فیس بوک، استرالیا و مبارزه با نفوذ خارجی بر روزنامه نگاری



خبرگزاری فارس گروه غرب از نگاه غرب: در واکنش به پیشنهاد دولت استرالیا برای ملزم کردن شبکه های اجتماعی به پرداخت پول به سازمان های خبری بابت استفاده از محتوای آنها، فیس بوک استرالیایی ها را از یافتن و به اشتراک گذاشتن خبرها در پلتفرم خود منع کرده است. این حرکت تا همین جا باعث کاهش مطالعه آنلاین سایت های خبری استرالیا شده است.

مشابه اتفاقی که بعد از تعلیق حساب کاربری دونالد ترامپ در ماه ژانویه از سوی فیس بوک رخ داد، مقابله با استرالیا بار دیگر بحث ها پیرامون کنترل عظیم شبکه های اجتماعی بر دسترسی مردم به اطلاعات را داغ کرده است. اسکات موریسون نخست وزیر استرالیا می گوید که کشورش «مرعوب» یک شرکت فناوری آمریکایی نخواهد شد.

تحقیقات من در تاریخ سیاست های رسانه های بین المللی، نشان داده که چند کشور ثروتمند مدت هاست که به نفوذ بی حد و حصری بر نحوه دسترسی بقیه مردم جهان به اخبار جهانی دست یافته اند.

فیس بوک دو میلیارد و ۲۶۰ میلیون کاربر دارد و به گفته این شرکت اکثر آنها در خارج از ایالات متحده زندگی می کنند. بیشترین کاربران فیس بوک در خارج از آمریکا، در هند، اندونزی، برزیل، مکزیک و فیلیپین قرار دارند.

سهم فیس بوک از بازار شبکه های اجتماعی جهانی بسیار زیاد است، اما این شرکت تنها نیست. هشت شرکت از ۱۱ شرکت شبکه های اجتماعی که بیشترین محبوبیت را دارند در آمریکا مستقر هستند. از جمله شرکت ها یوتیوپ و تامبلر و نیز اینستاگرام هستند که آن هم در مالکیت فیس بوک قرار دارد.

تمرکز جغرافیایی فناوری اطلاعاتی، این میلیون ها کاربر شبکه های اجتماعی غیرآمریکایی ومقامات دولتی آنها را در موضعی فرودست قرار می دهد. تصمیمات اقتصادی شرکت های بزرگ فناوری به شکل کارآمدی می تواند دیکته کننده بیان آزاد در سراسر جهان باشد.



خاستگاه های امپریالیستی اخبار بین المللی

مدت هاست که در «جنوب جهانی» - به اصطلاح کشورهای در حال توسعه ای که تاریخ مشترکی از حاکمیت استعماری دارند- اتکا به رسانه های خارجی یک مشکل به شمار می آید.

این مشکل از جهات مختلف ۱۵۰ سال قبل و با توسعه سرویس های تلگرام آغاز شد؛ یعنی کلی فروش های اخبار برای تهیه و ارسال گزارش از طریق تلگرام برای تغذیه مشترکین، گزارشگرانشان را به گوشه و کنار جهان اعزام می کردند. هر کدام از این سرویس ها، اخبار مستعمرات و قلمروهای نفوذ خاص خود را در کشور زادگاه شان تولید می کردند، به این ترتیب مثلا رویترز بریتانیا گزارش هایی را از بمبئی تا کیپ تاون تهیه می کرد و فرانس هاواس از الجزایر.

آسوشیتدپرس که در آمریکا قرار داشت در اوایل قرن بیستم به نیرویی در کسب و کار خبر جهانی تبدیل شد. این شرکت ها بازار جهانی را برای تولید اخبار در انحصار خود گرفته بودند و بیشتر محتوایی را که مردم سراسر جهان در بخش بین المللی هر روزنامه ای می خواندند، تولید می کردند. یعنی برای مثال یک خواننده اهل بولیوی اخبار مربوط به وقایع کشور همسایه اش را نوعا از یک خبرنگار آمریکایی یا فرانسوی دریافت می کرد.

