<a href="/fa/dashboard/ ir/احادث ولایت" class="text info">احادث ولایت</a>


حدیث ولایت



حدیث ولایت



اطلاعات روایت
موضوع | اثبات امامت و ولایت امام علی (ع)
صادره از | پیامبر اسلام (ص)
راوی اصلی | عمران بن حصین
منابع شیعه | کشف الغمه
منابع سنی | صحیح ترمذی، مسند احمد بن حنبل، مسند ابی داود و …
احادیث مشهور



حدیث سلسلةالذهب.حدیث ثقلین.حدیث کساء.مقبوله عمر بن حنظلة.حدیث قرب نوافل.حدیث معراج. حدیث ولایت.حدیث وصایت.حدیث جنود عقل و جهل.حدیث شجره



نخستین امام شیعیان
علی بن ابی طالب (ع)






حرم امام علی1.jpg






زندگی
یوم الدارشعب ابی طالبلیلة المبیتواقعه غدیرسال شمار زندگی






میراث
نهج البلاغهغرر الحکمخطبه شقشقیهخطبه بی الفخطبه بی نقطهحرم






فضائل
آیه ولایتآیه اهل الذکرآیه شراءآیه اولی الامرآیه تطهیرآیه مباهلهآیه مودتآیه صادقینحدیث مدینه العلمحدیث رایتحدیث سفینهحدیث کساءخطبه غدیرحدیث منزلتحدیث یوم الدار • حدیث ولایت • سدالابوابحدیث وصایتصالح المؤمنینحدیث تهنیتماجرای کسر اصنام






اصحاب
عمار بن یاسرمالک اشترابوذر غفاریعبیدالله بن ابی رافعحجر بن عدیدیگران





حدیث ولایت حدیثی از پیامبر(ص) و یکی از دلایل شیعیان برای اثبات امامت علی بن ابی طالب(ع) است. این حدیث با عبارت های مختلفی در منابع شیعه و سنی نقل شده که عبارت «هو ولی کل مؤمن بعدی؛ او [علی] ولی هر مؤمنی پس از من است» از مشهورترین آنهاست.



شیعیان کلمه ولی در این حدیث را به معنای امام و سرپرست می دانند و به وسیله آن امامت و ولایت امام علی(ع) را اثبات می کنند و بر این باورند که «ولی» در لغت به همین معناست و در موارد متعددی از سوی شیخین، صحابه، تابعین و برخی از علمای اهل سنت نیز در همین معنا به کار رفته است؛ اما اهل سنت مدعی اند این کلمه به معنای دوست و سرپرست است و ارتباطی با مسأله ولایت و امامت حضرت علی ندارد.



محتویات





متن



جعفر بن سلیمان از عمران بن حصین نقل کرده است که رسول خدا(ص) گروهی را به جنگی اعزام کرد و فرماندهی آنها را به علی بن ابی طالب سپرد. آنان غنائمی را به دست آوردند حضرت علی در تقسیم غنائم به گونه ای عمل کرد که آنان دوست نداشتند. چهار نفر از آنان با هم قرار گذاشتند وقتی پیامبر را دیدند این عمل علی را به او گزارش کنند، هنگامی که خدمت پیامبر رسیدند یکی پس از دیگری گفتند: یا رسول الله آیا می دانید علی چنین کرد؟ رسول خدا در حالی که خشم بر چهره اش نمایان شد، فرمود از علی چه می خواهید؟ از علی چه می خواهید؟ علی از من و من از علی ام و علی بعد از من، ولی هر مؤمنی است.[۱]



نقل های متفاوت



حدیث ولایت با عبارت های مختلفی در منابع شیعه و اهل سنت نقل شده است. از جمله: «علی ولی کل مؤمن بعدی»؛[۲] «هو ولی کل مؤمن بعدی»؛[۳] «انت ولی کل مؤمن بعدی»؛[۴] أنت ولی کل مؤمن بعدی و مؤمنه[۵] «انت ولیی فی کل مؤمن بعدی»؛[۶] «فانه ولیکم بعدی»؛[۷] «ان علیا ولیکم بعدی»؛[۸] «هذا ولیکم بعدی»؛[۹] «انک ولی المؤمنین من بعدی»؛[۱۰] «انت ولیی فی کل مؤمن بعدی»؛[۱۱] «و انت خیلفتی فی کل مؤمن من بعدی»؛[۱۲] «و فهو اولی الناس بکم بعدی».[۱۳]



