انتظار فرج از <span class="text danger">نیمه خرداد</span> کشم؛ مصرع محبوب این روزها

نگاهی به برخی از اشعار امام خمینی(ره)؛
یکی از ویژگی های امام خمینی (ره)، علاوه بر رهبری سیاسی و معنوی، طبع سرودن شعر بود که همین موضوع، وجه تمایز ایشان با دیگر رهبران سیاسی را نشان می داد؛ به طوری که ایشان در خصوص شعر فرموده اند: «لسان شعر، بالاترین لسان است.» که نگاهی به دیوان اشعارشان نشان می دهد در قالب هایی چون؛ غزل، قصیده، رباعی و … به سرودن شعر های عرفانی پرداخته اند.
از اینرو، در ادامه، به معرفی برخی از اشعار امام خمینی (ره) پرداخته ایم.
یکی از بیت های شعر امام خمینی (ره) که همزمان با سالروز رحلتشان بیشتر دیده و زمزمه می شود، بیت «سال ها می گذرد حادثه ها می آید/ انتظار فرج از نیمه خرداد کشم» است که متن کامل آن بدین شرح است:
«از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم
داد و بیداد که در محفل ما رندی نیست
که برش شکوه برم داد ز بیداد کشم
شادیم داد، غمم داد و جفا داد و وفا
با صفا منت آن را که به من داد کشم
عاشقم، عاشق روی تو نه چیز دگری
بار هجران و وصالت به دل شاد کشم
در غمت ای گل وحشی من ای خسرو من
جور مجنون ببرم، تیشه فرهاد کشم
مردم از زندگی بی تو که با من هستی
طرفه سری است که باید بر استاد کشم
سال ها می گذرد حادثه ها می آید
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم»
… … … ….
«آید آن روز که خاک سر کویش باشم
ترک جان کرده و آشفته رویش باشم
ساغر روح فزا از کف لطفش گیرم
غافل از هردو جهان بسته مویش باشم
سر نهم بر قدمش بوسه زنان تا دم مرگ
مست تا صبح قیامت ز سبویش باشم
همچو پروانه بسوزم بر شمعش همه عمر
محو، چون می زده در روی نکویش باشم
رسد آن روز که در محفل رندان سر مست
راز دار همه اسرار مگویش باشم
یوسفم گر نزند بر سر بالینم سر
همچو یعقوب دل آشفته بویش باشم»
«بر در میکده از روی نیاز آمده ام
پیش اصحاب طریقت، به نماز آمده ام
از نهانخانه اسرار، ندارم خبری
به در پیر مغان صاحب راز آمده ام
از سر کوی تو راندند مرا با خواری
با دلی سوخته از بادیه باز آمده ام
صوفی و خرقه خود، زاهد و سجاده خویش
من سوی دیر مغان، نغمه نواز آمده ام
با دلی غمزده از دیر به مسجد رفتم
به امیدی هله با سوز و گداز آمده ام
تا کند پرتو رویت به دو عالم غوغا
بر هر ذره، به صد راز و نیاز آمده ام»
… … … …
«من به خال لبت، ای دوست! گرفتار شدم
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم
فارغ از خود شدم و کوس «اناالحق» بزدم
همچو منصور خریدار سر دار شدم
غم دلدار، فکنده است به جانم شرری
که به جان آمدم و شهره ی بازار شدم
در میخانه گشایید به رویم شب و روز
که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم
جامه ی زهد و ریا کندم و بر تن کردم
خرقه ی پیر خراباتی و هشیار شدم
واعظ شهر، که از پند خود آزارم داد
از دم رند می آلوده، مددکار شدم
بگذارید که از بتکده یادی بکنم
من که با دست بت میکده بیدار شدم»
یکی از ویژگی های امام خمینی (ره)، علاوه بر رهبری سیاسی و معنوی، طبع سرودن شعر بود که همین موضوع، وجه تمایز ایشان با دیگر رهبران سیاسی را نشان می داد؛ به طوری که ایشان در خصوص شعر فرموده اند: «لسان شعر، بالاترین لسان است.» که نگاهی به دیوان اشعارشان نشان می دهد در قالب هایی چون؛ غزل، قصیده، رباعی و … به سرودن شعر های عرفانی پرداخته اند.
از اینرو، در ادامه، به معرفی برخی از اشعار امام خمینی (ره) پرداخته ایم.
یکی از بیت های شعر امام خمینی (ره) که همزمان با سالروز رحلتشان بیشتر دیده و زمزمه می شود، بیت «سال ها می گذرد حادثه ها می آید/ انتظار فرج از نیمه خرداد کشم» است که متن کامل آن بدین شرح است:
«از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم
داد و بیداد که در محفل ما رندی نیست
که برش شکوه برم داد ز بیداد کشم
شادیم داد، غمم داد و جفا داد و وفا
با صفا منت آن را که به من داد کشم
عاشقم، عاشق روی تو نه چیز دگری
بار هجران و وصالت به دل شاد کشم
در غمت ای گل وحشی من ای خسرو من
جور مجنون ببرم، تیشه فرهاد کشم
مردم از زندگی بی تو که با من هستی
طرفه سری است که باید بر استاد کشم
سال ها می گذرد حادثه ها می آید
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم»
… … … ….
«آید آن روز که خاک سر کویش باشم
ترک جان کرده و آشفته رویش باشم
ساغر روح فزا از کف لطفش گیرم
غافل از هردو جهان بسته مویش باشم
سر نهم بر قدمش بوسه زنان تا دم مرگ
مست تا صبح قیامت ز سبویش باشم
همچو پروانه بسوزم بر شمعش همه عمر
محو، چون می زده در روی نکویش باشم
رسد آن روز که در محفل رندان سر مست
راز دار همه اسرار مگویش باشم
یوسفم گر نزند بر سر بالینم سر
همچو یعقوب دل آشفته بویش باشم»
«بر در میکده از روی نیاز آمده ام
پیش اصحاب طریقت، به نماز آمده ام
از نهانخانه اسرار، ندارم خبری
به در پیر مغان صاحب راز آمده ام
از سر کوی تو راندند مرا با خواری
با دلی سوخته از بادیه باز آمده ام
صوفی و خرقه خود، زاهد و سجاده خویش
من سوی دیر مغان، نغمه نواز آمده ام
با دلی غمزده از دیر به مسجد رفتم
به امیدی هله با سوز و گداز آمده ام
تا کند پرتو رویت به دو عالم غوغا
بر هر ذره، به صد راز و نیاز آمده ام»
… … … …
«من به خال لبت، ای دوست! گرفتار شدم
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم
فارغ از خود شدم و کوس «اناالحق» بزدم
همچو منصور خریدار سر دار شدم
غم دلدار، فکنده است به جانم شرری
که به جان آمدم و شهره ی بازار شدم
در میخانه گشایید به رویم شب و روز
که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم
جامه ی زهد و ریا کندم و بر تن کردم
خرقه ی پیر خراباتی و هشیار شدم
واعظ شهر، که از پند خود آزارم داد
از دم رند می آلوده، مددکار شدم
بگذارید که از بتکده یادی بکنم
من که با دست بت میکده بیدار شدم»
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «انتظار فرج از نیمه خرداد کشم؛ مصرع محبوب این روزها» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.