود نبخشد مگر کسی را که خدای رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آید (۱۰۹)
یعلم ما بین أیدیهم و ما خلفهم و لا یحیطون به علما ﴿١١٠﴾
آنچه را که آنان در پیش دارند و آنچه را که پشت سر گذاشته اند می داند و حال آنکه ایشان بدان دانشی ندارند (۱۱۰)
و عنت الوجوه للحی القیوم ۖ و قد خاب من حمل ظلما ﴿١١١﴾
و چهره ها برای آن خدای زنده پاینده خضوع می کنند و آن کس که ظلمی بر دوش دارد نومید می ماند (۱۱۱)
و من یعمل من الصالحات و هو مؤمن فلا یخاف ظلما و لا هضما ﴿١١٢﴾
و هر کس کارهای شایسته کند در حالی که مؤمن باشد نه از ستمی می هراسد و نه از کاسته شدن حقش (۱۱۲)
و کذٰلک أنزلناه قر آنا عر بیا و صر فنا فیه من الوعید لعلهم یتقون أو یحدث لهم ذکر ا ﴿١١٣﴾
و این گونه آن را به صورت قرآنی عربی نازل کردیم و در آن از انواع هشدار ها سخن آوردیم شاید آنان راه تقوا در پیش گیرند یا این کتاب پندی تازه برای آنان بیاورد (۱۱۳)
فتعالی الله الملک الحق ۗ ولا تعجل بالقر آن من قبل أن یقضیٰ إلیک وحیه ۖ وقل ر ب زدنی علما ﴿١١٤﴾
پس بلندمرتبه است خدا فرمانروای بر حق و در خواندن قرآن پیش از آنکه وحی آن بر تو پایان یابد شتاب مکن و بگو: پروردگارا، بر دانشم بیفزای (۱۱۴)
و لقد عهدنا إلیٰ آدم من قبل فنسی و لم نجد له عزما ﴿١١٥﴾
و به یقین پیش از این با آدم پیمان بستیم ولی آن را فراموش کرد و برای او عزمی استوار نیافتیم (۱۱۵)
و إذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا إلا إبلیس أبیٰ ﴿١١٦﴾
و یاد کن هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید پس جز ابلیس که سر باز زد همه سجده کردند (۱۱۶)
فقلنا یا آدم إن هٰذا عدو لک ولزوجک فلا یخر جنکما من الجنة فتشقیٰ ﴿١١٧﴾
پس گفتیم: ای آدم، در حقیقت این ابلیس برای تو و همسرت دشمنی خطرناک است زنهار تا شما را از بهشت به در نکند تا تیره بخت گردی (۱۱۷)
إن لک ألا تجوع فیها ولا تعر یٰ ﴿١١٨﴾
در حقیقت برای تو در آنجا این امتیاز است که نه گرسنه می شوی و نه برهنه می مانی (۱۱۸)
و أنک لا تظمأ فیها ولا تضحیٰ ﴿١١٩﴾
و هم اینکه در آنجا نه تشنه می گردی و نه آفتاب زده (۱۱۹)
فوسوس إلیه الشیطان قال یا آدم هل أدلک علیٰ شجر ة الخلد وملک لا یبلیٰ ﴿١٢٠﴾
پس شیطان او را وسوسه کرد گفت: ای آدم، آیا تو را به درخت جاودانگی و ملکی که زایل نمی شود، راه نمایم؟ (۱۲۰)
فأکلا منها فبدت لهما سوآتهما وطفقا یخصفان علیهما من ور ق الجنة ۚ وعصیٰ آدم ر به فغویٰ ﴿١٢١﴾
آنگاه از آن درخت ممنوع خوردند و برهنگی آنان برایشان نمایان شد و شروع کردند به چسبانیدن برگهای بهشت بر خود؛ و این گونه آدم به پروردگار خود عصیان ورزید و بیراهه رفت (۱۲۱)
ثم اجتباه ر به فتاب علیه وهدیٰ ﴿١٢٢﴾
سپس پروردگارش او را برگزید و بر او ببخشود و وی را هدایت کرد (۱۲۲)
قال اهبطا منها جمیعا ۖ بعضکم لبعض عدو ۖ فإما یأتینکم منی هدی فمن اتبع هدای فلا یضل ولا یشقیٰ ﴿١٢٣﴾
فرمود: همگی از آن مقام فرود آیید در حالی که بعضی از شما دشمن بعضی دیگر است پس اگر برای شما از جانب من رهنمودی رسد هر کس از هدایتم پیروی کند نه گمراه می شود و نه تیره بخت (۱۲۳)
و من أعر ض عن ذکر ی فإن له معیشة ضنکا و نحشر ه یوم القیامة أعمیٰ ﴿١٢٤﴾
و هر کس از یاد من دل بگرداند در حقیقت زندگی تنگ و سختی خواهد داشت و روز رستاخیز او را نابینا محشور می کنیم (۱۲۴)
قال ر ب لم حشر تنی أعمیٰ و قد کنت بصیر ا ﴿١٢٥﴾
می گوید: پروردگارا چرا مرا نابینا محشور کردی با آنکه بینا بودم؟ (۱۲۵)
قال کذٰلک أتتک آیاتنا فنسیتها ۖ وکذٰلک الیوم تنسیٰ ﴿١٢٦﴾
