به حسن بینی اگر هر امام را «حسن» است



به گزارش مشرق، انچه در ادامه می خوانید، یادداشتی به قلم خانم فهیمه شهابیان مقدم (نویسنده) درباره کاب «نشان حسن» است که درباره خانواده امام حسن علیه السلام به قلم خانم لیلا مهدوی نوشته شده و انتشارات کتابستان آن را منتشر کرده است.

به قول خودت که همیشه میخوانی، هوالذی انزل السکینه فی قلوب المومنین.

می خواستم عرفه را در عرفات باشم. مشعر و منا را ببینم.

محرم شو! همین جا هم میتوانی! ما بارها باهم دعای اباعبدالله در روز عرفه را خوانده ایم. اینک این تو و این آسمان فراخ! همان آسمان مکه است و عرفات. اگر در دلت احرام ببندی، این جا هم عرفات می شود.

مکتب سرخ عاشورا را از هرطرف بنگری حرف های تازه دارد و برای رسیدن به این زیبایی ها و ارزشها بی شک ادبیات آئینی از موثرترین و پرطرفدارترین راههایش است. حضور یادگارهای امام حسن(ع) و خانواده ایشان در کربلا بدون شک از مسائل مهم عاشوراست که کمتر به آن پرداخته می شود.

کتاب «نشان حسن» روایتی است از آفتاب و ماه و آئینه. آئینه جانبازی می کند، ماه به اسارت میرود و آفتاب به شهادت میرسد. برای مایی که از خانواده امام حسن(ع) در کربلا فقط از قاسم(ع) یا عبدالله، آن هم ناقص و ناتمام شنیدهایم، بی شک خواندن نشان حسن خالی از لطف نیست.

داستان در میان نخلستان های مدینه آغاز میشود و بعدازظهر روز عاشورا به پایان میرسد. اصل ماجرا وقتی جان میگیرد که مرگ معاویه فرا میرسد و دلهره و ترس و تردید به جان مسلمین می افتد. خانواده امام حسن(ع) در این هیاهو، دل و دیده به امام زمانشان اباعبدالله الحسین دوخته اند و با وجود مخالفت بسیاری از بزرگان که آنها را به ماندن بر صلح پدرشان، حضرت مجتبی(ع)، توصیه می کنند، فرزندان ماه جز به امر ولایت نظر نمی کنند و ماندن پا به پای عبدالله را عین ادامه حقیقت صلح امام حسن(ع) و مسیرش را همان مسیر می دانند.

در نشان حسن خواننده از مدینه تا مکه و سپس منزلگاه های بین راه تا کربلا را به همراه کاروان اباعبدالله و از منظر حسن مثنی، پسر دوم امام حسن(ع)، قاسم ابن الحسن و نفیله مادر قاسم، می پیماید. در این مسیر همراه با دل آشوبه های نفیله بهم می ریزد، به متانت و وقار حسن دل می بندد و با قاسم مسیر رسیدن به حق و حقیقت را طی می کند.

از ظرافت های خاصی که به زیبایی نشان حسن اضافه می کند، بند هایی است که در ابتدای هرفصل نگاشته شده و برای خواننده حکم روضه را دارد. قبل از پرداختن به ادامه ماجرای داستان، در این بندها صحنه ای از روز عاشورا توصیف می شود ودل مخاطب را لحظه به لحظه ی داستان به سوی کربلا راهی می کند و این نه تنها باعث بهم ریختگی متن نمی شود بلکه ذهن را مدام روی هدف و لحظه های رهایی شخصیت های داستان متمرکز می سازد.

ارتباط زیبای بین شخصیت های داستان، مخصوصا پسران امام حسن(ع)، کاملا قابل درک و واقعی ست و این باعث میشود خواننده بهتر در فضای داستان قرار بگیرد و از حسی که بین شخصیت های آن جاریست لذت ببرد.

مسئله دیگر ماجرای صلح امام حسن(ع) است که همیشه در تاریخ مورد بحث بوده و هرکس تحلیل درست یا غلط از آن ارائه می دهد. در نشان حسن رد این گمان باطل که امام حسین(ع) با قیام عاشورا پا روی عهدنامه صلح برادر بزرگوارشان گذاشته اند، به صورت داستانی دلچسب به مخاطب عرضه می شود و قطعا بیان این مسئله از زاویه دید فرزندان امام حسن(ع) بسیار جذاب خواهد بود. البته در نشان حسن علاوه بر پسران به دختران امام حسن(ع) نیز پرداخته شده است، از راویان داستان نیستند، اما حضورشان در داستان، کشف نسبت های فامیلی و نقش آنها در وقایع کربلا و قبل از آن را برای مخاطب نشان حسن میسر میکند.

با وجود این که در هر فصل راوی داستان عوض می شود اما این باعث گسستگی و از هم پاشیدن روند اصلی داستان نمیشود و خواننده داستان را گیج و خسته نمیکند.

نشان حسن از ادب و ایمان و شهود می گوید و رفته رفته به رهایی میرسد. فرزندان جوان امام حسن(ع) در اطاعت از عمویشان، اباعبدالله، تردید نمی کنند و این اطاعت و تبعیت از روی عشق و آگاهی و بصیرت است و چقدر زیبا نویسنده نشان حسن قلم می زند آنجا که می گوید:« اشک برای عشق، عشق برای تبعیت و تبعیت برای سرافرازی»

در ارزشمندی کتاب قابل ستایش نشان حسن همین بس که دست روی خانواده امام معصومی گذاشته است که بین شیعیانش هم غریب است و کمتر از آنچه باید و شایسته حق اوست، شناخته شده است. به قول شاعر:

مبین ز نسل حسن هیچکس امام نشد،

به حسن بینی اگر هر امام را حسن است
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «به حسن بینی اگر هر امام را «حسن» است» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.