بسته شعر در رثای حضرت علی اصغر (ع) / گهواره اش با خود جهانی را تکان داد



به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، شاعران آیینی کشورمان درباره حضرت علی اصغر ( ع ) اشعاری سرودند که در اینجا به برخی از این اشعار اشاره می کنیم:

محسن ناصحی:

شش ماه فرصت داشت آدم را بسازد

با این زمان کم محرم را بسازد

شش ماه …اما نه! همان یک روز بس بود

پیغمبری شش ماهه عالم را بسازد



حتما دلیل محکمی دارد که طفلی

شش گوشه ای اینقدر محکم بسازد

گهواره اش با خود جهانی را تکان داد

منظومه ای اینسان منظم را بسازد

معروف کرده مادر خود را، قرار است

عیسی دمی این بار مریم را بسازد

فرصت برای کودکی هایش نمانده

این مرد باید ذبح اعظم را بسازد

یک روز را با تشنگی سر کرد اما

فرزند هاجر رفت زمزم را بسازد

دست پدر تخت سلیمان شد پسر را

بر دست بابا رفته خاتم را بسازد

این مرد اگر کوچک! علمداری بزرگ است

بر نیزه ها رفته پرچم را بسازد

اینجا غزل هم دست و پا گم کرد، بگذار

آتش ردیف اشتباهم را بسوزد …

مهدی رحیمی:

گرفته اند ز روی تو انشعاب زیاد

که ماه بودن تو داشت بازتاب زیاد

اگر به سن اباالفضل می رسیدی تو

یقین به سینه نمی زد دگر رباب زیاد

همینکه شیر به او می دهی بس است رباب

نده به کودک خود بعد شیر آب زیاد

برای خاطر شش ماه بعد سر ظهر

ببر علی خودت را به آفتاب زیاد

بگیر سخت تر آماده نبردش کن

مده علی خودت را به سینه تاب زیاد

خلاصه اینکه به شش ماه دل بکن از او

خلاصه اینکه نکن روی او حساب زیاد

شبیه حرف بدی کز دهن در آمده است

دریغ و درد که تیر از کمان در آمده است

برای اهل حرم حاوی پیام بدی است

که گاهواره تو از تکان در آمده است

یقین به علت زیر گلوی چون ماهت

هزار حرمله هم از گمان در آمده است

سرت به واسطه تکیه سه شعبه تیر

چه سربلند از این امتحان در آمده است

چنان رها شده که غیر بچه های حرم

صدای همهمه دشمنان در آمده است

سه شعبه چیست سه شعبه سه خنجر تیز است

که زهر خورده سپس از دکان در آمده است

سه شعبه …آه …نه بذار تا خیال کنم

ز حنجر تو سه تا استخوان در آمده است

حسن لطفی:

اولین روز است که بی گهواره می گردی علی

یک شبه مادر برای خود شده مردی علی

آخرین باری که بستم بند این قنداق را

بر دلم افتاده دیگر بر نمی گردی علی

بیشتر شرمنده میسازی پدر را گریه کن

بس کن این لبخند اشکم را در آوردی علی

زانویت را جمع کردی بس مه پیچیدی به تیر

دست را جمع کردی بس که پر دردی علی

باز کن از ساقه این تیر انگشتان خود

نیست هم بازی تو بی چاره ام کردی علی

بی تعادل هستی و ماندم چگونه با سرت

حجم تیر حرمله را تاب آوردی علی

می زنی لبخند پیدا می شود سرهای تیر

عاقبت دندان شیری هم در آوردی علی

علی انسانی

مادر نه طفل تشنه خود را به باب داد

مهتاب را فلک به کف آفتاب داد

چون قحط آب، قحط وفا، قحط رحم دید

چشمش به لعل خشک وی از اشک، آب داد

بر طفل و باب او چو جوابی نداد کس

یک تیر، هر دو را، به سه پهلو جواب داد

خون گلوی طفل نه، ایثار را ببین

آن گل، نخورد آب و به گلچین گلاب داد

هم عندلیب سوخت و هم باغبان که خصم

آبی به گل نداد، ولی گل به آب داد

پرپر چو مرغ می زد و تا پر، نشسته تیر

اما به خنده باز تسلای باب داد

او خنده کرد و عالم از این خنده گریه کرد

نگرفت آب و آب به چشم سحاب داد

اصغر به لای لای ندارد نیاز و تیر

او را به خواب برد و به مهد تراب داد

علی اکبر لطیفیان

چقدر زود رسیده علی اکبر شدنت

تا به میدان روی و غنچه پرپر شدنت

اشک خشک تو شده خون دل قلب رباب(س)

خبرت هست تو و قاتل مادر شدنت؟

مرکبت که شده گهواره و اشکت شمشیر

شیوه رزم جدیدی است دلاور شدنت

ذوالفقاری که نداری چقدر برنده است

شهره شهر شده وارث حیدر(ع) شدنت

که ببینید علی(ع) ایل و تبارش علی است

شده ضرب المثل این فاتح خیبر شدنت

در قنوت پدرت ذکر مناجات شدی

تا ببینند همه هدیه به داور شدنت

حرمله(لعنة الله علیه) تاب نیاورد که بالا باشی

داده پایان به تو و قصه سرور شدنت

بعد از این ذکر لب کون و مکان وای رباب(س)

روضه مرد و زن و پیر و جوان وای رباب(س)

تیر تا آمده افتاده به جان سر تو

ساخته کار سرت رفته سراغ پر تو

تیر هم قد تو بوده که شدی هم بازیش؟

ثمرش اینکه پر از خون شده برگ و بر تو

همه ممنون حسینیم(ع) که نگذاشت سرت

بر زمین افتد و خاکی بشود حنجر تو

رفته تا عرش خدا خون گلویت اما

دو سه تا قطره از آن ریخته دور و بر تو

رد پای پدرت در هم و بر هم شده است

کار دست پدرت داده تن بی سر تو

آرزو داشت که داماد شوی اما حیف

نقش بر آب شده آرزوی مادر تو

بعد از این ذکر لب کون و مکان وای حسین(ع)

روضه مرد و زن و پیر و جوان وای حسین(ع)

روضه خوان حرم آل عبا گهواره

گریه کن زینب(س) و بانی عزا گهواره

مادری سینه زنان موی کنان می گوید

پسرم نیست بگو رفته کجا گهواره

چون علی(ع) نیست تکان می دهد و زیر لبش

خوانده لا لا لا لا لا لا لا لا لا گهواره

« و نبوت به دو تا معجزه آوردن نیست »

شده هم رتبه موسی(ع) و عصا گهواره

عصر روز دهم آمد به حرم حرمله(لعنة الله علیه) و

و بماند که سپس دیده چه ها گهواره

انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «بسته شعر در رثای حضرت علی اصغر (ع) / گهواره اش با خود جهانی را تکان داد» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.