می فرماید: همان طور که نشانه های ما بر تو آمد و آن را به فراموشی سپردی، امروز همان گونه فراموش می شوی (۱۲۶)
و کذٰلک نجزی من أسر ف و لم یؤمن بآیات ر به ۚ و لعذاب الآخر ة أشد و أبقیٰ ﴿١٢٧﴾
و این گونه هر که را به افراط گراییده و به نشانه های پروردگارش نگرویده است سزا می دهیم و قطعا شکنجه آخرت سخت تر و پایدارتر است (۱۲۷)
أفلم یهد لهم کم أهلکنا قبلهم من القر ون یمشون فی مساکنهم ۗ إن فی ذٰلک لآیات لأولی النهیٰ ﴿١٢٨﴾
آیا برای هدایتشان کافی نبود که ببینند چه نسل ها را پیش از آنان نابود کردیم که اینک آنها در سراهای ایشان راه می روند؟ به راستی برای خردمندان در این امر نشانه هایی عبرت انگیز است (۱۲۸)
و لولا کلمة سبقت من ر بک لکان لزاما و أجل مسمی ﴿١٢٩﴾
و اگر سخنی از پروردگارت پیشی نگرفته و موعدی معین مقرر نشده بود قطعا عذاب آنها لازم می آمد (۱۲۹)
فاصبر علیٰ ما یقولون و سبح بحمد ر بک قبل طلوع الشمس و قبل غر وبها ۖ و من آناء اللیل فسبح و أطر اف النهار لعلک تر ضیٰ ﴿١٣٠﴾
پس بر آنچه می گویند شکیبا باش و پیش از بر آمدن آفتاب و قبل از فرو شدن آن، با ستایش پروردگارت او را تسبیح گوی و برخی از ساعات شب و حوالی روز را به نیایش پرداز باشد که خشنود گردی (۱۳۰)
و لا تمدن عینیک إلیٰ ما متعنا به أزواجا منهم زهر ة الحیاة الدنیا لنفتنهم فیه ۚ ور زق ر بک خیر و أبقیٰ ﴿١٣١﴾
و زنهار به سوی آنچه اصنافی از ایشان را از آن برخوردار کردیم و فقط زیور زندگی دنیاست تا ایشان را در آن بیازماییم دیدگان خود مدوز و بدان که روزی پروردگار تو بهتر و پایدارتر است (۱۳۱)
و أمر أهلک بالصلاة واصطبر علیها ۖ لا نسألک ر زقا ۖ نحن نر زقک ۗ والعاقبة للتقویٰ ﴿١٣٢﴾
و کسان خود را به نماز فرمان ده و خود بر آن شکیبا باش ما از تو جویای روزی نیستیم ما به تو روزی می دهیم و فرجام نیک برای پرهیزگاری است (۱۳۲)
و قالوا لولا یأتینا بآیة من ر به ۚ أولم تأتهم بینة ما فی الصحف الأولیٰ ﴿١٣٣﴾
و گفتند: چرا از جانب پروردگارش معجزه ای برای ما نمی آورد؟ آیا دلیل روشن آنچه در صحیفه های پیشین است برای آنان نیامده است؟ (۱۳۳)
ولو أنا أهلکناهم بعذاب من قبله لقالوا ر بنا لولا أر سلت إلینا ر سولا فنتبع آیاتک من قبل أن نذل ونخزیٰ ﴿١٣٤﴾
و اگر ما آنان را قبل از آمدن قرآن به عذابی هلاک می کردیم، قطعا می گفتند: پروردگارا، چرا پیامبری به سوی ما نفرستادی تا پیش از آنکه خوار و رسوا شویم از آیات تو پیروی کنیم؟ (۱۳۴)
قل کل متر بص فتر بصوا ۖ فستعلمون من أصحاب الصر اط السوی ومن اهتدیٰ ﴿١٣٥﴾
بگو: همه در انتظارند پس در انتظار باشید زودا که بدانید یاران راه راست کیانند و چه کسی راه یافته است (۱۳۵)
انتهای پیام/
ابلاغ وحی توسط پیامبر (ص) بدون به سختی انداختن خود، دستور به اعتدال و میانه روی در همه چیز حتی در دعا و عبادت، قصه آدم و ماجرای هبوط او از بهشت و داستان حضرت موسی (ع) از موضوعات این سوره است.
پیامبر درباره فضیلت سوره طه می فرماید: هر کس سوره طه را قرائت کند خداوند در روز قیامت ثواب همه مهاجران و انصار را به او عطا می کند.
امام صادق (ع) نیز دراین باره فرمودند: خواندن سوره طه را ترک نکنید، زیرا خداوند آن را دوست دارد و هرکس آن را بخواند او را نیز دوست خواهد داشت و هر که به خواندن آن مداومت کند خداوند در روز قیامت نامه عملش را به دست راست او دهد، بر اعمال او سخت گیری نکند و آن قدر به او پاداش عطا کند تا خشنود شود.
آسان شدن ازدواج و برآورده شدن حاجات بزرگ از خواص سوره طه است.
