با خواندن این سوره خداوند ضامن شادی تان در آخرت می شود + صوت آیات

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، سوره «یس» سی و ششمین سوره قرآن است و در جزء بیست و دوم و بیست و سوم آن قرار دارد.
این سوره یکی از با فضیلت ترین سوره های قرآن و قلب قرآن لقب گرفته است.
سوره یس به سه اصل دین توحید، نبوت و معاد می پردازد و درباره زنده شدن مردگان و سخن گفتن اعضای بدن در قیامت سخن می گوید.
پیامبر (ص) درباره فضیلت خواندن سوره یس می فرماید: هر کس سوره یس را قرائت کند، مانند آن است که ده بار قرآن را ختم کرده است. هر کس سوره یس را برای رضای خدا بخواند، خداوند او را خواهد بخشید و پاداشی همانند دوازده ختم قرآن به او خواهد داد و اگر برای مریض در حال مرگ خوانده شود، به تعداد حروف این سوره ده فرشته نزد او به صف شده و برای او استغفار می کنند و شاهد قبض روحش می شوند و جنازه اش را تشییع می کنند و بر او نماز می گزارند و شاهد دفنش خواهند بود.
امام صادق (ع) نیز در این باره فرمودند: هر کس سوره یس را قبل از خواب یا پیش از غروب بخواند، در طول روز محفوظ و پرروزی خواهد بود تا اینکه غروب شود و هر کس آن را در شب پیش از خفتن بخواند خداوند هزار فرشته را بر او مامور می کند که وی را از هر شیطان رانده شده و هر آفتی حفظ کنند.
جابر جعفی از امام باقر (ع) نقل کرده است: هر کس سوره یس را یک بار در عمرش بخواند خداوند به شماره تمام آفریده هایش در این جهان و آن جهان و آنچه در آسمان است، به عدد هر یک دو هزار حسنه در نامه عملش ثبت می کند و به همین مقدار از گناهان او محو می کند و دچار تنگدستی و زیان و بدهکاری و خانه خرابی نمی شود و بدبختی و دیوانگی نمی بیند و مبتلا به جذام و وسواس و بیماری های مضر نمی شود و خداوند سختی و دشواری مرگ را بر او آسان می کند و خود خدا او را قبض روح می کند و از جمله کسانی خواهد بود که خداوند فراخی زندگی او را بر عهده می گیرد و ضامن خوشحالی او هنگام مرگ می شود و خشنودی اش را در آخرت تضمین می کند و به همه فرشتگان آسمان و زمین می گوید من از این بنده راضی ام؛ پس برای او آمرزش بطلبید.
فایل صوتی تلاوت سوره یس با صدای عباس امام جمعه
متن سوره یس همراه با ترجمه
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خدای بخشاینده مهربان
یس ﴿١﴾
یس (یاسین) (۱)
و القر آن الحکیم ﴿٢﴾
سوگند به قرآن حکمت آموز (۲)
إنک لمن المر سلین ﴿٣﴾
که قطعا تو از جمله پیامبرانی (۳)
علیٰ صر اط مستقیم ﴿٤﴾
بر راهی راست! (۴)
تنزیل العزیز الر حیم ﴿٥﴾
و کتابت از جانب آن عزیز مهربان نازل شده است (۵)
لتنذر قوما ما أنذر آباؤهم فهم غافلون ﴿٦﴾
تا قومی را که پدرانشان بیم داده نشدند و در غفلت ماندند بیم دهی (۶)
لقد حق القول علیٰ أکثر هم فهم لا یؤمنون ﴿٧﴾
آری، گفته خدا در باره بیشترشان محقق گردیده است در نتیجه آن ها نخواهند گروید (۷)
إنا جعلنا فی أعناقهم أغلالا فهی إلی الأذقان فهم مقمحون ﴿٨﴾
ما در گردنهای آنان تا چانه هایشان غلهایی نهاده ایم به طوری که سرهایشان را بالا نگاه داشته و دیده فرو هشته اند (۸)
و جعلنا من بین أیدیهم سدا و من خلفهم سدا فأغشیناهم فهم لا یبصر ون ﴿٩﴾
و ما فراروی آن ها سدی و پشت سرشان سدی نهاده و پرده ای بر چشمان آنان فرو گسترده ایم در نتیجه نمی توانند ببینند (۹)
و سواء علیهم أأنذر تهم أم لم تنذر هم لا یؤمنون ﴿١٠﴾
و آنان را چه بیم دهی و چه بیم ندهی به حالشان تفاوت نمی کند: نخواهند گروید (۱۰)
إنما تنذر من اتبع الذکر و خشی الر حمٰن بالغیب ۖ فبشر ه بمغفر ة وأجر کر یم ﴿١١﴾
بیم دادن تو تنها کسی را سودمند است که کتاب حق را پیروی کند و از خدای رحمان در نهان بترسد چنین کسی را به آمرزش و پاداشی پر ارزش مژده ده (۱۱)
إنا نحن نحیی الموتیٰ و نکتب ما قدموا و آثار هم ۚ و کل شیء أحصیناه فی إمام مبین ﴿١٢﴾
آری! ماییم که مردگان را زنده می سازیم و آنچه را از پیش فرستاده اند با آثار و اعمال شان درج می کنیم و هر چیزی را در کارنامه ای روشن برشمرده ایم (۱۲)
