شاعر ۳ بعدی که لبخندهای بسیاری مدیون اوست!

تصور عمومی این است که انسان ابعاد مختلف و بسیار متنوعی دارد. ولی ۱۲ آذر سال ۱۳۹۷ شمسی، تابوت «مردی» بر فراز دست ها خوش خوشانه می رفت که ۳ بعد داشت! مردی که متفاوت بود و شاید خوشحال هم بشود که این گونه درباره اش سخن آغاز کردیم!
همین دیروز| گروه تاریخ خبرگزاری فارس امین رحیمی: «ابوالفضل زرویی نصرآباد» ۳ بعد کاملا متفاوت داشت. مردی بود که انگار ۳ نفر بود. اگر بخواهیم برایش تذکره بنویسیم که البته خودش عادت داشت به گونه ای دیگر برای مقامات بنویسد، این می شود: «سال ۱۳۴۸ خورشیدی در تهران متولد شد و شاعر و طنزپرداز بود و در نشریات مختلف با نام های مستعاری نظیر «ملانصرالدین»، «چغندر میرزا» و «ننه قمر» مطالب و اشعار طنز می نوشت و در سال ۱۳۹۷ خورشیدی در سن ۴۹ سالگی درگذشت». همین می تواند برای خیلی ها کافی باشد؛ ولی هیچ بعدی از وجود این مرد ۳ بعدی را نشان نمی دهد.
بعد اول
چون «طنز» جدی نیست، مطلب و شعر طنز هم در ایران چندان جدی گرفته نمی شود؛ در فرهنگ ایران زمین شاید. در این فرهنگ آنچه جدی نیست، مهم و قابل اعتنا هم نیست احتمالا. برای همین است که ابوالفضل خان هم مثل باقی طنزپردازان تاریخ ایران معروف نیست. از اهل ادب و مطالعه که بگذریم، خیلی ها نمی شناسندش و اصلا اسمش را هم نشنیده اند. این یک بعد ابوالفضل خان؛ غریبی!
بعد دوم
طنز «شیرینی» است در عالم معنا، شیرین کامی است برای جان؛ مثل شیرینی و باقلوا برای زبان. باقلوا گفتیم فراموش نکنیم دهستان نصرآباد شهرستان تفت استان یزد را که ابوالفضل خان از آنجا رگ و ریشه و اصالت داشت. این ابوالفضل خان آن قدر در ادبیات آدم بااستعدادی بود که «کیومرث صابری فومنی»، گل آقای ایران او را وارث عبید و دهخدا می دانست و «علی موسوی گرمارودی» شاعر برجسته ایران او را «عبید زاکانی» معاصر می نامید. استعداد را بی خیال؛ جانش شیرین بود، درونش شیرین بود و قند و شهد می پراکند. خیلی لبخندها در این چند دهه اخیر و پس از این حتی مدیون او هستند و اگر او نبود «قند پارسی» کم می آمد در نیمه دوم قرن چهاردهم خورشیدی. این هم یک بعد دیگرش؛ شیرین زبانی و شیرین بیانی و شیرین جانی.
بعد سوم؛ «دست»!
ابوالفضل خان ارادت داشت به ابوالفضل (ع) جان شیعیان. هر چه ارادت داشت و هر کاری کرد پیدا و پنهان نزد خودش، فقط این یک کارش نزد ما بماند و روی چشم باشد؛ شعری دارد از آن شعرها که جان را می لرزاند بند به بند، بیت به بیت. مطرب عشق شده یک شب و شعری گفته که هر پرده اش راه به جایی دارد؛ قصیده «دست»!
چنین به آب زدن، امتحان غیرت بود
وگرنه بود شما را به آب کوثر دست
چو دست برد به تیغ، آسمانیان گفتند:
به ذوالفقار مگر برده است حیدر دست؟
بریده باد دو دستی که با امید امان
به روز واقعه بردارد از برادر دست
فرشته گفت: بینداز دست و دوست بگیر
چنین معامله ای داده است کم تر دست
حکایت تو به ام البنین که خواهد گفت
وزین حدیث، چه حالی دهد به مادر دست؟
به همدلی، همه کس دست می دهد اول
فدای همت مردی که داد آخر دست
حتما خلعت گرفته برای این شعر از دست پسر با کرامت علی(ع). خلعت ها گرفته حتما شاعر شیرین زبان پارسی گو از شاه مردان طایفه غریب نوازان. خوب زدی و بردی و نعمت گرفتی و سعادت قاپیدی، در خوب خانه ای شیرین زبانی کردی آقا ابوالفضل؛ دمت گرم و «قربون شکل ماه هر چی مرده».
شیرین زبانی و شیرین جانی «ابوالفضل زرویی نصرآباد» را در این فیلم ببینید و حظ ببرید:
امروز در تاریخ مناسبت های دیگری هم هست
امروز ۱۲ آذر مصادف با ۲ دسامبر میلادی و ۱۶ ربیع الثانی هجری قمری در تقویم تاریخ، مناسبت های دیگری هم دارد.