فایل صوتی تلاوت سوره طه با صدای محمد عبدالکریم
متن سوره طه همراه با ترجمه
بسم الله الر حمٰن الر حیم
به نام خداوند رحمتگر مهربان
طه ﴿١﴾
طه (۱)
ما أنزلنا علیک القر آن لتشقیٰ ﴿٢﴾
قرآن را بر تو نازل نکردیم تا به رنج افتی (۲)
إلا تذکرة لمن یخشی ﴿٣﴾
تنها هشداری است برای آن که می ترسد(٣)
تنزیلا ممن خلق الأرض و السماوات العلا ﴿٤﴾
از جانب کسی که زمین و آسمان های بلند را آفریده است نازل شده(٤)
الرحمن علی العرش استوی ﴿٥﴾
خدای رحمان بر عرش استیلا دارد(٥)
له ما فی السماوات و ما فی الأرض و ما بینهما و ما تحت الثری ﴿٦﴾
از آن اوست آنچه در آسمان ها و زمین و میان آنهاست و آنچه در زیر زمین است(٦)
و إن تجهر بالقول فإنه یعلم السر و أخفی ﴿٧﴾
و اگر سخن بلند گویی، او به راز نهان و نهان تر آگاه است(٧)
الله لا إله إلا هو له الأسماء الحسنی ﴿٨﴾
الله، آن، که هیچ خدایی جز او نیست، نام های خوب از آن اوست(٨)
و هل أتاک حدیث موسی ﴿٩﴾
آیا خبر موسی به تو رسیده است؟(٩)
إذ رأی نارا فقال لأهله امکثوا إنی آنست نارا لعلی آتیکم منها بقبس أو أجد علی النار هدی ﴿١٠﴾
آنگاه که آتشی دید و به خانواده خود گفت: درنگ کنید، که من از دور آتشی می بینم، شاید برایتان قبسی بیاورم یا در روشنایی آن راهی بیابم(١٠)
فلما أتاها نودی یا موسی ﴿١١﴾
چون نزد آتش آمد، ندا داده شد: ای موسی(١١)
إنی أنا ربک فاخلع نعلیک إنک بالواد المقدس طوی ﴿١٢﴾
من پروردگار تو هستم پای افزارت را بیرون کن که اینک در وادی مقدس طوی هستی(١٢)
و أنا اخترتک فاستمع لما یوحی ﴿١٣﴾
و من تو را برگزیده ام پس به آنچه وحی می شود گوش فرادار(١٣)
إننی أنا الله لا إله إلا أنا فاعبدنی و أقم الصلاة لذکری ﴿١٤﴾
خدای، یکتا من هستم هیچ خدایی جز من نیست پس مرا بپرست و تا مرا یاد کنی نماز بگزار(١٤)
إن الساعة آتیة أکاد أخفیها لتجزی کل نفس بما تسعی ﴿١٥﴾
قیامت آمدنی است می خواهم زمان آن را پنهان دارم تا هر کس در مقابل کاری که کرده است سزا ببیند(١٥)
فلا یصدنک عنها من لا یؤمن بها واتبع هواه فتردی ﴿١٦﴾
آن کس که به آن ایمان ندارد و پیرو هوای خویش است، تو را از آن رویگردان نکند، تا به هلاکت افتی(١٦)
و ما تلک بیمینک یا موسی ﴿١٧﴾
ای موسی، آن چیست به دست راستت؟(١٧)
قال هی عصای أتوکأ علیها وأهش بها علی غنمی ولی فیها مآرب أخری ﴿١٨﴾
گفت: این عصای من است بر آن تکیه می کنم و برای گوسفندانم با آن برگ، می ریزم و مرا با آن کار های دیگر است(١٨)
قال ألقها یا موسی ﴿١٩﴾
گفت: ای موسی، آن را بیفکن(١٩)
فألقاها فإذا هی حیة تسعی ﴿٢٠﴾
بیفکندش به ناگهان ماری شد که می دوید(٢٠)
قال خذها ولا تخف سنعیدها سیرتها الأولی ﴿٢١﴾
گفت: بگیرش، و مترس بار دیگر آن را به صورت نخستینش باز می گردانیم(٢١)
و اضمم یدک إلی جناحک تخرج بیضاء من غیر سوء آیة أخری ﴿٢٢﴾
دست خویش در بغل کن، بی هیچ عیبی، سفید بیرون آید این هم آیتی دیگر(٢٢)
لنریک من آیاتنا الکبری ﴿٢٣﴾
تا آیت های بزرگ تر خود را به تو بنمایانیم(٢٣)
اذهب إلی فرعون إنه طغی ﴿٢٤﴾
نزد فرعون برو که سرکشی می کند(٢٤)
قال رب اشرح لی صدری ﴿٢٥﴾
گفت: ای پروردگار من، سینه مرا برای من گشاده گردان(٢٥)
و یسر لی أمری ﴿٢٦﴾
و کار مرا آسان ساز(٢٦)
و احلل عقدة من لسانی ﴿٢٧﴾
و گره از زبان من بگشای(٢٧)
یفقهوا قولی ﴿٢٨﴾
تا گفتار مرا بفهمند(٢٨)
و اجعل لی وزیرا من أهلی ﴿٢٩﴾
یاوری از خاندان من برای من قرار ده(٢٩)
هارون أخی ﴿٣٠﴾
برادرم هارون را(٣٠)
اشدد به أزری ﴿٣١﴾
پشت مرا بدو محکم کن(٣١)
و أشرکه فی أمری ﴿٣٢﴾
و در کار من شریکش گردان(٣٢)
کی نسبحک کثیرا ﴿٣٣﴾
تا تو را فراوان ستایش کنیم(٣٣)
و نذکرک کثیرا ﴿٣٤﴾
و تو را فراوان یاد کنیم(٣٤)
إنک کنت بنا بصیرا ﴿٣٥﴾
که تو بر حال ما آگاه بوده ای(٣٥)
قال قد أوتیت سؤلک یا موسی ﴿٣٦﴾
گفت: ای موسی، هر چه خواستی به تو داده شد(٣٦)
و لقد مننا علیک مرة أخری ﴿٣٧﴾
و ما بار دیگر به تو نعمت فراوان داده ایم(٣٧)
إذ أوحینا إلی أمک ما یوحی ﴿٣٨﴾
آنگاه که بر مادرت آنچه وحی کردنی بود وحی کردیم(٣٨)
أن اقذفیه فی التابوت فاقذفیه فی الیم فلیلقه الیم بالساحل یأخذه عدو لی وعدو له وألقیت علیک محبة منی ولتصنع علی عینی ﴿٣٩﴾