و اضر ب لهم مثلا أصحاب القر یة إذ جاءها المر سلون ﴿١٣﴾
داستان مردم آن شهری را که رسولان بدانجا آمدند برای آنان مثل زن (۱۳)
إذ أر سلنا إلیهم اثنین فکذبوهما فعززنا بثالث فقالوا إنا إلیکم مر سلون ﴿١٤﴾
آنگاه که دو تن سوی آنان فرستادیم ولی آن دو را دروغزن پنداشتند تا با فرستاده سومین آنان را تایید کردیم پس رسولان گفتند: ما به سوی شما به پیامبری فرستاده شده ایم (۱۴)
قالوا ما أنتم إلا بشر مثلنا و ما أنزل الر حمٰن من شیء إن أنتم إلا تکذبون ﴿١٥﴾
ناباوران آن دیارگفتند: شما جز بشری مانند ما نیستید و خدای رحمان چیزی نفرستاده و شما جز دروغ نمی پردازید (۱۵)
قالوا ر بنا یعلم إنا إلیکم لمر سلون ﴿١٦﴾
گفتند:پروردگار ما می داند که ما واقعا به سوی شما به پیامبری فرستاده شده ایم (۱۶)
و ما علینا إلا البلاغ المبین ﴿١٧﴾
و بر ما وظیفه ای جز رسانیدن آشکار پیام نیست (۱۷)
قالوا إنا تطیر نا بکم ۖ لئن لم تنتهوا لنر جمنکم ولیمسنکم منا عذاب ألیم ﴿١٨﴾
پاسخ دادند: ما حضور شما را به شگون بد گرفته ایم اگر دست برندارید سنگسارتان می کنیم و قطعا عذاب دردناکی از ما به شما خواهد رسید (۱۸)
قالوا طائر کم معکم ۚ أئن ذکر تم ۚ بل أنتم قوم مسر فون ﴿١٩﴾
رسولان گفتند: شومی شما با خود شماست آیا اگر شما را پند دهند باز کفر می ورزید؟ نه! بلکه شما قومی اسرافکارید (۱۹)
و جاء من أقصی المدینة ر جل یسعیٰ قال یا قوم اتبعوا المر سلین ﴿٢٠﴾
و در این میان مردی از دورترین جای شهر دوان دوان آمد و گفت: ای مردم، از این فرستادگان پیروی کنید (۲۰)
اتبعوا من لا یسألکم أجر ا و هم مهتدون ﴿٢١﴾
از کسانی که پاداشی از شما نمی خواهند و خود نیز بر راه راست قرار دارند پیروی کنید (۲۱)
و ما لی لا أعبد الذی فطر نی و إلیه تر جعون ﴿٢٢﴾
آخر چرا کسی را نپرستم که مرا آفریده است و همه شما به سوی او بازگشت می یابید؟ (۲۲)
أأتخذ من دونه آلهة إن یر دن الر حمٰن بضر لا تغن عنی شفاعتهم شیئا و لا ینقذون ﴿٢٣﴾
آیا به جای او خدایانی را بپرستم که اگر خدای رحمان بخواهد به من گزندی برساند نه شفاعتشان به حالم سود می دهد و نه می توانند مرا برهانند؟ (۲۳)
إنی إذا لفی ضلال مبین ﴿٢٤﴾
در آن صورت، من قطعا در گمراهی آشکاری خواهم بود (۲۴)
إنی آمنت بر بکم فاسمعون ﴿٢٥﴾
من به پروردگارتان ایمان آوردم اقرار مرا بشنوید (۲۵)
قیل ادخل الجنة ۖ قال یا لیت قومی یعلمون ﴿٢٦﴾
سرانجام به جرم ایمان کشته شد و بدو گفته شد: به بهشت درآی گفت: ای کاش، قوم من می دانستند (۲۶)
بما غفر لی ر بی و جعلنی من المکر مین ﴿٢٧﴾
که پروردگارم چگونه مرا آمرزید و در زمره عزیزانم قرار داد (۲۷)
و ما أنزلنا علیٰ قومه من بعده من جند من السماء و ما کنا منزلین ﴿٢٨﴾
پس از شهادت وی هیچ سپاهی از آسمان بر قومش فرود نیاوردیم و پیش از این هم فروفرستنده نبودیم (۲۸)
إن کانت إلا صیحة واحدة فإذا هم خامدون ﴿٢٩﴾
تنها یک فریاد بود و بس؛ و بناگاه همه آن ها سرد بر جای فسردند (۲۹)
یا حسر ة علی العباد ۚ ما یأتیهم من ر سول إلا کانوا به یستهزئون ﴿٣٠﴾
دریغا بر این بندگان! هیچ فرستاده ای بر آنان نیامد مگر آنکه او را ریشخند می کردند(۳۰)
ألم یر وا کم أهلکنا قبلهم من القر ون أنهم إلیهم لا یر جعون ﴿٣١﴾
مگر ندیده اند که چه بسیار نسل ها را پیش از آنان هلاک گردانیدیم که دیگر آن ها به سویشان بازنمی گردند؟ (۳۱)
و إن کل لما جمیع لدینا محضر ون ﴿٣٢﴾
و قطعا همه آنان در پیشگاه ما احضار خواهند شد (۳۲)
و آیة لهم الأر ض المیتة أحییناها و أخر جنا منها حبا فمنه یأکلون ﴿٣٣﴾
و زمین مرده برهانی است برای ایشان، که آن را زنده گردانیدیم و دانه از آن برآوردیم که از آن می خورند (۳۳)
و جعلنا فیها جنات من نخیل و أعناب و فجر نا فیها من العیون ﴿٣٤﴾
و در آن زمین باغهایی از درختان خرما و تاک قرار دادیم و چشمه ها در آن روان کردیم (۳۴)
لیأکلوا من ثمر ه و ما عملته أیدیهم ۖ أفلا یشکر ون ﴿٣٥﴾
تا از میوه آن و از کارکرد دستهای خودشان بخورند آیا باز هم سپاس نمی گزارند؟ (۳۵)
سبحان الذی خلق الأزواج کلها مما تنبت الأر ض و من أنفسهم و مما لا یعلمون ﴿٣٦﴾
