نظریه ها و رهنمودهای خداوند در کتاب <a href="/fa/dashboard/ ir/قرآن" class="text info">قرآن</a> در رابطه با نماز
نماز نوبر احکام الهی و اسلامی است که روح آدمی را جلا و صفا می بخشد، و ما برآنیم که هر چند اجمالی نماز را در مکتب امام علی - علیه السلام - و در نگاه عرفانی امام حسین - علیه السلام - مورد تحقیق و بررسی قرار دهیم و نمایان سازیم که در نظر عمیق آن دو، «نماز» آن چنان اهمیت داشت که هنگام ادایش سر از پا نمی شناختند. حضرت علی علیه السلام حتی در حساس ترین لحظه های میدان جنگ، نماز را اول وقت می خواند و حاضر نبود لحظه ای آن را به تأخیر اندازد. همچنین عظمت نماز امام حسین - علیه السلام- در ظهر عاشورا، آن زمانی که آماج حمله های دشمن بودند، خود گواه روشنی بر ادعاهای مذکور است که تمام آنها سراسر صدق و حقیقت هستند و معنای این سخن آن جا روشن می شود که علی - علیه السلام - در محراب عبادت ندای ملکوتی حق تعالی را با «فزت و رب الکعبه» لبیک گفت و فرزندش حضرت امام حسین - علیه السلام - به سبب آن و جهت قوام بخشیدن به این معجون شفابخش، شربت شهادت نوشید و تسلیم ستمگران نشد.
با نماز به خدا تقرب جویید
کمال آدمی در تخلق به اخلاق الهی است، پس هر چه انسان ملکوتی تر شود و از عالم ماده و تعلقات و آلایشهای آن وارسته شود و به یک سخن، هر چه بشر به مقام ربوبی نزدیک تر شود، به همان اندازه به کمال مطلوب انسانی متقرب تر است. انسان پرهیزکار که از دیدگاه اسلام نمونه انسان کامل است با نماز به خدا تقرب می جوید و بدین وسیله به منبع و سرچشمه کمال نزدیکتر می شود. در این باره مولا علی - علیه السلام - در نهج البلاغه فرمودند: «الصلوة قربان کل تقی.»؛ «نماز وسیله تقرب هر انسان با پرواست.»
حضرت نماز را موجب نزدیکی با تقوایان به خدا می داند. آنان که روحشان را از هر پلیدی و زشتی حفاظت کرده و در دژی مستحکم از همه آفت ها، دور نگه می دارند، خدا با آنهاست،«أن الله مع المتقین.»
آنان که سرانجام نیکو دارند: «و إن للمتقین لحسن مآب» و در سایه درختان بهشت و نهرهای جاری متنعم اند: «إن المتقین فی ضلال و عیون.»
متقین در سایه سار نماز، که کامل ترین و بهترین ذکر خداست، می توانند موجبات نزدیکی هر چه بیشتر خود را به خالق یگانه فراهم آورند.
بی گمان همه انسان ها فطرتا به دنبال نوعی کمال اند و هر یک کمال خود را در چیزی می دانند ولیکن اساس تقرب، نزدیکی جستن به خداست.
نماز کامل، سبب قرب و منزلت و نزدیکی به معبود است؛ زیرا چنان که ثابت و محقق است انسان به هر چه رو آورد و توجه کامل به او داشته باشد، به وی نزدیک می شود و بعضی از اوصاف آن چیز در آیینه دلش هویدا می شود و از اسرار و خصوصیات آن اطلاع می یابد. پس چگونه ممکن است کسی روی دل خود را به سوی معبود کند و از قربش بی نصیب شود؟!
درباره این که نماز چگونه قربی بین خالق و مخلوق ایجاد می کند، باید گفت «قرب» چهار مرتبه دارد؛ قرب زمانی، قرب مکانی، قرب معنوی و قرب الهی.
قرب زمانی، مثل این که می گوییم زمان حضرت رسول اکرم- صلی الله علیه و آله - نزدیکتر است از زمان حضرت عیسی به ما. قرب مکانی، مثل این که می گوییم ماه به ما نزدیکتر است از خورشید. قرب معنوی، مثل این که می گوییم عالمان به رسول خدا - صلی الله علیه و آله - از جاهلان نزدیکترند. یا آن که بگوییم فلانی نزدیکتر است به پدرش از پسر دیگر او. قرب الهی برتر و بالاتر و دقیق تر است از قرب معنوی. قرب خداوند به تمام موجودات از جهت احاطه رحمت رحمانیه و فیض منبسط الهی یکسان است، چنان که فرمود: «و هو معکم أینما کنتم»؛ «هر جا که باشید او با شماست.» لیکن قرب مخلوقات نسبت به او تفاوت بسیاری دارد. قرب و نزدیکی هر کسی نسبت به خداوند متعال به قدر کمالات نفسانی اوست؛ چون ذات کبریایی، کامل مطلق است و کسی به او نزدیک تر است که نسبت به دیگران از حیث کمالات نفسانی و روحانی کاملتر شده است. با توجه به آنچه گفته شد، معلوم می شود که نماز حقیقی و کامل، عملی است که با آن، انسان به قرب معنوی می رسد و بر اثر مداومت و حضور قلب به خداوند متعال نزدیکتر می شود و مقام و منزلتی خاص در پیشگاه الهی پیدا می کند.
نماز و انبیا
قرآن کریم درباره نماز انبیا به تفصیل سخن گفته است.
حضرت ابراهیم - علیه السلام - به خداوند عرض کرد:
«رب اجعلنی مقیم الصلوة و من ذریتی»
«پروردگارا من و ذریه مرا در زمره نماز گزاران قرار ده.»
خداوند متعال درباره حضرت اسماعیل می فرماید:
«و کان یأمر اهله بالصلاة و الزکاة و کان عند ربه مرضیا»
«اسماعیل کسان خود را به نماز و زکات فرمان می داد و نزد پروردگارش پسندیده بود.»
درباره حضرت موسی آمده است:
«فاعبدنی و أقم الصلوة لذکری»
«پس مرا به یگانگی بپرست و نماز را برای من اقامه کن.»
درباره حضرت شعیب آمده است:
«قالوا یا شعیب أصلوتک تأمرک ان نترک ما یعبد اباؤنا»
«قوم شعیب به او گفتند: آیا این نماز تو، تو را امر می کند که دعوی رسالت کنی و ما را از بت پرستی منع کنی.»
درباره حضرت زکریا آمده است:
«فنادته الملائکة و هو قائم یصلی فی المحراب»
«پس زکریا را فرشتگان ندا کردند هنگامی که در محراب عبادت به نماز ایستاده بود.»
درباره حضرت عیسی آمده است :
«و اوصانی بالصلوة والزکوة ما دمت حیا»
« عیسی گفت: پروردگار، مرا به نماز و زکات تا زنده ام سفارش فرموده است.»
نماز و مؤمنان
نماز و ایمان به غیب:
«الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلوة»
«کسانی که به جهان غیب ایمان دارند و نماز را به پا می دارند.»
نماز از اوصاف ابرار:
«ولکن البر من آمن بالله … و اقام الصلوة و آتی الزکوة.»
«نیکوکار کسی است که به خدای عالم و … ایمان آورده و نماز به پا دارد و زکات مال را به مستحق برساند.»
نماز مصداق کامل ایمان:
«و ما کان الله لیضیع إیمانکم»
«خداوند اجر پایداری شما را در راه ایمان تباه نگرداند. (توجه به قبله و نماز)
خشوع در نماز از صفات مؤمنان:
«قد افلح المؤمنون الذین هم فی صلوتهم خاشعون»
«به راستی که مؤمنان رستگار شدند، همانان که در نمازشان خاشع اند.»
نماز و مؤمنان صالح:
«ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات و اقاموا الصلوة لهم أجرهم عند ربهم»
«همانا کسانی که اهل ایمان و نیکوکارند و نماز به پا دارند، آنان را نزد پروردگارشان پاداش نیکو خواهد بود.»
اقامه نماز همت مردان مؤمن:
«رجال لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله و اقام الصلوة»
«پاک مردانی که هیچ کسب و تجارتی آنان را از یاد خدا غافل نگرداند و نماز به پا دارند.»
مؤمنان و محافظت بر نماز:
«و الذین یؤمنون بالآخرة یؤمنون به وهم علی صلاتهم یحافظون»
«آنان که به عالم آخرت ایمان آورده و مؤمن به قرآن هستند آنها نماز را محافظت خواهند کرد.»
نماز و اطمینان قلبی مؤمنان:
«الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب.»
«آنان که به خدا ایمان آورده و دلهاشان به یاد خدا آرام می گیرد. بدانید که تنها با یاد خداست که دل ها آرام می گیرد.»
نماز و ولایت
«و اقیموا الصلاة و اتو الزکوة و اطیعوا الرسول لعلکم ترحمون»
«نماز را به پا دارید، زکات را بپردازید و از فرستاده خدا فرمان ببرید باشد که مورد رحمت او واقع شوید.»
«فاقیموا الصلوة واتوا الزکوة واعتصموا بالله هو مولاکم فنعم المولی و نعم النصیر»
«نماز را به پا دارید، زکات را بپردازید و به خدا متوسل شوید. او دوستدار و سرپرست شماست و او بهترین یاریگر و سرپرست برای شماست.»
«و یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و یطیعون الله و رسوله»«نماز را به پا می دارند و زکات را می دهند و از خدا و فرستاده او فرمان می برند.»