که او را در، صندوقی بیفکن، صندوق را به دریا افکن، تا دریا به ساحلش اندازد و یکی از دشمنان من و دشمنان او صندوق را برگیرد محبت خویش برتو ارزانی داشتم تا زیر نظر من پرورش یابی(٣٩)
إذ تمشی أختک فتقول هل أدلکم علی من یکفله فرجعناک إلی أمک کی تقر عینها ولا تحزن وقتلت نفسا فنجیناک من الغم وفتناک فتونا فلبثت سنین فی أهل مدین ثم جئت علی قدر یا موسی ﴿٤٠﴾
آنگاه که خواهرت می رفت و می گفت: می خواهید شما را به کسی که، نگهداریش کند راه بنمایم، ما تو را نزد مادرت بازگردانیدیم تا چشمانش روشن گردد و غم نخورد و تو یکی را بکشتی و ما از غم آزادت کردیم و بار ها تو را بیازمودیم و سالی چند میان مردم مدین زیستی و اکنون، ای موسی، در آن هنگام که مقدر کرده بودیم آمده ای(٤٠)
و اصطنعتک لنفسی ﴿٤١﴾
تو را خاص خود کردم(٤١)
اذهب أنت و أخوک بآیاتی و لا تنیا فی ذکری ﴿٤٢﴾
تو و برادرت آیات مرا ببرید و در رسالت من سستی مکنید(٤٢)
اذهبا إلی فرعون إنه طغی ﴿٤٣﴾
به سوی فرعون بروید که او طغیان کرده است(٤٣)
فقولا له قولا لینا لعله یتذکر أو یخشی ﴿٤٤﴾
با او به نرمی سخن گویید، شاید پند گیرد، یا بترسد(٤٤)
قالا ربنا إننا نخاف أن یفرط علینا أو أن یطغی ﴿٤٥﴾
گفتند: ای پروردگار ما، بیم داریم که بر ما تعدی کند یا طغیان از حد بگذراند(٤٥)
قال لا تخافا إننی معکما أسمع وأری ﴿٤٦﴾
گفت: مترسید من با شما هستم می شنوم و می بینم(٤٦)
فأتیاه فقولا إنا رسولا ربک فأرسل معنا بنی إسرائیل و لا تعذبهم قد جئناک بآیة من ربک و السلام علی من اتبع الهدی ﴿٤٧﴾
پس نزد او روید و گویید: ما رسولان پروردگار توایم بنی اسرائیل را باما بفرست و آزارشان مده ما نشانه ای از پروردگارت برایت آورده ایم و سلام بر آن کس که از پی هدایت قدم نهد(٤٧)
إنا قد أوحی إلینا أن العذاب علیٰ من کذب وتولیٰ ﴿٤٨﴾
در حقیقت به سوی ما وحی آمده که عذاب بر کسی است که تکذیب کند و روی گرداند (۴۸)
قال فمن ر بکما یا موسیٰ ﴿٤٩﴾
فرعون گفت: ای موسی، پروردگار شما دو تن کیست؟ (۴۹)
قال ر بنا الذی أعطیٰ کل شیء خلقه ثم هدیٰ ﴿٥٠﴾
گفت: پروردگار ما کسی است که هر چیزی را خلقتی که درخور اوست داده، سپس آن را هدایت فرموده است (۵۰)
قال فما بال القر ون الأولیٰ ﴿٥١﴾
گفت: حال نسلهای گذشته، چون است؟ (۵۱)
قال علمها عند ر بی فی کتاب ۖ لا یضل ر بی ولا ینسی ﴿٥٢﴾
گفت: علم آن، در کتابی نزد پروردگار من است پروردگارم نه خطا می کند و نه فراموش می نماید (۵۲)
الذی جعل لکم الأر ض مهدا و سلک لکم فیها سبلا وأنزل من السماء ماء فأخر جنا به أزواجا من نبات شتیٰ ﴿٥٣﴾
همان کسی که زمین را برایتان گهواره ای ساخت و برای شما در آن راه ها ترسیم کرد و از آسمان آبی فرود آورد پس به وسیله آن رستنیهای گوناگون جفت جفت بیرون آوردیم (۵۳)
کلوا وار عوا أنعامکم ۗ إن فی ذٰلک لآیات لأولی النهیٰ ﴿٥٤﴾
بخورید و دامهایتان را بچرانید که قطعا در این ها برای خردمندان نشانه هایی است (۵۴)
منها خلقناکم و فیها نعیدکم و منها نخر جکم تار ة أخر یٰ ﴿٥٥﴾
از این زمین شما را آفریده ایم در آن شما را بازمی گردانیم و بار دیگر شما را از آن بیرون می آوریم (۵۵)
و لقد أر یناه آیاتنا کلها فکذب وأبیٰ ﴿٥٦﴾
در حقیقت ما همه آیات خود را به فرعون نشان دادیم ولی او آن ها را دروغ پنداشت و نپذیرفت (۵۶)
قال أجئتنا لتخر جنا من أر ضنا بسحر ک یا موسیٰ ﴿٥٧﴾
گفت: ای موسی آمده ای تا با سحر خود ما را از سرزمینمان بیرون کنی؟ (۵۷)
فلنأتینک بسحر مثله فاجعل بیننا و بینک موعدا لا نخلفه نحن و لا أنت مکانا سوی ﴿٥٨﴾
ما هم قطعا برای تو سحری مثل آن خواهیم آورد پس میان ما و خودت موعدی بگذار که نه ما آن را خلاف کنیم و نه تو آن هم در جایی هموار (۵۸)
قال موعدکم یوم الزینة و أن یحشر الناس ضحی ﴿٥٩﴾
موسی گفت:موعد شما روز جشن باشد که مردم پیش از ظهر گرد می آیند (۵۹)
فتولیٰ فر عون فجمع کیده ثم أتیٰ ﴿٦٠﴾
پس فرعون رفت و همه نیرنگ خود را گرد آورد و بازآمد (۶۰)
قال لهم موسیٰ ویلکم لا تفتر وا علی الله کذبا فیسحتکم بعذاب ۖ و قد خاب من افتر یٰ ﴿٦١﴾
موسی به ساحران گفت: وای بر شما به خدا دروغ مبندید که شما را به عذابی سخت هلاک می کند و هر که دروغ بندد نومید می گردد(۶۱)