پاک خدایی که از آنچه زمین می رویاند و نیز از خودشان و از آنچه نمی دانند همه را نر و ماده گردانیده است (۳۶)
و آیة لهم اللیل نسلخ منه النهار فإذا هم مظلمون ﴿٣٧﴾
و نشانه ای دیگر برای آن ها شب است که روز را مانند پوست از آن برمی کنیم و بناگاه آنان در تاریکی فرو می روند (۳۷)
و الشمس تجر ی لمستقر لها ۚ ذٰلک تقدیر العزیز العلیم ﴿٣٨﴾
و خورشید به سوی قرارگاه ویژه خود روان است تقدیر آن عزیز دانا این است (۳۸)
و القمر قدر ناه منازل حتیٰ عاد کالعر جون القدیم ﴿٣٩﴾
و برای ماه منزلهایی معین کرده ایم تا چون شاخک خشک خوشه خرما برگردد (۳۹)
لا الشمس ینبغی لها أن تدر ک القمر و لا اللیل سابق النهار ۚ و کل فی فلک یسبحون ﴿٤٠﴾
نه خورشید را سزد که به ماه رسد و نه شب بر روز پیشی جوید و هر کدام در سپهری شناورند (۴۰)
و آیة لهم أنا حملنا ذر یتهم فی الفلک المشحون ﴿٤١﴾
و نشانه ای دیگر برای آنان اینکه ما نیاکانشان را در کشتی انباشته سوار کردیم (۴۱)
و خلقنا لهم من مثله ما یر کبون ﴿٤٢﴾
و مانند آن برای ایشان مرکوب های دیگری خلق کردیم (۴۲)
و إن نشأ نغر قهم فلا صر یخ لهم و لا هم ینقذون ﴿٤٣﴾
و اگر بخواهیم غرقشان می کنیم و هیچ فریادرسی نمی یابند و روی نجات نمی بینند (۴۳)
إلا ر حمة منا و متاعا إلیٰ حین ﴿٤٤﴾
مگر رحمتی از جانب ما شامل آن ها گردد و تا چندی آن ها را برخوردار سازیم (۴۴)
و إذا قیل لهم اتقوا ما بین أیدیکم و ما خلفکم لعلکم تر حمون ﴿٤٥﴾
و چون به ایشان گفته شود: از آنچه در پیش رو و پشت سر دارید بترسید امید که مورد رحمت قرار گیرید نمی شنوند (۴۵)
و ما تأتیهم من آیة من آیات ر بهم إلا کانوا عنها معر ضین ﴿٤٦﴾
و هیچ نشانه ای از نشانه های پروردگارشان بر آنان نیامد جز اینکه از آن رویگردان شدند (۴۶)
و إذا قیل لهم أنفقوا مما ر زقکم الله قال الذین کفر وا للذین آمنوا أنطعم من لو یشاء الله أطعمه إن أنتم إلا فی ضلال مبین ﴿٤٧﴾
و چون به آنان گفته شود: از آنچه خدا به شما روزی داده انفاق کنید کسانی که کافر شده اند به آنان که ایمان آورده اند می گویند: آیا کسی را بخورانیم که اگر خدا می خواست خودش وی را می خورانید؟ شما جز در گمراهی آشکاری بیش نیستید (۴۷)
و یقولون متیٰ هٰذا الوعد إن کنتم صادقین ﴿٤٨﴾
و می گویند: اگر راست می گویید پس این وعده عذاب کی خواهد بود؟ (۴۸)
ما ینظر ون إلا صیحة واحدة تأخذهم و هم یخصمون ﴿٤٩﴾
جز یک فریاد مرگبار را انتظار نخواهند کشید که هنگامی که سرگرم جدالند غافلگیرشان کند (۴۹)
فلا یستطیعون توصیة و لا إلیٰ أهلهم یر جعون ﴿٥٠﴾
آنگاه نه توانایی وصیتی دارند و نه می توانند به سوی کسان خود برگردند (۵۰)
و نفخ فی الصور فإذا هم من الأجداث إلیٰ ر بهم ینسلون ﴿٥١﴾
و در صور دمیده خواهد شد پس بناگاه از گورهای خود شتابان به سوی پروردگار خویش می آیند (۵۱)
قالوا یا ویلنا من بعثنا من مر قدنا ۜ ۗ هٰذا ما وعد الر حمٰن و صدق المر سلون ﴿٥٢﴾
می گویند: ای وای بر ما چه کسی ما را از آرامگاهمان برانگیخت؟ این است همان وعده خدای رحمان، و پیامبران راست می گفتند (۵۲)
إن کانت إلا صیحة واحدة فإذا هم جمیع لدینا محضر ون ﴿٥٣﴾
باز هم یک فریاد است و بس و بناگاه همه در پیشگاه ما حاضر آیند (۵۳)
فالیوم لا تظلم نفس شیئا و لا تجزون إلا ما کنتم تعملون ﴿٥٤﴾
امروز بر کسی هیچ ستم نمی رود جز در برابر آنچه کرده اید پاداشی نخواهید یافت (۵۴)
إن أصحاب الجنة الیوم فی شغل فاکهون ﴿٥٥﴾
در این روز اهل بهشت کار و باری خوش در پیش دارند (۵۵)
هم و أزواجهم فی ظلال علی الأر ائک متکئون ﴿٥٦﴾
آن ها با همسرانشان در زیر سایه ها بر تخت ها تکیه می زنند (۵۶)
لهم فیها فاکهة و لهم ما یدعون ﴿٥٧﴾
در آنجا برای آن ها هر گونه میوه است و هر چه دلشان بخواهد (۵۷)
سلام قولا من ر ب ر حیم ﴿٥٨﴾
از جانب پروردگاری مهربان به آنان سلام گفته می شود (۵۸)
و امتازوا الیوم أیها المجر مون ﴿٥٩﴾
و ای گناهکاران امروز از بی گناهان جدا شوید (۵۹)
ألم أعهد إلیکم یا بنی آدم أن لا تعبدوا الشیطان ۖ إنه لکم عدو مبین ﴿٦٠﴾