محتوا



به باور شیعیان محتوای حدیث ولایت، مسأله امامت و ولایت امام علی(ع) است.[۱۴] آنان واژه ولی را به معنای سرپرست، امام، رهبر و خلیفه می دانند.[۱۵] اما اهل سنت بر این باورند که این حدیث دلالتی بر مسأله جانشینی علی بن ابی طالب ندارد زیرا مدعی اند واژه ولی در لغت به معنای دوستی و یاری دادن است.[۱۶] شیعیان برای اثبات مدعای خود می گویند: واژه ولی در لغت به معنای سرپرست، رهبر، خلیفه، صاحب اختیار و امام است و در صدر اسلام و پس از آن نیز این واژه به معنای خلیفه و سرپرست به کار می رفته است. آنان همچنین به کاربرد واژه ولی توسط خلیفه اول،[۱۷] خلیفه دوم،[۱۸] صحابه،[۱۹] تابعین[۲۰] و برخی از علمای اهل سنت[۲۱] در معنای خلیفه و سرپرست استناد می کنند.[یادداشت ۱]



اعتبار



عبدالقادر بغدادی و ابن حجر عسقلانی گفته اند حدیث ولایت را ترمذی با سندی قوی از عمران بن حصین نقل کرده است.[۲۲] متقی هندی نیز آن را صحیح دانسته است.[۲۳] حاکم نیشابوری آن را حدیث صحیح السندی دانسته که مسلم و بخاری آن را در صحیحین نیاورده اند.[۲۴] همچنین شمس الدین ذهبی و ناصرالدین البانی این حدیث را صحیح دانسته اند.[۲۵]



منابع



حدیث ولایت در کتاب هایی همچون صحیح ترمذی، مسند احمد بن حنبل؛[۲۶] جامع الاحادیث سیوطی؛[۲۷] کنزالعمال؛[۲۸] مسند ابی داود؛[۲۹] فضائل الصحابه؛[۳۰] الآحاد و المثانی؛[۳۱]سنن نسائی؛[۳۲] مسند ابویعلی؛[۳۳] صحیح ابن حبان؛[۳۴] المعجم الکبیر طبرانی؛[۳۵] تاریخ مدینه دمشق؛[۳۶]البدایه و النهایه؛[۳۷] الاصابه؛[۳۸] الجوهره فی نسب الامام علی و آله؛[۳۹] خزانة الادب و لب لباب لسان العرب؛[۴۰]الغدیر؛[۴۱] الاستیعاب؛[۴۲] و کشف الغمه[۴۳] آمده است.



بررسی های سندی



مبارکفوری مدعی است کلمه «بعدی» که در برخی از نسخه های حدیث ولایت نیست، از سوی راویان شیعی به آن اضافه شده است. او برای اثبات ادعای خود به مسند ابن حنبل استناد می کند که در آن، این حدیث با سندهای متعددی آمده اما مدعی است در هیچ یک از آنها این اضافه وجود ندارد.[۴۴] البته احمد حنبل این حدیث را در مسند[۴۵] و فضائل الصحابه با همین اضافه آورده است.[۴۶]



همچنین مبارکفوری مدعی است این حدیث را فقط جعفر بن سلیمان و ابن اجلح کندی روایت کرده اند. که به دلیل شیعه بودن، روایات آنها پذیرفته نیست او شیعیان را اهل بدعت می داند و می گوید اگر بدعت گزار روایتی نقل کند که باعث تقویت مذهبش شود روایت او پذیرفته نمی شود.[۴۷] در حالی که به گفته البانی، تنها معیار پذیرش حدیث نزد اهل سنت، راستگویی و دقت راوی در نقل حدیث است و مذهب راوی تأثیری در پذیرش یا عدم پذیرش حدیثش ندارد از همین رو است که بخاری و مسلم در صحیحین احادیثی را از راویانی که مذهبشان مخالف مذهب اهل سنت بوده مثل خوارج و شیعه روایت کرده اند.[۴۸]



