رونق تولید؛ «سخت کوشی» یا «بخت آزمایی»؟!



به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری فارس، مهدی جمشیدی عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه ی اسلامی در یادداشتی با اشاره به انتقاد رهبر انقلاب از به کاربردن شیوه هایی شبیه بخت آزمایی در صداوسیما، به کند و کاو پیرامون این موضوع در قرآن پرداخته است که متن کامل این یادداشت را پیش رو دارید.

[۱]. دستاورد واقعی انسان، چیزی است که حاصل «سعی» او باشد

رهبر انقلاب در دیدار اخیر خویش با کارگران، تصریح کردند که «رونق تولید» - که یکی از ارکان اصلی «اقتصاد مقاومتی» است - به شرایطی وابسته و متوقف است که یکی از آنها «کار» است، آن هم نه فقط کار عادی و متداول، بلکه «کار جهادی و فوق العاده». ازطرف دیگر، اهمیت کار به این است که «استعدادها و ظرفیت های وجود انسان» را بروز می دهد. بنابراین، این گونه نیست که کار، فقط یک «نیاز» باشد، بلکه باید آن را یک «ارزش» انگاشت، و این که کار و تحرک کاری، یک ارزش است، باید به شکل «فهم و ادراک عمومی» در میان مردم دربیاید. بدین جهت، باید در جامعه و در میان مردم، فرهنگ «کار» و «تولید» و «تلاش» ترویج شود، نه روحیه ی «نشستن و ثروت بادآورده را انتظارکشیدن».

از این رو، نهادهای رسمی از جمله صداوسیما، نباید برنامه هایی را که از قبیل «بخت آزمایی» است، ترویج کنند، بلکه باید بر قدر و قیمت زحمت و کوشش بیفزایند و فضیلت و قداست کار مؤمنانه و طاقت فرسا را بازگویند. این امر، بدان دلیل است که «دستاورد واقعی انسان»، آن چیزی است که محصول «سعی» و «تلاش» او باشد: و ان لیس للانسان الا ما سعی؛ و این که برای انسان، جز حاصل تلاش او نیست(نجم: ۳۹). به این ترتیب، این که ذهن و فکر و بازو و همت و اراده ی انسان، فعال شود و به کار افتد، انسان و جامعه را رشد و رونق می دهد و شکوفا می کند؛ چنان که جوامعی که از لحاظ مادی، رشد و پیشرفت کردند، در اثر تلاش و تحمل زحمت و مشقت، رشد کردند. حتی خدای متعال نیز وعده داده که به کسانی که برای دنیا کار می کنند و به فکر معنویات و آخرت هم نیستند، کمک کند تا در همین مقصد و اندیشه ی مادی خویش، پیش روند و به رفاه و رونق، دست یابند(آیت الله خامنه ای؛ در دیدار کارگران؛ ۴ اردیبهشت ۱۳۹۸). این نقد صریح که دربردارنده ی ربط علی کارساز و حکیمانه ای است، محتاج غور و تأمل است.

