چطور با هواپیمای اوکراینی مسخ شدید!



شلیک به هواپیمای اوکراینی از تلخ ترین حوادث تاریخ جمهوری اسلامی است. اما سهمگین تر از اصل ماجرا، «طرح فریبی» است که رسانه های شیطانی با هدف «مسخ مخاطب» رقم زدند.

شلیک به هواپیمای اوکراینی از تلخ ترین حوادث تاریخ جمهوری اسلامی است. اما سهمگین تر از اصل ماجرا، «طرح فریبی» است که رسانه های شیطانی با هدف «مسخ مخاطب» رقم زدند.

مسخ رسانه ای چیست؟ وقتی مخاطب غیرارادی تحلیل می کند، مسخ شده است. «ناخودآگاه مخاطب» بصورت ناخواسته و بدور از عقلانیت عمل می کند و کاربر متوجه نمی شود ابزار بازی «ابالیس رسانه ای» شده است. مسخ مخاطب را جورج اورول در رمان ۱۹۸۴ به خوبی ترسیم کرده است.

اما چطور برخی با هوپیمای اوکراینی مسخ می شوند؟

اول باید دید نقشه «خناسان رسانه ای» چیست. چند روز بعد از شلیک، «هشتگ چرنوبیل» توسط «شرائر رسانه ای» کلید خورد. این هشتگ میگفت مهم نیست که زمینه شلیک چه بوده و مهم نیست ناخواسته زدید و مهم نیست عذرخواهی کردید و چطور جبران می کنید. مهم اینست که این شلیک با ماجرای چرنوبیل شوروی هماوردی دارد و نشانه ناشی گری ساختاری و سقوط یک حکومت است.

اما پروژه چرونوبیل سازی باید باور اجتماعی پیدا می کرد. مخاطبی که پنجه ذهنش درگیر ضرب آهنگ بمباران رسانه ای دشمن است، یارای تقابل نداشته و و منفعل می شود. سکوت منفعلانه و بدتر از ان همراهی نابخردانه کمک به پروژه چرنوبیل سازی است.

رسانه اهریمن شلیک هواپیما را نماد ناکارآمدی تودرتوی جمهوری اسلامی میداند و عده ای در پروژه رسانه ای آنها مسخ شده وخاک راه خبائث رسانه ای می شوند.

به نحوی که گوئی این حادثه تلخ تنها برای ما رقم خورده است و هیچ کس هیچ اشاره ای نمی کند که مشابه این ماجرا در خود اوکراین هم سابقه داشته و یا طی سالهای گذشته حداقل ده مورد شبیه به این شلیک ناخواسته در دنیا رقم خورده است.

و اما فرآیند مسخ …

برای اجرای پروژه مسخ باید احساس ننگ و شرم و انفعال در ناخودآگاه ذهنی شما حک شود. ناخوداگاه ذهن شما جائی است که تصمیم و رفتار و تحلیل غیرارادی شما را شکل می دهد.

رمز این تسخیر ذهنی تنها با «تکرار» است.

ضدانقلاب با تکرار یک روایت دروغین، شلیک ناخواسته را در ذهن مخاطب تبدیل به نماد ناکارامدی ساختاری و چرنوبیل سازی میکند؛ به چند روش:

یکم.«امتداد روایی»

اول عمدی بودن شلیک را روایت می کند. سپس این روایت را فرض می گیرد و در حالیکه رسانه های انقلابی در حال تکذیب و توضیح هستند، با تولید محتوای ثانوی از قبیل طنز و تحلیل و غیره روایتش را امتداد می دهد و تثبیت می کند.

دوم. «تکامل روایی»

روایت چرونبیل را ارائه می کند و در ادامه با خبرهایی جعلی ثانوی و به صورت قطره چکانی، روایت اول را در ذهن ها تکمیل می کند.

سوم. «ارجاع روایی»

هر روایت جدیدی در دیگر موضوعات را به شلیک هواپیما ارجاع می دهند و در همان بستر، رویدادها را بازنمایی می کنند.

نتیجه این سه اقدام چیست؟ «نشانه گذاری در ذهن مخاطب».

شماره جک شنیدید؟ برخی جمع های رفاقتی با یک کلمه از یک جک یا خاطره بدون نقل کامل باهم می خندند. این روش «کدگذاری ذهنی» است.

تکرار، کمک میکند ذهن شرطی شود. با کلمه شلیک ذهنش کدگذاری می شود و ناخودآگاه، روایت خناسان را غیرارادی تکرار می کند.

و اما بدترین اتفاق اینجاست.

با تصرف ناخودآگاه شما، کلیدواژه شلیک را تبدیل به «ابرروایت» می کند تا بر همه خرده روایت های بعدی نیز چیرگی پیدا کند.

مثلا وقتی ترور شهیدهسته ای یا اعدام زم و یا حتا عین الاسد و هر خرده روایت دیگری را می خواهند تحلیل کنند با «تقاطع روایی» با ابرروایت شلیک، همه را در چارچوب چرونوبیل سازی و ناکارامدی ساختاری در جمهوری اسلامی بازخوانی می کنند.

و اینطور می شود که مخاطب به خودش می آید می بیند مسخ شده است و ناخواسته همه چیز را در سیطره فراعنه دروغ و فریب تحلیل می کند.

خلاصه مراقب باشید که سیاهی شلیک، دامن شما را نگیرد و بهانه استیلای ذهنی و مسخ رسانه ای تان نشود. دشمن برای رام شدن ناخوداگاه شما نقشه ها دارد.

محسن مهدیان

پایان پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «چطور با هواپیمای اوکراینی مسخ شدید!» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.