آیه ای از قرآن که پیامبر(ص) را پیر کرد / چرا باید دربرابر دشمن مقاومت کنیم؟

خبرگزاری فارس- گروه قرآن و فعالیت های دینی: خداوند در آیه ۱۱۲ سوره مبارکه هود پیامبر(ص) را به استقامت در برابر دشواری ها امر کرده و در و آنها را از سرپیچی نهی کرده است. یعنی در این آیه پیامبر(ص) و یارانش فقط به استقامت دعوت شده اند. موضوع استقامت، پایداری خود پیامبر(ص) نیست بلکه خطاب به پیامبر(ص) و یارانش است زیرا برخی از یاران طاقت مشکلات را نداشتند و در ادامه سرپیچی می کردند.
همین امر سبب شد پیامبر(ص) پس از نزول این آیه فرمودند: «سوره هود مرا پیر کرد» که در ادامه بیشتر به این موضوع می پردازیم.
به این آیه توجه کنید:
فاستقم کمآ أمرت ومن تاب معک ولا تطغوا إنه بما تعملون بصیر «هود آیه ۱۱۲»
ترجمه
پس (ای پیامبر!) همان گونه که مأمور شده ای، استوار باش و (نیز) هرکس که با تو، به سوی خدا آمده است و سرکشی نکنید که او به آنچه می کنید بیناست.
در روایات آمده است که پیامبر(ص) فرمود: سوره هود مرا پیر کرد و گفته اند که مراد حضرت این آیه از سوره هود بوده است.(تفسیر نمونه) اگر چه فراز نخست این آیه «فاستقم کما امرت» در سوره دیگری(شوری، ۱۵) از قرآن مجید نیز آمده، اما آیه فوق به چنین خصوصیتی معروف شده است. شاید سنگینی این آیه، وجود فرازهای دیگری از تاریخ است که در آیه بیان نشده و آن، استقامت یاران پیامبرصلی الله علیه وآله است که همه آنها وفادار نبودند و پیامبر صلی الله علیه وآله از بی وفایی و ناپایداری آنان در ناراحتی بود.
چرا رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: «سوره هود مرا پیر کرد»
لحن شدیدی که در این آیه است بر کسی پوشیده نیست آری هر که این آیه را به دقت مورد نظر قرار دهد می بیند) که هیچ اثری از آثار رحمت و نشانه لطف و مهر وجود ندارد.
چیزی که هست اسم بردن خصوص رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) از میان مؤمنین در عین اینکه تجلیلی از آن حضرت است و در عین حال تشدید را هم در حق ایشان مبالغه می کند، زیرا وقتی قبل از دیگران اسم خصوص آن جناب برده شد قهرا هول و هراس خطاب و ترس و وحشتی که از تکلم کردن مقام عزت و کبریایی حق ناشی می شود لبه تیز آن متوجه آن جناب می گردد، همچنان که در آیه «و لو لا أن ثبتناک لقد کدت ترکن إلیهم شیئا قلیلا إذا لأذقناک ضعف الحیاة و ضعف الممات» (الاسراء/۷۴-۷۵) هم وضع به همین منوال است و لذا بیشتر مفسران گفته اند: اینکه رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: «سوره هود مرا پیر کرد» ناظر به همین آیه است.
منظور خداوند از استقامت، پایداری در برابر چیست؟
«فأقم وجهک للدین» (الروم/۳۰) در دو سوره مکی روم و یونس آمده، و اگر نپذیریم که سوره روم قبل از سوره مورد بحث نازل شده، درباره سوره یونس این تردید را نداریم، زیرا قطعا سوره یونس قبل از سوره هود نازل شده پس جمله «کما أمرت» معنایش این است که: در دین استقامت به خرج بده هم چنان که قبلا در سوره یونس هم به تو امر کرده بودیم.
اینکه گفت: «مقصود از «استقم» ادامه بر استقامت و ملازمت بر راه راست و میان افراط و تفریط است» این نیز صحیح نیست، زیرا گفتیم که استقامت در هر امری به معنای ثابت قدم بودن در حفظ آن و در ادای حق آن بطور تمام و کامل است. چون گفتیم استقامت خود انسان عبارت است از پایداری به تمام قوا و ارکان در برابر وظایفی که به وی روی می آورد، بطوری که کمترین نیرو و استطاعتش نسبت به آن وظیفه عاطل و بی اثر نماند.
