تفسیر قرآن در منظرگاه مدیریتی <a href="/fa/dashboard/ ir/ویکی شیعه" class="text info">ویکی شیعه</a>


فهرست





تفسیر قرآن





ابزارها



* * * * * * * * * * * * *



ظاهر



متن




  • کوچک



استاندارد



بزرگ



عرض




  • استاندارد



پهن



رنگ (آزمایشی)





روشن



تیره



علم تفسیر تفسیرهای مهم



شیعی | تفسیر ابو الجارودتفسیر قمیکتاب التفسیر (عیاشی)تفسیر التبیانتفسیر مجمع البیانتفسیر الصافیتفسیر المیزان
سنی | تفسیر جامع البيان (طبری)المحرر الوجیز (ابن عطیه)تفسیر الجامع لأحكام القرآن (قرطبی)تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)تفسیر جلالین (سیوطی)
گرایش های تفسیری
تفسیر تطبیقیتفسیر علمیتفسیر عصریتفسیر تاریخیتفسیر فلسفیتفسیر کلامیتفسیر عرفانیتفسیر ادبیتفسیر فقهی
روش های تفسیری
تفسیر قرآن به قرآنتفسیر رواییتفسیر عقلیتفسیر اجتهادی
شیوه های نگارش تفسیر
تفسیر ترتیبیتفسیر موضوعی
اصطلاحات علم تفسیر
اسباب نزولناسخ و منسوخمحکم و متشابهاعجاز قرآنجری و انطباقمکی و مدنی



تفسیر از علوم اسلامی مرتبط با قرآن کریم است که تعریف های متعددی از آن ارائه شده، مانند «بيان معانى آيات قرآنى و كشف مقاصد و مداليل آن». واژه تفسیر همچنین برای اشاره به کتاب های حاوی تفسیر قرآن به کار می رود.



تفسیر قرآن از همان عصر نزول قرآن آغاز شده است. امام علی(ع) را می توان پس از پیامبر اکرم(ص) نخستین مُفسّر قرآن دانست که بسیاری از صحابه روایات تفسیری خود را از او نقل کرده اند. همچنین گروهی از صحابه همچون ابن عباس و ابی بن کعب، قرآن را تفسیر می کردند. پس از آنان، تابعین و تابع تابعین از ضرورت پرداختن به تفسیر غافل نشدند و آثاری تفسیری از خود به جای گذاشتند. در دوره های بعد، تفسیرها شکل فنی تری به خود گرفتند و تنوع تفاسیر، سبب پدیدآمدن روش های مختلف در تفسیر شد.



از مهم ترین دسته بندی های که می توان در تفسیر نام برد، تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر روایی و تفسیر عقلی است. همچنین از مهم ترین روش ها می توان از این روش ها نام برد: روش موضوعی، ترتیبی، تاریخی و ...



از مهم ترین تفاسیر شیعه می توان این تفاسیر را برشمرد: تفسیر قمی، تبیان، مجمع البیان، روض الجنان، تفسیر صافی، تفسیر المیزان.



مفهوم شناسی



تفسیر در لغت به معنای ایضاح و تبیین است. درباره ریشه این کلمه دو رأی وجود دارد:



1. این واژه از مادّه فسر گرفته شده است. لغت شناسان برای این مادّه معانی متعددی ذکر کرده اند، از جمله بیان و توضیح دادن،[۱] آشکار ساختن امر پوشیده[۲] و کشف و اظهار معنای معقول[۳] که همه این معانی در مفهوم « تبیین و آشکار ساختن و اظهار کردن » مشترک اند. برخی « فسر » و « تفسیر » را مترادف یکدیگر دانسته اند[۴] اما به نظر می رسد که ــ به دلیل خصوصیت معنایی باب تفعیل که اغلب در معنای مبالغه و تکثیر است[۵] و با توجه به معانی ذکر شده برای « تفسیر » در کتب لغت[۶] ــ واژه تفسیر مبالغه معنای فَسر [۷] و به معنای آشکار نمودن مطالب معنوی و معقول همراه با سعی و اجتهاد باشد.[۸]
2. این واژه مشتق از « سفر » و مقلوب آن است.[۹] این قول علاوه بر آنکه مبتنی بر قاعده اشتقاق کبیر [یادداشت ۱]می باشد که در زبان عرب رایج است،[۱۰] ناشی از آن است که برخی از لغت شناسان معنای اصلی مادّه سفر را کشف و آشکار شدن دانسته اند، [۱۱] با این توضیح که دو مادّه، علاوه بر لفظ، در معنا نیز مشابه اند. اما بررسی موارد استعمال این دو مادّه نشان می د هد که اولی بیشتر در مورد اظهار معنای معقول و آشکار کردن مطالب معنوی و دومی برای آشکار نمودن اشیای خارجی و محسوس استفاده می شود.[۱۲] چنان که راغب اصفهانی کاربرد اولی را برای بیان معنای معقول [۱۳] و کاربرد دومی را مختص به اعیان مادّی و خارجی[۱۴] دانسته است و امین خولی [۱۵] نیز همین نظر را تأیید کرده، ضمن این که در اشتقاق واژه تفسیر از هر یک از این دو مادّه تفاوتی قائل نیست زیرا هر دو در معنای « کشف و اظهار » مشترک اند.[۱۶] اکثر لغویان معتقد به دیدگاه نخست اند و در کتب خود به دیدگاه دوم اشاره ای نکرده اند.[۱۷]



همچنین گفته شده که اصل واژه تفسیر، سریانی است که در متون قدیمی این زبان به معنای شرح و توضیح کتاب مقدّس فراوان به کار رفته است.[۱۸]



کاربرد در قرآن



کلمۀ تفسیر یک بار در قرآن آمده و آن هم به معنای بیان و شرح است: وَلَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِيرً ا (ترجمه:و براى تو مَثَلى نياوردند، مگر آنكه [ما] حق را با نيكوترين بيان براى تو آورديم.)[فرقان–۳۳] زیرا در پاسخ مشرکان مکه که همواره پیامبر(ص) را مورد شماتت قرار می دادند و در نبوت و رسالت حضرت تشکیک می کردند، قرآن پاسخ می دهد: و کافران برای تو هیچ مثلی نیاوردند مگر آن که جوابی حق و خوش بیان تر برایت بیاوریم.



علامه طباطبائی دانش تفسیر را این چنین تعریف کرده است: «تفسير به معناى بيان معانى آيات قرآنى و پرده برداشتن از اهداف و مقاصد آنهاست.».[۱۹]



مهم ترین نکته در باب تفسیر عبارت از نقش این علم در پرده برداری از مدلول لفظ و بیان معانی است. در نتیجه، بیان معانی ظاهری لفظ که از ظاهر کلام به ذهن می رسد، تفسیر خوانده نمی شود و به تعبیر شهید صدر (م ۱۴۰۲ق): « پرده برداری و بیان در معنای تفسیر در جایی مطرح است که گزارش گرِ نوعی پنهان بودگی و پیچیدگی باشد تا از راه تفسیر کشف و زایل گردد. ولی در جایی که سخن با معانی ظاهری و زودرس روشن می شود و لفظ معنای آن را آگاهی می دهد، تفسیر نامیده نمی شود، زیرا از چیزی پنهان پرده برداری نکرده است».[۲۰] این تعریف برای محدودۀ تفسیر و میدان فعالیت این علم در فهم پیام قرآن بسیار مهم است، زیرا مشخص می کند کجا جای تفسیر و کجا جای برداشت از معنای ظاهری و ترجمان کلام است. سیوطی نیز در الاتقان این تعریف را ارائه کرده است: « تفسیر علمی است که از احوال قرآن از نظر دلالت بر مرادش متناسب با درک و فهم بشر بحث می کند».[۲۱]



آغاز تفسیر قرآن



تفسير قرآن از قديمى ترين اشتغالات علمى است كه دانشمندان اسلامى را به خود جلب و مشغول كرده است. و تاريخ اين نوع بحث كه نامش تفسير است، از عصر نزول قرآن شروع شده، و اين معنا از آيۀ كَمَا أَرْ سَلْنَا فِيكُمْ رَ سُولًا مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ (ترجمه:همان طور كه در ميان شما، فرستاده اى از خودتان روانه كرديم، [كه ] آيات ما را بر شما مى خواند، و شما را پاك مى گرداند، و به شما كتاب و حكمت مى آموزد)[بقره–۱۵۱] به خوبى استفاده مي شود، چون مى فرمايد: همان رسولي كه كتاب قرآن به او نازل شد، آن كتاب را به شما تعليم مى دهد.



نگاهی به طبقات مفسران





صفحه ای از تفسیر ابن عباس - نسخۀ خطی ایاصوفیا



طبقه اول از مفسرين اسلام، جمعى از صحابه بودند مانند ابن عباس، و عبدالله بن عمر، و ابىّ ، و غير ايشان.[۲۲]



آن روز بحث از قرآن از چارچوب جهات ادبى آيات، و شان نزول آنها، و مختصرى استدلال به آيات براى توضيح آياتى ديگر، و اندكى تفسير به روایات وارده از رسول خدا(ص) در باب قصص و معارف مبدا و معاد، و امثال آن تجاوز نمی كرد.



در مفسرين طبقه دوم، يعنى تابعین چون مجاهد و قتاده و ابن ابى ليلى و شَعبى و سدى و ديگران نيز كه در دو قرن اول هجرت بودند، جريان به همين منوال بود. ايشان هم چيزى به آن چه مفسرين طبقه اول، و صحابه ، در طريقه تفسير سلوك كرده بودند، نيفزودند. تنها چيزى كه به آن اضافه كردند، اين بود كه بيشتر از گذشتگان در تفسير خود، روايت آوردند.[۲۳]



بعد از رسول خدا(ص) در عصر خلفا، فتوحات اسلامى شروع مى شود، و مسلمانان در بلاد فتح شده با فرقه هائى مختلف، و امت هایى گوناگون، و با علماى اديان و مذاهب مختلف آشنا می شوند و اين معاشرت و آميزش سبب مى شود بحث هاى كلامى در مسلمانان شايع شود.



از سوى ديگر در اواخر سلطنت امویان و اوائل عباسیان، يعنى در اواخر قرن اول هجرت، فلسفه يونان به زبان عربى ترجمه شده، در بين علماى اسلام انتشار يافت. و همه جا مباحث عقلى ورد زبان ها و نقل مجالس علماء شد و از سوى سوم مقارن با انتشار بحث هاى فلسفى، مطالب عرفانى و صوفى گرى نيز در اسلام راه يافته، جمعى از مردم به آن تمايل نمودند. و از سوى چهارم، جمعى از مردم سطحى به همان تعبد صرف كه در صدر اسلام نسبت بدستورات رسول خدا(ص) داشتند، باقى ماندند و بدون اينكه كارى به عقل و فكر خود داشته باشند، در فهم آيات قرآن به احاديث اكتفاء نموده و در فهم معناى حديث هم هيچگونه مداخله اى ننموده، به ظاهر آنها تعبد مى كردند. و اگر هم احيانا بحثى از قرآن مى كردند، تنها از جهات ادبى آن بود و بس. اين چهار عامل باعث شد كه روش اهل علم در تفسير قرآن كريم مختلف شود، علاوه بر اين چهار عامل، عامل مهم ديگرى كه در اين اختلاف اثر به سزائى داشت، اختلاف مذاهب بود كه آنچنان در ميان مسلمانان تفرقه افكنده بود، كه ميان مذاهب اسلامى هيچ جامعه اى، كلمه واحدى نمانده بود، جز دو كلمه (لا اله الا الله و محمد رسول الله)، و گر نه در تمامى مسائل اسلامى اختلاف پديد آمده بود.[۲۴]



در مسیحیت



هرمنوتیک که در فرهنگ مسیحیت علم تفسیر متون مقدس و به طور خاص تورات و انجیل است، جایگاهی نزدیک به علم تفسیر در اسلام دارد. البته، بر خلاف تفسیر قرآن که هدف از آن کشف و پرده برداری از معنای کلام است، در مسیحیت جنبۀ ارشادی و نو به نو شدن مفاهیم کتاب مقدس، متناسب با نیازهای روز معنا شده، گر چه به معنای شرح و تعقیب و توضیح کلمات پیچیده به معنای ساده هم آمده است.[۲۵]



ضرورت تفسیر



بایستگی تفسیر به ضرورت شناخت قرآن بازمی گردد. قرآن را باید شناخت و در زوایای آن کند و کاو کرد تا به ژرفا و درونمایه اش راه یافت و از رهنمودهایش پند گرفت. قرآن کریم در اهمیت تدبر و اندیشیدن در آیاتش سخن گفته است و مسلمانان را به مطالعه و تفکر در کلامش تشویق کرده است. در جایی می فرماید: كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَ كٌ لِّيَدَّبَّرُ وا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ (ترجمه:[اين ] كتابى مبارك است كه آن را به سوى تو نازل كرده ايم تا در [باره ] آيات آن بينديشند، و خردمندان پند گيرند.)[ص۲۹] از سوی دیگر، درست است که قرآن به زبان مردم نازل شده و کتابی مبین و آشکار است، اما به پیامبر(ص) دستور داده تا قرآن را شرح و توضیح دهد وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُ ونَ (ترجمه:و اين قرآن را به سوى تو فرود آورديم، تا براى مردم آنچه را به سوى ايشان نازل شده است توضيح دهى، و اميد كه آنان بينديشند.)[نحل–۴۴] زیرا فهمیدن ظاهر معانی غیر از تفسیر است. هر کس عربی را به خوبی بداند، ظاهر معانی را در می یابد، اما به ژرفای آن جز با تلاش و کوشش و در اختیار داشتن ابزار و دانش های لازم نمی رسد.