نمازگاه فرشتگان
حضرت علی- علیه السلام - هنگامی که شنید مردی دنیا را نکوهش می کند، ضمن بیان جملاتی شیوا و پر محتوا در توبیخ او، صفات پسندیده ای را برای دنیا بر شمرد که از جمله آنها این است:
«إن الدنیا … مسجد أحباء الله و مصلی ملائکة الله …»
«به درستی که دنیا مسجد محبان خداست و نمازگاه فرشتگان خدا …»
دوستان خدا، همیشه، در هر جا و در هر حال که باشند یاد خدا و نعمتهای او را با خود دارند و به شکرانه همه مواهبی که به آنان عطا شده است، در هر فرصتی که دست دهد و مجالی که پیدا شود، به نماز قامت می بندند و در پیشگاه عظمت و بزرگواری آن ذات متعال به سجده افتاده و پیشانی بر خاک می سایند. فرشتگان نیز به پاس اخلاص و محبتی که این بندگان صالح به خدا دارند، به آنان اقتدا کرده و به نماز می ایستند. اینان باور دارند که دنیا مزرعه آخرت است و در این مزرعه محصولی را کشت می کنند که هنگام برداشت، جز بهشت جاودان و رضایت و خشنودی خداوند درو نکنند، چرا که «و رضوان من الله اکبر» و به این ترتیب با این که اولیای خدا دل در گرو دنیا ندارند، اما علی- علیه السلام - از آن جهت که می توان در آن، خدا را عبادت کرد، آن را ستوده است.
آیات الهی نماز در قرآن
اهمیت و جایگاه نماز به عنوان وظیفه الهی در آیات متعدد قرآن کریم مطرح شده است. در ابتدا به آیات نماز در سوره بقره پرداخته، سپس به طرح سایر آیات در سوره های دیگر قرآن با عناوین رابطه نماز و ولایت ؛ نماز و مؤمنان ؛ نماز و انبیا، و مخالفان نماز می پردازیم. در مجموع ۵۲ آیه از آیات الهی قرآن درباره نماز است.
«الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلوة و مما رزقناهم ینفقون»
«کسانی که به جهان غیب ایمان آرند نماز را به پا می دارند و از هر چه روزیشان کردیم، انفاق می کنند.»
«و أقیموا الصلوة و ءاتوا الزکوة وارکعوا مع الراکعین»
«نماز را به پای دارید و زکات بدهید و با خداپرستان حق را پرستش کنید.»
«و استعینوا بالصبر و الصلوة و انها لکبیرة الا علی الخاشعین.»
«از خداوند با صبر و نماز یاری بجویید و صبر و نماز به غیر از خاشعان بر دیگران دشوار است.»
«و قولوا للناس حسنا و أقیموا الصلوة و ءاتو الزکوة»
«به زبان خوش با مردم تکلم کنید و نماز را به پای دارید و زکات مال خود را بدهید.»
«و أقیموا الصلوة و ءاتوا الزکوة و ما تقدموا لأنفسکم من خیر تجدوه عندالله»
نماز را به پای دارید و زکات بدهید و بدانید آنچه برای خود پیش می فرستید، در نزد خدا خواهید یافت.»
«و إذ جعلنا البیت مثابة للناس … من مقام ابراهیم مصلی … والعاکفین و الرکع السجود»
«به یاد آر هنگامی که قرار دادیم خانه کعبه را محل امن و دستور داده شد که مقام ابراهیم را جایگاه پرستش خدا قرار دهید و از ابراهیم و فرزندش اسماعیل پیمان گرفتیم که حرم خدا را از هر پلیدی پاکیزه دارید برای این که اهل ایمان به طواف و اعتکاف حرم بیایند و در آن نماز و طاعت خدا به جای آرند.»
«و أقام الصلوة و ءاتی الزکوة والموفون بعهدهم اذا عاهدوا»
«[نیکوکار کسی است که] …نماز را بپا دارد و زکات بپردازد و [نیز کسانی که [هنگامی که عهد می بندند به عهدشان وفا می کنند».
«حافظوا علی الصلوات والصلاة الوسطی و قوموا لله قانتین»
«بر نمازها و نماز میانه مواظبت کنید و خاضعانه برای خدا به پا خیزید.»
«ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات و أقاموا الصلوة لهم أجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون»
«همانا آنان که اهل ایمان و نیکوکارند و نماز به پا دارند، آنان نزد پروردگارشان پاداش نیکو خواهند داشت و هرگز ترس از [آینده] و اندوه [از گذشته] نخواهند داشت.»
«فاذا قضیتم الصلاة فاذکروا الله قیاما و قعودا و علی جنوبکم فاذا اطمأننتم فاقیموا الصلوة ان الصلوة کانت علی المؤمنین کتابا موقوتا»
«پس چون نماز به جای می آورید، خدا را در همه حال ایستاده، نشسته و به پهلو خفته یاد کنید و هر گاه آسوده خاطر شدید، نماز را به طور کامل برپا دارید که نماز به وقت های معین بر مؤمنان مقرر شده است.»
«رب اجعلنی مقیم الصلاة و من ذریتی ربنا و تقبل دعاء»
«پروردگارا! مرا بر پا دارنده نماز قرار ده و فرزندان مرا نیز، پروردگارا! دعای مرا بپذیر.»
«و کان یأمر أهله بالصلاة و الزکاة و کان عند ربه مرضیا»
«اسماعیل کسان خود را به نماز و زکات فرمان می داد و نزد پروردگارش پسندیده بود.»
«واوصانی بالصلوة والزکاة مادمت حیا»
«عیسی گفت که پروردگار مرا به نماز و زکات تا زنده ام سفارش کرد.»
«اتل ما اوحی الیک من الکتاب و أقم الصلاة ان الصلوة تنهی عن الفحشاء والمنکر و لذکر الله اکبر و الله یعلم ما تصنعون»
«آن چه را که از کتاب به تو وحی شده است بخوان و نماز را بر پا دار، که نماز از کار زشت و ناپسند باز می دارد و به یقین یاد خدا از هر عبادتی بالاتر است و خدا می داند چه می کنید؟»
«قد افلح المؤمنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون»
«به راستی که مؤمنان رستگار شدند، همانان که در نمازشان خاشع اند.»
«فنادته الملائکة و هو قائم یصلی فی المحراب»
«پس زکریا را فرشتگان ندا کردند هنگامی که در محراب عبادت به نماز ایستاده بود.»
«یا مریم اقنتی لربک واسجدی وارکعی مع الراکعین.»
«ای مریم! فرمان بردار خدا باش و نماز را با اهل طاعت به جای آر.»
«امة قائمة یتلون آیات الله آناء اللیل و هم یسجدون.»
«طایفه ای از اهل کتاب در دل شب به تلاوت آیات خدا و نماز و طاعت حق مشغول هستند.»
«یا ایها الذین آمنوا لا تقربوا الصلاة و انتم سکاری حتی تعلموا ما تقولون.»
«ای کسانی که ایمان آورده اید! در حال مستی به نماز نزدیک نشوید تا آن زمان که [از مستی بیرون آیید و] بدانید چه می گویید؟»
«الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلوة و ءاتوا الزکوة»
«مؤمنان کسانی اند که اگر در زمین قدرت و مکنت دهیم شان نماز به پا می دارند و زکات می دهند.»
«ربنا انی اسکنت من ذریتی بواد غیر ذی ذرع ربنا لیقیموا الصلوة.»
«پروردگارا! من فرزندانم را در سرزمینی بی آب و علف ساکن ساختم تا نماز را برپا دارند.»
«انما یعمر مساجد الله من آمن بالله والیوم الآخر و اقام الصلوة.»
«تنها کسانی مساجد خدا را آباد می کنند که ایمان به خدا و روز قیامت داشته و نماز را به پا می دارد.»
«قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین.»
«بگو: در حقیقت نماز من و سایر عبادات من و زندگی و مرگ من، برای خدا، پروردگار جهانیان است».
«فخلف من بعدهم خلف اضاعواالصلوة واتبعوا الشهوات.»
«اما پس از آنان فرزندان ناشایسته است روی کارآمدند که نماز را تباه کردند.»
«فإن تابوا و اقاموا الصلوة و آتوا الزکوة فاخوانکم فی الدین»
«اگر توبه کنند و نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند برادر دینی شما هستند.»
«و الذین یمسکون بالکتاب و اقاموا الصلوة انا لا نضیع اجر المصلحین.»
« خدا پاداش کسانی را که به قرآن چنگ می زنند و نماز را به پا می دارند، ضایع نمی کند.»
نام های نماز در قرآن
۱- صلوة: «إنما المؤمنون … الذین یقیمون الصلوة»
«مؤمنان فقط کسانی اند که نماز را به پا می دارند.»
۲- ایمان: «و ما کان الله لیضیع ایمانکم»
«خدا نماز شما را بدون پاداش نمی گذارد.»
۳- تسبیح: «فسبحان الله حین تمسون و حین تصبحون.»
«هنگام شام و صبح و شبانگاه و نیمروز نماز به جا آورید.»
۴- قرآن: «اقم الصلوة لدلوک الشمس … و قرآن الفجر.»
«پس از زوال آفتاب تا هنگام تاریکی شب نماز را به پای دار و … و نماز صبح را بجای آور.»
۵- حسنة: «و اقم الصلوة … ان الحسنات یذهبن السیئات.»
۶- رکوع: «و اقیموا الصلوة … وارکعوا مع الراکعین.»
«نماز را بپا دارید … و با نمازکنندگان، نماز به جای آورید.»
۷- قنوت: «یا مریم اقنتی لربک واسجدی وارکعی مع الراکعین.»
«ای مریم! برای پروردگار خود به نماز بایست»
۸- قیام و سجده: «لیسوا سواء، من اهل الکتاب امة قائمة، یتلون آیات الله آناء اللیل و هم یسجدون.»
«ولی همه آنان یکسان نیستند. از میان اهل کتاب،گروهی هستند که قیام می کنند (نماز به پا می دارند)و در دل شب آیات الهی را در حال سجده می خوانند.»
