دین و معنویت انقلاب را به چله دوم رساند



ایسنا/همدان یک فعال انقلابی گفت: آنچه که در دوران انقلاب و دفاع مقدس ما را به چله دوم انقلاب رساند، دین و معنویت بود.

محمد نباتی در گفت وگو در گفت وگو با ایسنا اظهار کرد: انقلاب ما برخلاف انقلاب های دیگر جهان یک انقلاب تکاملی است که ریشه در اعتقادات مردم دارد. با در نظر گرفتن مرحله تکمیلی انقلاب، انقلاب ما به غدیر و خیزش هایی که پس از عاشورا از سوی شیعیان و مسلمانان شکل گرفت بر می گردد که این مراحل در انقلاب های دیگر جهان دیده نمی شود.

نباتی تصریح کرد: در تاریخ انقلاب های جهان انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب اکتبر روسیه دیده می شود اما انقلاب ما یک انقلاب مکتبی، ارزشی و فرهنگی است. یک انقلاب برای نام و نان نیست، شاخصه های قیام امام حسین(ع) در این قیام امام خمینی(ره) دیده می شود لذا ریشه انقلاب اسلامی ما برگرفته از نهضت عاشوراست.

وی با اشاره به خاطرات سال ۵۲ و شناخت خود از انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره) مطرح کرد: حاج مصطفی خمینی در سال ۵۶ به شهادت رسید و پس از آن فعالیت های انقلابی ظهور و بروز بیشتری پیدا کرد، پدرم مردی سیاسی نبود اما علاقه به امام(ره) باعث شده بود همچون سیاسیون رفتار کند، وی نوار کاست سخنرانی های امام را در اختیارم گذاشته و به من سپرده بود که ضبط صوتی برای این کار پیدا کنم برای گوش دادن به آن نوارها مکانی امن تر از سیزان خانه پیدا نمی کردیم، در آن زمان گرفتن رساله امام از کسی جرم بود و ساواک او را بازداشت می کرد داشتن نوار کاست جرم بیشتری نسبت به متن اعلامیه داشت.

این فعال انقلابی، ادامه داد: همراه پدرم در روستای یسرلو قهاوند مشغول انجام کار کشاورزی بودم که دیدیم این فرد با یک گونی پر از اعلامیه و پوستر به زمین کشاورزی ما رسید و گفت که در راه گیر افتاده ام اما از دست ماموران ساواک فرار کردم، اگر او را گرفته بودند قطعا اعدام می شد، متأسفانه این فرد به خاطر جراحت های بسیاری که برداشته بود بعدا به شهادت رسید.

نباتی با اشاره به خاطرات دوران مدرسه و دانش آموزی خود در زمان انقلاب، گفت: در آن زمان به مدرسه آیت الله طالقانی می رفتم دو تن از معلمان ما انقلابی بودند مرحوم محمدعلی هاشمی فرا و شهید عباس غیرتیان که از نظر اعتقادی و فکری ما را کمک می کردند و در اصل پناهگاهی برای ما دانش آموزان بودند. با بعضی از همکلاسی ها عکس شاه و فرح را از ابتدای کتاب ها جدا می کردیم چشم هایشان را درمی آوردیم و عکس ها را به سمت پاسگاه روبروی مدرسه پرتاب می کردیم. یک روز از قبل از واقعه ۳۰ مهرماه سال ۵۷، قاب عکس شاه و فرح را از بالای دیوار کلاس به زمین پرتاب کردیم و عکس شکست، مدیر مدرسه آمد با ترسی که در دل داشت ما را ترساند که الان از سازمان امنیت می آیند و شروع به نصیحتمان کرد.

وی ادامه داد: دانش آموزی بودم که به بقیه همکلاسی ها خط می دادم، با اینکه در مقطع راهنمایی بودم به دبیرستان های شهر می رفتیم و دانش آموزان آنجا را تحریک می کردیم تا اقدامات انقلابی داشته و به تظاهرات بیایند می گفتیم مگر غیرت ندارید بریزید توی خیابان ها. آن موقع تنها دارایی من یک دوچرخه ۲۶ بود، اما چیزی برایم مهم نبود در تظاهرات گاهی دوچرخه را زنجیر و قفل می کردم گاهی همین طور آن را ول می کردم و توی جمعیت تظاهرکننده ها قاطی می شدم به خاطر ندارم تظاهراتی در همدان شکل گرفته باشد که من در آن حضور نداشته باشم.