فتنازعوا أمر هم بینهم و أسر وا النجویٰ ﴿٦٢﴾
ساحران میان خود در باره کارشان به نزاع برخاستند و به نجوا پرداختند (۶۲)
قالوا إن هٰذان لساحر ان یر یدان أن یخر جاکم من أر ضکم بسحر هما و یذهبا بطر یقتکم المثلیٰ ﴿٦٣﴾
فرعونیان گفتند: قطعا این دو تن ساحرند و می خواهند شما را با سحر خود از سرزمینتان بیرون کنند و آیین والای شما را براندازند (۶۳)
فأجمعوا کیدکم ثم ائتوا صفا ۚ و قد أفلح الیوم من استعلیٰ ﴿٦٤﴾
پس نیرنگ خود را گرد آورید و به صف پیش آیید در حقیقت امروز هر که فایق آید خوشبخت می شود (۶۴)
قالوا یا موسیٰ إما أن تلقی و إما أن نکون أول من ألقیٰ ﴿٦٥﴾
ساحران گفتند: ای موسی، یا تو می افکنی یا ما نخستین کس باشیم که می اندازیم؟ (۶۵)
قال بل ألقوا ۖ فإذا حبالهم وعصیهم یخیل إلیه من سحر هم أنها تسعیٰ ﴿٦٦﴾
گفت: نه بلکه شما بیندازید پس ناگهان ریسمان ها و چوبدستی هایشان، بر اثر سحرشان در خیال او چنین می نمود که آن ها به شتاب می خزند (۶۶)
فأوجس فی نفسه خیفة موسیٰ ﴿٦٧﴾
و موسی در خود بیمی احساس کرد (۶۷)
قلنا لا تخف إنک أنت الأعلیٰ ﴿٦٨﴾
گفتیم: مترس که تو خود برتری (۶۸)
و ألق ما فی یمینک تلقف ما صنعوا ۖ إنما صنعوا کید ساحر ۖ ولا یفلح الساحر حیث أتیٰ ﴿٦٩﴾
و آنچه در دست راست داری بینداز تا هر چه را ساخته اند ببلعد در حقیقت آنچه سرهم بندی کرده اند افسون افسونگر است و افسونگر هر جا برود رستگار نمی شود (۶۹)
فألقی السحر ة سجدا قالوا آمنا بر ب هار ون و موسیٰ ﴿٧٠﴾
پس ساحران به سجده درافتادند گفتند: به پروردگار موسی و هارون ایمان آوردیم(۷۰)
قال آمنتم له قبل أن آذن لکم ۖ إنه لکبیر کم الذی علمکم السحر ۖ فلأقطعن أیدیکم وأر جلکم من خلاف ولأصلبنکم فی جذوع النخل و لتعلمن أینا أشد عذابا وأبقیٰ ﴿٧١﴾
فرعونگفت: آیا پیش از آنکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟ قطعا او بزرگ شماست که به شما سحر آموخته است پس بی شک دستهای شما و پاهایتان را یکی از راست و یکی از چپ قطع می کنم و شما را بر تنه های درخت خرما به دار می آویزم تا خوب بدانید عذاب کدام یک از ما سخت تر و پایدارتر است (۷۱)
قالوا لن نؤثر ک علیٰ ما جاءنا من البینات والذی فطر نا ۖ فاقض ما أنت قاض ۖ إنما تقضی هٰذه الحیاة الدنیا ﴿٧٢﴾
گفتند: ما هرگز تو را بر معجزاتی که به سوی ما آمده و بر آن کس که ما را پدید آورده است ترجیح نخواهیم داد پس هر حکمی می خواهی بکن که تنها در این زندگی دنیاست که تو حکم می رانی (۷۲)
إنا آمنا بر بنا لیغفر لنا خطایانا و ما أکر هتنا علیه من السحر ۗ و الله خیر وأبقیٰ ﴿٧٣﴾
ما به پروردگارمان ایمان آوردیم تا گناهان ما و آن سحری که ما را بدان واداشتی بر ما ببخشاید و خدا بهتر و پایدارتر است(۷۳)
إنه من یأت ر به مجر ما فإن له جهنم لا یموت فیها و لا یحییٰ ﴿٧٤﴾
در حقیقت هر که به نزد پروردگارش گنهکار رود جهنم برای اوست در آن نه می میرد و نه زندگی می یابد (۷۴)
و من یأته مؤمنا قد عمل الصالحات فأولٰئک لهم الدر جات العلیٰ ﴿٧٥﴾
و هر که مؤمن به نزد او رود در حالی که کارهای شایسته انجام داده باشد برای آنان درجات والا خواهد بود (۷۵)
جنات عدن تجر ی من تحتها الأنهار خالدین فیها ۚ و ذٰلک جزاء من تزکیٰ ﴿٧٦﴾
بهشتهای عدن که از زیر درختان آن جویبار ها روان است جاودانه در آن می مانند و این است پاداش کسی که به پاکی گراید (۷۶)
و لقد أوحینا إلیٰ موسیٰ أن أسر بعبادی فاضر ب لهم طر یقا فی البحر یبسا لا تخاف در کا و لا تخشیٰ ﴿٧٧﴾
و در حقیقت به موسی وحی کردیم که: بندگانم را شبانه ببر و راهی خشک در دریا برای آنان باز کن که نه از فرارسیدن دشمن بترسی و نه از غرق شدن بیمناک باشی (۷۷)
فأتبعهم فر عون بجنوده فغشیهم من الیم ما غشیهم ﴿٧٨﴾
پس فرعون با لشکریانش آن ها را دنبال کرد ولی از دریا آنچه آنان را فرو پوشانید فرو پوشانید (۷۸)
و أضل فر عون قومه و ما هدیٰ ﴿٧٩﴾
و فرعون قوم خود را گمراه کرد و هدایت ننمود (۷۹)
یا بنی إسر ائیل قد أنجیناکم من عدوکم و واعدناکم جانب الطور الأیمن و نزلنا علیکم المن والسلویٰ ﴿٨٠﴾