۹- استغفار: «و الله بصیر بالعباد الذین … والمستغفرین بالأسحار»
«خداوند به امور بندگان خود بیناست. همان کسانی که می گویند: پروردگارا! ما ایمان آوردیم، … اینان شکیبایان، راستگویان و فرمانبرداران و انفاق کنندگان و آمرزش خواهان در سحرگاهانند.»
۱۰- ذکر: «حافظوا علی الصلوات … فإذا امنتم فاذکروالله»
«بر نمازها و نماز میانه مواظبت کنید، … پس اگر بیم داشتید، پیاده یا سواره نماز کنید و چون ایمن شدید، خدا را یاد کنید.»
۱۱- امانت: «انا عرضنا الأمانة علی السموات و الأرض والجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الإنسان …»
«ما، امانت خود را بر آسمانها و زمین و کوه ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سرباز زدند و از آن ترسیدند و انسان، آن را برداشت …»
مخالفان نماز
ترک کنندگان نماز:
«فلا صدق و لا صلی»
«او هرگز ایمان نیاورد و هرگز نماز نخواند.»
سهل انگاران در نماز:
«فویل للمصلین الذین هم عن صلوتهم ساهون»
«پس وای بر نمازگزارانی که در نماز خود سهل انگاری می کنند!»
ضایع کنندگان نماز:
«فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوات.»
«پس از آنان جانشینانی آمدند که نماز را تباه کردند و به دنبال شهوات رفتند.»
«و إذا قاموا إلی الصلوة قاموا کسالی.»
«منافقان هنگامی که به نماز بر می خیزند با کسالت بر می خیزند و در برابر مردم ریا می کنند.»
نماز بر پایه یقین و ولایت
«[و سمع رجلا من الحروریة، یتهجد و یقرأ فقال:] نوم علی یقین خیر من صلوة فی شک.»
«حضرت علی علیه السلام [صدای یکی از خوارج را شنید که نماز شب می خواند و قرآن تلاوت می کرد، فرمود:] خواب توأم با یقین بهتر از نماز با شک است.»
نمازی که برپا داشتن آن سفارش شده، از نمازگزارانی مورد انتظار است که دلهایشان سرشار از یاد خدا و عشق به او باشد و هیچ چیز نتواند در آن خللی وارد کند.
حضرت علی علیه السلام درباره یقین فرموده اند:
«یستدل علی الیقین بقصر الامل و اخلاص العمل و الزهد فی الدنیا.»
«آنچه بر یقین دلالت می کند کوتاهی آرزو؛ خالص گردانیدن عمل و بی رغبتی به دنیا است.»
برپا داشتن نماز از کسانی پسندیده است که به یگانگی خدا و روز جزا ایمان دارند و از آرزوهای دور و دراز دنیوی چشم پوشیده و اعمالشان را برای خدا خالص کرده اند و هیچ سخنی و عملی نتواند در نیات پاکشان خللی وارد کند؛ وگرنه کسانی که در عدالت مجسم و حقانیت برگزیده خدا و رسول هم شک کرده و می کنند بهتر است که به همراه خواب روح و قلبشان، چشمانشان را نیز به خاک بسپارند.
نماز هر چند که یک سلسله اعمال است که انسان موظف است آنها را به جا آورد و ترتیب و موالات را رعایت کند و چیزی کم یا زیاد نکند ولیکن جان نماز ایمان و یقینی است که در دل انسان با ایمان قرار دارد و او را به انجام این اعمال وا می دارد و یقین و اطمینانی که در حرکات و سکنات نمازگزار متجلی می گردد، به این عبادت شکل و معنی می دهد. به عبارت دیگر، نماز توأم با شناخت، درک، شعور و فهم، دارای ارزش است و بدون آن کالبد بی روحی است که بهائی ندارد. همین است که گفته می شود اگر انسان شب بخوابد و نماز شب نخواند اما دلش آکنده از یقین و شناخت و معرفت باشد، بهتر از کسی است که شب تا سحر بیدار بماند و نماز بخواند لیکن فهم و شعور و شناخت و آگاهی نداشته باشد و فردی متحجر و بی معرفت باشد همچون خوارج.
حضرت برای خوارج روشن فرمود که اینان که امام خود را نشناخته و در یکی از ارکان دین تردید دارند، نماز شب و قرآن خواندنشان بی نتیجه است.
اگر نماز با معرفت و یقین باشد، به اقتضای درجه معرفت و یقین، نمازگزار حلاوت و شیرینی نماز را درک می کند و تحت هیچ شرایطی دست از عشقبازی با آن نمی کشد، اگرچه بدنش آماج تیر شود. لازم به ذکر است که از ابتدای سخن امیرالمؤمنین، حضرت علی علیه السلام معلوم می شود که منظور از «نماز با شک» نماز استحبابی و نماز شب است؛ زیرا نماز واجب در هیچ حالتی ساقط نمی شود، مگر این که بگوییم امام علیه السلام درصدد بیان این مطلب است که نماز بدون ولایت نماز نیست، نه این که اصلا نماز نخواند.
قدرشناسان نماز
«و قد عرف حقها رجال من المؤمنین الذین لا تشغلهم عنها زینة متاع، و قرة عین من ولد و لا مال یقول الله سبحانه «رجال لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله و اقام الصلوة و ایتاء الزکوة.»
«قدر و اهمیت نماز را مردانی از مؤمنان می دانند که زینت کالای دنیا و فرزند و مالی که نور چشم انسان است آنها را به خود مشغول نمی دارد، چنان که خداوند سبحان می فرماید: "مردانی هستند که تجارت و داد و ستد دنیا، آنها را از یاد خدا و اقامه نماز و پرداخت زکات باز نمی دارد.»
بسیاری از مردم برای به دست آوردن مال دنیا و حتی رسیدگی بیش از حد به فرزندان و خانواده، نمازهای واجب خود را سست می خوانند و چه بسا نمازشان را تعطیل می کنند. این گونه افراد فکر می کنند که با اعمال این روش ها می توانند بر مال خود بیفزایند؛ غافل از این که رزق و روزی به دست توانای خداست، و حرص زدن و جان کندن نه تنها چیزی به آن مقدار نمی افزاید، بلکه ممکن است چیزی هم بکاهد.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام در این باره فرمود:
«لا یترک الناس شیئا من امر دینهم لاستصلاح دنیاهم إلا فتح الله علیهم ما هو أضر منه.»
«مردم چیزی از کار دینشان [چون نماز] را برای به دست آوردن سود دنیا از دست نمی دهند، مگر آن که خدا به روی آنها چیزی را می گشاید که زیانش بیشتر است از آن سودی که به دست آورده اند.»
امام علی علیه السلام آن کسی که از همه چیز دنیا به یک لباس ساده و کفش وصله دار و نان جوین و نمک قناعت کرده بود، به خلاف انسانهای دنیاطلب و مال پرست، مؤمنان را انسانهای پاک و ذاکری معرفی می کند که حتی فرزند هم که نور چشم او در دنیاست، وی را از نماز باز نمی دارد، و در واقع به فرستاده خدا تمسک کرده و نور چشم خویش را نماز می داند. از این رو، کلام علی علیه السلام اشاره دارد به قول پیامبر صلی الله علیه و آله که فرمود: «قرة عینی فی الصلوة»: «روشنایی چشم من در نماز است.»
امام حسین علیه السلام در شب عاشورا به برادرش عباس فرمود:
«اگر بتوانی امروز اینان را از جنگ منصرف کنی، این کار را بکن. شاید امشب را در پیشگاه الهی به نماز بایستم.»
«فإنه یعلم أنی أحب الصلوة له و تلاوة کتابه»
«زیرا خدا می داند که من نماز خواندن و قرآن تلاوت کردن برای او را دوست می دارم.»
نماز و عبادت احرار
«إن قوما عبدوا الله رغبة فتلک عبادة التجار، و إن قوما عبدوا الله رهبة فتلک عبادة العبید و إن قوما عبدوا الله شکرا فتلک عبادة الأحرار.»
«گروهی خدا را به انگیزه ثواب و پاداش می پرستند، این عبادت تاجران و بازرگانان است؛ و گروهی خدا را از روی ترس می پرستند، این عبادت غلامان و برده صفتان است؛ و گروهی خدا را از روی سپاسگزاری می پرستند، این عبادت آزادگان است.»
حقیقت عبادت، تعظیم و طاعت خدا و چشم پوشی از غیر اوست و پیشتر گفته شد که برجسته ترین مظهر عبادت، «نماز» است، از این رو، این تقسیم مراتب، به واقع بیان مراتب و مدارج نماز و نمازگزاران است.
خداوند متعال بندگان گوناگونی دارد که هر یک از آنها ذات اقدسش را در حد توان فکری خویش عبادت می کنند و به درگاهش نماز می گزارند و خداوند نیز از این بندگان به مقدار ارزش عبادتشان قدردانی می کند، هر مقدار که شناخت و معرفت عبادت کننده و نمازگزار بیشتر و بالاتر باشد، پاداش بهتر و مقامی والاتر نزد خدا دارا خواهد بود. از این رو، رهبران دینی به درگاه ربوبی، ناله و عرض نیاز می کردند و بسیار نماز می خواندند.
ابن ابی الحدید در مقدمه شرح نهج البلاغه اش می گوید: «عبادت علی علیه السلام بیشتر از عبادت همه کس بود؛ زیرا او بیشتر روزها روزه دار بود و تمام شبها مشغول نماز، حتی هنگام جنگ نیز نمازش ترک نمی شد، او عالمی بود با عمل که نوافل و ادعیه و تهجد را به مردم آموخت. از این رو در مقام عمل به پیشگاه خدای تعالی عرض می کند: «خدایا من تو را به طمع بهشت و یا از ترس جهنم عبادت نمی کنم، بلکه تو را بدان جهت می پرستم که شایسته پرستش یافتم.»