گذشته از این، اگر کسی با دقت به مطالب قرآن توجه نماید درمی یابد که قرآن ویژگی هایی مخصوص به خود دارد که ضرورت تفسیر را در هر عصر و زمانی ایجاب می کند. برخی از این ویژگی های بدین قرار است:




  • معانی گوناگون: قرآن کریم معانی گوناگون دارد، ژرفناک و فراخناک است. امیرالمومنین(ع) می فرماید: و إنّ القرآن ظاهره انیق و باطنه عمیق لا تفنی عجائبه و لا تنقضی غرائبه (ترجمه: ظاهر قرآن زیباست و باطنش ژرف و ناپیداست. عجایب آن سپری نگردد و غرایب آن به پایان نرسد.[۲۶])


  • بیان فشرده مسائل: در قرآن، مسائل بسیار فشرده و با اشاره بیان شده است. در بیان عقاید و احکام به گونه ای موجز مطالب را می آورد و از ذکر خصوصیات و جزئیات پرهیز می کند که حتماً نیاز به تفسیر دارد. نمونۀ روشن آن در احکام نماز، روزه، حج و ده ها عمل عبادی و غیرعبادی است.


  • نزول تدریجی قرآن: قرآن در مدت ۲۳ سال نازل شده و شیوۀ آن به گونه ای است که مطالب در سوره های مختلف قرار می گیرد. از این روی در هر سوره نکته ای را بیان کرده که با کنار هم گذاشتن آن و پرده برداری از معانی می توان به درک کامل آن رسید.

  • منشأ غیبی وحی: وحی گنجینۀ علم الاهی و نازل شده از عالم غیب و متعلق به جهانی است بی نهایت وسیع تر از عالم حس و مادیت. نکات غیبی و نامأنوس با طبیعت مادی بشری درقالب سخنان متعارف ریخته شده است. در قرآن حقایقی چون ملائکه، جهان آخرت، عالم غیب، صفات الاهی، حرکات تکوینی و معجزات مطرح شده است. مأنوس شدن با این معانی نیاز به مقدمات و توضیح و تفسیر دارد.




امام خمینی:
قرآن ‏یک کتابی نیست که بتوانیم- ما یا کس دیگری- یک تفسیر جامعی آن طور که [سزاوار است بر آن ] بنویسد. علوم قرآن، یک علوم دیگری است ماورای آنچه ما می فهمیم. ما یک صورتی، یک پرده ای از پرده های کتاب خدا را می فهمیم، و باقی اش محتاج به تفسیر اهل عصمت است، که مُعلَّم( دانش آموخته) به تعلیمات رسول الله بوده اند.‏




بخش دوم: تفسیر سوره حمد از کتاب آداب الصلاة



اقسام تفسیر



مفسران از نظر روش و اسلوب و سلیقۀ بحث در استنباط معانی آیات قرآن و شکل ارائه اختلافات بسیاری دارند. هر یک از آنان قرآن را از زاویه ای و دیدگاهی و معلوماتی از پیش مورد مطالعه قرار داده، به گونه ای که تفاسیر هر یک با هم مختلف و برداشت ها از یکدیگر متفاوت و جهات آنها متمایز گشته اند. گروهی از مفسران تنها از نقطه نظر آثار و منقولات رسیده از معصومان(ع) و یا صحابی و تابعین پیامبر(ص) به فهم و درک آیات قرآن روی آورده اند و برای اجتهاد و درک مفسر جایگاهی قائل نیستند. لذا تمام اهتمامشان به نقل مأثورات و تکیه بر آن چیزی است که روایت شده است و بس. برخی دیگر، بر خلاف دستۀ پیش، آیات قرآن را تنها از زاویۀ عقل و کاوش های خردورزانه تفسیر می کنند و معیارهای عقلی و احیاناً دریافت های حسی را ملاک برداشت از پیام قرآن قرار داده اند.



از نظر گرایش و اسلوب و سلیقۀ بحث نیز در میان مفسران این چندگونگی وجود دارد: گروهی، آیات قرآن را تنها از نقطه نظر ادبیات و بلاغت و فصاحت قرآن مورد بررسی قرار داده و کتاب های تفسیری خود را مالامال از بحث های ادبی و بلاغی کرده، از این منظر به کلمات و آیات قرآن چشم دوخته اند. گروهی دیگر به مباحث فلسفی و کلامی توجه بیشتر کرده یا در شرایط تاریخی خاص مبارزات اعتقادی در میان مسلمانان، نقش اصلی را به توضیح این دسته از آیات مورد مناقشه داده اند و لذا صبغۀ تفسیر آنها مذهبی و کلامی شده است. گروهی دیگر به مسائل عرفانی و اشارات معنوی و تأکید بر مسائل اخلاقی و اشارات سیر و سلوکی روی آورده، جلوۀ تفسیر آنها در گرایش به این دسته از مباحث بوده است. و سرانجام، دسته ای دیگر به آیات هستی شناسی قرآن عنایت بیشتر نشان داده، آیاتی را که دربارۀ آفرینش آسمان ها و زمین، انسان و پدیده های طبیعی نازل شده، تفسیر کرده و با به کار گیری معلومات خود به تفسیر علمی قرآن روی آورده اند.



باید این روش ها را مورد شناسایی و بررسی قرار داد و عوامل گرایش به جهت گیری ها و گرایش های تفسیری را دریافت. بدون تردید، یکی از فواید شناخت تفسیر، آشنایی با روش هایی است که در زمینۀ شکل تفسیر و استنباط دیدگاه قرآن و رسیدن به فهم این کتاب آسمانی انجام گرفته، خواننده را با این آگاهی به روش های گوناگون رهنمون و به بهترین هدایت می کند.



آشنایی و بررسی روش ها، زمینۀ مقایسه میان تفاسیر و در نتیجه راه های رسیدن به پیام اصلی قرآن را مشخص می کند و به ما نشان می دهد که در میان راه های گوناگون، نزدیک ترین و بی خطرترین و جامع نگرترین راه کدام است.



از سوی دیگر، تجربۀ بشری و سیر تطور تفسیر این حقیقت را به ما نشان می دهد که بهترین راه ها را یک فرد نرفته است و همۀ حقیقت در پیش یک فرد نهفته نیست و ما در پایان راه برای گزینش بهترین روش نیستیم. باید همواره تلاش کنیم و معیارها و اصول را بشناسیم و با آگاهی به شناخت روش ها، بهترین تفاسیر را شناسایی کنیم. در پرتو این کوشش و کنکاش، پیام وحی متناسب با نیازها و پرسش ها دریافت می شود. اما نباید این نکته را از یاد ببریم که در میان این همه تنوع و این همه روش، برخی جنبۀ مبنایی دارند و از اصول و پایه های تفسیر به حساب می آیند و برخی اختلاف ها ریشه در معلومات و گرایش های اجتماعی مفسران دارد. از این جهت، آن چه مربوط به کیفیت طریق استخراج و پیام و کشف معانی قرآن می گردد و در سرنوشت فهم و درک تأثیر می گذارد، جزء مبانی تفسیری محسوب می شود، اما از روش ها و صبغه های تفسیری هم نمی توان غافل شد.



بر اساس منبع معتبر و مورد استفاده در نزد مفسر، اقسام تفسیر قرآن را می توان چنین معرفی کرد: تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر مأثور، تفسیر اجتهادی، تفسیر فلسفی، تفسیر عرفانی.



همچنین، بر اساس روش کار مفسر، می توان این دسته بندی را برای تفاسیر ذکر کرد: تفسیر موضوعی، تفسیر تطبیقی، تفسیر عصری، تفسیر تاریخی، تفسی فقهی، تفسیر کلامی، تفسیر اجتماعی، تفسیر علمی.



تفسیر قرآن به قرآن



مقالهٔ اصلی: تفسیر قرآن به قرآن



آنجا که مفسر از خود قرآن برای فهم آیه ای کمک بگیرد، تفسیر قرآن به قرآن نامیده می شود. خداوند در سورۀ قیامت به این امر اشاره می کند: فَإِذَا قَرَ أْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْ آنَهُ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ (ترجمه:پس هر گاه آن را خوانديم، از خواندن آن پيروى كن! سپس بيان (و توضيح) آن (نيز) بر عهده ماست!)[قیامت–۱۸ و ۱۹] همچنین دربارۀ قرآن می گوید: تبیان و بیان گر هر چیزی است: وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ (ترجمه:و اين كتاب را كه روشنگر هر چيزى است ... بر تو نازل كرديم.)[نحل–۸۹] چگونه ممکن است قرآن برای هر چیزی تبیان باشد، اما در آنجا که مردم از فهم خود قرآن سؤال می کنند در تمام قرآن پاسخ آن وجود نداشته باشد.[۲۷] به همین دلیل از دیر باز اصل « القرآن یفسّر بعضه بعضا »[۲۸] به صورت عام و قانونی برای تفسیر پذیرفته شده و در کلمات ائمۀ اطهار با تعبیرهایی چون « القرآن ینطق بعضه بعضاً و یشهد بعضه علی بعض »[۲۹] آمده و در جمله ای دیگر مسألۀ تصدیق برخی از قرآن نسبت به برخی دیگر مطرح شده است « و انّ الکتاب یصدق بعضه بعضاً».[۳۰] از این روی، می توان گفت نخستین منبع تفسیر قرآن، خود قرآن و بهترین روش، بلکه منحصرترین روش[۳۱] تفسیر قرآن به قرآن است که بارها پیامبر برای تبیین آیه ای از آیۀ دیگر کمک گرفته و ائمۀ اهل بیت و صحابه و تابعین این روش را به کار می گرفته اند.[۳۲]



تفسیر مأثور (نقلی)



مقالهٔ اصلی: تفسیر روایی



منبع دوم برای بهره گیری مفسر، استفاده از سنت، یعنی اخبار نبوی و اهل بیت(ع) اوست. البته، در علوم قرآن این اصطلاح اعم از مراجعه به معصوم است و آثار منقول از صحابه، تابعین، و تابع تابعین را نیز شامل می شود. نمونۀ این دسته از تفاسیر در میان تفاسیر شیعی تفسیر علی بن ابراهیم، تفسیر عیاشی، نورالثقلین، و البرهان است. در میان تفاسیر اهل سنت نیز می توان از تفسیر طبری و الدر المنثور نام برد.



دربارۀ تفسیر مأثور توجه به نکات ذیل دارای اهمیت است:




  • روایات تفسیری آن چنان آلوده به روایات جعلی و دروغین و آثار تزویری و اسرائیلیات است که بازشناسی سره از ناسرۀ آن کاری است بس دشوار.

  • روایات تفسیری شامل همۀ آیات قرآن نمی شود و برای بسیاری از آیات، روایتی از پیامبر (ص) و اهل بیت(ع) نداریم و از این روی این ادعا که جز روش مأثور نباید راهی برگزینیم و در تفسیر تنها باید به مأثورات بسنده کنیم، به دور از واقع بینی است.