ای فرزندان اسرائیل، در حقیقت ما شما را از دست دشمنتان رهانیدیم و در جانب راست طور با شما وعده نهادیم و بر شما ترنجبین و بلدرچین فرو فرستادیم (۸۰)
کلوا من طیبات ما ر زقناکم ولا تطغوا فیه فیحل علیکم غضبی ۖ و من یحلل علیه غضبی فقد هویٰ ﴿٨١﴾
از خوراکیهای پاکیزه ای که روزی شما کردیم بخورید ولی در آن زیاده روی مکنید که خشم من بر شما فرود آید و هر کس خشم من بر او فرود آید قطعا در ورطه هلاکت افتاده است (۸۱)
و إنی لغفار لمن تاب و آمن و عمل صالحا ثم اهتدیٰ ﴿٨٢﴾
و به یقین من آمرزنده کسی هستم که توبه کند و ایمان بیاورد و کار شایسته نماید و به راه راست راهسپر شود (۸۲)
و ما أعجلک عن قومک یا موسیٰ ﴿٨٣﴾
و ای موسی چه چیز تو را دور از قوم خودت به شتاب واداشته است؟(۸۳)
قال هم أولاء علیٰ أثر ی و عجلت إلیک ر ب لتر ضیٰ ﴿٨٤﴾
گفت: اینان در پی منند و من ای پروردگارم به سویت شتافتم تا خشنود شوی (۸۴)
قال فإنا قد فتنا قومک من بعدک و أضلهم السامر ی ﴿٨٥﴾
فرمود: در حقیقت ما قوم تو را پس از عزیمت تو آزمودیم و سامری آن ها را گمراه ساخت(۸۵)
فر جع موسیٰ إلیٰ قومه غضبان أسفا ۚ قال یا قوم ألم یعدکم ر بکم وعدا حسنا ۚ أفطال علیکم العهد أم أر دتم أن یحل علیکم غضب من ر بکم فأخلفتم موعدی ﴿٨٦﴾
پس موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود برگشت و گفت: ای قوم من، آیا پروردگارتان به شما وعده نیکو نداد؟ آیا این مدت بر شما طولانی می نمود یا خواستید خشمی از پروردگارتان بر شما فرود آید که با وعده من مخالفت کردید؟ (۸۶)
قالوا ما أخلفنا موعدک بملکنا ولٰکنا حملنا أوزار ا من زینة القوم فقذفناها فکذٰلک ألقی السامر ی ﴿٨٧﴾
گفتند: ما به اختیار خود با تو خلاف وعده نکردیم ولی از زینت آلات قوم بارهایی سنگین بر دوش داشتیم و آن ها را افکندیم و خود سامری هم زینت آلاتش را همین گونه بینداخت (۸۷)
فأخر ج لهم عجلا جسدا له خوار فقالوا هٰذا إلٰهکم و إلٰه موسیٰ فنسی ﴿٨٨﴾
پس برای آنان پیکر گوساله ای که صدایی داشت بیرون آورد و او و پیروانشگفتند: این خدای شما و خدای موسی است و پیمان خدا را فراموش کرد (۸۸)
أفلا یر ون ألا یر جع إلیهم قولا و لا یملک لهم ضر ا و لا نفعا ﴿٨٩﴾
مگر نمی بینند که گوساله پاسخ سخن آنان را نمی دهد و به حالشان سود و زیانی ندارد؟ (۸۹)
و لقد قال لهم هار ون من قبل یا قوم إنما فتنتم به ۖ وإن ر بکم الر حمٰن فاتبعونی وأطیعوا أمر ی ﴿٩٠﴾
و در حقیقت هارون قبلا به آنان گفته بود: ای قوم من، شما به وسیله این گوساله مورد آزمایش قرار گرفته اید و پروردگار شما خدای رحمان است پس مرا پیروی کنید و فرمان مرا پذیرا باشید (۹۰)
قالوا لن نبر ح علیه عاکفین حتیٰ یر جع إلینا موسیٰ ﴿٩١﴾
گفتند: ما هرگز از پرستش آن دست بر نخواهیم داشت تا موسی به سوی ما بازگردد (۹۱)
قال یا هار ون ما منعک إذ ر أیتهم ضلوا ﴿٩٢﴾
موسی گفت: ای هارون، وقتی دیدی آن ها گمراه شدند چه چیز مانع تو شد (۹۲)
ألا تتبعن ۖ أفعصیت أمر ی ﴿٩٣﴾
که از من پیروی کنی؟ آیا از فرمانم سر باز زدی؟ (۹۳)
قال یا ابن أم لا تأخذ بلحیتی ولا بر أسی ۖ إنی خشیت أن تقول فر قت بین بنی إسر ائیل ولم تر قب قولی ﴿٩٤﴾
گفت: ای پسر مادرم، نه ریش مرا بگیر و نه موی سرم را من ترسیدم بگویی: میان بنی اسرائیل تفرقه انداختی و سخنم را مراعات نکردی (۹۴)
قال فما خطبک یا سامر ی ﴿٩٥﴾
موسی گفت: ای سامری منظور تو چه بود؟ (۹۵)
قال بصر ت بما لم یبصر وا به فقبضت قبضة من أثر الر سول فنبذتها وکذٰلک سولت لی نفسی ﴿٩٦﴾
گفت: به چیزی که دیگران به آن پی نبردند، پی بردم و به قدر مشتی از رد پای فرستاده خدا، جبرئیل برداشتم و آن را در پیکر گوساله انداختم و نفس من برایم چنین فریبکاری کرد (۹۶)
قال فاذهب فإن لک فی الحیاة أن تقول لا مساس ۖ وإن لک موعدا لن تخلفه ۖ وانظر إلیٰ إلٰهک الذی ظلت علیه عاکفا ۖ لنحر قنه ثم لننسفنه فی الیم نسفا ﴿٩٧﴾
گفت: پس برو که بهره تو در زندگی این باشد که به هر که نزدیک تو آمد بگویی: به من دست مزنید و تو را موعدی خواهد بود که هرگز از آن تخلف نخواهی کرد و اینک به آن خدایی که پیوسته ملازمش بودی بنگر آن را قطعا می سوزانیم و خاکسترش می کنیم و در دریا فرو می پاشیم (۹۷)