آری، هر کس در حقیقت به قدر معرفت و تلاش خود از لذت نماز بهره مند می شود. عده ای «نماز تاجرانه» می خوانند؛ یعنی می خواهند با خدا تجارت کنند، چیزی بدهند و چیز بیشتری بگیرند. عده ای «نماز غلامانه» می خوانند، مثل عمل غلامان و بردگان است که در زیر شلاق اربابها قرار می گیرند، در حالی که به آنها تکلیف می کنند و آنان از ترس این که اگر تکلیف را انجام ندهند شلاق می خورند، تکلیف را انجام می دهند، اما بعضی «نماز سپاسگزارانه و آزادانه» می خوانند؛ یعنی خدا را فقط برای خودش و به این دلیل که دوست دارند، از روی عشق و علاقه به ذات مقدسش پرستش می کنند. پس از توضیح ذکر شده معلوم می شود که برترین و عالی ترین عبادت، عبادت آزادگان و نماز از روی سپاسگزاری است. چنان که امیرالمؤمنین، علی علیه السلام می فرماید:
«لو لم یتوعد الله علی معصیته لکان یجب الا یعصی شکرا لنعمه.»
به فرض که خداوند کیفری برای نافرمانی معین نکرده بود، باز سپاسگزاری ایجاب می کرد که از فرمانش تمرد نشود.»
نماز، بزرگترین روزنه امید
نقل شده است که روزی علی علیه السلام رو به مردم کرد و فرمود: «به نظر شما امیدبخش ترین آیه قرآن کدام آیه است؟
بعضی گفتند: آیه «إن الله لا یغفر أن یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء»
«خداوند هرگز شرک را نمی بخشد و پایین تر از آن را برای هر کس که بخواهد می بخشد.»
امام علی علیه السلام فرمودند «خوب است، ولی آنچه من می خواهم این نیست.»
بعضی گفتند: آیه «و من یعمل سوء أو یظلم نفسه ثم یستغفر الله یجد الله غفورا رحیما»
«هر کس عمل زشتی انجام دهد یا بر خویشتن ستم کند و سپس از خدا آمرزش بخواهد،خدا را غفور و رحیم خواهد یافت.»
امام فرمود: «خوب است ولی آنچه می خواهم این نیست.»
بعضی دیگر گفتند: آیه «قل یا عبادی الذین أسرفوا علی أنفسهم لا تقنطوا من رحمة الله»
«ای بندگان من که بر خویشتن اسراف کرده اید!از رحمت خدا مأیوس نشوید.»
امام فرمود: خوب است اما آنچه من می خواهم این نیست.
بعضی دیگر گفتند: آیه «و الذین إذا فعلوا فاحشة أو ظلموا أنفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب إلا الله»
«پرهیزکاران کسانی هستند که هنگامی که کار زشتی انجام می دهند یا به خود ستم می کنند به یاد خدا می افتند و از گناهان خویش آمرزش می طلبند و چه کسی است جز خدا که گناهان را بیامرزد.»
باز امام فرمود: خوب است ولی آنچه می خواهم این نیست.
در این هنگام مردم از هر طرف به سوی امام متوجه شدند و همهمه کردند، امام فرمود: ای مسلمانان چه خبر است؟ عرض کردند: به خدا سوگند ما آیه دیگری در این زمینه سراغ نداریم، امام فرمود: از حبیب خود رسول خدا شنیدم که فرمود: امید بخش ترین آیه قرآن این است:
«و اقم الصلوة طرفی النهار و زلفا من اللیل إن الحسنات یذهبن السیئات ذلک ذکری للذاکرین»
«نماز را در دو طرف روز به پا دارید و نیز در ساعت اوایل شب، که البته خوبیها، بدیها را از بین می برد، که این یادآوری است برای اهل ذکر.»
چه امیدی از این بیشتر که انسان بداند هر گاه پای او بلغزد و یا هوا و هوس بر او چیره شود و بدون این که عمد و اصراری داشته باشد، پایش به گناه کشیده شود، هنگامی که وقت نماز فرا رسید، وضو بگیرد و در پیشگاه حضرت الوهیت به راز و نیاز برخیزد و احساس شرمساری که از لوازم بنیادی توجه به خداست، نسبت به اعمال گذشته به او دست دهد، گناه او بخشوده می شود و تاریکی از قلب او رخت بر می بندد. آری! گناه و انحراف، دل را تیره و بصیرت باطن را ضعیف می سازد و پرده های غفلت و بی خبری بر جان سایه می افکنند و نماز که یاد خدا و احیای فطرت الهی است، نور و روشنی می آورد و با امواج معنوی تطهیرکننده خود آثار گذشته را می زداید و محو می کند.
اهمیت نماز اول وقت
«صل الصلوة لوقتها الموقت لها و لا تعجل وقتها لفراغ و لا تؤخرها عن وقتها لإشتغال».
«نماز را در وقت معین آن بخوان و برای این که بعدا راحت باشی، پیش از وقت [فضیلت] آن را به جا نیاور و به بهانه کار داشتن، آن را به تأخیر مینداز.»
از آن جایی که نمازهای یومیه بلکه تمامی فرایض الهی، اوقات معین و مشخصی دارند، نمازگزار با رعایت اوقات نماز آرام، آرام با انضباط و وقت شناس می شود. نماز «تمرین وقت شناسی» است؛ چه این که واجبات دلخواهی نیست که هر وقت و بی وقت انجام شود، بلکه باید سر موعد مقرر صورت گیرد، نه زودتر و نه دیرتر. انسان نمازگزار باید نمازش را در اوقات معین بخواند تا اگر هم نواقصی دارد، خداوند با نماز نیکانش قبول کند.
استاد شهید مطهری در این باره نوشته است: مسئله مهم دیگری که در باب نماز مورد توجه واقع شده، دقت زیاد نسبت به مسئله وقت است، به طوری که دقیقا روی دقیقه و ثانیه آن حساب می شود. مسائل تربیتی باید تحت انضباط و شرایط معین قرار گیرد تا عده ای آن را به فراموشی نسپارند و بهانه ای برای ترک آن نداشته باشند و به خصوص این که انجام عبادات مثل نماز اگر به صورت دسته جمعی و در وقت معین خود باشد، دارای شکوه، تأثیر و عظمت خاصی است که قابل انکار نیست و در حقیقت، کلاس بزرگ انسان سازی است.
درباره فضیلت خواندن نماز در وقت آن و عقوبت تأخیر انداختن در ادای آن، روایات بسیاری وارد شده است، به عنوان نمونه، نوشته اند که حضرت امام رضا علیه السلام برای استقبال از عده ای از اقوام خود، از خانه و شهر خارج شد. در بین راه وقت نماز شد. حضرت به کناری رفت و ایستاد و به یکی از همراهان خود فرمود: «اذان بگو تا نماز بخوانیم!»
عرض کرد: ما در انتظار میهمانان خود هستیم و نماز را بعد خواهیم خواند.
حضرت فرمود: «خدایت بیامرزد! هیچ گاه بدون عذر، نمازت را از اول وقت به تأخیر مینداز و همیشه نماز را در اول وقت آن به جای آور! سپس به نماز ایستادند.
امام علی - علیه السلام - درباره اوقات شرعی نمازهابه یکی از حاکمان شهرها نوشت:
«نماز ظهر را به جماعت هنگامی به پا دارید که سایه آفتاب به اندازه دیوار خوابگاه بزی برگردد و نماز عصر را با آنان هنگامی بخوانید که خورشید در پاره ای از روز روشن و درخشان است و می توان تا هنگام مغرب، پیاده دو فرسخ راه را پیمود و نماز مغرب را با آنان هنگامی به جا آورید که روزه دار افطار می کند و حاجی به منی روانه می شود و نماز عشا را با آنها زمانی بخوانید که ثلثی از شب گذشته و سرخی پنهان می گردد و نماز صبح را با آنها هنگامی به پا دارید که شخص، چهره رفیق و همراه خود را بشناسد.»
طبق سخن امیرالمؤمنین، علی علیه السلام نماز در رأس همه امور قرار دارد، هر چند که آن امور هم رتق و فتق کارها و اصلاح امور مردم و رسیدگی به مشکلات آنان که از اهم امور و موجب رضا و خشنودی خداست، باشد به عنوان نمونه، می توان دو نوع از برنامه ریزیها و عملکردهای مولا علی علیه السلام را در این باره به نام های: «نماز امانتی بزرگ» و «بخشنامه برای نماز اول وقت» نام برد.
بخشنامه برای نماز اول وقت
امام علی علیه السلام پس از آن که محمد بن ابی بکر را برای فرمانداری مصر انتخاب کرد، دستورالعملی برای به نماز اول وقت به او نوشت:
«صل الصلوة لوقتها، الموقت لها و … واعلم أن کل شی ء من عملک تبع لصلاتک.»
«نماز را در وقت اختصاصی خودش بخوان (اول وقت) و چون که بیکار شده ای و برای این که بعدا راحت باشی آن را از وقت (فضیلت) خود جلوتر نینداز. در انجام نماز شتاب نکن، یا چون به کاری مشغول هستی آن را تأخیر مینداز و بدان که تمام اعمال تو در گرو قبولی نماز توست.»
امام علی - علیه السلام - در نامه ۵۲ نهج البلاغه نیز برای همه استانداران و فرمانداران جهت تعیین اوقات نماز بخشنامه فرستاد.
از امام علی علیه السلام در مورد اهمیت نماز اول وقت و برکت های آن احادیث بسیاری ذکر شده است. برای نمونه حضرت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرد: «بنده ای نیست که به اوقات نماز و طلوع و غروب خورشید اهمیتی بدهد مگر این که من ضامن می شوم برای او راحتی هنگام مرگ و برطرف شدن غم و اندوه و نجات از آتش دوزخ را.»