رحلت فقیه جلیل «ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن قشیری» در سال ۴۶۵ قمری
زادروز «سر والتر اسکات» نویسنده و ادیب انگلیسی در سال ۱۷۷۱ میلادی
تاج گذاری «ناپلئون بناپارت» به عنوان امپراتور فرانسه در سال ۱۸۰۴ میلادی
تقسیم شبه جزیره کره به ۲ بخش شمالی و جنوبی در سال ۱۹۴۵ میلادی
اعزام سپاه ۱۰۰ هزار نفری محمد رسول الله (ص) به جبهه ها در سال ۱۳۶۵ شمسی
روز قانون اساسی در ایران
انتهای پیام/
همین دیروز| گروه تاریخ خبرگزاری فارس امین رحیمی: «ابوالفضل زرویی نصرآباد» ۳ بعد کاملا متفاوت داشت. مردی بود که انگار ۳ نفر بود. اگر بخواهیم برایش تذکره بنویسیم که البته خودش عادت داشت به گونه ای دیگر برای مقامات بنویسد، این می شود: «سال ۱۳۴۸ خورشیدی در تهران متولد شد و شاعر و طنزپرداز بود و در نشریات مختلف با نام های مستعاری نظیر «ملانصرالدین»، «چغندر میرزا» و «ننه قمر» مطالب و اشعار طنز می نوشت و در سال ۱۳۹۷ خورشیدی در سن ۴۹ سالگی درگذشت». همین می تواند برای خیلی ها کافی باشد؛ ولی هیچ بعدی از وجود این مرد ۳ بعدی را نشان نمی دهد.
بعد اول
چون «طنز» جدی نیست، مطلب و شعر طنز هم در ایران چندان جدی گرفته نمی شود؛ در فرهنگ ایران زمین شاید. در این فرهنگ آنچه جدی نیست، مهم و قابل اعتنا هم نیست احتمالا. برای همین است که ابوالفضل خان هم مثل باقی طنزپردازان تاریخ ایران معروف نیست. از اهل ادب و مطالعه که بگذریم، خیلی ها نمی شناسندش و اصلا اسمش را هم نشنیده اند. این یک بعد ابوالفضل خان؛ غریبی!
بعد دوم
طنز «شیرینی» است در عالم معنا، شیرین کامی است برای جان؛ مثل شیرینی و باقلوا برای زبان. باقلوا گفتیم فراموش نکنیم دهستان نصرآباد شهرستان تفت استان یزد را که ابوالفضل خان از آنجا رگ و ریشه و اصالت داشت. این ابوالفضل خان آن قدر در ادبیات آدم بااستعدادی بود که «کیومرث صابری فومنی»، گل آقای ایران او را وارث عبید و دهخدا می دانست و «علی موسوی گرمارودی» شاعر برجسته ایران او را «عبید زاکانی» معاصر می نامید. استعداد را بی خیال؛ جانش شیرین بود، درونش شیرین بود و قند و شهد می پراکند. خیلی لبخندها در این چند دهه اخیر و پس از این حتی مدیون او هستند و اگر او نبود «قند پارسی» کم می آمد در نیمه دوم قرن چهاردهم خورشیدی. این هم یک بعد دیگرش؛ شیرین زبانی و شیرین بیانی و شیرین جانی.
بعد سوم؛ «دست»!
ابوالفضل خان ارادت داشت به ابوالفضل (ع) جان شیعیان. هر چه ارادت داشت و هر کاری کرد پیدا و پنهان نزد خودش، فقط این یک کارش نزد ما بماند و روی چشم باشد؛ شعری دارد از آن شعرها که جان را می لرزاند بند به بند، بیت به بیت. مطرب عشق شده یک شب و شعری گفته که هر پرده اش راه به جایی دارد؛ قصیده «دست»!
چنین به آب زدن، امتحان غیرت بود
وگرنه بود شما را به آب کوثر دست
چو دست برد به تیغ، آسمانیان گفتند:
به ذوالفقار مگر برده است حیدر دست؟
بریده باد دو دستی که با امید امان
به روز واقعه بردارد از برادر دست
فرشته گفت: بینداز دست و دوست بگیر
چنین معامله ای داده است کم تر دست
حکایت تو به ام البنین که خواهد گفت
وزین حدیث، چه حالی دهد به مادر دست؟
به همدلی، همه کس دست می دهد اول
فدای همت مردی که داد آخر دست
حتما خلعت گرفته برای این شعر از دست پسر با کرامت علی(ع). خلعت ها گرفته حتما شاعر شیرین زبان پارسی گو از شاه مردان طایفه غریب نوازان. خوب زدی و بردی و نعمت گرفتی و سعادت قاپیدی، در خوب خانه ای شیرین زبانی کردی آقا ابوالفضل؛ دمت گرم و «قربون شکل ماه هر چی مرده».
شیرین زبانی و شیرین جانی «ابوالفضل زرویی نصرآباد» را در این فیلم ببینید و حظ ببرید:
امروز در تاریخ مناسبت های دیگری هم هست
امروز ۱۲ آذر مصادف با ۲ دسامبر میلادی و ۱۶ ربیع الثانی هجری قمری در تقویم تاریخ، مناسبت های دیگری هم دارد.
رحلت فقیه جلیل «ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن قشیری» در سال ۴۶۵ قمری
زادروز «سر والتر اسکات» نویسنده و ادیب انگلیسی در سال ۱۷۷۱ میلادی
تاج گذاری «ناپلئون بناپارت» به عنوان امپراتور فرانسه در سال ۱۸۰۴ میلادی
تقسیم شبه جزیره کره به ۲ بخش شمالی و جنوبی در سال ۱۹۴۵ میلادی
اعزام سپاه ۱۰۰ هزار نفری محمد رسول الله (ص) به جبهه ها در سال ۱۳۶۵ شمسی
روز قانون اساسی در ایران
انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «شاعر ۳ بعدی که لبخندهای بسیاری مدیون اوست!» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.