و اگر منظور از امر به استقامت، امر به ملازمت اعتدال و دوری از افراط و تفریط باشد، مناسبتر بود که دنبال این امر، هم نهی از افراط و هم نهی از تفریط را بیاورد، و حال آنکه دنبال جمله مورد بحث تنها از افراط نهی کرده و فرموده: «و لا تطغوا».
پس، با اینکه می د انیم عطف جمله «و لا تطغوا» عطف تفسیر است، جمله مذکور بهترین شاهد می شود بر اینکه منظور از جمله «استقم» امر به اظهار پایداری در عبودیت و قیام به حق آن و منظور از نهی بعدی نهی از مخالفت آن امر است و مخالفت آن امر همان استکبار از خضوع برای خدا و خارج شدن از زی عبودیت است که فرموده: «و لا تطغوا». امتهای گذشته نیز تنها استکبار کردند و در عبودیت خدا دچار افراط شدند نه تفریط. وقتی دچار تفریط می شوند که بیش از حد لازم خضوع کرده باشند.
پیام ها
۱- حال که خداوند کیفر و پاداش همه را بدون کم و کاست می دهد، پس استقامت کن. «کلا لیوفینهم …فاستقم»
۲- نتیجه تاریخ انبیا، استقامت است. «فاستقم»
۳- در استقامت و پایداری، رهبر باید پیشگام همه باشد. «فاستقم» (شرایط مکه برای مسلمانان صدر اسلام، دشوار و نیاز به استقامت بوده است)
۴- پایداری زمانی ارزش دارد که در همه امور باشد. در عبادت، در ارشاد، تحمل ناگواری ها و مانند آن. «فاستقم»
۵ - عمل باید بر طبق نص و فرمان الهی باشد، نه بر اساس قیاس و استحسان و خیال و امثال آن. «کما امرت»
۶- پایداری رهبر بدون همراهی و پایداری امت بی نتیجه است.«و من تاب معک»
۷- رجوع و بازگشت به خدا، بهای سنگینی را می طلبد و آن، استقامت و پایداری در راه مستقیم است. «و من تاب معک»
۸ - همه چیز باید طبق فرمان باشد، نه زیاده روی و طغیان. «کما امرت … و لاتطغوا»
۹- رهبر و امت باید در راه مستقیم حرکت کنند و از افراط و تفریط بپرهیزند. «فاستقم ، و لاتطغوا»
۱۰- استقامت در دین، پاداش الهی را در پی دارد. «فاستقم … انه بما تعملون بصیر»
منبع: تفاسیر نور، المیزان و نمونه
انتهای پیام/
همین امر سبب شد پیامبر(ص) پس از نزول این آیه فرمودند: «سوره هود مرا پیر کرد» که در ادامه بیشتر به این موضوع می پردازیم.
به این آیه توجه کنید:
فاستقم کمآ أمرت ومن تاب معک ولا تطغوا إنه بما تعملون بصیر «هود آیه ۱۱۲»
ترجمه
پس (ای پیامبر!) همان گونه که مأمور شده ای، استوار باش و (نیز) هرکس که با تو، به سوی خدا آمده است و سرکشی نکنید که او به آنچه می کنید بیناست.
در روایات آمده است که پیامبر(ص) فرمود: سوره هود مرا پیر کرد و گفته اند که مراد حضرت این آیه از سوره هود بوده است.(تفسیر نمونه) اگر چه فراز نخست این آیه «فاستقم کما امرت» در سوره دیگری(شوری، ۱۵) از قرآن مجید نیز آمده، اما آیه فوق به چنین خصوصیتی معروف شده است. شاید سنگینی این آیه، وجود فرازهای دیگری از تاریخ است که در آیه بیان نشده و آن، استقامت یاران پیامبرصلی الله علیه وآله است که همه آنها وفادار نبودند و پیامبر صلی الله علیه وآله از بی وفایی و ناپایداری آنان در ناراحتی بود.
چرا رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: «سوره هود مرا پیر کرد»
لحن شدیدی که در این آیه است بر کسی پوشیده نیست آری هر که این آیه را به دقت مورد نظر قرار دهد می بیند) که هیچ اثری از آثار رحمت و نشانه لطف و مهر وجود ندارد.