متابعت سایر اعمال از نماز:
هنگامی که حضرت علی علیه السلام محمدبن ابی بکر را به حکومت مصر منصوب کرد، ضمن نامه ای، سفارش های زیادی به او فرمود که قسمتی از آن چنین است:
« … هرگز خداوند را برای رضایت احدی از مخلوقش به خشم نیاور؛ چرا که خداوند جای همه کس را می گیرد و کسی نمی تواند جای خداوند را بگیرد. نماز را در اوقات خودش به جای آر، نه آن که به هنگام بیکاری در انجامش تعجیل کنی و به هنگام اشتغال به کار آن را به تأخیر اندازی و بدان که تمام اعمالت تابع نمازت خواهند بود …»
نماز، کامل ترین حلقه پیوند انسان با خداوند است. باید مواظب بود که اشتغال به کارهای دنیا و یا کسب رضایت خلق، انسان را از آن غافل نکند و در برقراری آن سستی به خرج ندهد. خشم و محبت انسانها، همچون خودشان فانی است، اما خشم خداوند، چون خودش جاودانی است. پس می باید مواظب بود تا آن را برای خود نخریم.
نماز، ذکر خدا و یاد اوست و اوقات معینی دارد و پاس داشتن این اوقات از نشانه های نماز کامل و مایه کسب رضایت و محبت خداست. پس مبادا فراغت، ما را به تعجیل در ادای آن وادار کند یا مشغله ها از اقامه آن در وقتش باز دارد؛ زیرا همه اعمال تابع نماز است؛ اگر نماز قبول شد، اعمال نیز قبول می شود و اگر پذیرفته نشد، اعمال دیگر نیز مردود است. با کمی دقت در این کلام امیرالمؤمنین علیه السلام که فرمود: «بدان که هر عملی از اعمال تو تابع نمازت است.»، معلوم می شود که آن حضرت در اینجا به سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله نظر داشته است که فرمود:
«اولین عملی که در مقام حساب می آورند، نماز است. اگر نماز قبول شد، سایر اعمال هم قبول می شود؛ و اگر پذیرفته نشد، سایر اعمال هم پذیرفته نمی شود و مردود خواهند بود.»
ممکن است این سخن دلیلش آن باشد که نماز، رمز ارتباط خلق و خالق است؛ اگر به طرز صحیح انجام گیرد، قصد قربت و اخلاص که وسیله قبولی سایر اعمال است، در او زنده می شود؛ و گرنه بقیه اعمال آن آلوده، و از درجه اعتبار ساقط می شود. از این، رو حضرت امیر علیه السلام به این مسئله اشاره کردند که قبولی اعمال به قبولی نماز است. ملاک قبولی اعمال، نماز مقبول و عامل مردودی سایر اعمال، نماز مردود است.
پس همان طور که قبولی اعمال به قبولی نماز است، نماز نیز با وجود شرایط و عواملی قبول خواهد شد و آن زمانی است که اعمال انسان نمازگزار درست و مطابق با شرع باشد و آن را سبک نشمارد.
در حدیث قدسی وارد شده است: «من نماز هر نمازگزاری را قبول نمی کنم، بلکه نمازی را قبول می کنم که برای عظمت من فروتنی کند، و بر بندگان من بزرگی ننماید، و فقیر گرسنه را برای کسب رضایت من سیر کند.»
علاوه بر این، مهمترین عامل قبولی نماز، حضور قلب است؛ زیرا خداوند می فرماید: «اقم الصلوة لذکری»؛ «نماز به پادار به خاطر یاد من.»
امام باقر علیه السلام فرمود:
«نماز بنده گاهی نصف و گاهی ثلث و گاهی ربع و گاهی خمس آن بالا می رود، و بالا نمی رود مگر آنچه دل او رو به آن کند، و امر به نمازهای نافله برای این است که آنچه از فریضه - به علت عدم حضور قلب - کاسته اند برای آنان تمام کند.»
نماز دارای روح و پیکری است. پیکره نماز عبارت از اعمال و افکار است و روح آن توجه کامل به خداوند و حضور قلب است. لازم به ذکر است که چون اعمال و افعال انسان از عقیده وی سرچشمه می گیرد، باید به چگونگی نماز او توجه کرد که آیا بقیه اعمال او متناسب با نمازش هست؟ و آیا او را از گناه باز می دارد یا خیر؟ نماز مقبول که در واقع نشانگر قبولی اعمال انسان است، به قدری دارای ارزش است که در تعبیر مولای موحدان، حضرت علی علیه السلام عید مسلمان نمازگزار محسوب می شود:
«إنما هو عید لمن قبل الله صیامه و شکر قیامه».
«همانا امروز برای کسی عید است که خداوند روزه اش را قبول کرده و قیام و نمازش را سپاس گذاشته و پاداش داده است.»
امام علی - علیه السلام - در کلام دیگری به ارزش نماز برای قبولی اعمال دیگر اشاره فرموده اند:
«ست من قواعد الدین … و اقامة الصلاة.»
«شش چیز از ستون های دین است … از جمله برپا داشتن نماز.»
بدیهی است که هر چیزی قاعده و ستونی دارد که با نبودنش آن شی ء نیز نابود می شود. از جمله مسائل مهم در اسلام این است که نماز هم ستون دین و هم ملاک حقیقی برای ارزش و اعتبار اعمال دیگر است.
گناه زدایی نماز:
«و انها لتحت الذنوب حت الورق.»
«نماز، گناهان را مانند ریزش برگ درختان فرو می ریزد.»
همان طور که جسم گاهی بر اثر آلودگی نیاز به نظافت و تمیزی دارد، روح و روان نیز بر اثر گناهان و خطاها آلوده و مکدر می شود و نیاز به شست و شو و رفع کدورت دارد. از دیدگاه امام علی - علیه السلام - نماز یکی از مؤثرترین عوامل وارستگی ها و شست و شوی گناهان و رفع و دفع پلیدیهای روحی است؛ زیرا خواه ناخواه نماز، انسان را به توبه و اصلاح گذشته دعوت می کند. خداوند متعال نیز در قرآن کریم حسنات را عامل از بین برنده سیئات معرفی می کند و نماز یکی از مهمترین و برترین حسنات است:
«اقم الصلوة طرفی النهار و زلفا من اللیل، إن الحسنات یذهبن السیئات»
«نماز را در دو طرف روز و ساعتهایی از شب به پا دار، همانا حسنات گناهان را از بین می برد.»
ابوعثمان می گوید:
من با سلمان زیر درختی نشسته بودم، او شاخه خشکی را گرفت و تکان داد تا تمام برگهایش فرو ریخت، سپس رو به من کرد و گفت: سؤال نکردی چرا این کار را کردم؟ گفتم: بگو، بدانم منظورت چه بود؟ گفت: این همان کاری بود که پیامبر صلی الله علیه و آله انجام داد، هنگامی که در محضر مبارک ایشان زیر درختی نشسته بودیم، سپس پیامبر همین سؤال را از من کرد. بعد از این که با تکان دادن شاخه خشک، تمام برگهای درخت فرو ریخت. من عرض کردم: بفرمایید چرا؟ فرمود: هنگامی که مسلمانی وضو بگیرد و خوب وضو بگیرد، سپس نمازهای پنجگانه را به جای آورد، گناهان او فرو می ریزد، همان گونه که برگهای درخت فرو ریخت. سپس همان آیه ۱۱۴ سوره هود را که قبلا ذکر شد، تلاوت کرد.»
از دیدگاه امیرالمؤمنین علیه السلام نماز عامل وارستگی ها و دوری از گناه و موجب زوال آثار گناهان و سبب از بین رفتن پلیدیها و اثرات سوء روحی و اخلاقی است. امام علی علیه السلام در نهج البلاغه نماز را همانند گسستن طناب پوسیده ای دانسته است که رشته های معاصی را متلاشی ساخته و از بین می برد.
چنان که برگ ریزد از درختان | نماز آن گونه می ریزد گناهان
---|---
به هر حال، هر گاه نماز با شرایطش انجام شود، و به عبارتی، نماز قلبی اقامه شود نه نماز لفظی و فقط قالبی، انسان را در عالمی از معنویت فرو می برد که پیوندهای ایمانی او را با خدا چنان مستحکم می سازد که آلودگی ها و آثار گناه را از دل و جان او شست و شو می دهد. نماز، انسان را در برابر گناه بیمه می کند و زنگار گناه را از آیینه دل او می زداید.
امیرالمؤمنین، امام علی - علیه السلام - در این باره فرمود:
«نماز را به پا دارید و محافظت آن را بر عهده گیرید. زیاد به آن توجه کنید و فراوان نماز بخوانید و به وسیله آن به خدا تقرب جویید؛ زیرا نماز به عنوان فریضه واجب در وقت های مختلف شبانه روز بر مؤمنان مقرر شده است؛ مگر به پاسخ دوزخیان در برابر این پرسش که «چه چیز شمارا به دوزخ کشانیده است» گوش فرا نداده اید که می گویند: «ما از نمازگزاران نبودیم …» نماز گناهان را همچون برگ های پاییزی می ریزد و غل و زنجیرهای گناهان را از گردن ها می گشاید. پیامبر «نماز را به چشمه آب گرمی که در خانه کسی باشد و شبانه روزی پنج بار خود را در آن شست و شو دهد تشبیه کرده است» که بدون تردید چرک و آلودگی در بدن چنین کسی باقی نخواهد ماند … .»
ولی باید توجه داشت که خواندن نماز به هر صورتی نمی تواند شخص نمازگزار را از چنین تأثیر و تحول روحی برخوردار کند و لازم است بداند که چگونه نماز به جا می آورد و چه مقدار از آن بهره گرفته است؛ بنگرد که آیا نماز او را از کارهای زشت و ناپسند بازداشته است یا خیر؟
هنگامی که نماز با حضور قلب و شرایط لازم دیگرش برگزار شود، مصداق کامل حسنه است که در قرآن کریم به آن اشاره شده است، به طوری که انسان می فهمد که باید درون را از گناهان و آلودگیها بزداید تا نمازش قرة العین شود.
