چه کسانی نامزد انتخابات ریاست جمهوری افغانستان شده اند؟



غیاثی نوشت: برای نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری افغانستان سه شرط در نظر گرفته است: اول تبعه افغانستان، مسلمان و متولد از والدین افغان، دوم سن چهل سالگی را تمام کرده باشد؛ و سوم محکومیت جرمی نداشته باشد.

به گزارش خبرنگار سایت افغانستان خبرگزاری فارس، «جمال الدین غیاثی» کارشناس مسائل افغانستان طی یادداشتی اختصاصی به بررسی سابقه و عملکرد نامزدهای ریاست جمهوری افغانستان پرداخت.

در این یادداشت آمده است: اکنون که ثبت نام نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری افغانستان پایان یافته، مشخص شده است که چه کسانی وارد این میدان شده اند. براساس جدول اعلام شده از سوی کمیسیون مستقل انتخابات قرار است در ۲۹ سرطان/ تیر سال آینده مردم با مراجعه به صندوق های رأی، رئیس جمهور آینده را تعیین کنند.

ماده ۶۲ قانون اساسی افغانستان برای نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری سه شرط در نظر گرفته است: اول تبعه افغانستان، مسلمان و متولد از والدین افغان بوده و تابعیت کشور دیگری را نداشته باشد؛ دوم سن چهل سالگی را تمام کرده باشد؛ و سوم محکومیت جرمی نداشته باشد. بر این اساس نامزد شدن در انتخابات ریاست جمهوری کار سختی نیست؛ مشکل به دست آوردن رأی مردم است.

در این دور ۱۸ تن ثبت نام کرده اند. بیشتر این افراد سابقه و تجربه سیاسی و فعالیت در پست های بالا را ندارند و مردم نیز با چهره ها و کارکردهای آنان آشنا نیستند.

با توجه به این واقعیت برخی از آن ها خودشان نیز امیدی به برنده شدن را ندارند؛ بلکه نامزد شدن این افراد دلایل دیگری دارد. تجربه انتخابات های گذشته نشان داده است که بسیاری از آن ها در زمان کمپین های تبلیغاتی، با گرفتن پول و وعده پست و مقام، به تیم های دیگری خواهند پیوست.

در میان لیست نامزدها البته چند چهره سرشناس و معروف خودنمایی می کنند و به نظر می رسد جدی ترین نامزدهای انتخابات سال آینده آن ها خواهند بود و مبارزه بر سر تصاحب کرسی ریاست جمهوری بین این افراد رخ خواهد داد: محمد اشرف غنی رئیس جمهور فعلی، عبدالله عبدالله ریاست اجرایی، محمدحنیف اتمر مشاور سابق امنیت ملی و گلبدین حکمتیار امیر حزب اسلامی.

موفقیت و عدم موفقیت این نامزدها در گروه سه عامل مهم است؛ اول قومیت؛ دوم شخصیت خودشان و سوم شخصیت معاونانشان. به لحاظ قومی تقریبا همه نامزدها از قوم پشتون می باشند. می ماند دو عامل دیگر که به بررسی آن ها می پردازیم.

۱- اشرف غنی تکنوکرات تحصیل کرده ایالات متحده آمریکاست و در سیاست متمایل به آمریکا و غرب است. او در دوره پساطالبانی، در پست های مختلف حضور داشته و در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۳ پس از جنجال های بسیار و اتهام تقلب، سرانجام با میانجی گری وزیر خارجه وقت آمریکا جان کری بین او و رقیبش عبدالله عبدالله کرسی ریاست جمهوری را در اختیار گرفت.

مهم ترین اصل مصالحه او با عبدالله این بود که با تعدیل قانون اساسی، عبدالله را به عنوان صدراعظم انتخاب کند؛ اما او در پنج سال گذشته تن به این کار نداد و عبدالله در پست ریاست اجرائیه باقی ماند.