ای فرزندان آدم مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را مپرستید زیرا وی دشمن آشکار شماست؟ (۶۰)
و أن اعبدونی ۚ هٰذا صر اط مستقیم ﴿٦١﴾
و اینکه مرا بپرستید؛ این است راه راست! (۶۱)
و لقد أضل منکم جبلا کثیر ا ۖ أفلم تکونوا تعقلون ﴿٦٢﴾
و او گروهی انبوه از میان شما را سخت گمراه کرد؛ آیا تعقل نمی کردید؟ (۶۲)
هٰذه جهنم التی کنتم توعدون ﴿٦٣﴾
این است جهنمی که به شما وعده داده می شد! (۶۳)
اصلوها الیوم بما کنتم تکفر ون ﴿٦٤﴾
به جرم آنکه کفر می ورزیدید اکنون در آن درآیید (۶۴)
الیوم نختم علیٰ أفواههم و تکلمنا أیدیهم و تشهد أر جلهم بما کانوا یکسبون ﴿٦٥﴾
امروز بر دهانهای آنان مهر می نهیم و دستهایشان با ما سخن می گویند و پاهایشان بدانچه فراهم می ساختند گواهی می دهند (۶۵)
و لو نشاء لطمسنا علیٰ أعینهم فاستبقوا الصر اط فأنیٰ یبصر ون ﴿٦٦﴾
و اگر بخواهیم هر آینه فروغ از دیدگانشان می گیریم تا در راه کج بر هم پیشی جویند ولی راه راست را از کجا می توانند ببینند؟ (۶۶)
و لو نشاء لمسخناهم علیٰ مکانتهم فما استطاعوا مضیا و لا یر جعون ﴿٦٧﴾
و اگر بخواهیم هرآینه ایشان را در جای خود مسخ می کنیم به گونه ای که نه بتوانند بروند و نه برگردند (۶۷)
و من نعمر ه ننکسه فی الخلق ۖ أفلا یعقلون ﴿٦٨﴾
و هر که را عمر دراز دهیم او را از نظر خلقت فروکاسته و شکسته گردانیم آیا نمی اندیشند؟ (۶۸)
و ما علمناه الشعر و ما ینبغی له ۚ إن هو إلا ذکر و قر آن مبین ﴿٦٩﴾
و ما به او شعر نیاموختیم و در خور وی نیست این سخن جز اندرز و قرآنی روشن نیست (۶۹)
لینذر من کان حیا ویحق القول علی الکافر ین ﴿٧٠﴾
تا هر که را دلی زنده است بیم دهد و گفتار خدا در باره کافران محقق گردد (۷۰)
أولم یر وا أنا خلقنا لهم مما عملت أیدینا أنعاما فهم لها مالکون ﴿٧١﴾
آیا ندیده اند که ما به قدرت خویش برای ایشان چهارپایانی آفریده ایم تا آنان مالک آن ها باشند؟ (۷۱)
و ذللناها لهم فمنها ر کوبهم و منها یأکلون ﴿٧٢﴾
و آن ها را برای ایشان رام گردانیدیم از برخی شان سواری می گیرند و از بعضی می خورند (۷۲)
و لهم فیها منافع و مشار ب ۖ أفلا یشکر ون ﴿٧٣﴾
و از آن ها سود ها و نوشیدنی ها دارند پس چرا شکرگزار نیستید؟ (۷۳)
و اتخذوا من دون الله آلهة لعلهم ینصر ون ﴿٧٤﴾
و غیر از خدای یگانه خدایانی به پرستش گرفتند تا مگر یاری شوند (۷۴)
لا یستطیعون نصر هم و هم لهم جند محضر ون ﴿٧٥﴾
ولی بتان نمی توانند آنان را یاری کنند و آنانند که برای بتان چون سپاهی احضار شده اند (۷۵)
فلا یحزنک قولهم ۘ إنا نعلم ما یسر ون و ما یعلنون ﴿٧٦﴾
پس، گفتار آنان تو را غمگین نگرداند که ما آنچه را پنهان و آنچه را آشکار می کنند، می دانیم (۷۶)
أولم یر الإنسان أنا خلقناه من نطفة فإذا هو خصیم مبین ﴿٧٧﴾
مگر آدمی ندانسته است که ما او را از نطفه ای آفریده ایم پس بناگاه وی ستیزه جویی آشکار شده است (۷۷)
و ضر ب لنا مثلا و نسی خلقه ۖ قال من یحیی العظام و هی ر میم ﴿٧٨﴾
و برای ما مثلی آورد و آفرینش خود را فراموش کرد گفت: چه کسی این استخوان ها را که چنین پوسیده است زندگی می بخشد؟ (۷۸)
قل یحییها الذی أنشأها أول مر ة ۖ و هو بکل خلق علیم ﴿٧٩﴾
بگو: همان کسی که نخستین بار آن را پدید آورد و اوست که به هر گونه آفرینشی داناست (۷۹)
الذی جعل لکم من الشجر الأخضر نار ا فإذا أنتم منه توقدون ﴿٨٠﴾
همو که برایتان در درخت سبزفام اخگر نهاد که از آن چون نیازتان افتد آتش می افروزید (۸۰)
أولیس الذی خلق السماوات و الأر ض بقادر علیٰ أن یخلق مثلهم ۚ بلیٰ و هو الخلاق العلیم ﴿٨١﴾
آیا کسی که آسمان ها و زمین را آفریده توانا نیست که باز مانند آن ها را بیافریند؟ آری، اوست آفریننده دانا (۸۱)
إنما أمر ه إذا أر اد شیئا أن یقول له کن فیکون ﴿٨٢﴾
چون به چیزی اراده فرماید کارش این بس که می گوید: باش پس بی درنگ موجود می شود (۸۲)
فسبحان الذی بیده ملکوت کل شیء و إلیه تر جعون ﴿٨٣﴾
پس شکوهمند و پاک است آن کسی که ملکوت هر چیزی در دست اوست و به سوی اوست که بازگردانیده می شوید (۸۳)
انتهای پیام/
این سوره یکی از با فضیلت ترین سوره های قرآن و قلب قرآن لقب گرفته است.