در حکمت های نهج البلاغه در باره تأثیر و نقش نماز در شست و شوی گناهان و آرامش و امیدواری نسبت به فضل و رحمت الهی آمده است:
«ما أهمنی ذنب أمهلت بعده حتی أصلی رکعتین و أسأل الله العافیة.»
«اندوهگینم نکرد گناهی که در پی آن مهلت یافتم دو رکعت نماز گزارم و از خدا اصلاح آن را بخواهم.»
حضرت با این عبارات رسا در مقام تبیین و تعلیم نقش و تأثیر شگفت انگیز نماز است.
ابن میثم در شرح این جمله نوشته است: «علت این که انسان نباید پس از خواندن دو رکعت نماز نسبت به گناهان اندوهگین باشد، این است که نماز پوشاننده گناهان است».
کبر زدایی نماز
امام علی علیه السلام فرمود:
«فرض الله الصلوة تنزیها عن الکبر».
خداوند متعال نماز را به خاطر پاک شدن از کبر و وارستگی از پلیدی تکبر واجب فرموده است.
یکی از مهمترین فواید و آثار نماز، کبرزدایی است. کبر و خودپسندی بزرگترین صفت رذیله و به معنی خود بزرگ دیدن در برابر دیگران است. کبر بر دو قسم ظاهری و باطنی است که خوی باطنی را «کبر» و آثار ظاهری را «تکبر» می گویند. تمام صفات رذیله و خویهای زشت حیوانی و شهوانی و شیطانی از حالت کبر سرچشمه می گیرد. از این رو، برای جلوگیری از هر خو و صفت زشتی باید از پیدایش کبر جلوگیری کرد و راهش این است که پیوسته «بندگی» را از دست نداد. کبر نه تنها در جامعه متدین اسلامی بلکه در تمام ملل و ادیان بشری مورد نکوهش قرار گرفته است. انسان متکبر پلنگ صفت است و جز خود کسی را نمی بیند. از این رو، انتظار دارد همه کس در برابر او کرنش کند و او خود به کسی اعتنا نکند. همه کس او را احترام و او به دیگران بی احترامی کند.
جای هیچ تردیدی نیست که سرچشمه تکبر، عقده حقارت است؛ چنان که امام صادق - علیه السلام - فرمود:
«ما من رجل تکبر او تجبر إلا لذلة وجدها فی نفسه.»
«هیچ مردی تکبر و گردنکشی نکند، مگر برای حقارتی که در درون خود احساس می کند.»
از این رو، شخص متکبر در پی جبران حقارتی است که در درون خود احساس می کند.
انسان نمازگزار با بندگی به درگاه آن عزیز متکبر، درونش را سرشار از غرور بندگی، نماید و عزت دنیا و آخرت را کسب می کند. پس سرچشمه تکبر؛ یعنی عقده حقارت در نمازگزار حقیقی راهی ندارد و در نتیجه داعیه ای برای تکبر وی باقی نمی ماند.
بهترین راه مبارزه با تکبر و دفع و رفع خودبینی و خودپرستی، خداپرستی است؛ زیرا انسان با عبادت، پلنگ طبیعت را در برابر خدا به زمین می کوبد و خداوند متعال برای پاکیزه گردانیدن انسان از تکبر، نماز را برایشان فرض و واجب فرمود تا بر اثر مداومت بر آن و انجام دائمی آن در هر شب و روز به فروتنی عادت کنند و آن صفت زشت را از خود برهانند. ضمن این که نماز برای کسی که با دیده بصیرت به آن بپردازد، سبب رفع کبر و خودپسندی و نخوت نسبت به دیگران است.
مولا علی - علیه السلام - فرمود:
«خدای بزرگ بندگان مؤمن خود را به وسیله نماز و زکات و کوشش در روزه گرفتن در روزهای واجب، حفظ می کند تا مایه آرامش اعضایشان شود و دیدگانشان خاشع شود و جانهایشان فروتن شود دلهایشان نرم شود و خیال خود بزرگ بینی و تکبر از آنها دور کند.»
نمازگزار وقتی در نماز، پیشانی خود را که بالاترین و شریفترین عضو از اعضای بدن است به روی خاک می گذارد، به عجز و ناتوانی خود و عظمت و کبریایی حضرت حق روز به روز بیشتر پی می برد و به واقع رمز و حقیقت سربلندی مؤمنان همین خاکساری به درگاه خداوند است. نماز، این شست و شوی روحی و شبنم با طراوت یاد خدا، چه زیبا و کامل زنگارهای نخوت را می زداید، غبار غرور را می شوید و بنده را به فروتنی وا می دارد. همچنین ناچیز بودنش را در برابر ذات بیکران کبریایی به خاطرش می آورد و با پستی جسمش روح او را متعالی می گرداند.
روانشناسی و نماز
در نیایش و دعا چون ارتباط روانی انسان با مرکز و مبدأ آفرینش است، باید روح دارای «شادابی و پذیرش» باشد؛ یعنی اگر بین روان آدمی و نیایش، تناسب وجود داشته باشد، نیاش جایگاه شایسته خود را خواهد داشت. آن گاه در جان آدمی اثر می گذارد، درمان می بخشد، روح را دگرگون می کند. شگفت آور آن که در چهارده قرن قبل، حضرت امام المتقین، مولا علی علیه السلام به ارتباط عمیق روانشناسی و نیایش توجه داشته و به روانشناسی نیاش از جمله نماز اشاره فرموده است:
«إن للقلوب إقبالا و إدبارا؛ فإذا أقبلت فاحملوها علی النوافل و إذا أدبرت فاقتصروا بها علی الفرائض.»
«دلها را روی آوردن و نشاط و پشت کردن و فراری است، پس آن گاه که نشاط دارند، آن را بر انجام مستحبات وادارید، و آن گاه که پشت کرده، بی نشاط شد، به انجام واجبات قناعت کنید.»
نماز نشانه تواضع
«لما فی ذلک من تعفیر عتاق الوجوه بالتراب تواضعا، والتصاق کرائم الجوارح بالأرض تصاغرا.»
«بندگان مؤمن هنگامی که نماز می خوانند، ساییدن گونه هایشان به خاک نشانه تواضع و گذاردن اعضای شریف بر زمین، دلیل کوچکی و اظهار حقارت است.»
همان طور که قبلا گفته شد از آفات حیات بشری و از موانع بسیار مهم رشد معنوی و عقلانی انسان، کبر و نخوت است که ضد آن فروتنی است. نماز در حقیقت، تمرین تواضع و خشوع و خضوع است؛ زیرا نمازگزار در هر روز و شب چند مرتبه پیشانی بر خاک می ساید و کبریایی حضرت حق را که قدر مطلق از آن اوست، می ستاید، و ضمن متذکر شدن به عظمت خداوند، حقارت و کوچکی خویش را به خود تلقین می کند.
از آنجا که نماز عبارت است از توجه کسی که جز فقر و ذلت ندارد، به سوی درگاه عظمت کبریایی و منبع عزت؛ و لازمه چنین توجهی این است که نمازگزار مستغرق در خواری شود و، دلش را از هر چیزی که او را از هدفش باز می دارد، بر کند، پس اگر ایمان نمازگزار ایمانی صادق باشد، اشتغال به نماز او را از هر کار دیگری باز می دارد.
آری! تواضع، کشتزاری است که در آنجا درخت خضوع و خشوع و ترس و شرم می روید و تواضع حقیقی ویژه آن انسانی است که برای خدا تواضع کند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
«هیچ کس برای خدا تواضع نکرد، مگر این که خدا او را رفعت بخشید.»
انسان با عبادت نماز، می تواند خود را از آثار شوم خودبینی و نخوت گرایی دور سازد و خویشتن را از این رذایل پلید اخلاقی وارهاند.
نماز و جنگ
الف: نماز قبل از آغاز نبرد
امام علی علیه السلام قبل از آغاز نبرد با خوارج، از اردوگاه حروراء گذشت و در برابر خیمه یزیدبن قیس یکی از رهبران صاحب نفوذ خوارج قرار گرفت، پس پیاده شد و در آن صحرا دو رکعت نماز به جای آورد و سپس به نصیحت آنان پرداخت.
ب: نماز با اشاره در میدان جنگ
فرهنگ ارزشمند نماز آن قدر والا است که در هیچ شرایطی نمی توان از آن چشم پوشید.
در شب آخر نبرد سرنوشت ساز صفین (لیلة الهریر) که از آغاز شب تا نیمه روز فردا مبارزه ادامه داشت، حضرت امیرالمؤمنین، علی علیه السلام و اصحاب او در حالی که جنگ می کردند و غرق در اسلحه بودند، نماز مغرب و عشاء و صبح را در حالت سواره و پیاده خواندند و رکوع و سجود را به صورت اشاره انجام دادند.
ج: نماز در میدان جنگ
امام علی علیه السلام همواره به نماز اول وقت توجه فراوان داشت و این اصل ارزشمند را از یاد نمی برد. در یکی از روزهای نبرد صفین، در گرماگرم جنگ و کشتار، حضرت علی علیه السلام به خورشید نگریست و فرمود: «وقت نماز است.» آن گاه دست از جنگ کشید و در گوشه ای به نماز ایستاد، در حالی که انواع خطرها او را تهدید می کرد و تیرهای فراوانی به سوی او پر می کشید. اما امام علی علیه السلام سرگرم نماز بود، گویا در خانه خود نماز می خواند. نماز اول که تمام شد، تیری به سوی حضرت آمد و سخت بر ران پایش فرو رفت، یاران حضرت با اضطراب پیرامون او را گرفتند، اما امام علی علیه السلام با همان حالت نماز دوم را خواند.