[۲]. میسر، عملی «شیطانی» است

امر و نهی های شرعی، همگی ریشه در «مصالح و مفاسد دنیوی و اخروی» دارند و «اعتباری محض» و «بریده از حقایق» نیستند. به همین سبب، تعهد و تقید به آنها، هم موجب «سعادت دنیوی» انسان می شود، و هم زمینه ساز «سعادت اخروی» او. بیان رهبر انقلاب درباره ی یکی از «نتایج منفی و زیان بار» اشاعه بخت آزمایی در رسانه ها، ناظر به همین امر است و به یکی از «کژکارکردها» و «مفاسد» آن اشاره دارد. در قرآن کریم، از قماربازی به «میسر» تعبیر شده و در توجیه حرمت آن، حکمت و فلسفه اش بازگفته شده است، ازجمله تصریح شده که هرچند شاید «میسر»، منافع و محاسنی داشته باشد، اما در نهایت و به طور کلی، مضار و مفاسدش، «غالب» و «اکثری» است: یسألونک عن الخمر والمیسر قل فیهما إثم کبیر ومنافع للناس وإثمهما أکبر من نفعهما؛ درباره شراب و قمار، از تو می پرسند. بگو: در آن دو، گناهی بزرگ و سودهایی برای مردم است، و[لی] گناه شان، از سودشان بزرگ تر است(بقره: ۲۱۹). پس قرآن کریم، میان «إثم» و «نفع» مترتب بر ««میسر»، مقایسه می کند و چون در اینجا، وضع به صورتی است که إثم، «اکبر» از نفع است، باید از آن دست کشید، نه این که به بهانه ی وجود نفع اقلی و ناچیز، إثم اکثری و فراوان را نادیده گرفت. منطق قرآن کریم، معطوف به زندگی خود انسان است و تعالی و سعادت فرد و جامعه را در نظر دارد و تمام تعالیم و احکامش، مبتنی بر همین اصل است.

در آیه ای دیگر آمده است که «میسر»، «عملی شیطانی» است؛ یعنی شیطان، انسان را به آن فرامی خواند و خواهان انجامش است و چون چنین است، به هلاکت و تباهی انسان می انجامد. در ادامه نیز، به دو فقره از نتایج ویران گر «میسر» اشاره شده که عبارتند از «ایجاد شدن دشمنی و کینه میان مردم» و «بازداشته شدن از یاد خدای متعال و نماز»: یا أیها الذین آمنوا إنما الخمر والمیسر والأنصاب والأزلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون إنما یرید الشیطان أن یوقع بینکم العداوة والبغضاء فی الخمر والمیسر ویصدکم عن ذکر الله وعن الصلاة فهل أنتم منتهون؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! شراب و قمار و بت ها و تیرهای قرعه، پلیدند؛ [و] از عمل شیطانند. پس از آنها دوری گزینید؛ باشد که رستگار شوید. همانا شیطان می خواهد با شراب و قمار، میان شما دشمنی و کینه ایجاد کند و شما را از یاد خدا و از نماز، باز دارد. پس آیا شما دست برمی دارید؟!(مائده: ۹۰-۹۱). ازاین رو، «میسر» هم عواقب مادی مخرب دارد و هم عواقب معنوی مهلک؛ چنان که هم مناسبات اجتماعی را دچار «تنش» و «بحران» و «کشمکش» می کند و «صمیمیت» و «صداقت» و «خیر» را ارتباطات اجتماعی می زداید، و هم اشتغال به آن، به «سرگرمی» و «غفلت از معنویت و ذکر الهی» می انجامد و انسان را در دنیا و مادیات، غوطه ور می سازد.