روش اجتهادی



یکی دیگر از منابع فهم قرآن و پرده برداری از معانی آیات، عقل و تلاش و اجتهاد مفسر است. عقل و کاوش های خردورزانه در تعالیم اسلامی جایگاه بس بلندی دارد و عموم قرآن پژوهان به این مهم اشاره کرده و جایگاه آن را در تفسیر بازگو کرده اند.[۳۳] امام علی(ع) دربارۀ اهمیت عقل در فهم آموزه های دین می فرماید: الدین لایصلحه الا العقل (ترجمه: چیزی جز عقل دین را اصلاح نمی کند) [۳۴]



علامه طباطبائی (م۱۴۰۲ق) در استدلال به این منبع تفسیری و اهمیت آن می نویسد: اگر کتاب الاهی را تفحص کامل کرده، در آیاتش دقت شود، شاید بیش از ۳۰۰ آیه وجود دارد که مردم را به تفکر، تذکر و تعقل دعوت کرده یا به پیامبر(ص) استدلال را برای اثبات حقی و یا از بین بردن باطلی آموخته است. خداوند در قرآن حتی در یک آیه بندگان خود را امر نفرموده که نفهمیده به خدا و یا هر چیزی که از جانب اوست ایمان آورند و یا راهی را کورکورانه بپیمایند، حتی برای قوانین و احکامی که برای بندگان خود وضع کرده و عقل بشری به تفصیل ملاک های آن را درک نمی کند علت آورده است.[۳۵]



دربارۀ این روش تفسیری چون و چراهای بسیار است. گروهی به موافقت و گروهی به مخالفت برخاسته اند. عنصر اجتهاد و بهره گیری از عقل در تاریخ تفسیر همواره دو سویه داشته است. سویه ای از آن محکوم و مطرود شناخته شده است و از آن تعبیر به تفسیر به رأی شده است و سویه ای از آن محترم شمرده شده، بدان ارج نهاده شده است و از آن تعبیر به تفسیر اجتهادی و ژرف نگری در معانی بلند قرآن شده است. به همین دلیل از قرن چهارم به بعد این روش گسترش یافت و مفسران بسیاری به این شیوه روی آوردند، تا جایی که عملاً روش مأثور متروک و مهجور گردید و اگر در دوره ای از تاریخ تفسیر گرایش به اخباری گری و سلفی گری رشد نمی کرد، این شیوه کاملاً حاکم می ماند.



بدون شک، یکی از عوامل این امر، روش اهل بیت پیامبر علیهم السلام در تفسیر قرآن است. اهل بیت پیامبر با تفسیر خود عملاً نشان دادند که چگونه می توان در آیات الاهی تدبر کرد. ژرف نگری در کلمات بی همتای الاهی نمود و قواعد فهم صحیح را در تفسیر به کار برد و خود را در قالب الفاظ محبوس نکرد. آنان با استناد به واژگان، قواعد ادبی، استناد به سیاق جمله، استظهار از آیات دیگر و چیدن چند آیۀ هم مضمون در کنار هم و بالاخره بهره گیری از نکات عقلی، پایه های صحیح تفسیر اجتهادی را نشان دادند.[۳۶]



با نگاهی به روایات مأثور از اهل بیت(ع) این شیوه ها مشاهده می گردد و عملاً راه و روش تفسیر اجتهادی به دست می آید. به همین دلیل شخصیت عظیمی چون شیخ طوسی (م ۴۶۰ق) در مقدمۀ تفسیر تبیان می نویسد: گر چه ظاهر اخبار اصحاب ما دلالت دارد که تفسیر قرآن جز با خبر صحیح پیامبر(ص) جایز نیست و تفسیر به رأی ناصواب است، ولی آن چه ما می گوییم (تفسیر اجتهادی) نمی تواند در کلام خدا و پیامبرش دوگانگی باشد، از طرفی بگوید قرآن به زبان عربی و آشکار نازل شده و در مقابل بگوید نمی توان از ظاهر قرآن چیزی فهمید.[۳۷]



البته عوامل دیگری در حرکت تفسیر و گرایش به اجتهاد و عقل در تفسیر مؤثر بوده است. یکی از آنها، دگرگونی بزرگ در جهان اسلام با بنا شدن تمدنی عظیم و گسترش سرزمین های اسلامی بود. این دگرگونی ها، علوم و معارف اسلامی را دستخوش تحول کرد. حدیث، فقه، اصول، تفسیر، تاریخ و ادبیات، همه و همه تحث تأثیر تحولات فرهنگی و سیاسی قرار می گیرند. مسلماً یکی از عوامل این دگرگونی ها ارتباط جهان اسلام با جوامع و تمدن های دیگر بوده است. امواج گوناگون عقل بشری و میراث فرهنگ ها و تمدن های یونانی و ایرانی و هندی با معارف اسلامی در سراسر سرزمین های اسلامی تلاقی می کنند و طوفان های جدال و برخورد آرا را فراهم می سازند. مهم ترین این برخوردها با یهود و نصارا از اهل کتاب و فلسفۀ ثنویت است. عموماً خاصیت برخورد و تضارب آرا و طرح عقاید گوناگون، تحول آفرینی و آفاق گستری است که این خاصیت به دانش تفسیر سرایت می کند و تحول چشمگیری به وجود می آورد و روش تفسیر اجتهادی را به عنوان روشی عام و فراگیر میان دانشمندان مقبول می سازد.



تفسیر ترتیبی



مقالهٔ اصلی: تفسیر ترتیبی



شيوه رايج در تفسير قرآن از عهد تدوين تفسير تاكنون تفسير قرآن به ترتيب مصحف و تدوين قرآن، يعنى از سوره فاتحه تا سوره ناس، آیه به آيه و سوره به سوره، بوده است. به اين شيوه از تفسير تفسير ترتيبى گويند. نزديك به همه تفاسير پيشين، به جز پاره اى احكام القرآن هاى شيعى، به همين شيوه به تفسير پرداخته اند.



از تفسير ترتيبى با عناوين ديگرى نيز ياد شده است؛ شهيد صدر از آن با عنوان «تفسير تجزيئى» ياد كرده است. در مقابل آن نيز بر تفسير موضوعى عنوان «تفسير توحيدى» اطلاق كرده است. مراد از تفسير تجزيئى آن است كه مفسر آيات قرآن را با همان ترتيب پيوسته اى كه در مصحف شريف آمده اند تفسير كند. در تفسير تجزيئى مفسر با تجزيه آيه به چند جمله به تفسير كلمه به كلمه و جمله به جمله آن مى پردازد اما در مقابل، در تفسير توحيدى (موضوعى) مفسر همه آيات مربوط به موضوعى اعتقادى، اجتماعى، معرفتى يا ... را گردآورى كرده، آن ها را به عنوان يك واحد و يك كل در نظر گرفته، حقايق و اشارات موجود در آن ها درباره موضوع خاص را استخراج مى كند.



تفسیر موضوعی



مقالهٔ اصلی: تفسیر موضوعی



بدون تردید، کلمۀ تفسیر موضوعی اصطلاحی است نو که اگر چه اصل آن از قبل معمول بوده است اما با این نام شناخته نمی شد. در مقام تعریف، تفسیر موضوعی روشی است برای تبیین یک موضوع با ملاحظۀ آیات هم موضوع و هم مضمون و نه هماهنگ با ترتیب و نظم موجود در قرآن. در این روش، مفسر آیات مختلف دربارۀ یک موضوع را در کنار یکدیگر قرار می دهد و با جمع بندی و تحلیل آنها، دیدگاه قرآن را در آن باره تبیین می کند.[۳۸] در تفسیر ترتیبی، فهم مدلول آیات قرآن یکی پس از دیگری به ترتیب مصحف است و در تفسیر موضوعی در جستجوی فهم و نظر قرآن حول یک سؤال یا موضوع است.



تفسیر تطبیقی



مقالهٔ اصلی: تفسیر تطبیقی (مقارن)



تفسیر تَطْبیقی یا تفسیر مُقارَن، یکی از روش های تفسیر قرآن است که معنای آیه با استفاده از مقایسه برخی دیدگاه های تفسیری با یکدیگر روشن می شود.[۳۹] با به کارگیری این روش، نقاظ ضعف و قوت دیدگاه های مختلف تفسیری، آشکار می شود و انسان می تواند دیدگاه تفسیری برتر را انتخاب کند.[۴۰] برخی محققان، تفسیر تطبیقی را بر سه قسمِ ۱. تفسیر تطبیقی بین قرآن و عهدین، ۲. تفسیر تطبیقی بین مذاهب اسلامی، ۳. تفسیر تطبیقی بین قرآن و علوم دیگر، تقسیم کرده است.[۴۱]



تفسیر علمی



مقالهٔ اصلی: تفسیر علمی



در این روش تفسیری، مفسر می کوشد بین آیات قرآن و یافته های علم تجربی ارتباطی بیابد و به شرح آن بپردازد. از این روش، با دیدگاه مخالف و موافق، تعاریف مختلفی شده و در اغلب آنها به سخنان امام محمد غزالی (متوفی ۵۰۵) و نقد ابوالقاسم شاطِبی (متوفی ۵۹۰) استناد گردیده است. این دو اندیشمند پیشگام، به رغم اینکه تفسیر مستقلی بر قرآن ننگاشته اند، در بحث از علوم ضروری برای فهم قرآن، به این موضوع پرداخته اند که آیا می توان در تفسیر قرآن از علومی بهره گرفت که در زمان نزول قرآن برای مردم ناشناخته بوده است. غزالی موافق بهره گیری از این علوم است و به پیروی از آرای وی، زرکشی (متوفی ۷۹۴) و سیوطی (متوفی ۹۱۱) آرایی در تأیید تفسیر علمی ابراز داشته اند. همچنین از میان تفاسیر قدیمی، التفسیرالکبیر فخر رازی (متوفی ۶۰۶) را نمونه ای عملی از این روش دانسته اند. شاطبی نخستین مخالف این دیدگاه بوده است.



تفسیر عصری



مقالهٔ اصلی: تفسیر عصری



شیوه ای نو در ارائۀ مباحث جهان بینی و اعتقادی و احکام است که مفسر با توجه به آگاهی هایی که کسب کرده و نیازهایی که در عصر خود درک نموده است، پیام قرآن را شرح می دهد. در ارائۀ مطالب به مسألۀ شرایط روحی مخاطبان و پرسش هایی که آنان دارند توجه می کند و از این روی، مطالب خود را مناسب و سازگار با دانش های نوین ارائه می دهد و همواره برای عقاید و اخلاقیات در جستجوی لباس نو و استدلال مناسب است.



مفسر عصری ضمن پاسخ گویی به شبهات و اشکالات عصر، همواره نظریات پیشین را مورد بررسی قرار می دهد وعقایدی را که قابل دفاع نمی داند یا موهوم می داند کنار می زند.



گرایش به تفسیر عصری آن گاه آشکار شد که گروهی از پژوهشگران قرآنی و تفسیرپژوهان متوجه این امر شدند که در چند دهۀ اخیر تفسیر به شکلی چشمگیر نو شده و مباحث جدید اجتماعی و علمی به تفسیر قرآن راه یافته که در گذشته سابقه نداشته است.[۴۲]



تفسیر تاریخی



از تفسیر تاریخی دو حرکت متفاوت برداشت می شود. برخی از مفسران، فعالیت تفسیری خود را بر مسائل تاریخی و بیان حوادث و وقایع و تفسیر و تحلیل تاریخ ملت ها و عوامل تعالی و تکامل و سقوط و انحطاط متمرکز می کنند.[۴۳] در گذشته های دور این دسته از تفاسیر در شکل محدود عمدتاً بر محور نقل قصه های قرآن می چرخید و افرادی چون ثعالبی نیشابوری (۳۵۰ – ۴۲۹ق) در تفسیر الکشف و البیان[۴۴] و ابوالفتوح رازی (میان سالهای ۴۸۰ – ۵۳۵) در تفسیر روض الجنان و مانند آنها را به خود مشغول کرده بود. البته این دسته از تفاسیر به شدت آلوده به نقل اسرائیلیات هستند و از روایات جعلی استفاده کرده اند.[۴۵]



برداشتی دیگر از تفاسیر تاریخی، تفسیرهایی است که با گرایش تاریخی به تبیین و توضیح واژه ها، کلمات و پیام های قرآن می پردازند. در روند تفسیر پابه پای نزول وحی، حوادث مربوط به آیات را پیگیری می کنند و در نزول هر آیه و سوره به دنبال شناخت اسباب و شأن نزول و دیگر حوادث، معرفت احکام همچون آگاهی از موقعیت، فرهنگ، عقاید و آداب و رسوم مردمی هستند که قرآن در خطاب به آنان سخن گفته است. به همین دلیل، تفسیر این گروه عمدتاً به ترتیب نزول نگارش یافته است.