إنما إلٰهکم الله الذی لا إلٰه إلا هو ۚ وسع کل شیء علما ﴿٩٨﴾
معبود شما تنها آن خدایی است که جز او معبودی نیست و دانش او همه چیز را در بر گرفته است (۹۸)
کذٰلک نقص علیک من أنباء ما قد سبق ۚ وقد آتیناک من لدنا ذکر ا ﴿٩٩﴾
این گونه از اخبار پیشین بر تو حکایت می رانیم و مسلما به تو از جانب خود قرآنی داده ایم (۹۹)
من أعر ض عنه فإنه یحمل یوم القیامة وزر ا ﴿١٠٠﴾
هر کس از پیروی آن روی برتابد روز قیامت بار گناهی بر دوش می گیرد (۱۰۰)
خالدین فیه ۖ وساء لهم یوم القیامة حملا ﴿١٠١﴾
پیوسته در آن حال می ماند و چه بد باری روز قیامت خواهند داشت (۱۰۱)
یوم ینفخ فی الصور ۚ و نحشر المجر مین یومئذ زر قا ﴿١٠٢﴾
همان روزی که در صور دمیده می شود و در آن روز مجرمان را کبودچشم برمی انگیزیم (۱۰۲)
یتخافتون بینهم إن لبثتم إلا عشر ا ﴿١٠٣﴾
میان خود به طور پنهانی با یکدیگر می گویند: شما در دنیا جز ده روز بیش نمانده اید (۱۰۳)
نحن أعلم بما یقولون إذ یقول أمثلهم طر یقة إن لبثتم إلا یوما ﴿١٠٤﴾
ما داناتریم به آنچه می گویند آنگاه که نیک آیین ترین آنان می گوید: جز یک روز، بیش نمانده اید (۱۰۴)
ویسألونک عن الجبال فقل ینسفها ر بی نسفا ﴿١٠٥﴾
و از تو در باره کوه ها می پرسند، بگو: پروردگارم آن ها را در قیامت ریز ریز خواهد ساخت (۱۰۵)
فیذر ها قاعا صفصفا ﴿١٠٦﴾
پس آن ها را پهن و هموار خواهد کرد (۱۰۶)
لا تر یٰ فیها عوجا و لا أمتا ﴿١٠٧﴾
نه در آن کژی می بینی و نه ناهمواری (۱۰۷)
یومئذ یتبعون الداعی لا عوج له ۖ وخشعت الأصوات للر حمٰن فلا تسمع إلا همسا ﴿١٠٨﴾
در آن روز همه مردم داعی حق را که هیچ انحرافی در او نیست پیروی می کنند و صدا ها در مقابل خدای رحمان خاشع می گردد و جز صدایی آهسته نمی شنوی (۱۰۸)
یومئذ لا تنفع الشفاعة إلا من أذن له الر حمٰن ور ضی له قولا ﴿١٠٩﴾
در آن روز شفاعت به کسی سود نبخشد مگر کسی را که خدای رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آید (۱۰۹)
یعلم ما بین أیدیهم و ما خلفهم و لا یحیطون به علما ﴿١١٠﴾
آنچه را که آنان در پیش دارند و آنچه را که پشت سر گذاشته اند می داند و حال آنکه ایشان بدان دانشی ندارند (۱۱۰)
و عنت الوجوه للحی القیوم ۖ و قد خاب من حمل ظلما ﴿١١١﴾
و چهره ها برای آن خدای زنده پاینده خضوع می کنند و آن کس که ظلمی بر دوش دارد نومید می ماند (۱۱۱)
و من یعمل من الصالحات و هو مؤمن فلا یخاف ظلما و لا هضما ﴿١١٢﴾
و هر کس کارهای شایسته کند در حالی که مؤمن باشد نه از ستمی می هراسد و نه از کاسته شدن حقش (۱۱۲)
و کذٰلک أنزلناه قر آنا عر بیا و صر فنا فیه من الوعید لعلهم یتقون أو یحدث لهم ذکر ا ﴿١١٣﴾
و این گونه آن را به صورت قرآنی عربی نازل کردیم و در آن از انواع هشدار ها سخن آوردیم شاید آنان راه تقوا در پیش گیرند یا این کتاب پندی تازه برای آنان بیاورد (۱۱۳)
فتعالی الله الملک الحق ۗ ولا تعجل بالقر آن من قبل أن یقضیٰ إلیک وحیه ۖ وقل ر ب زدنی علما ﴿١١٤﴾
پس بلندمرتبه است خدا فرمانروای بر حق و در خواندن قرآن پیش از آنکه وحی آن بر تو پایان یابد شتاب مکن و بگو: پروردگارا، بر دانشم بیفزای (۱۱۴)
و لقد عهدنا إلیٰ آدم من قبل فنسی و لم نجد له عزما ﴿١١٥﴾
و به یقین پیش از این با آدم پیمان بستیم ولی آن را فراموش کرد و برای او عزمی استوار نیافتیم (۱۱۵)
و إذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا إلا إبلیس أبیٰ ﴿١١٦﴾
و یاد کن هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید پس جز ابلیس که سر باز زد همه سجده کردند (۱۱۶)
فقلنا یا آدم إن هٰذا عدو لک ولزوجک فلا یخر جنکما من الجنة فتشقیٰ ﴿١١٧﴾
پس گفتیم: ای آدم، در حقیقت این ابلیس برای تو و همسرت دشمنی خطرناک است زنهار تا شما را از بهشت به در نکند تا تیره بخت گردی (۱۱۷)
إن لک ألا تجوع فیها ولا تعر یٰ ﴿١١٨﴾
در حقیقت برای تو در آنجا این امتیاز است که نه گرسنه می شوی و نه برهنه می مانی (۱۱۸)
و أنک لا تظمأ فیها ولا تضحیٰ ﴿١١٩﴾
و هم اینکه در آنجا نه تشنه می گردی و نه آفتاب زده (۱۱۹)
فوسوس إلیه الشیطان قال یا آدم هل أدلک علیٰ شجر ة الخلد وملک لا یبلیٰ ﴿١٢٠﴾