[۳]. مردم باید «کار پرزحمت و دشوار» را، فضیلت قلمداد کنند

در سخن رهبر انقلاب، به مناسبت اشاره به مسأله ی «رونق تولید»، به یکی دیگر از ثمرات منفی «میسر» پرداخته شده که عبارت از است رایج گردیدن فرهنگ مخرب «راحت طلبی و تن آسایی اقتصادی» و «طلب ثروت بادآورده و اتفاقی». ازآنجاکه انسان به حسب طبع اولی خویش، مایل است که بدون «تلاش» و «زحمت»، به نتیجه دست یابد و «نابرده رنج»، گنج بیابد و روزگار را به آسانی و رفاه و راحتی، بگذراند، از هر آنچه که تحصیلش، «بی دغدغه» و «بی کار» و «بی تلاش» باشد، استقبال می کند. کسانی نیز، از این میل و خواسته ی مخدر و غلط، بهره می برند و می کوشند با دامن زدن به آن، جامعه را گرفتار «بیکارگی» و «تنبلی» و «تن آسایی» کنند و مردم را به «پخته خواری» و «کسالت» و «بی تحرکی» عادت دهند. بدیهی است که چنانچه این امر، به یک سنت اجتماعی تبدیل شود و مردم به جای آن که در اندیشه ی «کار» و «زحمت» و «کوشش» و «مجاهدت» باشند، به دنبال راهی باشند که به صورت «دفعی» و «ناگهانی» و «از سر اتفاق»، ثروت های آنچنانی و کلان تحصیل کنند و بی تلاش و تکاپو، به مواهب مادی و دنیوی دست یابند، چرخ های «کار» و «تولید»، از حرکت بازخواهند ایستاد و اقتصاد و معیشت، رنجور و ضعیف خواهد شد. هشدار و انذار رهبر انقلاب، معطوف به چنین خطر فرهنگی مهلک و بازدارنده ای است. رسانه ها، ازجمله رسانه های رسمی، نباید این انگیزه و اندیشه را تقویت کنند که وقتی می توان به سادگی و بی حساب و در کوتاه مدت، ثروت های افسانه ای تحصیل کرد، دیگر لازم نیست مشقت و دشواری کار و تولید و عمل را بر خویش هموار کرد، بلکه باید از راه های میان بر و زودبازده، ره صدساله را یک شبه پیمود. دولت اسلامی که حامی و هوادار فرهنگ و ارزش های اسلامی است، باید این بیراهه ها و کج راهه ها را مسدود کند و جامعه را هرچه بیشتر، به سوی تولید و تکاپو و مجاهدت مؤمنانه و خستگی ناپذیر هدایت کند، و شرایط فرهنگی را به گونه ای بازسازی نماید که مردم، «کار پرزحمت و دشوار» را، فضیلت و امر درخور ستایش قلمداد کنند.

[۴]. رسانه ها می کوشند «حرص» نسبت به کسب بی زحمت ثروت را رایج کنند

بااین حال، متأسفانه مشاهده می شود که بسیاری از رسانه ها، می کوشند فرهنگ غلط برد و باخت نامشروع و بخت آزمایی و حریص شدن نسبت به کسب بی زحمت و دفعی ثروت های افسانه ای را رایج کنند و مردم را از کار و محاسبه ها و معادله های معیشتی مبتنی بر عمل و اقدام جدی بازدارند. اکنون در شبکه های اجتماعی بیگانه، بسیارند گروه هایی که این گونه عمل می کنند و با تحریک حس ولع و طمع مردم، می کوشند آنها را گرفتار بازی ها و طرح هایی کنند که «میسر» به شمار می آیند. این پدیده ی نامبارک و تلخ، مفسده بنیان و مفسده زا است و جامعه را گرفتار بحران و چالش در عرصه های مختلف می کند؛ چنان که قرآن کریم، به صراحت از آنها سخن گفته است. ازاین رو، مفاسد ناشی از «میسر»، از مفاسد ضداخلاقی و منافی عفت و انسانیت که در شبکه های اجتماعی غربی شایع هستند، کم اهمیت تر نیستند. بدین جهت، باید با آن مقابله کرد و اجازه نداد چنین انحراف و معصیتی، در جامعه رواج یابد و حتی لغزش و خطا، به آنجا رسد که در رسانه های رسمی، رایج شود.

رسانه های رسمی ازجمله صداوسیما، به طریق اولی باید از چنین برنامه ها و رویکردهایی، برحذر باشند و با هیچ توجیهی، در پی ترویج و تبلیغ آنها نباشند. جامعه باید به سویی حرکت کند که «کار» و «زحمت» و «عرق ریختن» را، فضیلت و مایه ی افتخار بشمارد و به «کار و مجاهدت دشوار و مشقت بار»، افتخار کند، نه این که «تنبلی» و «تن آسایی» را ترجیح دهد و بکوشد به هر بهانه ای، از کار بگریزد و مسیرهای «دفعی» و «نامشروع» را بیابد. برداشت و تفسیر صواب از نسبت «کار» با «معنای زندگی» این است که کار مؤمنانه و مجاهدانه، ازیک سو، جوهر آدمی را محقق می کند و ظرفیت ها و استعدادهای درونی را، نمایان و عیان می سازد، و ازسوی دیگر، خیرات و برکات فراوانی را نصیب مردم و جامعه می کند و به این ترتیب، جامعه را در مسیر کمال و تعالی و سعادت قرار می دهد.