از جهات دیگری که در این دسته از تفاسیر مشاهده می شود، بررسی تاریخی واژه ها، نوع استعمال، بررسی ریشۀ کلمات و سیر تطور دلالت کلام و همچنین بررسی مثل ها، تشبیهات و استعارات قرآن است.[۴۶]



نمونۀ این تفاسیر، تفسیر الحدیث محمد عزّة دروزه (۱۳۰۵ – ۱۴۰۴ق)، بیان المعانی عبدالقادر ملاحویش آل غازی (زنده در ۱۳۸۴ق) و پا به پای وحی مهدی بازرگان (۱۲۸۶ – ۱۳۷۳ش) است که همگی به ترتیب نزول قرآن نگارش یافته، صبغه و تأکید آنان بر مسائل تاریخی در فهم قرآن است.



تفسیر فقهی



مقالهٔ اصلی: تفسیر فقهی



در اين گرايش تفسيرى، مفسر، آيات الاحكام يعنى آيات بيانگر احكام شرعى متعلق به اعمال مكلفان را تفسير و تبيين مى كند. تفسير فقهى در ميان ديگر گرايش هاى تفسير قرآن، اهميت و ضرورت ويژه اى دارد، زيرا قرآن كريم از ديدگاه همه مذاهب اسلامى مهم ترين منبع تشريع احكام و قوانين اسلامى است و اعتبار و حجيت سنت كه عمده احكام شرعى از آن استنباط و استخراج مى شود نيز به قرآن باز مى گردد.





برخى از تفاسير فقهى شيعه عبارت اند از:



1. فقه القرآن اثر قطب الدین راوندی (م. ۵۷۳ق
2. كنز العرفان فى فقه القرآن اثر فاضل مقداد سيورى (م. ۸۲۶ق
3. زبدة البيان اثر مقدس اردبیلی (م. ۹۹۳ق
4. مسالك الافهام الى آيات الاحكام اثر فاضل جواد الكاظمى (م. ۹۶۰ق).



تفسیر فلسفی



مقالهٔ اصلی: تفسیر فلسفی



گرایشی از تفسیر است که معلومات فلسفی و قواعد عقلانی بعضی مکتب های معروف فلاسفۀ اسلامی را در تفسیر قرآن راه می دهدو برای ادراک مقاصد اساسی قرآن از مظاهر وجود و خالق هستی سخن می گوید و اصول علم فلسفی را در زمینۀ مبدأ و معاد (آغازشناسی هستی و فرجام شناسی) و مسائل مختلف و حقایق جهان مورد بحث و تطبیق قرار می دهد.



نمونۀ تفسیر مکتب مشائی، تفسیر سوره توحید، فلق، ناس و برخی مباحث فلسفی دینی ابوعلی سینا (م ۴۲۸ق) است.[۴۷]



نمونۀ تفسیر اشراقی، در آثار شهاب الدین یحیی سهروردی مشهور به شیخ اشراق (۵۴۹ – ۵۸۷ق) به ویژه در کتاب تلویحات قابل جستجو است.



و سرانجام نمونۀ تفسیر مکتب حکمت متعالیه را در تفسیر القرآن العظیم ملاصدرا و مفاتیح الغیب او و نیز تفاسیر شاگردان این مکتب می توان پی جویی کرد.



تفاوت این سه مکتب مبنایی است، اما آن چه جامع نگرش و روش آنهاست، همان طرح آرای فلسفی و قواعد عقلانی در زمینۀ مسائل عام و کلی هستی و مظاهر آن در تطبیق با آیات قرآنی است.



تفسیر کلامی



مقالهٔ اصلی: تفسیر کلامی



در گرايش كلامى، مفسر از آيات قرآن براى دفاع از باورهاى مذهبى خويش يا پاسخ به شبهات مخالفان استفاده مى كند و در اين راه از استدلال هاى عقلى و كلامى نيز بهره مى گيرد. تفسير كلامى از شاخه هاى تفسير عقلى و اجتهادى است.



تفسیر عرفانی



مقالهٔ اصلی: تفسیر عرفانی



تفسير عرفانى بر اين مبنا استوار است كه قرآن افزون بر ظواهر داراى بواطنى است كه از راه تصور يا از طريق كشف و شهود عرفانى مى توان به آن دست يافت. مفسران و قرآن پژوهان در تعريف اين روش تفسيرى ديدگاه يكسانى ندارند.



عارف در تفسير عرفانى بر مبناى تعاليم عرفانى يا ذوق وجدانى حاصل از شهود باطنى به تأويل ظواهر آيات قرآن مى پردازد. وجه تمايز اين نوع تفسير از ديگر روش هاى تفسيرى يكى به كار بردن «زبان اشارت» و مصطلحات ويژه اى است كه تجربه عرفانى آن را اقتضا مى كند و ديگرى منبع قرار دادن كشف و شهود است كه در ساير روش هاى تفسيرى اين منبع جايگاهى ندارد.



تفسیر ادبی



مقالهٔ اصلی: تفسیر ادبی



یکی از گونه های تفسیر، گرایش به مباحث ادبی و تأکید بر واژگان شناسی و پژوهش های لفظی برای کشف معانی قرآن است. این پژوهش ها با به کار گیری علوم ادبی همچون صرف، نحو، لغت و علم بلاغت انجام می گیرد.



تفسیر ادبی، در حقیقت گام نخست برای درک و دریافت کلام عربی است. از آنجا که قرآن با زبان عربی سخن گفته است، بنا بر این باید قواعد آن را شناخت.[۴۸]



گروهی از مفسران همواره گرایش و شیوۀ تفسیری آنان مبتنی بر مباحث ادبی بوده است. به عنوان نمونه ابوحیان اندلسی (۶۵۴ – ۷۴۵ق)، از ادیبان مشهور، تفسیر ادبی مهم و گسترده ای نگاشته است.[۴۹] از دیگر مفسران صاحب این گرایش، زمخشری (م ۵۳۸ق) صاحب تفسیر کشاف، و طبرسی(م ۵۴۳ق) صاحب تفسیر مجمع البیان و جوامع الجامع است. نمونه ای دیگر از این تفسیر را می توان در روش واژگان شناسی و تفسیر بلاغی دید.[۵۰]



البته گرایشی دیگر را نیز در تفسیر تفسیر ادبی می گویند، و آن این که با نثر و بیان ادبی و پردازش های هنری به نکات تربیتی هدایتی قرآن توجه بشود. مانند تفسیر فی ظلال القرآن از سید قطب.[۵۱]



تفسیر رمزی



تفسیر رمزی که گاه از آن به تفسیر باطنی تعبیر می شود، یکی از گرایش های تفسیری است که اساس و مبنای درک مقاصد قرآن را بر مطالبی بیرون از قرآن می داند و آیات قرآن را رمز آن و اشاره به آن می داند، بدون آن که لفظ و قواعد ادبی و ظاهر کلمات بر آن معانی دلالت داشته باشند و یا شاهدی متقن بر آن سخن از قرینۀ کلام یافت شود.



این روش معمولاً برای تأیید مبانی اعتقادی و زیربنای فکریِ مذهبی خاص استفاده می شود و تحت عنوان تفسیر معارف عرضه می شود که خارج از ظواهر لفظی است و مفسرانش معتقدند قرآن در این قسمت ها رازگویی کرده است.[۵۲]



باید بین این نوع گرایش رمزی با تفسیر اشاری و تفسیر عرفانی فرق بگذاریم، زیرا در تفسیر رمزی اولاً سابقۀ تأویلی پیش از اسلام هم وجود دارد و ثانیاً رموز و اشارات تأویلی بیش از آن که مبتنی بر کلام باشد، مبتنی بر آموزش از معلم است و دارای سنت و ناموس است.[۵۳]



آشکارترین نمونه های این تفسیر را در باطنی گری اسماعیلیه می توان دید. گروهی از اینان منکر ظواهر قرآن و شرع بوده، نسبت باطن به ظاهر را همچون نسبت مغز به پوست دانسته اند.[۵۴]



تفسیر اهل بیت



امامان شیعه مطالبی در تفسیر قرآن گفته اند که در آثار اصحاب و شاگردانشان به صورت مدوّن یا ضمن مباحث دیگر درج شده است. بر اساس آیه ۴۴ سوره نحل، تبیین قرآن وظیفه پیامبر اکرم و پس از رحلت ایشان، طبق حدیث متواتر ثقلین، بر عهده اهل بیت آن حضرت است. به اعتقاد شیعیان، پیامبر بر مرجعیت دینی و علمی اهل بیت خود تصریح کرده و تمسک به آنان را لازم شمرده است.[۵۵] از نظر شیعه، سخن امامان حکم سخن پیامبر را دارد و به شرط رعایت موازین و ملاکهای گزینش حدیث و استواری متن آن، احادیث ائمه دارای همان منزلت احادیث پیامبر است.[۵۶] به مقتضای مضمون روایتی که شیخ مفید[۵۷] از امام باقر آورده، ریشه گفته های ایشان به پیامبر و در نهایت به خداوند می رسد. در بیان امام صادق نیز میراث علمی ائمه بر گرفته از پیامبر است.[۵۸]



در جایی دیگر امام پنجم، ائمه اطهار را وارث علم پیامبران می داند[۵۹] و بر اساس آن، چون سخن استوار و هدایت آفرین در نزد آنهاست، مردم به هنگام نیاز باید به آنها مراجعه کنند.[۶۰] بنا به سخن امام صادق، [۶۱] ائمه اطهار، همانند علی(ع)، بر تفسیر قرآن احاطه کامل دارند. پیوند محکم میان حدیث ائمه و حدیث پیامبر، بویژه با توجه به روایتی از امام علی، [۶۲] روشن می شود. بر اساس این روایت، پیامبر تأویل و تفسیر آیات قرآن، از جمله عام و خاص، محکم و متشابه، و ناسخ و منسوخ، را به امام علی آموخت. حجیت و اعتبار سخنان ائمه در تفسیر، دلایل قرآنی و حدیثی دارد. بر اساس آیه تطهیر، ساحت اهل بیت از انواع پلیدی های گفتاری و کرداری مبرّاست که نتیجه منطقی آن، کامل بودن سخنان آنان است.[۶۳] بنا بر چندین حدیث، اهل بیت از مصادیق مسلّم اهل ذکرند.[۶۴] از این جهت ضرورت پرسش از اهل ذکر، که در آیه ۴۳ نحل بر آن تأکید شده، بدیهی است و در نتیجه، احادیث منقول از آنان از حجیت برخوردار است.[۶۵]



سخنان نقل شده از امامان شیعه درباره آیات قرآن، بیشتر در حوزه تفسیر محتوایی و مفهومی آیات است اما این سخن به این معنا نیست که آنان به شرح الفاظ یا بیان لغوی کلمات و آیات قرآن اهتمام نداشته اند،[۶۶]بلکه به این معناست که قرآن به لحاظ داشتن وجوه گوناگون، تفسیر یا تأویل های متفاوت را برمی تابد. بنابراین، به منظور ممانعت از تحریف محتوایی و مفهومی قرآن، ائمه اهتمام اصلی خود را به تفسیر محتوایی و مفهومی قرآن و ارشاد امت و عالمان به چگونگی بهره گیری از آن معطوف کردند. [۶۷] برخی گزارش های مرتبط با تاریخ قرآن، حکایت از وجود مصحفی به نام امام علی دارد. امام علی علیه السلام، که از مفسران بزرگ و داناترین صحابه از نظر وقوف و معرفت بر تنزیل و تأویل قرآن است، [۶۸] در این مصحف پس از جمع کردن آیات و تدوین آنها بر اساس ترتیب نزول، تأویل و تفسیر قرآن و از جمله آیات ناسخ و منسوخ را بیان کرده است. [۶۹] علاوه بر این، در نهج البلاغه بیانات فراوانی وجود دارد که به طور صریح یا ضمنی ناظر به تفسیر آیات قرآن است.[۷۰]



پس از امام علی، دیگر امامان با روش تفسیری قرآن به قرآن و ضمن اعتقاد به اینکه واژگان و آیات قرآن دارای مفاهیم عمیق و باطنی اند،[۷۱] به تفسیر آن پرداختند.