سوره یس به سه اصل دین توحید، نبوت و معاد می پردازد و درباره زنده شدن مردگان و سخن گفتن اعضای بدن در قیامت سخن می گوید.
پیامبر (ص) درباره فضیلت خواندن سوره یس می فرماید: هر کس سوره یس را قرائت کند، مانند آن است که ده بار قرآن را ختم کرده است. هر کس سوره یس را برای رضای خدا بخواند، خداوند او را خواهد بخشید و پاداشی همانند دوازده ختم قرآن به او خواهد داد و اگر برای مریض در حال مرگ خوانده شود، به تعداد حروف این سوره ده فرشته نزد او به صف شده و برای او استغفار می کنند و شاهد قبض روحش می شوند و جنازه اش را تشییع می کنند و بر او نماز می گزارند و شاهد دفنش خواهند بود.
امام صادق (ع) نیز در این باره فرمودند: هر کس سوره یس را قبل از خواب یا پیش از غروب بخواند، در طول روز محفوظ و پرروزی خواهد بود تا اینکه غروب شود و هر کس آن را در شب پیش از خفتن بخواند خداوند هزار فرشته را بر او مامور می کند که وی را از هر شیطان رانده شده و هر آفتی حفظ کنند.
جابر جعفی از امام باقر (ع) نقل کرده است: هر کس سوره یس را یک بار در عمرش بخواند خداوند به شماره تمام آفریده هایش در این جهان و آن جهان و آنچه در آسمان است، به عدد هر یک دو هزار حسنه در نامه عملش ثبت می کند و به همین مقدار از گناهان او محو می کند و دچار تنگدستی و زیان و بدهکاری و خانه خرابی نمی شود و بدبختی و دیوانگی نمی بیند و مبتلا به جذام و وسواس و بیماری های مضر نمی شود و خداوند سختی و دشواری مرگ را بر او آسان می کند و خود خدا او را قبض روح می کند و از جمله کسانی خواهد بود که خداوند فراخی زندگی او را بر عهده می گیرد و ضامن خوشحالی او هنگام مرگ می شود و خشنودی اش را در آخرت تضمین می کند و به همه فرشتگان آسمان و زمین می گوید من از این بنده راضی ام؛ پس برای او آمرزش بطلبید.
فایل صوتی تلاوت سوره یس با صدای عباس امام جمعه
متن سوره یس همراه با ترجمه
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خدای بخشاینده مهربان
یس ﴿١﴾
یس (یاسین) (۱)
و القر آن الحکیم ﴿٢﴾
سوگند به قرآن حکمت آموز (۲)
إنک لمن المر سلین ﴿٣﴾
که قطعا تو از جمله پیامبرانی (۳)
علیٰ صر اط مستقیم ﴿٤﴾
بر راهی راست! (۴)
تنزیل العزیز الر حیم ﴿٥﴾
و کتابت از جانب آن عزیز مهربان نازل شده است (۵)
لتنذر قوما ما أنذر آباؤهم فهم غافلون ﴿٦﴾
تا قومی را که پدرانشان بیم داده نشدند و در غفلت ماندند بیم دهی (۶)
لقد حق القول علیٰ أکثر هم فهم لا یؤمنون ﴿٧﴾
آری، گفته خدا در باره بیشترشان محقق گردیده است در نتیجه آن ها نخواهند گروید (۷)
إنا جعلنا فی أعناقهم أغلالا فهی إلی الأذقان فهم مقمحون ﴿٨﴾
ما در گردنهای آنان تا چانه هایشان غلهایی نهاده ایم به طوری که سرهایشان را بالا نگاه داشته و دیده فرو هشته اند (۸)
و جعلنا من بین أیدیهم سدا و من خلفهم سدا فأغشیناهم فهم لا یبصر ون ﴿٩﴾
و ما فراروی آن ها سدی و پشت سرشان سدی نهاده و پرده ای بر چشمان آنان فرو گسترده ایم در نتیجه نمی توانند ببینند (۹)
و سواء علیهم أأنذر تهم أم لم تنذر هم لا یؤمنون ﴿١٠﴾
و آنان را چه بیم دهی و چه بیم ندهی به حالشان تفاوت نمی کند: نخواهند گروید (۱۰)
إنما تنذر من اتبع الذکر و خشی الر حمٰن بالغیب ۖ فبشر ه بمغفر ة وأجر کر یم ﴿١١﴾
بیم دادن تو تنها کسی را سودمند است که کتاب حق را پیروی کند و از خدای رحمان در نهان بترسد چنین کسی را به آمرزش و پاداشی پر ارزش مژده ده (۱۱)
إنا نحن نحیی الموتیٰ و نکتب ما قدموا و آثار هم ۚ و کل شیء أحصیناه فی إمام مبین ﴿١٢﴾
آری! ماییم که مردگان را زنده می سازیم و آنچه را از پیش فرستاده اند با آثار و اعمال شان درج می کنیم و هر چیزی را در کارنامه ای روشن برشمرده ایم (۱۲)
و اضر ب لهم مثلا أصحاب القر یة إذ جاءها المر سلون ﴿١٣﴾
داستان مردم آن شهری را که رسولان بدانجا آمدند برای آنان مثل زن (۱۳)
إذ أر سلنا إلیهم اثنین فکذبوهما فعززنا بثالث فقالوا إنا إلیکم مر سلون ﴿١٤﴾