چیزی که هست اسم بردن خصوص رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) از میان مؤمنین در عین اینکه تجلیلی از آن حضرت است و در عین حال تشدید را هم در حق ایشان مبالغه می کند، زیرا وقتی قبل از دیگران اسم خصوص آن جناب برده شد قهرا هول و هراس خطاب و ترس و وحشتی که از تکلم کردن مقام عزت و کبریایی حق ناشی می شود لبه تیز آن متوجه آن جناب می گردد، همچنان که در آیه «و لو لا أن ثبتناک لقد کدت ترکن إلیهم شیئا قلیلا إذا لأذقناک ضعف الحیاة و ضعف الممات» (الاسراء/۷۴-۷۵) هم وضع به همین منوال است و لذا بیشتر مفسران گفته اند: اینکه رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: «سوره هود مرا پیر کرد» ناظر به همین آیه است.
منظور خداوند از استقامت، پایداری در برابر چیست؟
«فأقم وجهک للدین» (الروم/۳۰) در دو سوره مکی روم و یونس آمده، و اگر نپذیریم که سوره روم قبل از سوره مورد بحث نازل شده، درباره سوره یونس این تردید را نداریم، زیرا قطعا سوره یونس قبل از سوره هود نازل شده پس جمله «کما أمرت» معنایش این است که: در دین استقامت به خرج بده هم چنان که قبلا در سوره یونس هم به تو امر کرده بودیم.
اینکه گفت: «مقصود از «استقم» ادامه بر استقامت و ملازمت بر راه راست و میان افراط و تفریط است» این نیز صحیح نیست، زیرا گفتیم که استقامت در هر امری به معنای ثابت قدم بودن در حفظ آن و در ادای حق آن بطور تمام و کامل است. چون گفتیم استقامت خود انسان عبارت است از پایداری به تمام قوا و ارکان در برابر وظایفی که به وی روی می آورد، بطوری که کمترین نیرو و استطاعتش نسبت به آن وظیفه عاطل و بی اثر نماند.
و اگر منظور از امر به استقامت، امر به ملازمت اعتدال و دوری از افراط و تفریط باشد، مناسبتر بود که دنبال این امر، هم نهی از افراط و هم نهی از تفریط را بیاورد، و حال آنکه دنبال جمله مورد بحث تنها از افراط نهی کرده و فرموده: «و لا تطغوا».
پس، با اینکه می د انیم عطف جمله «و لا تطغوا» عطف تفسیر است، جمله مذکور بهترین شاهد می شود بر اینکه منظور از جمله «استقم» امر به اظهار پایداری در عبودیت و قیام به حق آن و منظور از نهی بعدی نهی از مخالفت آن امر است و مخالفت آن امر همان استکبار از خضوع برای خدا و خارج شدن از زی عبودیت است که فرموده: «و لا تطغوا». امتهای گذشته نیز تنها استکبار کردند و در عبودیت خدا دچار افراط شدند نه تفریط. وقتی دچار تفریط می شوند که بیش از حد لازم خضوع کرده باشند.
پیام ها
۱- حال که خداوند کیفر و پاداش همه را بدون کم و کاست می دهد، پس استقامت کن. «کلا لیوفینهم …فاستقم»
۲- نتیجه تاریخ انبیا، استقامت است. «فاستقم»
۳- در استقامت و پایداری، رهبر باید پیشگام همه باشد. «فاستقم» (شرایط مکه برای مسلمانان صدر اسلام، دشوار و نیاز به استقامت بوده است)
۴- پایداری زمانی ارزش دارد که در همه امور باشد. در عبادت، در ارشاد، تحمل ناگواری ها و مانند آن. «فاستقم»
۵ - عمل باید بر طبق نص و فرمان الهی باشد، نه بر اساس قیاس و استحسان و خیال و امثال آن. «کما امرت»
۶- پایداری رهبر بدون همراهی و پایداری امت بی نتیجه است.«و من تاب معک»
۷- رجوع و بازگشت به خدا، بهای سنگینی را می طلبد و آن، استقامت و پایداری در راه مستقیم است. «و من تاب معک»
۸ - همه چیز باید طبق فرمان باشد، نه زیاده روی و طغیان. «کما امرت … و لاتطغوا»
۹- رهبر و امت باید در راه مستقیم حرکت کنند و از افراط و تفریط بپرهیزند. «فاستقم ، و لاتطغوا»
۱۰- استقامت در دین، پاداش الهی را در پی دارد. «فاستقم … انه بما تعملون بصیر»
منبع: تفاسیر نور، المیزان و نمونه
انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «آیه ای از قرآن که پیامبر(ص) را پیر کرد / چرا باید دربرابر دشمن مقاومت کنیم؟» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.