انحصارهای خبری قدرت های استعماری پیشین در قرن بیستم نیز ادامه پیدا کرد. برخی از کشورهای آمریکای لاتینی نظیر آرژانتین و مکزیک روزنامه های قدرتمند خودشان را ایجاد کردند که رویدادهای محلی و ملی را گزارش می کردند، اما نمی توانستند از پس هزینه اعزام تعداد زیادی گزارشگر به خارج از کشور بر بیایند.

بر اساس تحقیقات من در دهه ۱۹۷۰ سرویس های خبری آتلانتیک شمالی همچنان تا ۷۵ درصد اخبار بین المللی چاپی و رادیو تلویزونی را در آمریکای لاتین تامین می کردند.



مشکلات جنگ سرد

بسیاری از رهبران جهان در خارج از آمریکا و اروپا جدا جدا این نگرانی را نیز داشتند که قدرت های خارجی از طریق استفاده پنهانی از رسانه های کشورهای آنها، در امور داخلی کشورهایشان مداخله کنند. این اتفاق در طول جنگ سرد رخ داد. قبل از کودتایی که در سال ۱۹۵۴ با حمایت سیا در گوآتمالا انجام شد، این سازمان با استفاده محرمانه از امواج رادیویی کلمبیا، گزارش های خبری محلی را در آنها تعبیه کرد تا ارتش و مردم گوآتمالا را متقاعد کند که سرنگونی رئیس جمهور دمکراتیک انتخاب شده شان اجتناب ناپذیر است.

بعد از گوآتمالا در اواخر دهه ۱۹۵۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰ بسیاری از رهبران «جهان سوم»- کشورهایی که نه با آمریکا همسو بودند و نه با شوروی- شروع به ایجاد سرویس های خبری و رادیویی خود کردند. فیدل کاسترو رهبر کوبا یک سرویس خبری بین المللی دولتی را به نام پرنسا لاتینا را راه اندازی کرد تا آمریکای لاتینی ها را «از حقایق آگاه کند نه اینکه قربانیان دروغ باشند.» او همچنین رادیو هاوانا کوبا را راه اندازی کرد که برنامه های انقلابی را در سراسر قاره آمریکا ازجمله جنوب آمریکا. پخش می کرد.

رهبران جنوب جهانی نیز به دنبال این بودند که چهره ای بین المللی را از کشورهایشان شکل دهند. سرویس های خبری آتلانتیک شمالی اغلب جهان سوم را به عنوان کشورهایی عقب مانده و پرهرج و مرج به تصویر می کشید تا نیاز به مداخله خارجی را توجیه کند. این گرایش آنچنان رایج بود که آن را روزنامه نگاری «کودتاها و زلزله ها» نامیده بودند.



به دست گرفتن کنترل

علاوه بر این رهبران جنوب جهانی فاقد دسترسی کامل به فناوری ارتباطاتی به خصوص ماهواره ها که سازمان های تحت سیطره آمریکا و شوروی آنها را در کنترل خود داشتند بودند. در دهه ۱۹۷۰ رهبران جنوب جهانی نگرانی های خود نسبت به نابرابری های اطلاعاتی را در یونیسف مطرح کردند و برای وضع مقرراتی در سازمان ملل دست به لابیگری زدند که پخش برنامه های رادیو تلویزیونی خارجی مستقیم از طریق ماهواره را ممنوع کند. ترغیب کردن قدرت های مسلط به سلب کنترل خود برفناوری ارتباطاتی آرمانی خیال بافانه بود و آنها نتوانستند کار چندانی از پیش ببرند.

اما این پیشنهادها که عمری چند دهه ای دارد و تاییدی است بر عدم توازن در اطلاعات جهانی، تا امروز به قوت خود باقی اند. در چند دهه اخیر کشورهای دیگر شبکه های خبری خود را با هدف اعلام شده به چالش کشیدن بازنمایی سوگیری شده از مناطق خود ایجاد کرده اند.