امام حسن و امام حسین علیهم االسلام صاحب مکتب تفسیری خاصی نبودند اما بر مبنای برخی روایات، آیاتی را تفسیر کرده اند.[۷۲]



بر اساس اشارات برخی متون تاریخی می توان به تلاش امام سجاد(ع) در تفسیر آیات قرآن، بویژه در مدرسه مدینه، پی برد. صحیفه سجادیه در کنار دیگر دعاهای آن حضرت، در واقع نوعی تفسیر و تبیین اشارات قرآن محسوب می شود. اقتباس ها، اشاره ها، استشهادها و به کارگیری آیات الاهی در این مجموعه بسیار است.[۷۳] تفسیر « عباد صالح » در دعای چهل و چهارم)، به مناسبت حلول ماه رمضان، با استناد به آیات قرآن، نمونه ای از این موارد است. از امام سجاد درباره فضل قرآن[۷۴] و شان نزول برخی آیات [۷۵] احادیثی نقل شده است و ایشان در تأویل برخی آیات، ائمه اطهار را مصداق یا تأویل آن آیات دانسته اند.[۷۶]



ابوالجارود زیاد بن منذر، از اصحاب امام باقر(ع)، روایات تفسیری آن حضرت را گردآوری کرده است.[۷۷] اقوال تفسیری امام بیشتر ناظر است به توضیح مشکلات یا بیان واژگان قرآنی با کمک خود آیات ــ که در حقیقت نوعی روش تفسیری قرآن به قرآن است [۷۸] ــ یا تأویل آیات به آنچه درباره ائمه اطهار رخ خواهد داد. [۷۹] همچنین، در مواردی ایشان به بیان آیات ناسخ و منسوخ و تفسیر جنبه های فقهی کلام خدا پرداخته اند. [۸۰]



احادیث امام صادق(ع) نیز در موضوعات گوناگون قرآنی، به صورت پراکنده، در کتابهای حدیثی و تفسیرهای روایی روایت شده است.[۸۱]



از مضامین موجود در روایات تفسیری اهل بیت میتوان به تفسیر آیات الاحکام و پاسخ به پرسشهای فقهی اشاره کرد. ائمه، افزون بر بهره گیری از روش قرآن به قرآن، در مواردی تفسیر خود را به بیانات پیامبر یا دیگر ائمه مستند ساخته اند.[۸۲] امامان دیگر، چون امام کاظم و امام رضا و امام هادی علیهم السلام، نیز در تفسیر، شیوه ای شبیه به روش امامان پیش از خود داشته اند؛ یعنی، یا تفسیر آنان با استناد به سایر آیات قرآن است[۸۳] یا با استناد به قول پیامبر و دیگر معصومان [۸۴] که نوعی تفسیر نقلی و روایی است یا به صورت بیان مصداق[۸۵] یا در قالب بیان مشکل واژه ای از واژگان قرآن.[۸۶]



تأویل



مقالهٔ اصلی: تأویل



به سبب اختلاف موجود بین مفسران و صاحب نظران علوم قرآنی در معنای تأویل قرآن، دیدگاه های گوناگونی درباره نسبت بین تفسیر و تأویل ابراز شده است.[۸۷] برخی تفسیر و تأویل را به یک معنا دانسته اند. این قول که از ادیبان متقدمی چون ابوعبید قاسم بن سلاّم (متوفی ۲۲۴)[۸۸] و ابوالعباس مبرَّد (متوفی ۲۸۶)[۸۹] نقل شده، به عنوان دیدگاه مشهور مفسران متقدم مطرح است.[۹۰] برخی دیگر، از جمله محمدبن حبیب نیشابوری (متوفی۲۴۵)، این دیدگاه را نپذیرفته اند.[۹۱] ظاهراً واژه تأویل تقریباً از اواخر قرن سوم به عنوان اصطلاحی مکی برای شرح و توضیح آیات قرآن به کار می رفته و حدود یک قرن بعد واژه تفسیر جانشین آن شده است.[۹۲] هر چنداشاره به تفاوت بین تفسیر و تأویل در آثار متقدمانی چون مقاتل بن سلیمان،(متوفی ۱۵۰)[۹۳] طبری (متوفی ۳۱۰)[۹۴] و ماتریدی (متوفی ۳۳۳)[۹۵] به چشم می خورد، با این حال طبری و ماتریدی در نامگذاری آثار خود درباره شرح و توضیح آیات قرآن [۹۶] از واژه تأویل استفاده کرده اند. [۹۷]



به نظر راغب اصفهانی[۹۸] تفسیر بیشتر در الفاظ و مفردات، و تأویل بیشتر در معانی و جملات استعمال شده است، ضمن اینکه تأویل معمولاً در مورد کتب آسمانی به کار می رود و تفسیر در مورد کتب دیگر نیز کاربرد دارد.[۹۹]



در دوره های سپسین بسیاری از صاحب نظران، تأویل را اساساً مغایر با تفسیر دانسته اند، بدین معنا که تفسیر را ناظر به مباحث لفظی قرآن (شامل معانی واژه ها و عبارات) و تأویل را کوششی در جهت ترجیح یکی از دو یا چند احتمال معنایی یا کوششی برای دستیابی به معانی درونی آیات قرآن دانسته اند. مثلاً طبرسی با اینکه هر دو واژه را راجع به معنا و مفاهیم الفاظ می داند، تفسیر را به کشف مراد از لفظ مشکل و تأویل را به باز گرداندن یکی از دو احتمال به معنای مطابق با ظاهر معنا کرده است؛[۱۰۰] ابوطالب تغلبی[۱۰۱] تفسیر را متکفل بحث از معنای وضعی لفظ و تأویل را تفسیرِ معنای درونی آن دانسته است؛[۱۰۲] از نظر ماتریدی تفسیر عبارت است از قطع پیدا کردن بر مراد خدا از الفاظ و شهادت بر آن و تأویل، ترجیح دادن یکی از چند احتمال موجود درباره یک آیه است، بدون قطع و شهادت بر صحت آن.[۱۰۳] برخی متأخران، همین نظر را با تعبیرِ « دلالت تفسیر قطعی و دلالت تأویل ظنّی است»، بیان کرده اند.[۱۰۴] برخی نیز آنچه را که در قرآن به وضوح آمده یا شرح آن در سنّت وارد شده است، تفسیر می شمارند که به همین دلیل اجتهاد و رأی بدان راه ندارد، در حالی که تأویل یافته های دانشمندان عامل به معارف الاهی از کلام خداست.[۱۰۵] زرکشی [۱۰۶] به این رأی متمایل شده و معتقد است که فرق بین تفسیر و تأویل، ناشی از تفاوت بین منقول ومعقول است؛ به عبارت دیگر، تفسیرمنحصر در نقل اخبار و روایت و تأویل مبتنی بر اجتهاد و درایت است. [۱۰۷]در این میان، آلوسی [۱۰۸] معتقد است هیچ یک از آرای ارائه شده درباره فرق تفسیر و تأویل در عرف امروزی علوم قرآنی صحیح نیست، زیرا امروزه تأویل، بیان معانی ربانی و قدسی است که از طریق اشاره در قلوب عارفان جای میگیرد و تفسیر چیزی جز بیان معانی ظاهری عبارات و الفاظ نیست. ابن تیمیه[۱۰۹] نظریه ای متفاوت درباره تأویل داده و مراد قرآن را از این واژه، حقیقت خارجی الفاظ ــ در برابر تفسیر که صورت علمی لفظ است ــ می داند. ظاهراً وی اساس این نظر را از دیدگاه راغب اصفهانی گرفته است.[۱۱۰]



مبادی و اصول



اگر چه مفسران و دانشمندان علوم قرآنی آموختن علوم متعددی را برای مفسر لازم شمرده و در تعداد این علوم اختلاف کرده اند،[۱۱۱] مهم ترین این دانشها که مورد اتفاق بیشتر آنان است، بدین قرارند: علوم ادبی، شامل لغت و صرف و نحو و معانی و بیان و بدیع؛ علوم قرآنی، شامل قرائات و شناخت ناسخ و منسوخ و اسباب نزول؛ علوم حدیث، شامل درایه و رجال؛ علوم دیگری نظیر اصول فقه و فقه و کلام و نیز علم موهبت.[۱۱۲]



مفسر با بهره گیری از علم لغت، معانی حقیقی و مجازی واژه های قرآن و با استفاده از صرف و نحو، ساختار الفاظ قرآن را به تنهایی و معانی آنها را در ترکیب با کلمات دیگر می شناسد و با کمک علوم معانی و بیان و بدیع، فصاحت و بلاغت آیات قرآن را که مطابق با اقتضای حال مخاطبان و حاوی اسلوب های بیانی از قبیل تشبیه و استعاره و مجاز است، کشف می کند. از سویی آگاه بودن مفسر از برخی مباحث علوم قرآن که در حکم مقدمه ای برای فهم و تفسیر قرآن است، مفسر را یاری می کند تا قرائت صحیح الفاظ قرآن و نیز ترتیب و اسباب و شرایط نزول آیات را دریابد. همچنین به دلیل ارتباط تنگاتنگ تفسیر با روایات، مفسر برای تشخیص روایات معتبر ناگزیر از شناخت متون حدیثی و آشنایی با شرح حال راویان است. علم اصول فقه نیز قواعدی در اختیار مفسر قرار می دهد که از طریق آنها به اقسام دلالت های کلام و شرایط حجیت آنها پی می برد. ضرورت آشنایی مفسر با علم فقه و کلام نیز از آن جهت است که بخش شایان توجهی از آیات قرآن شامل آیات احکام و نیز مباحث اعتقادی است. در میان علوم یاد شده، روش اکتساب علم موهبت متفاوت با سایر علوم است. مفسر این علم را از طریق عمل به دست می آورد و خداوند آن را به هر کسی که به دانسته های خویش عمل نماید، عنایت می کند.[۱۱۳] بر اساس این مطلب که در برخی از آیات[۱۱۴] و روایات[۱۱۵] به آن اشاره شده است، هر اندازه که شخص از طهارت نفسانی بالاتری برخوردار باشد، میزان فهم او از آیات قرآن بیشتر خواهد بود. آلوسی[۱۱۶] کسب این علم را برای مفسر ضروری نمی داند زیرا این امر با اصل فهم معانی قرآن ارتباطی ندارد و مرتبط با مقوله تأویل است.[۱۱۷]



رشیدرضا[۱۱۸] علوم مورد نیاز مفسر را به گونه ای دیگر مطرح نموده و به عقیده او آگاهی از این علوم لازمه مراتب عالی تفسیر است.



از دیگر اموری که در تفسیر قرآن باید مورد توجه قرارگیرد، استفاده از منابع معتبر است. این منابع بر چند قسم است: قسم اول منابع نقلی که عبارت اند از: قرآن، احادیث پیامبر(ص) و اهل بیت، اقوال صحابه و تابعین. مراجعه به برخی آیات قرآن برای تفسیر آیات دیگر علاوه بر آنکه روشی عقلایی است، از سوی اهل بیت و شاگردان مکتب آنها مورد استفاده بوده است.[۱۱۹] گفته های پیامبر اکرم به عنوان شارح و مبین قرآن[۱۲۰] و احادیث رسیده از امامان که نزد شیعه همانند روایات نبوی است،[۱۲۱] از مراجع مهم تفسیر است.



از سویی اقوال بزرگان صحابه به دلیل درک زمان نزول و همنشینی مستمر با پیامبر به عنوان یکی از منابع مهم تفسیر معرفی شده، که در کنار اقوال تابعین باید مورد توجه قرار گیرد. [۱۲۲] گفتنی است درباره حجیت اقوال تفسیری صحابه و تابعین و محدوده پذیرش آرای آنها میان صاحب نظران اختلاف است.[۱۲۳]



قسم دوم منابع لغوی است. این منابع از آن جهت حائز اهمیت اند که معانی و کاربردهای واژگان را در زمان نزول قرآن روشن می کنند. این معانی یا کاربردها ممکن است از متن قرآن یا روایات یا اقوال صحابه استخراج شود یا از آثار نظم و نثرِ به جای مانده از آن دوران (مانند اشعار جاهلی) به دست آید یا با مراجعه به فرهنگهای لغت متقدم و هر چه نزدیکتر به زمان نزول قرآن حاصل گردد.[۱۲۴] قسم سوم از منابع تفسیر را نیز قوه استنباط مفسر دانسته اند[۱۲۵] که برخی از آن به منبع عقل تعبیر کرده اند.[۱۲۶]



رعایت قواعد تفسیر که به کاربستن آنها برای ارائه تفسیر صحیح لازم است، اصل دیگری است که باید مفسر به آن توجه کند.[۱۲۷] نسبت این قواعد با تفسیر مانند نسبت اصول فقه با فقه و نسبت نحو با زبان عربی است.[۱۲۸] بسیاری از این قواعد در لابلای کتب تفسیر، اصول فقه، بلاغت و لغت پراکنده است و تا کنون به صورت جامع و دقیق گردآوری و تبیین نشده است. طیار[۱۲۹] این قواعد را به دو دسته عمومی و ترجیحی تقسیم کرده است. از نظر او قواعد عمومی، قواعدی است که مفسر در بیان معنای یک آیه ناگزیر از رعایت آنهاست و قواعد ترجیحی قواعدی است که برای گزینش یک رأی از میان اقوال موجود مفسران به کار گرفته می شود.[۱۳۰]



تفسیر قرآن بدون رعایت اصول ذکر شده و فراگرفتن علوم مورد نیاز، از مهمترین مصادیق تفسیر به رأی دانسته شده است. [۱۳۱]



تفسیر به رأی



مقالهٔ اصلی: تفسیر به رأی



بحث بر سر تفسیر به رأی از آنجا آغاز می شود که اگر مفسری برای فهم آیه، مستندی از روایات معصومان یا اقوال صحابه و تابعین یا رأی اجماعی مفسران پیشین را در اختیار نداشته باشد، آیا مجاز است به رأی و اجتهاد خود روی آورد.