به هرحال، دو زمینه دراین باره نقش جدی ایفا می کنند: یکی این که امر وسوسه انگیز و تحریک کننده در اینجا، امکان «وصول فوری و ناگهانی به ثروت انبوه» است، به طوری که برحسب اتفاق و تصادف، انسان به منافع مادی آنچنانی دست می یابد، درحالی که اگر قصد داشت از مسیرها و مجراهای عادی عبور کند، باید «زمان زیاد»ی را صرف می کرد. پس او در ذهن خود محاسبه می کند که هرچند بخت آزمایی، مخاطره دارد و امری احتمالی و تصادفی است، اما از آن سو، هم منافع مترتب بر آن زیاد است، و هم هرآنچه که به دست می آورد، در «کوتاه مدت» عایدش می شود. دیگر آن که اگرچه کار، «دشواری» و «مشقت» دارد و انسان باید در اثر کار، «زحمت ها» و «کوشش ها»یی را متحمل شود، اما در بخت آزمایی، بی آن که رنجی را بر خود هموار کند و دچار سختی و تنگنا شود، به خواسته های مادی دست می یابد. خصوصیت «سهل الوصول بودن»، امر مشوق دیگری است که جامعه را به سوی بخت آزمایی سوق می دهد و از کار و تحرک کاری، بازمی دارد.