پس شیطان او را وسوسه کرد گفت: ای آدم، آیا تو را به درخت جاودانگی و ملکی که زایل نمی شود، راه نمایم؟ (۱۲۰)
فأکلا منها فبدت لهما سوآتهما وطفقا یخصفان علیهما من ور ق الجنة ۚ وعصیٰ آدم ر به فغویٰ ﴿١٢١﴾
آنگاه از آن درخت ممنوع خوردند و برهنگی آنان برایشان نمایان شد و شروع کردند به چسبانیدن برگهای بهشت بر خود؛ و این گونه آدم به پروردگار خود عصیان ورزید و بیراهه رفت (۱۲۱)
ثم اجتباه ر به فتاب علیه وهدیٰ ﴿١٢٢﴾
سپس پروردگارش او را برگزید و بر او ببخشود و وی را هدایت کرد (۱۲۲)
قال اهبطا منها جمیعا ۖ بعضکم لبعض عدو ۖ فإما یأتینکم منی هدی فمن اتبع هدای فلا یضل ولا یشقیٰ ﴿١٢٣﴾
فرمود: همگی از آن مقام فرود آیید در حالی که بعضی از شما دشمن بعضی دیگر است پس اگر برای شما از جانب من رهنمودی رسد هر کس از هدایتم پیروی کند نه گمراه می شود و نه تیره بخت (۱۲۳)
و من أعر ض عن ذکر ی فإن له معیشة ضنکا و نحشر ه یوم القیامة أعمیٰ ﴿١٢٤﴾
و هر کس از یاد من دل بگرداند در حقیقت زندگی تنگ و سختی خواهد داشت و روز رستاخیز او را نابینا محشور می کنیم (۱۲۴)
قال ر ب لم حشر تنی أعمیٰ و قد کنت بصیر ا ﴿١٢٥﴾
می گوید: پروردگارا چرا مرا نابینا محشور کردی با آنکه بینا بودم؟ (۱۲۵)
قال کذٰلک أتتک آیاتنا فنسیتها ۖ وکذٰلک الیوم تنسیٰ ﴿١٢٦﴾
می فرماید: همان طور که نشانه های ما بر تو آمد و آن را به فراموشی سپردی، امروز همان گونه فراموش می شوی (۱۲۶)
و کذٰلک نجزی من أسر ف و لم یؤمن بآیات ر به ۚ و لعذاب الآخر ة أشد و أبقیٰ ﴿١٢٧﴾
و این گونه هر که را به افراط گراییده و به نشانه های پروردگارش نگرویده است سزا می دهیم و قطعا شکنجه آخرت سخت تر و پایدارتر است (۱۲۷)
أفلم یهد لهم کم أهلکنا قبلهم من القر ون یمشون فی مساکنهم ۗ إن فی ذٰلک لآیات لأولی النهیٰ ﴿١٢٨﴾
آیا برای هدایتشان کافی نبود که ببینند چه نسل ها را پیش از آنان نابود کردیم که اینک آنها در سراهای ایشان راه می روند؟ به راستی برای خردمندان در این امر نشانه هایی عبرت انگیز است (۱۲۸)
و لولا کلمة سبقت من ر بک لکان لزاما و أجل مسمی ﴿١٢٩﴾
و اگر سخنی از پروردگارت پیشی نگرفته و موعدی معین مقرر نشده بود قطعا عذاب آنها لازم می آمد (۱۲۹)
فاصبر علیٰ ما یقولون و سبح بحمد ر بک قبل طلوع الشمس و قبل غر وبها ۖ و من آناء اللیل فسبح و أطر اف النهار لعلک تر ضیٰ ﴿١٣٠﴾
پس بر آنچه می گویند شکیبا باش و پیش از بر آمدن آفتاب و قبل از فرو شدن آن، با ستایش پروردگارت او را تسبیح گوی و برخی از ساعات شب و حوالی روز را به نیایش پرداز باشد که خشنود گردی (۱۳۰)
و لا تمدن عینیک إلیٰ ما متعنا به أزواجا منهم زهر ة الحیاة الدنیا لنفتنهم فیه ۚ ور زق ر بک خیر و أبقیٰ ﴿١٣١﴾
و زنهار به سوی آنچه اصنافی از ایشان را از آن برخوردار کردیم و فقط زیور زندگی دنیاست تا ایشان را در آن بیازماییم دیدگان خود مدوز و بدان که روزی پروردگار تو بهتر و پایدارتر است (۱۳۱)
و أمر أهلک بالصلاة واصطبر علیها ۖ لا نسألک ر زقا ۖ نحن نر زقک ۗ والعاقبة للتقویٰ ﴿١٣٢﴾
و کسان خود را به نماز فرمان ده و خود بر آن شکیبا باش ما از تو جویای روزی نیستیم ما به تو روزی می دهیم و فرجام نیک برای پرهیزگاری است (۱۳۲)
و قالوا لولا یأتینا بآیة من ر به ۚ أولم تأتهم بینة ما فی الصحف الأولیٰ ﴿١٣٣﴾
و گفتند: چرا از جانب پروردگارش معجزه ای برای ما نمی آورد؟ آیا دلیل روشن آنچه در صحیفه های پیشین است برای آنان نیامده است؟ (۱۳۳)
ولو أنا أهلکناهم بعذاب من قبله لقالوا ر بنا لولا أر سلت إلینا ر سولا فنتبع آیاتک من قبل أن نذل ونخزیٰ ﴿١٣٤﴾
و اگر ما آنان را قبل از آمدن قرآن به عذابی هلاک می کردیم، قطعا می گفتند: پروردگارا، چرا پیامبری به سوی ما نفرستادی تا پیش از آنکه خوار و رسوا شویم از آیات تو پیروی کنیم؟ (۱۳۴)
قل کل متر بص فتر بصوا ۖ فستعلمون من أصحاب الصر اط السوی ومن اهتدیٰ ﴿١٣٥﴾
بگو: همه در انتظارند پس در انتظار باشید زودا که بدانید یاران راه راست کیانند و چه کسی راه یافته است (۱۳۵)
انتهای پیام/
پرسش و پاسخ در
سوره ای که شما را در قیامت خشنود می کند+ صوت آیات
گفتگو با هوش مصنوعی