آنگاه که دو تن سوی آنان فرستادیم ولی آن دو را دروغزن پنداشتند تا با فرستاده سومین آنان را تایید کردیم پس رسولان گفتند: ما به سوی شما به پیامبری فرستاده شده ایم (۱۴)
قالوا ما أنتم إلا بشر مثلنا و ما أنزل الر حمٰن من شیء إن أنتم إلا تکذبون ﴿١٥﴾
ناباوران آن دیارگفتند: شما جز بشری مانند ما نیستید و خدای رحمان چیزی نفرستاده و شما جز دروغ نمی پردازید (۱۵)
قالوا ر بنا یعلم إنا إلیکم لمر سلون ﴿١٦﴾
گفتند:پروردگار ما می داند که ما واقعا به سوی شما به پیامبری فرستاده شده ایم (۱۶)
و ما علینا إلا البلاغ المبین ﴿١٧﴾
و بر ما وظیفه ای جز رسانیدن آشکار پیام نیست (۱۷)
قالوا إنا تطیر نا بکم ۖ لئن لم تنتهوا لنر جمنکم ولیمسنکم منا عذاب ألیم ﴿١٨﴾
پاسخ دادند: ما حضور شما را به شگون بد گرفته ایم اگر دست برندارید سنگسارتان می کنیم و قطعا عذاب دردناکی از ما به شما خواهد رسید (۱۸)
قالوا طائر کم معکم ۚ أئن ذکر تم ۚ بل أنتم قوم مسر فون ﴿١٩﴾
رسولان گفتند: شومی شما با خود شماست آیا اگر شما را پند دهند باز کفر می ورزید؟ نه! بلکه شما قومی اسرافکارید (۱۹)
و جاء من أقصی المدینة ر جل یسعیٰ قال یا قوم اتبعوا المر سلین ﴿٢٠﴾
و در این میان مردی از دورترین جای شهر دوان دوان آمد و گفت: ای مردم، از این فرستادگان پیروی کنید (۲۰)
اتبعوا من لا یسألکم أجر ا و هم مهتدون ﴿٢١﴾
از کسانی که پاداشی از شما نمی خواهند و خود نیز بر راه راست قرار دارند پیروی کنید (۲۱)
و ما لی لا أعبد الذی فطر نی و إلیه تر جعون ﴿٢٢﴾
آخر چرا کسی را نپرستم که مرا آفریده است و همه شما به سوی او بازگشت می یابید؟ (۲۲)
أأتخذ من دونه آلهة إن یر دن الر حمٰن بضر لا تغن عنی شفاعتهم شیئا و لا ینقذون ﴿٢٣﴾
آیا به جای او خدایانی را بپرستم که اگر خدای رحمان بخواهد به من گزندی برساند نه شفاعتشان به حالم سود می دهد و نه می توانند مرا برهانند؟ (۲۳)
إنی إذا لفی ضلال مبین ﴿٢٤﴾
در آن صورت، من قطعا در گمراهی آشکاری خواهم بود (۲۴)
إنی آمنت بر بکم فاسمعون ﴿٢٥﴾
من به پروردگارتان ایمان آوردم اقرار مرا بشنوید (۲۵)
قیل ادخل الجنة ۖ قال یا لیت قومی یعلمون ﴿٢٦﴾
سرانجام به جرم ایمان کشته شد و بدو گفته شد: به بهشت درآی گفت: ای کاش، قوم من می دانستند (۲۶)
بما غفر لی ر بی و جعلنی من المکر مین ﴿٢٧﴾
که پروردگارم چگونه مرا آمرزید و در زمره عزیزانم قرار داد (۲۷)
و ما أنزلنا علیٰ قومه من بعده من جند من السماء و ما کنا منزلین ﴿٢٨﴾
پس از شهادت وی هیچ سپاهی از آسمان بر قومش فرود نیاوردیم و پیش از این هم فروفرستنده نبودیم (۲۸)
إن کانت إلا صیحة واحدة فإذا هم خامدون ﴿٢٩﴾
تنها یک فریاد بود و بس؛ و بناگاه همه آن ها سرد بر جای فسردند (۲۹)
یا حسر ة علی العباد ۚ ما یأتیهم من ر سول إلا کانوا به یستهزئون ﴿٣٠﴾
دریغا بر این بندگان! هیچ فرستاده ای بر آنان نیامد مگر آنکه او را ریشخند می کردند(۳۰)
ألم یر وا کم أهلکنا قبلهم من القر ون أنهم إلیهم لا یر جعون ﴿٣١﴾
مگر ندیده اند که چه بسیار نسل ها را پیش از آنان هلاک گردانیدیم که دیگر آن ها به سویشان بازنمی گردند؟ (۳۱)
و إن کل لما جمیع لدینا محضر ون ﴿٣٢﴾
و قطعا همه آنان در پیشگاه ما احضار خواهند شد (۳۲)
و آیة لهم الأر ض المیتة أحییناها و أخر جنا منها حبا فمنه یأکلون ﴿٣٣﴾
و زمین مرده برهانی است برای ایشان، که آن را زنده گردانیدیم و دانه از آن برآوردیم که از آن می خورند (۳۳)
و جعلنا فیها جنات من نخیل و أعناب و فجر نا فیها من العیون ﴿٣٤﴾
و در آن زمین باغهایی از درختان خرما و تاک قرار دادیم و چشمه ها در آن روان کردیم (۳۴)
لیأکلوا من ثمر ه و ما عملته أیدیهم ۖ أفلا یشکر ون ﴿٣٥﴾
تا از میوه آن و از کارکرد دستهای خودشان بخورند آیا باز هم سپاس نمی گزارند؟ (۳۵)
سبحان الذی خلق الأزواج کلها مما تنبت الأر ض و من أنفسهم و مما لا یعلمون ﴿٣٦﴾
پاک خدایی که از آنچه زمین می رویاند و نیز از خودشان و از آنچه نمی دانند همه را نر و ماده گردانیده است (۳۶)
و آیة لهم اللیل نسلخ منه النهار فإذا هم مظلمون ﴿٣٧﴾