البانی گفته است که این حدیث در منابع اهل سنت با سندهای دیگری نقل شده که در سلسله سند آن راوی شیعی وجود ندارد.[۴۹] سید علی میلانی گفته است که این حدیث از ۱۲ تن از صحابه[۵۰] از جمله امام علی(ع)، امام حسن(ع)، ابوذر، ابوسعید خدری و براء بن عازب روایت شده[۵۱] که بیشتر نقل های آن به عمران بن حصین، ابن عباس و بریده بن حصیب منتهی می شود.[۵۲]



همچنین جعفر بن سلیمان، از راویان صحیح مسلم است[۵۳] ذهبی از او با تعبیر امام یاد نموده[۵۴]و از یحیی بن معین نقل کرده که او را ثقه می دانسته است.[۵۵] البانی جعفر را از راویان مورد اعتماد و صاحب روایات متقن و قوی می داند که مایل به اهل بیت بوده و به مذهب خود دعوت نمی کرده است. او می گوید اختلافی نزد پیشوایان ما در این نیست که اگر راستگویی از اهل بدعت باشد ولی به مذهبش دعوت نکند تمسک به حدیث او صحیح است.[۵۶]



برخی از علمای اهل سنت، ابن اجلح را نیز توثیق کرده و حدیث او را حسن دانسته اند.[۵۷] البانی حدیث اجلح را شاهدی بر درستی حدیث جعفر بن سلیمان می داند.[۵۸]



مبارکفوری گفته است که ابن تیمیه مدعی بوده این روایت دروغی است که آن را به رسول خدا نسبت داده اند.[۵۹] البانی از عالمان اهل سنت از انکار این حدیث توسط ابن تیمیه، اظهار تعجب و شگفتی کرده است.[۶۰]



تک نگاری





جستارهای وابسته





پانویس



۱.





۱- البانی، السلسلة الصحیحة، ج۵، ص۲۶۳.



یادداشت ها



۱.



۱- بر پایه روایتی که از خلیفه دوم در صحیح مسلم نقل شده، ابوبکر و عمر خود را ولی و خلیفه پیامبر می دانستند. (مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، کتاب الجهاد و السیر باب حکم الفیء، ص۱۵۲.) در خطبه هایی که ابوبکر برای صحابه ایراد می کرد، خود را به عنوان ولی و ولی امر مسلمین معرفی می نمود.(بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۵۹۰؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۱۱؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۲۴۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۵۹؛ ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۶۸.) همچنین ابوبکر برای انتصاب خلیفه دوم از لفظ ولی استفاده کرد. مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافیة الدینیة، ج۵، ص۱۶۸- صحابه نیز در اعتراضی که به انتصاب خلیفه دوم از سوی ابوبکر داشتند دو واژه ولی و خلف را در کنار هم قرار دادند.(ابن بی شیبه، المصنف، ۱۴۰۹، ج۸، ص۵۷۴.) خلیفه دوم در خطبه ها، خود را ولی و ولی امر مسلمین معرفی می کرد.(بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱۰، ص۳۶۳؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۶۵، ۲۱۴؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۷۹.) در سفارشی که از او به حضرت علی نقل شده، کلمه ولی را در معنای خلافت به کار برده است.(بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱۰، ص۴۱۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۲۶۰.) عمر در نامه ای خطاب به اهل بصره، نوشت که ابوموسی اشعری را ولی شما قرار دادم.(ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۸۲.) معاویه نیز خطاب به مردم بصره، ابن زیاد را ولی شما قرار دادم.(ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۸۲.) عبدالملک بن مروان واژه ولی را درباره عمر و عثمان به کار برده است.(مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۲۲.) ابن سعد در مناظره ای که بین شیعه و سنی مطرح نموده، می گوید فصیح ترین کلمه ای که خلافت فردی را ثابت می کند کلمه «ولیکم الله من بعدی» است و اگر پیامبر قصد جانشینی حضرت علی را داشت می بایست از واژه ولی استفاده می کرد نه واژه مولی.(ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۲۴۵.)



منابع





پیوند به بیرون





[نمایش]





امامت






[نمایش]





حضرت محمد صلی الله علیه و آله






[نمایش]





فضایل امام علی(ع)






https://fa.wikishia.net/view


گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «احادث ولایت» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.