و اما کارنامه ریاست جمهوری او خود نیاز به بررسی مفصل دارد که در فرصت دیگری انجام خواهد شد، در این جا تنها به یک جمله بسنده می کنیم؛ از نظر مردم، اشرف غنی در این پنج سال نه تنها هیچ کدام از بحران های زمان ریاست جمهوری حامد کرزی مانند ناامنی، بحران اقتصادی، فساد اداری را حل نکرد؛ بلکه در زمان او بحران های جدیدی در کشور ایجاد شد؛ مانند حضور داعش در افغانستان، گسترش حضور طالبان و امضای توافق نامه بی نتیجه با ایالات متحده آمریکا.

اشرف غنی در انتخابات آینده این شانس را دارد که در رأس دولت حاکم است. او طبق معمول می تواند از امکانات دولتی به نفع خود استفاده و با دادن وعده های چرب، توجه مردم را به خود جلب کند. هم چنان که او در کمیسیون مستقل انتخابات نفوذ دارد و بیش از این هم می تواند اعمال نفوذ کند.

موضوع مهم دیگر تیم هایی است که هرکدام از این کاندیدها پشت سر خود دارد. هر کدام از نامزدها که بتوانند احزاب و شخصیت های بانفوذتری از اقوام در تیم خود جذب کنند، شانس خود را برای انتخاب شدن افزایش داده اند. در انتخابات ریاست جمهوری مردم در واقع نه به ۱۸ نامزد بلکه به ۵۴ نامزد رأی می دهند.

آقای غنی امرالله صالح و سرور دانش را ۲ معاون خود معرفی کرده است. امرالله صالح تاجیک و از جهادی های اطراف احمدشاه مسعود است. سابقه و تجربه کار در مسائل نظامی و امنیتی دارد، او دشمنی خود را با طالبان و پاکستان پنهان نمی کند.

سرور دانش هزاره و شخصیت فرهنگی است. تخصص او در مسائل فرهنگی و حقوقی است و در میان مردم هزاره خوشنام و مثبت ارزیابی می شود. صالح و دانش در میان تاجیک ها و هزاره ها شخصیت های درجة اول نیستند و از امکانات مالی و نفوذ متوسط برخوردار می باشند. بنابراین غنی می تواند بخشی از آراء تاجیک ها و هزاره ها را به نفع خود جذب کند.

۲-حکمتیار یکی از مهم ترین رهبران در دوره جهاد بوده است. در آن زمان حزب او بیشترین کمک های غربی و عربی را دریافت می کرد. پس از جهاد، او با روحیه تمامیت خواهی، خواهان به دست گرفتن قدرت اصلی در کشور شد و چون به این آرزویش نرسید، سر ناسازگاری پیشه کرد و با دولت استاد ربانی درگیر جنگ شد و نیمی از شهر کابل را ویران کرد.

آقای حکمتیار در سیاست با دو خصوصیت شناخته می شود: اول تعصب و تندروی؛ افراط گرایی های مذهبی و سیاسی او در دوران جهاد و پس از آن آشکار است. چنان که دیدگاه های متعصبانه او بر ضد شیعیان معروف است. او یکی از دشمنان سرسخت احمدشاه مسعود بود. با ازبک ها و ژنرال دوستم نیز رابطه پرتنش داشته است.

دوم بی ثباتی سیاسی؛ تجربه سال های گذشته نشان داده که آقای حکمتیار غیرقابل اعتماد است و مواضع خود را به بهانه های کوچک تغییر می دهد. مثلا او در حالی که از دشمنان سرسخت آمریکا بود، با دولت کابل تن به سازش داد و حالا در زیر پرچم آمریکا و دولت افغانستان زندگی می کند. او حمایت خود را از گروه تروریستی داعش پنهان نکرده است و گفته می شود در عملیات های انتحاری شهر کابل شریک داعش است.

حکمتیار در میان تاجیک ها، هزاره ها و ازبک ها رأیی نخواهد داشت؛ زیرا چنان که اشاره کردم او به علت داشتن تعصبات مذهبی و قومی، بارها بر ضد این اقوام موضع خصمانه گرفته است. به همین علت هم او نتوانسته از میان این اقوام شخصیت هایی با نفوذ را به عنوان معاون خود جذب کند.

