مروری بر خاطرات «شهید غیبعلی محمدزاده»؛ فداکاری که برای امنیت ایران جان داد

به گزارش خبرگزاری تسنیم از سنندج،در هشتم فروردین ماه سال ۱۳۳۸ در شهر حسن آباد یاسوکند از توابع شهرستان بیجار گروس پسری متولد شد که نامش را غیبعلی نهادند، شهر زادگاهش در آن سال ها روستای بزرگ بود و هنوز به شهر ارتقاء پیدا نکرده بود و غالبا مردم روستا از طریق باغداری و کشاورزی امرارمعاش می کردند.
غیبعلی محمدزاده در فضای پاک روستا و در کانون گرم خانواده روزهای خوب کودکی را پشت سر نهاد و با رسیدن به سن هفت سالگی، برای یادگیری علم و دانش در مدرسه روستا ثبت نام کرد، همچون تعداد زیادی از روستازادگان در تحصیل علم به همان مقطع ابتدایی اکتفا و در کنار پدر و سایر اعضای خانواده مشغول به کار شد.
با اتمام فصل کشاورزی برای کار کردن به تهران می رفت و با یادگیری حرفه آشپزی تا قبل از اعزام به خدمت سربازی در تهران ماندگار شد.
سال ۱۳۵۶ به خدمت سربازی فراخوانده شد، در سال ۱۳۵۷ با دریافت پیام رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران مبنی بر ترک پادگان ها توسط سربازان و پیوستن به مردم انقلابی محل خدمت خود را ترک کرد و در صف مستحکم انقلابیون قرار گرفت.
با پیروزی انقلاب اسلامی به خیل پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و برای پاسداری از نظام نوپای اسلامی سلاح به دوش گرفت و لباس رزم پوشید.
سال ۱۳۶۰ با دختری به نام عذرا شهبازی از ساکنان همان روستا ازدواج کرد و زندگی مشترکش را سامان بخشید. مدت زیادی از زندگی مشترکشان نمی گذشت که برای ادامه خدمت به منطقه دیواندره اعزام شد.
سرانجام پس از ماه ها ایثار و فداکاری در ۳۰ بهمن سال ۱۳۶۱ براثر اصابت گلوله، قلب پاکش از تپش افتاد و به مقام والای شهادت نائل آمد.
چند ماه بعد از شهادت تنها فرزندش فاطمه دیده به جهان گشود تا تداوم بخش راه پدر باشد و خاطرات او را در اذهان زنده نگه دارد.
مزار آن دلاور مرد در عرصه ی ایثار و ازخودگذشتگی در گلزار شهدای حسن آباد یاسوکند برای همیشه از رشادت های آن مرد خدایی حکایت می کند.
منبع: دبیرخانه ستاد کنگره ۵۴۰۰ شهید استان کردستان
انتهای پیام/ ز
غیبعلی محمدزاده در فضای پاک روستا و در کانون گرم خانواده روزهای خوب کودکی را پشت سر نهاد و با رسیدن به سن هفت سالگی، برای یادگیری علم و دانش در مدرسه روستا ثبت نام کرد، همچون تعداد زیادی از روستازادگان در تحصیل علم به همان مقطع ابتدایی اکتفا و در کنار پدر و سایر اعضای خانواده مشغول به کار شد.
با اتمام فصل کشاورزی برای کار کردن به تهران می رفت و با یادگیری حرفه آشپزی تا قبل از اعزام به خدمت سربازی در تهران ماندگار شد.
سال ۱۳۵۶ به خدمت سربازی فراخوانده شد، در سال ۱۳۵۷ با دریافت پیام رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران مبنی بر ترک پادگان ها توسط سربازان و پیوستن به مردم انقلابی محل خدمت خود را ترک کرد و در صف مستحکم انقلابیون قرار گرفت.
با پیروزی انقلاب اسلامی به خیل پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و برای پاسداری از نظام نوپای اسلامی سلاح به دوش گرفت و لباس رزم پوشید.
سال ۱۳۶۰ با دختری به نام عذرا شهبازی از ساکنان همان روستا ازدواج کرد و زندگی مشترکش را سامان بخشید. مدت زیادی از زندگی مشترکشان نمی گذشت که برای ادامه خدمت به منطقه دیواندره اعزام شد.
سرانجام پس از ماه ها ایثار و فداکاری در ۳۰ بهمن سال ۱۳۶۱ براثر اصابت گلوله، قلب پاکش از تپش افتاد و به مقام والای شهادت نائل آمد.
چند ماه بعد از شهادت تنها فرزندش فاطمه دیده به جهان گشود تا تداوم بخش راه پدر باشد و خاطرات او را در اذهان زنده نگه دارد.
مزار آن دلاور مرد در عرصه ی ایثار و ازخودگذشتگی در گلزار شهدای حسن آباد یاسوکند برای همیشه از رشادت های آن مرد خدایی حکایت می کند.
منبع: دبیرخانه ستاد کنگره ۵۴۰۰ شهید استان کردستان
انتهای پیام/ ز
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «مروری بر خاطرات «شهید غیبعلی محمدزاده»؛ فداکاری که برای امنیت ایران جان داد» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.