دانشمندان از دیرباز نسبت به تفسیر به رأی و در پاسخ به اینکه آیا هر کس می تواند قرآن را تفسیر کند، دو موضع متعارض اتخاذ کرده اند. گروهی در این مورد سخت گرفته، تفسیر قرآن را با اجتهاد صرف جایز ندانسته هیچ کس، حتی دانشمندترین افراد، را مجاز به تفسیر قرآن نمی دانند، مگر آنکه قول خود را مستند به روایتی از پیامبر، صحابه یا تابعین کند.[۱۳۲]این گروه برای تأیید نظریه خود علاوه بر استناد به روایات نکوهش کننده تفسیر به رأی، دلایل دیگری ذکر کرده اند؛ از جمله اینکه تفسیر به رأی نسبت دادن چیزی به خدا بدون علم است و این امر در قرآن حرام شمرده شده است.[۱۳۳] دیگر اینکه برخی از صحابه و تابعین از تفسیر پرهیز داشته، در این امر بسیار سخت می گرفتند.[۱۳۴]



در مقابل، گروهی قرار دارند که تفسیر اجتهادی قرآن را با فرض شروطی برای مفسر جایز دانسته اند. اینان نیز در تأیید دیدگاه خود ادله ای آورده اند، نظیر این که آیات متعددی از قرآن، مسلمانان را به تدبر در قرآن تشویق کرده است،[۱۳۵] که این خود نشان دهنده جواز دخالت عقل و اجتهاد در فهم قرآن است. بعلاوه، اختلاف صحابه در تفسیر آیات قرآن حاکی از به کارگیری عنصر استنباط از سوی آنان در تفسیر است.[۱۳۶]



مفسران شیعه



نقش مفسران شیعه در جریان نگارش کتاب های تفسیری چشمگیر است. ابن عباس۶۸ق) شاگرد حضرت علی(ع) و دیگر صحابه چون ابن مسعود۳۲قجابر بن عبدالله انصاری۷۴قابی بن کعب۲۰قمیثم تمار۶۰ق) از مفسرانی هستند که در روشنگری مفاهیم و واژه های قرآن و یا نگارش کتابی در تفسیر نقش بسزایی داشتند.[۱۳۷]



در دوره های بعد این تلاش ادامه می یابد و در عصر تابعین، مفسران شیعی بسیاری به ارائه و تألیف تفسیر پرداخته اند. تفسیرنگاری در این دوره با تفسیر سعید بن جبیر۹۴ق) آغاز شد. به گفتۀ قتاده۱۱۸ق): سعید از همۀ تابعین به تفسیر داناتر بود.[۱۳۸] پس از وی، مجاهد بن جبر (درگذشته ۱۰۳ق) شاگرد ابن عباس است. او از ابن عباس روایت می کند. فضل بن میمون می گوید: از مجاهد شنیدم که می گفت قرآن را سه بار بر ابن عباس عرضه کردم و در هر بار آیه به آیه می خواندم و از او دربارۀ چگونگی نزول و چگونگی تفسیر آن می پرسیدم.[۱۳۹] بنا بر این، مجاهد شاگرد ابن عباس، و ابن عباس شاگرد حضرت علی(ع) است. اهل سنت اغلبِ روایات و آثار تفسیری خود را از مجاهد نقل می کنند. از دیگر شاگردان ابن عباس و متأثر از آموزش های وی در تفسیر، ابوصالح میزان بصری (م بعد از ۱۰۰ق) است. همچنین ابوعبدالله یمانی طاووس بن کیسان (م ۱۰۶ق) است که از اصحاب امام زین العابدین(ع) است و تفسیر را از ابن عباس نقل می کند. عطیة بن سعید العوفی (م ۱۱۱ یا ۱۱۴ق) از اصحاب امام باقر(ع) از همین دسته از تابعین است که تفسیری در ۵ جلد به عنوان تفسیر عطیه عوفی تألیف کرد. دیگر تابعین، یحیی بن یعمر۱۲۹ق) شاگرد ابوالاسود دوئلی (شاگرد حضرت علی (ع) و یکی از یاران نزدیک او)، محمد بن سائب (م ۱۴۶ق) از اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع)، جابر بن یزید جعفی۱۲۸ق) از اصحاب امام باقر و اسماعیل بن عبدالرحمان کوفی ابو محمد قرشی معروف به « سدی کبیر » (م ۱۲۷ق) از اصحاب امام زین العابدین و امام باقر و امام جعفر صادق علیهم السلام است.[۱۴۰]



در دورۀ تابع تابعین این مسأله بیشتر گسترش می یابد و مفسران بسیاری از شیعه مبادرت به تألیف و تدوین کتاب های تفسیری می نمایند.



تفاسیر مهم شیعه



برخی از تفاسیر شیعی در دوره های مختلف تاریخی به قرار ذیل است:





تفسیر قمی: تفسیر علی بن ابراهیم قمی (م ۳۰۷) مشهور به تفسیر قمی از تفاسیر کهن شیعی، اثر علی بن ابراهیم قمی از فقیهان و محدثان نامی شیعه، معاصر امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) و از مشایخ و اساتید کلینی است. تفسیر وی یکی از مهمترین مصادر تفسیری شیعه و در زمره تفاسیر روایی است.



تفسیر عیاشی: تفسیر عَیاشی از مصادر حدیثی شیعه و اثر محمد بن مسعود عیاشی معروف به عیاشی (م ۳۲۰) است. وی از محدثان جلیل القدر شیعی و معاصر کلینی در عصر غیبت صغری بود. گرایش و سبک نگارش این تفسیر روایی است.



التبیان: التبیان فی تفسیر القرآن اولین تفسیر جامع شیعی به زبان عربی اثر محمد بن حسن طوسی معروف به شیخ طوسی است که شامل تمام مباحث تفسیری و علوم قرآنی است و از تفاسیر کهن شیعی و مصادر تفسیری به شمار می آید.





تلخیص البیان: تَلخیصُ البَیان فی مَجازاتِ القُرآن کتابی به زبان عربی در بیان مفاهیم مجازی و استعاری قرآن، تألیف ابوالحسن محمد بن حسین شریف رضی، دانشمند شیعه نیمه دوم قرن چهارم هجری قمری (م ۴۰۶) است. این کتاب نخستین اثر مستقل درباره مجازها و استعاره های قرآن است.



مجمع البیان: مجمعُ البیان فی تفسیر القُرآن نوشته فضل بن حسن طبرسی (م ۵۴۸ق) یکی از مهم ترین تفاسیر جهان اسلام است که دانشمندان شیعه و سنی آن را مورد توجه قرار داده اند و از آن به عنوان یکی از منابع قدیم تفسیری یاد کرده اند که به نیکوترین صورت با الگویی مناسب و ضمن سرعنوانهای مکرر و ثابت تنظیم شده است. اهمیت مجمع، به خاطر جامعیت، اتقان و استحکام مطالب و ترتیب دقیق و تفسیر روشن و سودمند و انصاف در نقد و بررسی آراء است.



این تفسیر شامل مباحثی چون: قرائت، اعراب، لغات، بیان مشکلات، ذکر موارد معانی و بیان، شان نزول آیات، اخبار وارده در آیات و شرح و تبیین قصص و حکایات است. از نکات قابل توجه مجمع، مباحث تناسب آیات این تفسیر است که در ذیل نظم، پیوند نامعلوم و یا دیریاب آیات را با یکدیگر، توضیح می دهد و از این جهت، می توان گفت طبرسی از نادر مفسران شیعی است که به علم مناسبات توجه کرده است.



روض الجنان: رَوضُ الجِنان و رَوحُ الجَنان فی تفسیر القرآن اثر حسین بن علی الخزاعی النیسابوری معروف به ابوالفتوح رازی (م ۵۵۶) از متکلمان و محدثان امامیه در قرن ششم هجری قمری است. این کتاب که معروف ترین اثر ابوالفتوح رازی است به زبان فارسی نگاشته شده و یکی از مصادر کهن تفسیری شیعه برای مفسران پس از خود بوده است.



الصافی: تفسیر الصافی‏ یکی از آثار ملامحسن فیض کاشانی در تفسیر قرآن است که بیشتر با جنبه روایی و نقلی نگاشته شده و به علت اختصار و جامعیت، در اعصار مختلف مورد توجه و عنایت قرار گرفته است. فیض در تفسیر خود سعی کرده است، تفسیری پیراسته از اندیشه‏ های گوناگون عرضه کند و از این رو نام « الصافی » را برای تفسیر خود انتخاب کرده است. این تفسیر، مباحث کلامی، عرفانی و ادبی را نیز دربردارد و مؤلف آن را در تفسیر الاصفی خلاصه کرده است.



تفسیر ملاصدرا: تفسیر ملاصدرا، مجموعه ای است از تفسیر برخی سوره های قرآن به عربی از ملاصدرا (م ۱۰۵۰ق). وی این تفسیرها را به صورت رساله های پراکنده و در مدتی کمتر از بیست سال نوشت. ملاصدرا قصد داشت تفسیری کامل و جامع بنویسد، ولی موفق نشد. وی در حدود ۱۰۴۰، کتاب مفاتیح الغیب لفتح خزائن العلوم المُبْرَأَة عن الشک و الریب را نوشت تا مقدمه ای بر تفسیر جامع او باشد. تفاسیر ملاصدرا به ترتیب سوره های قرآن تنظیم و در یک جلد، به کوشش شیخ احمد شیرازی به نام تفسیر ملاصدرا چاپ سنگی شد. سه بار نیز این رساله ها در هفت مجلد به نام های التفسیرالکبیر و تفسیر القرآن الکریم به چاپ رسیده است.





المیزان: المیزان فی تفسیر القرآن که بیشتر به تفسیر المیزان شهرت دارد از جامع ترین و مفصل ترین تفاسیر شیعی قرآن به زبان عربی است که در قرن چهاردهم هجری به قلم سید محمد حسین طباطبایی (۱۲۸۱ - ۱۳۶۰ش) نگاشته شده است. روش به کار گرفته شده در این کتاب تفسیر آیات قرآن به کمک سایر آیات قرآنی است.