د: نماز پس از پیروزی در جنگ
پس از پیروزی در جنگ جمل، وقتی حضرت علی علیه السلام وارد شهر بصره شد، به مسجد جامع شهر بصره تشریف برده و دو رکعت نماز در آنجا خواند، سپس به سراغ کارهای مهم دیگر رفت.
ه: جنگ برای نماز
ابن عباس می گوید: در یکی از روزهای جنگ صفین، حضرت امیرالمؤمنین، علی علیه السلام را دیدم که به آسمان نگاه می کند. پرسیدم: یا امیرالمؤمنین! چرا به آسمان نگاه می کنید؟
امام علی علیه السلام فرمود: «نگاه می کنم که آیا ظهر شده و وقت نماز رسیده یا نه؟ که نماز بخوانم».
گفتم: هم اکنون در جنگ قرار داریم.
حضرت فرمود:
«ما با شامیان بر سر اقامه نماز جنگ می کنیم؛ زیرا نماز اول وقت مهم است، چرا خود در اول وقت نماز نخوانیم؟»
نماز در خانواده
«فکان یأمر بها أهله و یصبر علیها نفسه»
«پس رسول خدا صلی الله علیه و آله هم اهل خود را به نماز فرمان می داد و هم خود شخصا با شکیبایی آن را به انجام می رسانید.»
بهترین و سعادتمندانه ترین اجتماع بشری آن است که افراد صالح و شایسته و مردمی وظیفه شناس و مؤمن داشته باشد و این امر میسر نیست مگر با تربیت و پرورش صحیح کودکان و مهیا ساختن آنان برای آینده ای بهتر. اسلام دوره شروع تربیت کودک را از هنگام تولد، بلکه قبل از تولد، بلکه هنگام اراده ازدواج و پیوند زناشویی دانسته است. اسلام تا آن حد به مسئله تربیت اسلامی کودک اهمیت داده که آن را حق مسلم فرزند بر والدین می داند، چنان که امام سجاد علیه السلام در رساله حقوق می فرماید:
«حق فرزندت به تو آن است که بدانی او پاره ای از وجود توست و نیک و بد او در این دنیا وابسته و منتسب به تو است. باید بدانی که تو در مقام سرپرستی او مسؤولی که او را با ادب و تربیت صحیح پرورش دهی، و او را به خدای یکتا راهنمایی کنی و در اطاعت و فرمانبرداری حضرت حق کمک و یاریش نمایی، پدری باش که به وظیفه خود آشنا و به مسؤولیت خود آگاه است. پدری که می داند اگر نسبت به فرزندش نیکی کند اجر و پاداش خواهد داشت؛ و اگر درباره او بدی کند، مستحق مجازات و کیفر خواهد بود.»
از این رو اولین مسؤولیت انسان بعد از خودش، خانواده اوست، ولی چون گاهی خانواده آدمی از خود سرسختی نشان می دهند، لازم است که درباره تعلیم واجبات و از جمله نماز استقامت کند و حتی دستور است که در بعضی شرایط کودک را در ترک آن تنبیه کند. چنان که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
«فرزندان خود را در هفت سالگی به نماز دستور بدهید، و در نه سالگی اگر آن را ترک کردند کتکشان بزنید، و وقتی به ده سالگی رسیدند رختخوابهای آنان را از یکدیگر جدا کنید.»
بنابراین، تعلیم نماز در آیات و روایات از وظایف مهم والدین است. آنان باید با تمسک به انبیا و اولیای الهی، در خانه خود محیطی پاک و پر فضیلت و صمیمیت به وجود آورند. محیطی که در آن مهر و محبت، وظیفه شناسی و ادب، تقوا و سایر صفات پسندیده وجود داشته باشد و کودکان را به طور ناخودآگاه وظیفه شناس و متعهد بار آورند. آنان می توانند بهترین الگوی رفتاری برای فرزندانشان باشند.
به عنوان نمونه، علامه مجلسی در شرح حال امام رضا علیه السلام نقل می کند که در خانه ایشان، بانویی بود که دختران را برای نماز بیدار می کرد و او مسؤول این کار بود.
در نهج البلاغه آمده که رسول خدا صلی الله علیه و آله با این که، مژده بهشت را از سوی پروردگار سبحان دریافت داشته بود و بهشتی بودنش مسلم و قطعی بود با این حال خود را با نماز خسته می کرد؛ زیرا می خواست به فرمان خدا عمل کند که می فرماید:
«و أمر أهلک بالصلوة واصطبر علیها»
«خانواده ات را به نماز فرمان ده و خود بر انجام آن شکیبا باش.»
از این رو، پیامبر صلی الله علیه و آله دستور می داد که خانواده اش به طور مرتب نماز بگزارند و خود هم شخصا در نمازگزاردن، کوشا بود و سختی ها را در این راه تحمل می فرمود.
نماز جماعت
امیرالمؤمنین علیه السلام هنگام گماشتن مالک اشتر به ولایت مصر و شهرهای تابع آن، عهدنامه ای را خطاب به او به نگارش درآورد. آن حضرت در قسمتی از آن آورده است:
« … چون با مردمان نماز گزاری چنان گزار که نه آنان را برهانی و نه نماز را ضایع گردانی. چه در میان مردم کسی است که بیمار است یا حاجتی دارد و گرفتار است. من از رسول خدا صلی الله علیه و آله آن گاه که مرا به یمن می فرستاد، پرسیدم: با مردم چگونه نماز گزارم؟ فرمود: در حد توانایی ناتوانان آنان نماز بگزار و بر مؤمنان رحمت آر.»
رعایت حال ضعیف ترها در نماز جماعت
«و صلوا بهم صلوة اضغفهم و لا تکونوا فتانین.»
«با مردم همانند نمازگزاردن ناتوانترین آنان نماز بخوانید. (و با طول دادن نماز، موجبات زحمت آنان را فراهم نکرده) و سبب فتنه و فساد نشوید.»
یکی از خصوصیات بارز و رازهای نماز جماعت این است، با آن که هر یک از انسانها دارای صفت یا صفاتی از اوصاف نیکو و کمالات انسانی است، اما کسانی که نماز را به جماعت می خوانند به منزله یک انسان کامل اند که همواره مورد نزول برکات قرار می گیرند و لطف خاص الهی شامل آن جمع می شود. اصولا یکی از ثمرات اجتماع و جماعت برای این است که نمازگزار از بی نماز شناخته شود.
درباره کلام امام علی علیه السلام باید گفت همان طوری که رهبر جامعه اسلامی در نحوه زندگی مادی، باید مانند پایین ترین طبقات مردم زندگی کند تا از نظر روحی بر ضعیفان فشار نیاورد، از حیث معنوی و عبادی نیز لازم است حال افراد ضعیف تر رعایت شود و امام جماعت نباید نماز را طولانی کند که سبب ناراحتی آنان شود. از این رو، امیرالمؤمنین علیه السلام در یک فرمان تاریخی که به مالک اشتر نخعی، والی مصر فرستاد، ضمن دستورهای حکومتی و یادآوری اخلاق کارگزاران، فرمود:
«هر گاه نمازت را با مردم به جا آوردی پس [به علت طولانی کردن نماز[ مردم را از خود دور و رنجیده مکن و نماز را [به علت سرعت بی جهت[ ضایع و تباه مگردان؛ زیرا در مردم، علیل و بیمار و حاجتمند هست. و من از رسول خدا صلی الله علیه و آله به هنگامی که مرا به سوی یمن روانه می کرد، پرسیدم: با آنان چگونه نماز گزارم؟ فرمود: با آنان همانند ناتوانترین مردم نمازگزار و نسبت به مؤمنان مهربان باش.»
سفارش به نماز جمعه
نماز اعم از این که فرادی خوانده شود یا با جماعت، دارای آثار مختلف معنوی است و نماز جماعتی که مسلمانان از طبقات مختلف و اصناف متفاوت در یک صف در کنار هم قرار می گیرند و در پیشگاه خدا پیشانی بر خاک می نهند، دارای آثار اجتماعی چشمگیری است. در این میان نماز جمعه علاوه بر مزایای اجتماعی نماز جماعت، امتیازهای بیشتری همچون امتیازهای سیاسی در بر دارد که در پرتو نماز جمعه امکان ایجاد جامعه صد در صد اسلامی و مقتدر بیشتر است، از این رو، امیرالمؤمنین در نامه خویش به حارث همدانی چنین نگاشته اند:
«و لا تسافر فی یوم جمعة حتی تشهد الصلوة إلا فاصلا فی سبیل الله او فی امر تعذربه.»
«روز جمعه سفر مکن تا نماز جمعه را بگزاری، مگر سفری باشد، که در آن روی به خدا داری یا از آن ناچاری.»
حضرت این گونه حارث را از مسافرت در روز جمعه، قبل از نگاه به وقت و اقامه نماز جمعه بر حذر داشته است، مگر این که از روی ناچاری باشد، یا این که سفری در راه خدا برای او باشد تا نقص دوری از یاد خدا، به جهت عدم شرکت در نماز جمعه را جبران کند.
این بخش از نامه امیرالمؤمنین علیه السلام به حارث نشانگر اهمیت و جایگاه رفیع و پر ارزش نماز جمعه در اسلام است.
امام صادق علیه السلام فرمود:
«هیچ قدمی نیست که در راه نماز جمعه برداشته شود، مگر آن که خدا بدن او را بر آتش حرام می سازد.»