این تحلیل گر سیاسی با اشاره به اینکه در آن زمان تظاهرات هر استان بر اساس اقتضای شرایط آن شهر شکل می گرفت و لزوما برگرفته از اتفاقات کشور نبود، اظهار کرد: در همدان به واسطه یک اتفاقی که در استان شکل می گرفت مردم به خیابان ها می آمدند. اغلب این تظاهرات ها هم از مسجد جامع آغاز و به خیابان شهدا ختم می شد در اصل مسجد جامع کانون انقلاب در همدان بود.

نباتی ادامه داد: در سال های قبل از پیروزی انقلاب به خصوص سال های ۵۰، ۵۱ و ۵۲ مسجد آقاجانی بیگ با حضور افراد اثرگذار انقلابی از جمله مساجد فعال بود و در موسم انقلاب نیز مسجد میرزاداوود و مسجد جامع اوج مرکز فعالیت های انقلابی در همدان بودند.

وی خاطرنشان کرد: آنچه که در دوران انقلاب و دفاع مقدس ما را به چله دوم انقلاب رساند، دین و معنویت بود، هسته مرکزی انقلاب که ما را سرپا نگه داشته است، اگر ولایت نبود هزار بار نابود شده بودیم.

این فعال انقلابی با اشاره به اتفاقات نزدیک به پیروزی انقلاب در همدان، تصریح کرد: ۲۱ بهمن ماه سال ۵۷ قبل از پیروزی انقلاب آمریکایی ها به دنبال این بودند تا با راه انداختن حمام خون چندین برابر قبل شهید بر دستان مردم بگذارند و هر طور شده راهی برای برگشت خود داشته باشند، برای این هدف باید در مرکز کشور یعنی تهران نظامیان را جمع می کردند، این نظامیان از کرمانشاه و همدان به سمت قزوین و سپس تهران قرار بود حرکت کنند که حرکت نظامیان کرمانشاه و همدان توسط آیت الله مدنی در منطقه چراغ قرمز همدان متوقف می شود، اقدام این عالم شجاع حرکتی حسینی بود که از بروز یک فاجعه در کشور جلوگیری کرد، این شهید بزرگوار مقابل حرکت ارتش می ایستد، پدرم که در این حادثه حضور داشته و شاهد قضیه بود می گوید علما همه گوش به دهان آیت الله مدنی بودند که دستور می دهد با رأفت با ارتشیان برخورد کنند و بدون اینکه خونی ریخته شود جلوی آن همه تانک در آن روز گرفته می شود.

نباتی تاکید کرد: آن روز ما حدود ۱۰ یا ۱۵ نفر از دوستان احتمال می دادیم که نکند ارتشی ها مسیر خود را کج کنند و از سمت شهر بهار به سمت تهران حرکت کنند لذا اسلحه های دست ساز خود مثل کوکتل مولوتف هایی که داشتیم و دبه های بنزین سعی کردیم مسیر پل ابتدای ورودی بهار را مراقبت کرده و اگر تانک ها خواستند از آن بگذرند با ایجاد آتش و منفجر کردن دبه های بنزین جلوی آنها را بگیریم، ساعت۱۷ بود پسر ۱۶ یا ۱۷ ساله ای بودم که بقیه دوستانم مرا لیدر می دانستند اما من خودم قطره ای از آن دریا می دانستم.

وی در پایان با یادی از برادر شهیدش حسین نباتی اظهار کرد: در دوران انقلاب به همراه برادرم حسین در پخش اعلامیه ها و راهپیمایی ها همراه بودیم، پسرعمه هایم نیز با ما بودند که هر دو شهید شدند، با هم در این راهپیمایی ها بودیم جمع با صفایی بود که در مبارزه با نفاق، سازش و مبارزه با رژیم سیلی ها خورده بودیم در نهایت حسین در سال ۶۵ در جزیره مجنون به شهادت رسید.

انتهای پیام
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «دین و معنویت انقلاب را به چله دوم رساند» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.