خاورشناسان و تفسیر



آغاز؛ ردیه نویسی کشیشان



تفسیر پژوهی خاورشناسان، بر اساس نحوه مطالعات و آشنایی آنها با اسلام، به چند دوره تقسیم میشود. آغاز مطالعات قرآنی، ردیه نویسی کشیشان مسیحی بر ضد اسلام است. این دوره از اواخر قرن اول هجری آغاز شد و مشخصاً به فعالیتهای یوحنای دمشقی (ح ۳۵ـ۱۳۲/ ح ۶۵۵ـ۷۵۰) در این زمینه می توان اشاره کرد. وی ردیه ای بر اسلام نوشت و در آن مطالبی درباره قرآن آورد.[۱۴۱] وی ظاهراً با عربی آشنایی داشته و از متن اصلی قرآن استفاده می کرده است.[۱۴۲] در چندین سده بعد، تنها آگاهی غربیان از قرآن، ردیه های کشیشانی بود که اطلاعات خود را عموماً از منابع دست دوم و ردیه های دیگر گرفته بودند.[۱۴۳] نقطه عطف این دوره، ترجمه کامل قرآن به لاتینی به دستور پطرس مکرم (۴۸۵ـ۵۵۱/ ۱۰۹۲ـ۱۱۵۶) در حدود ۵۳۷ ـ ۵۳۸/ ۱۱۴۳ بود.[۱۴۴] این ترجمه همراه با چند متن دیگر، از جمله دو ردیه پطرس مکرم و نوشته هایی از پطرس آلفونسی (متوفی ۵۳۴/ ۱۱۴۰)، نخستین اثر جامع درباره قرآن و اسلام بود و نقش مهمی در شکل دادن ذهنیت اروپاییان در باب اسلام داشت.[۱۴۵]



مرحله جدید؛ مطالعات قرآنی محققان غربی



مطالعات قرآنی با چاپ تاریخ قرآن نولدکه در ۱۲۷۶ـ ۱۲۷۷/ ۱۸۶۰، وارد مرحله جدیدی شد. این کتاب، به سبب جامعیت طرح مباحث قرآنی آن، در پرداختن محققان غربی به مطالعات قرآنی بسیار مؤثر بوده است. سنّت قرآن پژوهی آلمان متأثر از مباحث فقه اللغه و مطالعات انجیلی بود. نخست گوستاو فلوگل (۱۲۱۸ـ۱۲۸۷/ ۱۸۰۲ـ۱۸۷۰) متن قرآن را در ۱۲۵۰/ ۱۸۳۴ منتشر کرد و در ۱۲۵۸/ ۱۸۴۲، «معجم قرآن» را برای آن فراهم آورد.[۱۴۶] قرآن پژوهان پس از نولدکه، همچون اوتو پرتسل (ح ۱۳۱۱ـ ۱۳۶۰/ ۱۸۹۳ـ۱۹۴۱) و گوتهلف برگشترسر (۱۳۰۳ـ۱۳۵۲/ ۱۸۸۶ـ ۱۹۳۳)، از شاگردان نولدکه و متأثر از پژوهشهای وی بودند. بحثهای مربوط به فقه اللغه و تفسیر در آثار رودی پارت (۱۳۱۹ـ۱۴۰۳/ ۱۹۰۱ـ ۱۹۸۳) و رژیس بلاشر (۱۳۱۸ـ۱۳۹۳/ ۱۹۰۰ـ۱۹۷۳) مطرح شده است.



رودی پارت در ترجمه قرآن به مطالعات تطبیقی کاربرد کلمات در قرآن توجه کرد و گزارشی از تحقیقات خود را در کتابِ «فهرست و شرح مباحث هم موضوع قرآن» به چاپ رساند. بلاشر در ترجمه قرآن و توضیح عبارات مبهم آن از اشعار عربی دوره جاهلیت و متون ادبی بهره برد. [۱۴۷] از دیگر قرآن پژوهان این دوره، آرتور جفری (ـ۱۳۸۴/ ـ۱۹۶۴)، ریچارد بل (۱۲۹۳ـ۱۳۷۱/ ۱۸۷۶ـ۱۹۵۲)، آلفونس مینگانا، و چارلز کاتلر توری بودند. برای قرآن پژوهان این دوره، مسئله تبیین و شناخت منابع قرآن در نقل مطالب عهدینی و دیگر کتابهای مقدس اهمیت ویژه ای داشت. [۱۴۸] پرسش قرآن پژوهان این بود که در قرآن تا چه اندازه از منابع یهودی و مسیحی استفاده شده است. نخستین بار آبراهام گایگر در کتاب «آنچه محمد از یهود اخذ کرده» این موضوع را مطرح کرد.[۱۴۹]



فعال ترین خاورشناس این دوره آرتور جفری بود که مقدمه المحرر الوجیز ابن عطیه اندلسی (متوفی ۵۴۶) والمبانی فی نظم المعانی را در کتاب مقدمتان فی علوم القرآن[۱۵۰] به چاپ رساند و دو مقاله درباره الهدایه و العرفان فی تفسیر القرآن بالقرآن [۱۵۱] نوشت.[۱۵۲]



تحولات در مطالعات قرآنی



از اوایل دهه ۱۳۳۰ ش / ۱۹۵۰، مطالعات قرآنی، از حیث توجه به مسائل تفسیری، تحولاتی یافت. تغییرات حاصل از جریانهای نوگرا در تفسیرنگاری، که در مصر آغاز شده بود، مورد علاقه خاورشناسان قرار گرفت. قرآن پژوهان غربی نیز به تفسیرنگاری علمی و ادبی در مصر توجه کردند. یکی از مهمترین پژوهشگرانی که در این حوزه مطلب نوشت، ژاک ژومیه بود. وی درباره تفسیر المنار نوشته محمد رشیدرضا (متوفی ۱۳۱۴ ش / ۱۹۳۵) بر پایه تقریرات محمد عبده (متوفی ۱۳۲۳/ ۱۹۰۵)، آرای امین خولی (بنیانگذار جنبش تفسیر ادبی قرآن در مصر)، الجواهر فی تفسیرالقرآن طَنْطاوی جوهری از تفاسیر علمی و جنبش تفسیرنگاری مصر بین سالهای ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۰ ش / ۱۹۴۷ـ۱۹۵۱ مقاله نوشت. [۱۵۳] مهم ترین پژوهش تفسیری در اوایل قرن بیستم، بعد از تاریخ قرآن نولدکه، کتاب «گرایشها در تفسیر اسلامی» نوشته ایگناتس گولدتسیهر بود. یوهانس مارینوس سیمون بالیون در تکمیل فصل آخر کتاب گولدتسیهر، جنبش تفسیرنگاری مصر میان سالهای ۱۳۰۰ـ۱۳۸۰/۱۸۸۰ـ۱۹۶۰ را بررسی کرده است. بالیون در مطالعه خود به بررسی آرای مفسرانی چون محمداحمد خَلَف اللّه، محمدکامل حسین و مفسران اردو زبانی چون ابوالکلام آزاد پرداخته است. یوهانس جانسن نیز درباره تفسیرنگاری در مصر کتابی نوشته است با عنوان «تفسیر قرآن در مصر جدید».



تک نگاری دربارۀ مفسران



تک نگاری درباره مفسران، از دیگر پژوهش های تفسیری خاورشناسان است. در این تحقیقات، زندگی مفسران و شیوه های تفسیری و آرای خاص آنان، مورد بحث قرارگرفته است. از این مطالعات می توان به تحقیقات مارک شارتیه، فریلند ابُت، عیسی بُلاطه، ایوُن یازبک حداد و دیونگ اشاره کرد. مارک شارتیه درباره تفسیر مصطفی محمود (مجادله لفهم عصری للقرآن) و محمداحمد خلف الله مقالاتی منتشر کرده است.[۱۵۴] فریلند ابت و چارلز آدامز، تفهیم القرآن ابوالاعلی مودودی، عیسی بلاطه، تفسیر ادبی با تکیه بر آرای عایشه عبدالرحمان بنت الشّاطی (التفسیر البیانی للقرآن الکریمیازبک حداد، فی ظلال القرآن سیدقطب و دیونگ جواهر طَنْطاوی جوهری را بررسی کرده اند.[۱۵۵]



آیه پژوهی



در سال های اخیر، روش دیگری در مطالعات تفسیری به وجود آمده است که می توان آن را « آیه پژوهی » نامید و به دو دسته تقسیم کرد: آیه پژوهی فقهی ـ کلامی و آیه پژوهی تاریخی. در این روش، تفسیر آیه با توجه به اهمیت فقهی، کلامی، یا تاریخی آن در تفاسیر گوناگون بررسی می شود. این روش در واقع بازسازی فهم تاریخی مفسران مسلمان از آیات قرآن است. مقالات جان برتن و هاوتینگ نمونه ای از مطالعات آیه پژوهی با تکیه بر مباحث فقهی ـ کلامی است. برخی مقالات اوری روبین مثالهایی از مقالات آیه پژوهی تاریخی اند.[۱۵۶] برخی مقالات اندرو ریپین در حوزه آیه پژوهی به صورت کتابی با نام «قرآن و سنّت تفسیری آن» منتشر شده است. بررسی تفاسیر کهن، همچون تفسیر جامع البیان عن تأویل ای القرآن و تفسیر هودبن مُحَکم هُوّاری اباضی و مُقاتِل بن سلیمان و برخی تفاسیر دیگر، موضوع تحقیقات مفصّل کلود ژیلیو بوده است.[۱۵۷]



شیوه های پژوهشی



در پژوهش متون کهن تفسیری، دو شیوه میان خاورشناسان وجود دارد:





مطالعات تفسیری باتوجه به مسائل کلامی، موضوع چند تحقیق بوده است، از جمله مقاله مانفرد گوتس درباره تأویلات القرآن ابومنصور ماتُریدی (متوفی ۳۳۳) و کتاب مایرمیخائیل بَراَشِر درباره تفاسیر کهن امامیه.



تفاسیر عرفانی، موضوع بحث گرهارت باورینگ، میشل آلار، پول نویا، گراملیش و گریل بوده است. مناخیم قسطر، خوری، ژرار لوکنت و گوردن نیوبی، قصص الانبیاء و مطالب مشابه عهدین را در تفاسیر اسلامی بررسی کرده اند.[۱۶۰] از کتابهایی که در این حوزه نوشته شده، «افسانه های انجیلی و فرا انجیلی در ادبیات عامیانه اسلامی» نوشته حییم شوارتس باوم است. این کتاب، به رغم ضعیف بودن و کم مایگی اش، به سبب آمدن کتاب شناسی مفصّلی از منابع این حوزه در آن، اهمیت فراوانی دارد.[۱۶۱] برانون ویلر (یکی دیگر از محققان این حوزه) و اسکات نوگل، «فرهنگ تاریخی انبیا در اسلام و یهودیت» را منتشر کردند و در مقدمه آن، کتاب شناسی مفصّلی از آثار این حوزه آوردند. ویلر در کتاب «انبیا در قرآن: مقدمه ای بر قرآن و تفسیرهای مسلمانان»، میان آرای مفسران اسلامی و ادبیات انجیلی مطالعه ای تطبیقی انجام داد. مهمترین پژوهش ویلر، کتاب «موسی در قرآن و تفاسیر اسلامی» است که در مجموعه مطالعاتِ قرآنی انتشارات کرزن منتشر شده است.



بازسازی تفاسیر غیرموجود



بازسازی تفاسیر غیرموجود یکی دیگر از موضوعات مورد توجه خاورشناسان بوده است. تحقیق مفصّل دانیل ژیماره درباره تفسیر قرآن ابوعلی جُبّایی نمونه ای از این مطالعات است. چاپ و تصحیح تفاسیر قرآن، چندان مورد توجه خاورشناسان نبوده است و در این زمینه فقط این آثار شایان ذکرند: چاپ مقدمه المبانی و المحرر الوجیز به کوشش آرتور جفری، چاپ مقدمه تفسیرالکشف و البیان ثعلبی (متوفی ۴۲۷) و خمس مائه آیه من القرآن مقاتل بن سلیمان به کوشش آیزیا گولدفلد.



کتاب «گرایشها در تفسیر اسلامی» گولدتسیهر، به سبب بحثهای جامع آن درباره شکل گیری دانش تفسیر و مکاتب تفسیری، از زمان انتشار تاکنون مرجع محققان بوده است. این کتاب کاستی هایی دارد که موجب نگارش مقالات و آثار تحقیقاتی برای تکمیل آن شده است. [۱۶۲] نیاز به متنی که جانشین کتاب گولدتسیهر شود، سبب شد که در ۱۳۶۴ ش / ۱۹۸۵ در دانشگاه کالگاری همایشی برگزار شود. مقالات عرضه شده در آن همایش، با نام «رهیافت هایی به تاریخ تفسیر قرآن» منتشر شده است. جلد بیست وپنجم از مجموعه چهل وهفت جلدی «شکل گیری جهان اسلام»، نیز حاوی برخی مقالات مهم تفسیری خاورشناسان است که به کوشش اندرو ریپین با نام «قرآن: شکل گیری تفسیر» گردآوری شده است.



عادل تئودور خوری، کشیش کاتولیک و مترجم قرآن، که در دانشکده الاهیات دانشگاه مونستر آلمان تدریس می کند، قرآن کریم را به آلمانی ترجمه و تفسیر کرده که در دوازده جلد منتشر شده است. وی ابتدا متن آیه، سپس ترجمه آن و بعد از آن تفسیر آیات را آورده و از موضوعات مورد توجه او، نکات صرفی و نحوی و اسباب نزول آیات بوده است. خوری از تفاسیر بیضاوی، ابن کثیر، فخر رازی، شیخ طوسی، علامه طباطبائی و دیگر تفاسیر بهره برده است.