و نشانه ای دیگر برای آن ها شب است که روز را مانند پوست از آن برمی کنیم و بناگاه آنان در تاریکی فرو می روند (۳۷)
و الشمس تجر ی لمستقر لها ۚ ذٰلک تقدیر العزیز العلیم ﴿٣٨﴾
و خورشید به سوی قرارگاه ویژه خود روان است تقدیر آن عزیز دانا این است (۳۸)
و القمر قدر ناه منازل حتیٰ عاد کالعر جون القدیم ﴿٣٩﴾
و برای ماه منزلهایی معین کرده ایم تا چون شاخک خشک خوشه خرما برگردد (۳۹)
لا الشمس ینبغی لها أن تدر ک القمر و لا اللیل سابق النهار ۚ و کل فی فلک یسبحون ﴿٤٠﴾
نه خورشید را سزد که به ماه رسد و نه شب بر روز پیشی جوید و هر کدام در سپهری شناورند (۴۰)
و آیة لهم أنا حملنا ذر یتهم فی الفلک المشحون ﴿٤١﴾
و نشانه ای دیگر برای آنان اینکه ما نیاکانشان را در کشتی انباشته سوار کردیم (۴۱)
و خلقنا لهم من مثله ما یر کبون ﴿٤٢﴾
و مانند آن برای ایشان مرکوب های دیگری خلق کردیم (۴۲)
و إن نشأ نغر قهم فلا صر یخ لهم و لا هم ینقذون ﴿٤٣﴾
و اگر بخواهیم غرقشان می کنیم و هیچ فریادرسی نمی یابند و روی نجات نمی بینند (۴۳)
إلا ر حمة منا و متاعا إلیٰ حین ﴿٤٤﴾
مگر رحمتی از جانب ما شامل آن ها گردد و تا چندی آن ها را برخوردار سازیم (۴۴)
و إذا قیل لهم اتقوا ما بین أیدیکم و ما خلفکم لعلکم تر حمون ﴿٤٥﴾
و چون به ایشان گفته شود: از آنچه در پیش رو و پشت سر دارید بترسید امید که مورد رحمت قرار گیرید نمی شنوند (۴۵)
و ما تأتیهم من آیة من آیات ر بهم إلا کانوا عنها معر ضین ﴿٤٦﴾
و هیچ نشانه ای از نشانه های پروردگارشان بر آنان نیامد جز اینکه از آن رویگردان شدند (۴۶)
و إذا قیل لهم أنفقوا مما ر زقکم الله قال الذین کفر وا للذین آمنوا أنطعم من لو یشاء الله أطعمه إن أنتم إلا فی ضلال مبین ﴿٤٧﴾
و چون به آنان گفته شود: از آنچه خدا به شما روزی داده انفاق کنید کسانی که کافر شده اند به آنان که ایمان آورده اند می گویند: آیا کسی را بخورانیم که اگر خدا می خواست خودش وی را می خورانید؟ شما جز در گمراهی آشکاری بیش نیستید (۴۷)
و یقولون متیٰ هٰذا الوعد إن کنتم صادقین ﴿٤٨﴾
و می گویند: اگر راست می گویید پس این وعده عذاب کی خواهد بود؟ (۴۸)
ما ینظر ون إلا صیحة واحدة تأخذهم و هم یخصمون ﴿٤٩﴾
جز یک فریاد مرگبار را انتظار نخواهند کشید که هنگامی که سرگرم جدالند غافلگیرشان کند (۴۹)
فلا یستطیعون توصیة و لا إلیٰ أهلهم یر جعون ﴿٥٠﴾
آنگاه نه توانایی وصیتی دارند و نه می توانند به سوی کسان خود برگردند (۵۰)
و نفخ فی الصور فإذا هم من الأجداث إلیٰ ر بهم ینسلون ﴿٥١﴾
و در صور دمیده خواهد شد پس بناگاه از گورهای خود شتابان به سوی پروردگار خویش می آیند (۵۱)
قالوا یا ویلنا من بعثنا من مر قدنا ۜ ۗ هٰذا ما وعد الر حمٰن و صدق المر سلون ﴿٥٢﴾
می گویند: ای وای بر ما چه کسی ما را از آرامگاهمان برانگیخت؟ این است همان وعده خدای رحمان، و پیامبران راست می گفتند (۵۲)
إن کانت إلا صیحة واحدة فإذا هم جمیع لدینا محضر ون ﴿٥٣﴾
باز هم یک فریاد است و بس و بناگاه همه در پیشگاه ما حاضر آیند (۵۳)
فالیوم لا تظلم نفس شیئا و لا تجزون إلا ما کنتم تعملون ﴿٥٤﴾
امروز بر کسی هیچ ستم نمی رود جز در برابر آنچه کرده اید پاداشی نخواهید یافت (۵۴)
إن أصحاب الجنة الیوم فی شغل فاکهون ﴿٥٥﴾
در این روز اهل بهشت کار و باری خوش در پیش دارند (۵۵)
هم و أزواجهم فی ظلال علی الأر ائک متکئون ﴿٥٦﴾
آن ها با همسرانشان در زیر سایه ها بر تخت ها تکیه می زنند (۵۶)
لهم فیها فاکهة و لهم ما یدعون ﴿٥٧﴾
در آنجا برای آن ها هر گونه میوه است و هر چه دلشان بخواهد (۵۷)
سلام قولا من ر ب ر حیم ﴿٥٨﴾
از جانب پروردگاری مهربان به آنان سلام گفته می شود (۵۸)
و امتازوا الیوم أیها المجر مون ﴿٥٩﴾
و ای گناهکاران امروز از بی گناهان جدا شوید (۵۹)
ألم أعهد إلیکم یا بنی آدم أن لا تعبدوا الشیطان ۖ إنه لکم عدو مبین ﴿٦٠﴾
ای فرزندان آدم مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را مپرستید زیرا وی دشمن آشکار شماست؟ (۶۰)
و أن اعبدونی ۚ هٰذا صر اط مستقیم ﴿٦١﴾