نماز جمعه دارای برکات چشمگیر زیادی است، از جمله آگاهی بخشیدن به مردم در زمینه معارف اسلامی و رویدادهای مهم اجتماعی و سیاسی، ایجاد همبستگی و انسجام هر چه بیشتر در میان صفوف مسلمانان به گونه ای که دشمن را به وحشت افکند و پشت آنها را بلرزاند، تجدید روحیه دینی و نشاط معنوی برای توده مسلمان، جلب همکاری برای حل مشکلات عمومی، پذیرش اعمال، آمرزش گناهان، قبولی ادعیه و … .
در قرآن کریم نیز خداوند متعال مؤمنان را به برپایی نماز جمعه و دست کشیدن از کسب و کار و شرکت در نماز جمعه امر کرده است.
ترک نماز موجب عذاب الهی
«ألا تسمعون الی جواب اهل النار حین سئلوا: «و ما سلککم فی سقر؟ قالوا: لم نک من المصلین.»
«آیا به پاسخ اهل دوزخ گوش فرا نمی دهید که وقتی از آنان سؤال می شود: «چه چیز شما را گرفتار دوزخ ساخت؟ گویند: ما از نمازگزاران نبودیم.»
نماز، یاد خدا و بالاترین ذکر اوست؛ نشانه ایمان، سیمای مکتب و ستون دین است. از این رو، ترک نماز از روی عمد از گناهان کبیره شمرده شده است و در بعضی روایات از تارک نماز به عنوان «کافر» تعبیر شده است و مراد کسی است که از روی انکار نماز نخواند، اما اگر اعتقاد به خدا و رسول و ائمه طاهرین - سلام الله علیهم اجمعین داشته و به احکام الهی از جمله نماز معتقد باشد لیکن از روی مسامحه کاری یا عاملی دیگر نماز را ترک کند، چنین شخصی «فاسق» است.
توجه به این نکته لازم است که منشأ این تنبلی ها و سهل انگاری ها آلودگی انسان به گناهان است، و گرنه قلبی که به حضرت حق معتقد باشد و آلوده به معصیت نباشد، هرگز نماز را ترک نمی کند؛ زیرا می داند که ترک نماز یعنی قطع رابطه با خدا. ترک نماز در عرض شرک بوده و با او برابر است: «نماز به پا دارید و از شرک آورندگان نباشید.»
تارکان نماز را می توان به چهار دسته تقسیم کرد:
۱- تارک نماز از روی انکار.
۲- کسی که از روی سهل انگاری و بی اعتنایی تارک نماز است؛
۳- تارک نماز در بعضی اوقات؛
۴- تارک واجبی از واجبات نماز.
نماز نشانه ملیت اسلام است، اگر کسی عمدا آن را ترک کند، از اسلام خارج شده است و به یقین به آتش دوزخ الهی گرفتار خواهد آمد. امیرالمؤمنین، علیه السلام فرمود:
«هیچ عملی به پیشگاه خداوند محبوب تر از نماز نیست. پس چیزی از امور دنیا، شما را از خواندن نماز اول وقت باز ندارد؛ زیرا خداوند متعال مذمت کرده قومی را که نسبت به نماز سهل انگاری کنند و فرموده است: وای بر آن نمازگزارانی که از نمازشان غفلت کنند و در انجام آن در اول وقت مسامحه ورزند و عمدا آن را به تأخیر اندازند.»
سفارش اهل بیت به نماز
علی بن ابراهیم از امام باقر علیه السلام در باره فرموده خدای تعالی: «خانواده خود را به نماز امر کن و خود نیز سخت بر آن پایدار باش.» نقل می کند که حضرت فرمود: «در این آیه به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمان داده است که به اهل بیتش و نه عموم به طور ویژه دستور دهد تا به همه مردم اعلام شود که اهل بیت محمد صلی الله علیه و آله ، در نزد خدا منزلتی ویژه دارند که برای دیگر مردمان نیست؛ زیرا خدای سبحان به آنان جهت اقامه نماز هم فرمان عمومی داده، هم فرمان خصوصی. پس از نزول این آیه، پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله هر روز، وقت نماز صبح به خانه علی علیه السلام می آمد و می فرمود: «سلام و رحمت و برکات خدا بر شما باد» پس اهل بیت علیه السلام یعنی علی علیه السلام ، فاطمه علیها السلام ، حسن و حسین علیهما السلام در پاسخ نیز اظهار می داشتند: «سلام و رحمت و برکات خدا! نیز بر شما باد ای پیامبر خدا.» پس حضرت دو طرف چهار چوبه در را گرفته و می فرمود: «نماز، نماز، خدا شما را رحمت کند، همانا خدا چنین می خواهد که هر گونه آلودگی را از شما خاندان نبوت ببرد و شما را از هر ناخالصی پاک گرداند»
در کتاب «مودة القربی» از انس بن مالک و از زید بن علی بن الحسین علیه السلام و او از پدرش امام سجاد علیه السلام ، از جدش علیه السلام ماجرای بالا را نقل کرده است. امام حسین علیه السلام نیز به پیروی از جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله این چنین اهل بیت خود را به نماز سفارش می کرد و در باب اهمیت آن به آیه تطهیر اشاره کرده، می فرمود:«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا».
اقدام اهل بیت به اقامه نماز
اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام اقامه گران بی نظیر نماز بوده اند، آنان برای اقامه نماز حتی از جان خود و عزیزان خود در راه خدا گذشته اند.
در زیارت نامه امام حسین علیه السلام می خوانیم: «أشهد أنک قد أقمت الصلوة و آتیت الزکوة» «گواهی می دهم که شما با شهادتت نماز را بر پا داشتی و زکات دادی»
در زیارت مخصوص آن حضرت آمده است: سلام بر تو ای فرزند گرامی رسول خدا! گواهی می دهم که تو نماز را آن چنان که حقیقت آن است، به پا داشتی و زکات را پرداختی و به حق و حقیقت فراخواندی و از تباهی و ناپسندی ها نهی کردی و قرآن را چنان که باید تلاوت کردی و در راه خدا چنان که شایسته بود، جهاد کردی.»
آری! سرور آزادگان نماز را به صورت بی نظیری به پا داشت، آن گونه که مخصوص او بود و نه دیگری.
سفارش و وصیت ایشان به اهل بیت در آخرین لحظات عمر شریف و هنگام شهادت، اقامه نماز اول وقت بوده است.
محافظت اهل بیت از نماز
نمازگزار در هر شرایطی چه در حالت عادی و یا خطر، از نماز باید محافظت کند، امام حسین علیه السلام و اصحابش از ستون دین به خوبی پاسداری کردند و در پایان، جان خود را فدای نماز کردند تا اسلام جاوید و باقی بماند.
نقل شده است که حضرت امام حسین علیه السلام پس از پایان نماز، اصحاب را به جهاد ترغیب کرد و سپس فرمود: «این بهشت است که درهایش باز شده و جوی هایش متصل و میوه هایش رسیده و قصرهایش زینت شده است و حوریهایش جمع شده اند و این رسول الله و شهدایی است که با او کشته شده اند و پدر و مادرم نیز هستند که انتظار قدم شما را دارند و شما را بشارت می دهند و آنان مشتاق شمایند. از دینتان حمایت کنید و از حرم رسول خدا و امامتان و پسر دختر پیامبرتان دفاع کنید؛ چرا که خدا شما را امتحان کرده است. شما در جوار جد ما هستید و نزد ما بزرگوارید. دفاع کنید و از نماز حفاظت کنید تا خدا شما را همیشه نگهبان و حافظ باشد.»
همین سفارش در سیره گفتاری و رفتاری اهل بیت - علیهم السلام - به چشم می خورد.
ترویج نماز و سیره اهل بیت
اهل بیت همواره مروج نماز و فرهنگ و معارف و آثار و برکات آن بوده اند، از جمله امام حسین علیه السلام هم برای دشمن، هم برای اصحابش و هم برای آیندگان درس نماز داد. امام در حالی که خودش، اصحاب و فرزندانش تشنه بودند، از دشمن درخواست آب نکرد، ولی برای نماز و مناجات یک شب مهلت خواست. این عمل نشان دهنده ترویج، گسترش و درونی کردن حقیقت نماز در سراسر نظام ارزشی و جامعه معنوی اسلام است. چرا امام حسین علیه السلام برای زنده نگه داشتن خود و اهل بیتش دست به این کار نزد ولی برای زنده نگه داشتن امر نماز این اقدام را انجام داد. آری! نماز یک شعار و ملاک اصلی و آرمانی برای همه ملل اسلامی است و بقا و دوام جامعه به چنین اقدامی وابسته است.
اهل بیت و استعانت از نماز
اهل بیت عاملان و حاملان قرآن کریم هستند. آنها در همه لحظات زندگی شریف و درس آموز خود از صبر و نماز کمک می گرفتند: «استعینوا بالصبر و الصلوة» استعانت از نماز یک ملکه رفتاری در سیره اهل بیت بوده است.
حسین بن علی علیهما السلام پس از نماز صبح روز عاشورا دو نکته را تذکر می دهد: یکی اصل کشته شدن که به امر پروردگار می باشد و دیگری پایداری و استقامت در برابر دشمنان، که هر دو نکته با نماز ارتباط مستقیم و تنگاتنگی دارند؛ زیرا اگر در قرآن مجید حکم نماز در آیات متعدد آمده است و نماز یکی از علایم اسلام و ایمان است، در شرایط خاص جنگ و جهاد و حتی در آن مرحله ای که شکست ظاهری و کشته شدن قطعی است، طبق فرمان الهی ادای آن واجب است. و اما روح استقامت و پایداری در جهاد نیز باید از همان نماز به دست آید و از عبادت و معنویت مدد بگیرد؛ زیرا که خداوند خود فرمود: «واستعینوا بالصبر و الصلوة»
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/۴۳۸۵/۶۰۸۰/۶۳۸۳۵/
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «نظریه ها و رهنمودهای خداوند در کتاب قرآن در رابطه با نماز» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.