یک نتیجه این راهبرد الجزیره است که امیر قطر برای به چالش کشیدن تصویری که آمریکا و انگلیس از خاورمیانه ارائه می دادند، در سال ۱۹۹۶ تاسیس کرد. یک نمونه دیگر تله سور است که ونزوئلا در مشارکت با سایر کشورهای آمریکای لاتین در سال ۲۰۰۵ تاسیس کرد که هدف آن ایجاد موازنه در برابر نفوذ آمریکا در این منطقه است. این شبکه بعد از اقدام به کودتای سال ۲۰۰۲ علیه هوگو چاوز رئیس جمهور ونزوئلا که مورد حمایت دولت آمریکا و رادیو تلویزیون های قدرتمند ونزوئلایی قرار داشت تاسیس شد.



چرا رسانه ها اهمیت دارند

رسانه های دولتی با اتهاماتی - که برخی کاملا موجه هستند- در پوشش جهت دار به نفع حامیان دولتی خود مواجه اند. با این حال وجود آنها این نکته را برجسته کرده که مهم است که یک رسانه در کجا و توسط چه کسی تولید می شود.

تحقیقات نشان می دهند که این نگرانی به شبکه های اجتماعی تعمیم داده شده است. برای مثال فیس بوک و گوگل الگوریتم ها و سیاست هایی را تولید می کنند که بازتاب دهنده افکار خالقان آنهاست که عمدتا مردان سفیدپوست مستقر در سیلیکون ولی کالیفرنیا هستند.

یک مطالعه نشان داده که این وضعیت می تواند به نتایج نژادپرستانه یا جنسبت گرایانه در جستجوی موتورهای جستجو منجر شود. یکی از تحقیقات انجام شده از سوی پروپابلیکا در سال ۲۰۱۶ نیز کشف کرده که فیس بوک به آگهی دهندگان اجازه داده تا کاربران را بر اساس نژاد آنها هدف آگهی های مسکن خود قرار دهند که تخلف از قانون مسکن عادلانه ۱۹۶۸ محسوب می شود.

تمام این مسائل تردیدهایی را در این باره به وجود می آورند که آیا فیس بوک یا هر شرکت بین المللی دیگری را می توان مجبور به دنباله روی از قوانین مربوط به بیان کرد که به تساوی برای تمام کشورهایی که این شرکت در آنها فعال است مناسب باشد یا خیر. درک اینکه کدام حساب های کاربری به اندازه کافی خطرناک هستند تا مثلا آنها را تعلیق کرد و کدام یک مشمول اطلاعات نادرست می شوند، مستلزم شناختی عمیق از سیاست های و فرهنگ ملی هر کشور است.

فیس بوک در مواجهه با این انتقادها در سال ۲۰۲۰ یک هیئت مدیره نظارت مستقل را تشکیل داد که در زبان خودمانی به آن «دیوان عالی» فیس بوک می گویند. این هیئت مدیره که از کارشناسان رسانه ای و حقوقی از سراسر جهان تشکیل شده و ترکیبی واقعا متنوع دارد. اما این هیئت به یک «قانون اساسی» متعهد است که این شرکت آمریکایی برای ارزیابی درخواست های بازنگری در مورد تصمیمات گرفته شده به حذف محتوای فیس بوک طراحی شده است.

جنگ فعلی فیس بوک با استرالیا نشان می دهد که تا رسیدن به کنترل برابر بر اخبار بین المللی هنوز کارهای بسیار زیادی باید انجام شود.

نویسنده: وانسا فرجی (Vanessa Freije) استادیار مطالعات بین المللی در دانشگاه واشنگتن

منبع: https://b۲n.ir/q۴۶۳۲۶

انتهای پیام/

پرسش و پاسخ در فیس بوک، استرالیا و مبارزه با نفوذ خارجی بر روزنامه نگاری

گفتگو با هوش مصنوعی