کتاب شناسی تحقیقات تفسیری خاورشناسان



کتاب شناسی هایی نیز از تحقیقات تفسیری خاورشناسان تهیه شده است، از جمله کتاب شناسی مطالعات قرآنی به زبانهای اروپایی (تهران ۱۳۸۰) تألیف مرتضی کریمی نیا، آثار منور احمد انیس و اندرو ریپین، و گزارش کوتاه نجیب عقیقی.[۱۶۳]



پانویس



1.





1. رجوع کنید به ج۳، ص۵۳۱ ـ۵۴۱.



یادداشت



1.



1. اشتقاق کبیر آن است که دو کلمه در حروف با هم متحد باشند ولی در ترتیب موافق نباشند، مانند «جبذ» از «جذب » ویا این که بین دو لفظ فقط در لفظ و معنی تناسب باشد نه در ترتیب ، مانند «جبذ» از «جذب » و یااشتقاق کبیر، عبارت است از ردّ صیغه های مختلفه با معنی واحد جهت اشتراک در جمیع حروف اصول به اعتبار تقدیم و تأخیر آن حروف یا به اعتباراختلاف حرکات چنانکه گوئیم اصل ترکیب «ک ل م » از برای شدت و قوت است و معانی تراکیب ممکنه ازو به آن راجع، چه ترکیب اول مثلاً کلم است بمعنی جراحت کردن و معنی شدت در او ظاهر است و کلمه و کلام از اینجا است و شدت تأثیر کلام در نفوس متحق است. لغت نامه دهخدا ذیل اشتقاق کبیر



منابع



در نوشتن این مقاله، از جلد اول دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی و جلد هفتم دانشنامه جهان اسلام استفاده شده است.





پیوند به بیرون










تفسیر قرآن



گرایش ها | تفسیر تطبیقیتفسیر علمیتفسیر عصریتفسیر تاریخیتفسیر فلسفیتفسیر کلامیتفسیر عرفانیتفسیر ادبیتفسیر فقهیتفسیر کاربردی
روش ها و شیوه ها | تفسیر قرآن به قرآنتفسیر رواییتفسیر عقلیتفسیر اجتهادیتفسیر ترتیبیتفسیر موضوعی
کتاب ها | تفسیر ابوالجارودتفسیر قمیتفسیر عیاشیالتبیانمجمع البیانالصافیالمیزانادامه
وابسته | تفسیر به رأیتأویلاسباب نزولناسخ و منسوخمحکم و متشابهاعجاز قرآنجری و انطباقمکی و مدنیباطن قرآنعلوم قرآنمفسر
تفسیرهای شیعه / مفسران شیعه








تفسیرهای شیعه



تفسیرهای عربی | | قرن اول | تفسیر سعید بن جبیرتفسیر ابن عباس
---|---
قرن دوم | تفسیر ابو حمزه ثمالیتفسیر مقاتل بن سلیمانتفسیر ابی الجارود
قرن سوم | تفسیر تستریتفسیر الحبریتفسیر امام عسکری تفسیر قمی
قرن چهارم | تفسیر فرات کوفیتفسیر نعمانیتفسیر عیاشی
قرن پنجم | التبیانتلخیص البیانخصائص الوحی المبینرسائل الشریف المرتضی
قرن ششم | جوامع الجامعفقه القرآنمتشابه القرآن و مختلفهمجمع البیان
قرن هفتم | نهج البیاناعجاز البيان فى تفسير ام القرآن
قرن هشتم | تفسیر المحیط الاعظم
قرن نهم | کنز العرفان
قرن دهم | زبدة البیانزبدة التفاسیرتأویل الآیات الظاهرةسواطع الالهام
قرن یازدهم | آیات الاحکام استرآبادیالصافیالاصفیالبرهانتفسیر القرآن الکریم (ملاصدرا)نور الثقلینمسالک الافهامتفسير المعين
قرن دوازدهم | کنز الدقائق و بحر الغرائبالوجیز
قرن سیزدهم | تفسیر الصراط المستقیمالجوهر الثمینتفسیر ست سوربوارق القهرتفسير القرآن الكريم (شبر)فتح القدیر
قرن چهاردهم | آلاء الرحمنالتفسیر الکاشفتفسیر مبینبیان السعادةتقریب القرآن الی الاذهانالجدیدتفسیر القرآن الکریم (خمینی)الوجیز (عاملی)الوجیز (دخیل)ارشاد الاذهان الى تفسير القرآنمقتنيات الدرر و ملتقطات الثمرتبيين القرآنمجموع الرسائل (المحكم و المتشابه)المیزان
قرن پانزدهم | بدایع الکلامالبلاغ فی تفسیر القرآن بالقرآنالبیانمن وحی القرآنالتفسیر لکتاب الله المنیرالفرقانمن هدی القرآنمواهب الرحمنالتفسير المعين للواعظين و المتعظينالموسوعة القرآنیة



تفسیرهای فارسی | | قرن ششم | روض الجنان
---|---
قرن هفتم | دقائق التأویل
قرن هشتم | تفسیر گازر
قرن نهم | جواهر التفسیرمواهب علیه
قرن دهم | آیات الاحکام جرجانیمنهج الصادقینخلاصة المنهج
قرن یازدهم | تفسیر شریف لاهیجی
قرن چهاردهم | انوار درخشانتفسیر اثنی عشریتفسیر خسرویتفسیر صفیتفسیر عاملیتفسیر آسانتفسیر نوینپرتوی از قرآننفحات الرحمنحجة التفاسیرتفسير ام الكتاب
قرن پانزدهم | تفسیر تسنیماطیب البیانانوار العرفانتفسیر احسن الحدیثتفسیر جامعتفسیر روشنتفسیر راهنماتفسیر نمونهتفسیر نورتفسیر کوثرتفسیر علییننمونه بینات در شان نزول آیاتمخزن العرفانتفسیر روان جاویدپیام قرآنالبصائرقاموس قرآنمنشور جاوید



تفسیرهای روایی شیعه / مفسران شیعه








حوزه علمیه



عراق | | حوزه ها | حوزه علمیه بغدادحوزه علمیه نجفحوزه علمیه حلهحوزه علمیه سامراحوزه علمیه کربلا
---|---
مدارس | مدرسه آیت الله بروجردیمدرسه آخوندمدرسه سید یزدیمدرسه خلیلیمدرسه شربیانیفهرست مدارس علمیه نجفمدرسه قوامجامعة النجف الدینیةمدرسه غرویهمدرسه قزوینیمدرسه ایروانیمدرسه بخارایی
مرتبط | مسجد هندیمسجد شیخ انصاریمسجد شیخ طوسیمسجد جواهری



ایران | | حوزه ها | حوزه علمیه قمحوزه علمیه قم در دوره معاصرحوزه علمیه قم (دوران جمهوری اسلامی)حوزه علمیه خراسانحوزه علمیه اصفهانحوزه علمیه ریحوزه علمیه تهرانجامعة الزهراء
---|---
مدارس | مدرسه حقانیمدرسه آقا باباخانمدرسه آقابزرگ کاشانمدرسه جده بزرگمدرسه جده کوچکمدرسه چهارباغ اصفهانمدرسه فیضیهمدرسه علمیه آیت الله گلپایگانیمدرسه پریزادمدرسه سپهسالارمدرسه مروی مدرسه آیت الله بروجردیمدرسه حجتیهمدرسه خیرات خانمدرسه میرزا جعفرمدرسه دو درمدرسه نوابمدرسه عباسقلی خانمدرسه جهانگیرخانمدرسه طالبیهمدرسه دارالشفاءمدرسه ستیهمدرسه رضویهمدرسه نیم آوردمدرسه کاسه گرانفهرست مدارس علمیه تهرانفهرست مدارس علمیه اصفهانفهرست مدارس علمیه مشهدمدرسه مجتهدیمدرسه آخوندمدرسه صدر بازارمدرسه صدر تهرانمدرسه فیلسوف الدوله تهرانمدرسه علمیه معمارباشیمدرسه صالحیه قزوینمدرسه علمیه شیخ عبدالحسینمدرسه علمیه سلیمانیهمدرسه ملا صادق قمیمکتب نرجسمدرسه علمیه آیت الله موسوی نژاد
تشکیلات | جامعه مدرسینشورای عالیدفتر تبلیغاتمرکز مدیریتمجمع نمایندگان طلاب
مرتبط | جامعة المصطفی العالمیةپژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامیمرکز تخصصی شیعه شناسیمرکز تحقیقات رایانه ای حوزه علمیه اصفهانسید رسول موسوی تهرانیمحمدتقی ستودههمایش کتاب سال حوزهفهرست آثار برگزیده همایش کتاب سال حوزههمایش ملی فقه هنر



لبنان | حوزه علمیه جبل عاملفهرست مدارس علمیه لبنانالمعهد الشرعی الاسلامی
هند | مدرسة الواعظينمدرسه ایمانیهمدرسه ناظمیهمدرسه جوادیهسلطان المدارسجامعة الزهراء
اصطلاحات | آخوندآیت اللهحجت الاسلامثقة الاسلامشیخ الاسلامعلامهمرجع تقلیدمباحثهدرس خارجاجتهاداجازه اجتهادمجتهداجازه روایتشیخ اجازهحجرهعمامهشهریهتقریرنویسی
دروس | نظام درسیفقهاصولحدیث • تفسیر • کلامفلسفهرجالدرایهادبیات عرب
رسانه ها | خبرگزاری حوزهخبرگزاری رسا
روحانیت








مفسران شیعه



قرن نخست | سعید بن جبیرعبدالله بن عباس
قرن دوم | جابر بن یزید جعفی
قرن سوم | حسین بن حکم حبریعلی بن ابراهیم قمیسهل بن عبدالله تستریعلی بن مهزیار اهوازی
قرن چهارم | شیخ مفیدسید رضیسید مرتضی ابن ابی زینبعیاشیفرات کوفی
قرن پنجم | شیخ طوسیابن فتال نیشابوری
قرن ششم | ابوالفتوح رازیقطب الدین راوندیطبرسیابن شهرآشوب
قرن هفتم | محمد بن حسن شیبانیمحمود بن محمد حسنی واعظ
قرن هشتم | سید حیدر آملی
قرن دهم | ملا فتح الله کاشانیابوالمحاسن جرجانیمقدس اردبیلیابوالفتح حسینیملا عبدالله بهابادی
قرن یازدهم | سید هاشم بحرانیملاصدراعبدعلی بن جمعه حویزیفیض کاشانیشریف لاهیجی
قرن دوازدهم | میرزا محمد مشهدیعلی بن حسین عاملی
قرن سیزدهم | سید عبدالله شبرعباسعلی قزوینی
قرن چهاردهم | علامه طباطباییمحمدجواد بلاغی نجفیسیده نصرت امینسید محمود طالقانیسید محمد حسینی همدانیمیرزا حسن اصفهانیمحمدجواد مغنیهسلطان محمد گنابادیسید حسین اثنی عشریحبیب الله شریف کاشانی
قرن پانزدهم | سید عبدالاعلی سبزواریسیدعلی کمالی دزفولیناصر مکارم شیرازیعبدالله جوادی آملیمحمد صادقی تهرانیسید محمدتقی مدرسیمحسن قرائتیاکبر هاشمی رفسنجانیسید علی اکبر قرشیسید عبدالحسین طیبحسن مصطفویمحمد ثقفی تهرانیسید محمدحسین فضل اللهمحمدتقی مصباح یزدیجعفر سبحانیمحمدحسین نجفی
تفسیرهای شیعه / مراجع تقلید شیعه / فقیهان شیعه / متکلمان شیعه / رجالیان شیعه / تفسیرهای روایی شیعه








علوم قرآنی



علوم | تجویدقرائتغریب القرآناسباب نزولمکی و مدنی
مباحث | ناسخ و منسوخکتابت قرآناعجاز قرآناعجاز بیانی قرآناعجاز عددیاعجاز علمیمحکم و متشابهنزول دفعینزول تدریجیفضائل سورتفسیر به رأیاحادیث سبعة احرفاصالت قرآن
اصطلاحات | تأویلحروف مقطعهتحدیآیات ارکانحزبجزء
کتاب ها | التمهید فی علوم القرآنتاریخ قرآن رامیارتاریخ القرآن زنجانیمجمع البحرین و مطلع النیرین
وابسته | محمدهادی معرفتتحریف ناپذیری قرآننظریه صرفهسید محمدباقر حجتیترجمه قرآن
قرآن کریمعلم قرائتعلم تجوید



رده ها:




گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «تفسیر قرآن در منظرگاه مدیریتی ویکی شیعه» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.