شعر قزوه در اعتراض به کشتار وحشیانه آل سعود

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، علیرضا قزوه از شاعران کشور در اعتراض به کشتار وحشیانه آل سعودو جنایت هایش شعری سروده است.
شما که قاتل علامه باقرالنمرید …
به ابولهب های وهابی و ابوسفیان های سعودی
به تیغ تفرقه ما را که بارها کشتید
سی و سه شیعه ی مظلوم را چرا کشتید؟
شما که شیعه کشی راه و رسم تان شده است
چرا ز اهل تسنن به ناسزا کشتید؟
شما که رذل تر از ابن سعد وحرمله اید
حسین(ع) را و ابوالفضل را شما کشتید
سر حسین(ع) مرا هم شما جدا کردید
مرا به ضربت شمشیر از قفا کشتید
خدایتان بکشد ای کشندگان حسین(ع)
که اهل بیت خدا را جدا جدا کشتید
به چار میخ کشیدید عشق و ایمان را
مسیح را به گمانم به جلجتا کشتید
زدید بهر هوس سنگ بر سر هابیل
شما که موسی را از روی هوی کشتید
شما ز قوم یهودید و پیش از این ها نیز
به تیغ نفس چه بسیار انبیا کشتید
به هر که غیر از شیطان زدید تهمت کفر
چو برگزیده نبودید مجتبی کشتید
شقی ترید ز شمر و سنان و ابن زیاد
چقدر با قمه ، با تیغ از اتقیا کشتید
شما که یوسف ما را فکنده اید به چاه
شما که یحیی را با دست اشقیا کشتید
کنار مروه بریدید حلق اسماعیل
شبانه هاجر را تشنه در صفا کشتید
فقط به کوفه نکشتید در یمن هر روز
دو طفل مسلم ما را چه بی وفا کشتید
چه دور از عرفات اید و دور از مشعر
چقدر حاجی ما را که در منا کشتید
شما که قاتل علامه باقرالنمرید
چه قدر عالم دین را به ناروا کشتید
خدا ذلیل کند هر که بی دلیلش کشت
شما که کبر نکشتید ، کبریا کشتید
نهان نماند به تزویر مرگ خاشفچی
چقدر بنده و مولا که بر ملا کشتید
شبیه پیرزنان اید تکیه داده به دیو
نه رستم اید و نه با تیغ اژدها کشتید
صدایتان به صدایی نمی رسد فردا
شما چقدر صدا را که بی صدا کشتید
چه قدر حافظ قرآن که زهرشان دادید
چه قدر قاری قرآن مصطفی کشتید
شما که کور دلانید و در حماقت محض
به دست خویش سرانجام خویش را کشتید
انتهای پیام/
شما که قاتل علامه باقرالنمرید …
به ابولهب های وهابی و ابوسفیان های سعودی
به تیغ تفرقه ما را که بارها کشتید
سی و سه شیعه ی مظلوم را چرا کشتید؟
شما که شیعه کشی راه و رسم تان شده است
چرا ز اهل تسنن به ناسزا کشتید؟
شما که رذل تر از ابن سعد وحرمله اید
حسین(ع) را و ابوالفضل را شما کشتید
سر حسین(ع) مرا هم شما جدا کردید
مرا به ضربت شمشیر از قفا کشتید
خدایتان بکشد ای کشندگان حسین(ع)
که اهل بیت خدا را جدا جدا کشتید
به چار میخ کشیدید عشق و ایمان را
مسیح را به گمانم به جلجتا کشتید
زدید بهر هوس سنگ بر سر هابیل
شما که موسی را از روی هوی کشتید
شما ز قوم یهودید و پیش از این ها نیز
به تیغ نفس چه بسیار انبیا کشتید
به هر که غیر از شیطان زدید تهمت کفر
چو برگزیده نبودید مجتبی کشتید
شقی ترید ز شمر و سنان و ابن زیاد
چقدر با قمه ، با تیغ از اتقیا کشتید
شما که یوسف ما را فکنده اید به چاه
شما که یحیی را با دست اشقیا کشتید
کنار مروه بریدید حلق اسماعیل
شبانه هاجر را تشنه در صفا کشتید
فقط به کوفه نکشتید در یمن هر روز
دو طفل مسلم ما را چه بی وفا کشتید
چه دور از عرفات اید و دور از مشعر
چقدر حاجی ما را که در منا کشتید
شما که قاتل علامه باقرالنمرید
چه قدر عالم دین را به ناروا کشتید
خدا ذلیل کند هر که بی دلیلش کشت
شما که کبر نکشتید ، کبریا کشتید
نهان نماند به تزویر مرگ خاشفچی
چقدر بنده و مولا که بر ملا کشتید
شبیه پیرزنان اید تکیه داده به دیو
نه رستم اید و نه با تیغ اژدها کشتید
صدایتان به صدایی نمی رسد فردا
شما چقدر صدا را که بی صدا کشتید
چه قدر حافظ قرآن که زهرشان دادید
چه قدر قاری قرآن مصطفی کشتید
شما که کور دلانید و در حماقت محض
به دست خویش سرانجام خویش را کشتید
انتهای پیام/
پرسش و پاسخ در
شعر قزوه در اعتراض به کشتار وحشیانه آل سعود
گفتگو با هوش مصنوعی