[۵]. «دنیاطلبی»، «فردگرایی» و «شرانگاری کار»، در حکم ریشه اند

به نظر می رسد ریشه های این آسیب و انحراف فرهنگی، به چند مقوله بازمی گردد. نخست این که، «دنیاطلبی/ مادی گری اخلاقی/ فضیلت انگاری ثروت»، در شکل گیری گرایش اجتماعی به سوی بخت آزمایی، بسیار مؤثر است؛ چنان که وقتی «دنیا» در نظر مردم، اصالت یافت و «برخورداری هرچه بیشتر از موهبت ها و نعمت های مادی»، مزیت مطلق انگاشته شد، خواه ناخواه، «مسابقه ی رفاه طلبی و ثروت اندوزی بی قاعده» نیز، شایع خواهد شد و «پول» بر همه ی مناسبات جتماعی، حاکم خواهد گردید. دراین حال، فلسفه ی زندگی و معنای حیات به «سود محسوس» و «لذت مادی»، فروکاهیده می شود و هرکس، هرآنچه می کند، جز برای «نفع مادی» نیست. در چنین بستری، روشن است که حرص و ولع فراوانی برای «تصاحب ثروت از راه های بی زحمت و فوری»، همانند بخت آزمایی و قماربازی، با استقبال مو اجه می شود. در نهج البلاغه، جملاتی وجود دارد که گویای همین شرایط اجتماعی است؛ شرایطی که در آن، مردم گرفتار خوی دنیاطلبی و مادی اندیشی شده اند و همه در پی آن هستند که دیگران را کنار زده و خود به مراتب مادی بالاتری دست یابند، ازجمله آمده است: تعادیتم فی کسب الأموال؛ [شما مردم] در به دست آوردن مال، با هم در جنگید(نهج البلاغه؛ ترجمه ی سیدجعفر شهیدی؛ خطبه ی ۱۳۳)، و در جای دیگری می خوانیم: ازدحموا علی الحطام و تشاحوا علی الحرام؛ بر متاع ناچیز دنیا فراهم آمدند، و برای به دست آوردن حرام، یکدیگر را پس زدند(همان، خطبه ی ۱۴۴)، و همچنین این گونه تعبیر شده است که: یتنافسون فی دنیا دنیة و یتکالبون علی جیفة مریحة؛ بر سر دنیای دون، بر یکدیگر پیش دستی نمایند، و چون سگان، این مردار گندیده را از هم ربایند(همان؛ خطبه ی ۱۵۱). دوم این که، «فردگرایی/ خودمرکزبینی/ خویش پرستی» را نیز باید یکی از خاستگاه های این امر قلمداد کرد؛ به این معنی که انسان ممکن است آنچنان در «خواسته ها و مقاصد مادی خویش» غرق شود که جز «خود» را نبیند و نطلبد و حتی «خیر جامعه» و «مصالح عمومی» را نیز فدای «تمنیات خویش» کند. دراین صورت است که دیگر به حسن و قبح «روش ها» و «سازوکارها»ی وصول به هدف هایش، نظر نمی افکند و می خواهد از هر «وسیله» ای، برای دستیابی به «هدف ها»یش استفاده کند. پس در اینجا، «وجدان اخلاقی» و «انصاف انسانی» و «ارزش های معنوی»، از قلمرو وسیله و هدف خارج می شوند و تنها، خواسته های خودمدارانه و خویش مرکزبینانه ی انسان، بر همه چیز مسلط می گردد. این در حالی است که توصیه های اسلام، ناظر به پا فراتر نهادن از خویش و ملاحظه ی مصالح اجتماع است، چنان که در روایتی آمده است: الخلق عیال الله فأحب الخلق إلی الله من نفع عیال الله؛ مخلوق، عیال خدا هستند و محبوب ترین آنها نزد خدا، کسی است که به عیال خدا، سود دهد(اصول کافی، ج ۳، ص ۲۳۹، روایت ۶). سوم این که در ذهن بسیاری، کار نوعی شر ضروری است؛ یعنی حالت مطلوب آن است که انسان، در راحتی و رفاه به سرببرد و بی آن که دشواری کار را تحمل کند، به خواسته هایش دست یابد و مادیات، غوطه ور باشد، اما چون در عمل، گریزی از کار نیست و باید کار کرد تا نیازها و خواسته های مادی خود را فراهم نمود، باید دشواری ها و سختی های آن را پذیرفت. براین اساس، اگر راهی در میان باشد که انسان بتواند بدون کار، به مثابه امر تلخ و ناگوار، خواسته های مادی خود را برآورده سازد، باید آن را برگزیند. در روایات، عدم توازن میان خواسته ها و اعمال، این گونه مذمت شده است: یقصر إذا عمل و یبالغ إذا سأل؛ چون کار کند، در کار، کوتاه است و چون بخواهد، بسیارخواه است(نهج البلاغه؛ ترجمه ی سیدجعفر شهیدی، نامه ی ۳۳).

به این ترتیب، روشن است که باید در «فرهنگ عمومی»، دگرگونی های بنیادی پدید آورد تا اوضاع و مناسبات اقتصادی دگرگون شود و حیات اقتصادی جامعه، از رکود و خمودی رها گردد، و این چنین دگرگونی هایی، باید معطوف به «ارزش های فرهنگی اسلام» باشند و جامعه باید براساس این ارزش ها، در خود و بینش و کنش خود، تجدیدنظر کند. پس در اینجا، اصالت از آن «فرهنگ اسلامی» است و چالش ها و دشواری های اجتماعی را، حتی در زمینه ی اقتصادی، باید در این چارچوب برطرف کرد: من أصلح سریرته أصلح الله علانیته و من عمل لدینه کفاه الله أمر دنیاه و من أحسن فیما بینه و بین الله أحسن الله ما بینه و بین الناس؛ آن که نهان خود را اصلاح نماید، خدا، آشکار او را نیکو فرماید، و آن که به کار دینش پردازد، خدا، کار دنیای او را درست سازد، و آن که میان خود و خدا را به صلاح آرد، خدا میان او و مردمان را نیکو دارد(نهج البلاغه؛ ترجمه ی سیدجعفر شهیدی، حکمت ۴۲۳).

انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «رونق تولید؛ «سخت کوشی» یا «بخت آزمایی»؟!» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.