۳-عبدالله آرزوی نشستن به کرسی ریاست جمهوری را از سال ها پیش در سر می پروراند. او نامزد ناکام سه دوره انتخابات گذشته بوده است. عبدالله هرچند شخصیت جهادی است؛ اما از جهادی بودن تنها چند سال تجربه حضور در کنار احمدشاه مسعود در زمان مقاومت بر ضد طالبان را دارد.

کارکرد های او خصوصا در زمان ریاست جمهوری اشرف غنی که ریاست اجرائیه را داشته از نظر مردم مثبت ارزیابی نمی شود. صاحب نظران می گویند عبدالله سیاست مداری نیست که بتواند یک کشور جنگ زده و بحرانی را اداره کند. پدر عبدالله پشتون و مادرش تاجیک است؛ اما او به لحاظ سیاسی در جناح تاجیک ها قرار دارد.

مهم این است که عبدالله در این دور توانسته دو جناح مهم از قوم هزاره و ازبک را با خود همراه کند. کریم خلیلی یکی از رهبران مهم هزاره ها در تیم انتخاباتی عبدالله حضور یافته و معاون دوم برای او معرفی کرده است.

چنان که ژنرال دوستم نیز این بار در انتخابات عبدالله را همراهی می کند. هرچند در سال هایی اخیر نفوذ دوستم در میان ازبک ها کاهش یافته؛ اما او هنوز هم مهم ترین رهبر ازبک ها می باشد که می تواند آرای آن ها را به صندوق عبدالله بریزد. ژنرال دوستم به ژنرال رئیس جمهورساز معروف است.

۴-حنیف اتمر؛ از قوم پشتون و از چپی های سابق و گفته می شود عضو حزب خلق بوده است. نام او از زمانی بر سر زبان ها افتاد که در پست مشاور امنیت ملی کشور کار می کرد. اتمر در این پست موفقیت چندانی نداشت. در زمان او بدترین عملیات انتحاری طالبان و داعش در کابل و شهرهای دیگر رخ داد. حتی برخی او را متهم می کردند که به تروریست ها مجال فعالیت می دهد.

بنابراین خود او در میان مردم محبوبیتی ندارد؛ اما دو عامل شانس او را برای پیروزی بالا برده یکی معاونانش و دیگری جذب شخصیت های با نفوذ. یونس قانونی از تاجیک ها و محمد محقق از هزاره ها دو معاون حنیف اتمر معرفی شده اند. هرچند با وجود عطامحمد نور و اسماعیل خان و صلاح الدین ربانی، قانونی جایگاه مهمی در میان تاجیک ها ندارد، اما آقای محقق می تواند یک بخش مهم از رأی هزاره ها را به نفع اتمر بچرخاند.

چیزی دیگری که در تیم انتخاباتی حنیف اتمر مهم ارزیابی می شود، حمایت تعدادی از احزاب و شخصیت های سیاسی است. کسانی چون حامد کرزی رئیس جمهور سابق، عطامحمد نور در کنار اتمر قرار گرفته اند. آقای نور و حامد کرزی در جلب آرای تاجیک ها و پشتون ها به نفع آقای اتمر می توانند بسیار مؤثر عمل کنند.

در مجموع می توان گفت در انتخابات پیش روی این چهار تن از نفوذ و جایگاه برتری برخوردار هستند و در عین حال هرکدام آن ها نیز دارای نقاط قوت و ضعف می باشند. اما عوامل دیگری نیز ممکن است در ماه های آینده وارد میدان شود که تعیین کننده باشد. فراموش نکنیم که ذات سیاست سیال و ناپایدار است. پس منتظر بمانیم و ببینیم که چه خواهد شد.

/انتهای پیام/

پرسش و پاسخ در چه کسانی نامزد انتخابات ریاست جمهوری افغانستان شده اند؟

گفتگو با هوش مصنوعی