و اینکه مرا بپرستید؛ این است راه راست! (۶۱)
و لقد أضل منکم جبلا کثیر ا ۖ أفلم تکونوا تعقلون ﴿٦٢﴾
و او گروهی انبوه از میان شما را سخت گمراه کرد؛ آیا تعقل نمی کردید؟ (۶۲)
هٰذه جهنم التی کنتم توعدون ﴿٦٣﴾
این است جهنمی که به شما وعده داده می شد! (۶۳)
اصلوها الیوم بما کنتم تکفر ون ﴿٦٤﴾
به جرم آنکه کفر می ورزیدید اکنون در آن درآیید (۶۴)
الیوم نختم علیٰ أفواههم و تکلمنا أیدیهم و تشهد أر جلهم بما کانوا یکسبون ﴿٦٥﴾
امروز بر دهانهای آنان مهر می نهیم و دستهایشان با ما سخن می گویند و پاهایشان بدانچه فراهم می ساختند گواهی می دهند (۶۵)
و لو نشاء لطمسنا علیٰ أعینهم فاستبقوا الصر اط فأنیٰ یبصر ون ﴿٦٦﴾
و اگر بخواهیم هر آینه فروغ از دیدگانشان می گیریم تا در راه کج بر هم پیشی جویند ولی راه راست را از کجا می توانند ببینند؟ (۶۶)
و لو نشاء لمسخناهم علیٰ مکانتهم فما استطاعوا مضیا و لا یر جعون ﴿٦٧﴾
و اگر بخواهیم هرآینه ایشان را در جای خود مسخ می کنیم به گونه ای که نه بتوانند بروند و نه برگردند (۶۷)
و من نعمر ه ننکسه فی الخلق ۖ أفلا یعقلون ﴿٦٨﴾
و هر که را عمر دراز دهیم او را از نظر خلقت فروکاسته و شکسته گردانیم آیا نمی اندیشند؟ (۶۸)
و ما علمناه الشعر و ما ینبغی له ۚ إن هو إلا ذکر و قر آن مبین ﴿٦٩﴾
و ما به او شعر نیاموختیم و در خور وی نیست این سخن جز اندرز و قرآنی روشن نیست (۶۹)
لینذر من کان حیا ویحق القول علی الکافر ین ﴿٧٠﴾
تا هر که را دلی زنده است بیم دهد و گفتار خدا در باره کافران محقق گردد (۷۰)
أولم یر وا أنا خلقنا لهم مما عملت أیدینا أنعاما فهم لها مالکون ﴿٧١﴾
آیا ندیده اند که ما به قدرت خویش برای ایشان چهارپایانی آفریده ایم تا آنان مالک آن ها باشند؟ (۷۱)
و ذللناها لهم فمنها ر کوبهم و منها یأکلون ﴿٧٢﴾
و آن ها را برای ایشان رام گردانیدیم از برخی شان سواری می گیرند و از بعضی می خورند (۷۲)
و لهم فیها منافع و مشار ب ۖ أفلا یشکر ون ﴿٧٣﴾
و از آن ها سود ها و نوشیدنی ها دارند پس چرا شکرگزار نیستید؟ (۷۳)
و اتخذوا من دون الله آلهة لعلهم ینصر ون ﴿٧٤﴾
و غیر از خدای یگانه خدایانی به پرستش گرفتند تا مگر یاری شوند (۷۴)
لا یستطیعون نصر هم و هم لهم جند محضر ون ﴿٧٥﴾
ولی بتان نمی توانند آنان را یاری کنند و آنانند که برای بتان چون سپاهی احضار شده اند (۷۵)
فلا یحزنک قولهم ۘ إنا نعلم ما یسر ون و ما یعلنون ﴿٧٦﴾
پس، گفتار آنان تو را غمگین نگرداند که ما آنچه را پنهان و آنچه را آشکار می کنند، می دانیم (۷۶)
أولم یر الإنسان أنا خلقناه من نطفة فإذا هو خصیم مبین ﴿٧٧﴾
مگر آدمی ندانسته است که ما او را از نطفه ای آفریده ایم پس بناگاه وی ستیزه جویی آشکار شده است (۷۷)
و ضر ب لنا مثلا و نسی خلقه ۖ قال من یحیی العظام و هی ر میم ﴿٧٨﴾
و برای ما مثلی آورد و آفرینش خود را فراموش کرد گفت: چه کسی این استخوان ها را که چنین پوسیده است زندگی می بخشد؟ (۷۸)
قل یحییها الذی أنشأها أول مر ة ۖ و هو بکل خلق علیم ﴿٧٩﴾
بگو: همان کسی که نخستین بار آن را پدید آورد و اوست که به هر گونه آفرینشی داناست (۷۹)
الذی جعل لکم من الشجر الأخضر نار ا فإذا أنتم منه توقدون ﴿٨٠﴾
همو که برایتان در درخت سبزفام اخگر نهاد که از آن چون نیازتان افتد آتش می افروزید (۸۰)
أولیس الذی خلق السماوات و الأر ض بقادر علیٰ أن یخلق مثلهم ۚ بلیٰ و هو الخلاق العلیم ﴿٨١﴾
آیا کسی که آسمان ها و زمین را آفریده توانا نیست که باز مانند آن ها را بیافریند؟ آری، اوست آفریننده دانا (۸۱)
إنما أمر ه إذا أر اد شیئا أن یقول له کن فیکون ﴿٨٢﴾
چون به چیزی اراده فرماید کارش این بس که می گوید: باش پس بی درنگ موجود می شود (۸۲)
فسبحان الذی بیده ملکوت کل شیء و إلیه تر جعون ﴿٨٣﴾
پس شکوهمند و پاک است آن کسی که ملکوت هر چیزی در دست اوست و به سوی اوست که بازگردانیده می شوید (۸۳)
انتهای پیام/
پرسش و پاسخ در
با خواندن این سوره خداوند ضامن شادی تان در آخرت می شود + صوت آیات
گفتگو با هوش مصنوعی