پاسخ شاعرانه <a href="/fa/dashboard/ رحماندوست" class="text info">مصطفی رحماندوست</a> به شاعر <a href="/fa/dashboard/ class="text info">مشهدی</a> که کرونا دارد

مصطفی رحماندوست از شاعران کشورمان در پی ابتلای سیداحمد میرزاده، شاعر مشهدی به ویروس کرونا شعری برایش سرود.
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، مصطفی رحماندوست از شاعران کشورمان در پی ابتلای سید احمد میرزاده شاعر مشهدی و سراینده اشعار کودک و نوجوان به ویروس کرونا شعری برایش سرود که در ادامه می خوانید:
هرگز نبینمت که گرفتاری
افتاده ای به بستر بیماری
یارب مباد سید احمد ما
محتاج تختخواب و پرستاری
ای بچه های پاک به پاخیزید
یار شما نشسته به دشواری
تا ساحل نجات رود حتما
با قایق دعای شما آری
ای آفریدگار نگهدارش
از درد و رنج و غصه و ناچاری
جانت اسیر یاس مباد ای دوست
جسمت مباد مانده بیماری
پیش از این میرزاده در شعری اینگونه نجوا کرده بود؛
در آتشم از این تب ادواری
افتاده ام به بستر بیماری
از تیر برق دیده بدخواهان
زخمی رسیده برتن من کاری
دشمن مبیندم که فرو دادم
یک جرعه آب را به دشواری
گویی خلیده در ریه ام موری
گویی خزیده در شکمم ماری
سرگیجه و تهوع و لرز آمد
از من گرفت شادی هشیاری
اینک به جای قله کوهستان
در رختخوابم از سرناچاری
جرثومه ای است در تن تب دارم
واگیردار و بدکنش و ساری
یک هفته است بستری ام اما
از یاد خلق رفته ام انگاری
از من چرا نکرد کسی یادی؟
با من چرا نداشت کسی کاری؟
از من گریختند عزیزانم
وز من کسی نکرد پرستاری
گفت از بهار سال نکو پیداست
یعنی رسید سال گرفتاری
سالی که دست و بوسه در آن ممنوع
اما رواست نفرت بیزاری
سالی که شد نماز جماعت نهی
اما رواست صحبت می خواری
سالی که باد حامله مرگ است
پیچیده در تمام جهان رازی
جز بوی مرگ و ضجه و وحشت نیست
از هر طرف می رسد اخباری
یارب جهان در آتش قهرت سوخت
وین باد بی نیازی و قهاری
یارب ببخش هرچه خطا کردیم
کاخر به عفو و رحم سزاواری
انتهای پیام/
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، مصطفی رحماندوست از شاعران کشورمان در پی ابتلای سید احمد میرزاده شاعر مشهدی و سراینده اشعار کودک و نوجوان به ویروس کرونا شعری برایش سرود که در ادامه می خوانید:
هرگز نبینمت که گرفتاری
افتاده ای به بستر بیماری
یارب مباد سید احمد ما
محتاج تختخواب و پرستاری
ای بچه های پاک به پاخیزید
یار شما نشسته به دشواری
تا ساحل نجات رود حتما
با قایق دعای شما آری
ای آفریدگار نگهدارش
از درد و رنج و غصه و ناچاری
جانت اسیر یاس مباد ای دوست
جسمت مباد مانده بیماری
پیش از این میرزاده در شعری اینگونه نجوا کرده بود؛
در آتشم از این تب ادواری
افتاده ام به بستر بیماری
از تیر برق دیده بدخواهان
زخمی رسیده برتن من کاری
دشمن مبیندم که فرو دادم
یک جرعه آب را به دشواری
گویی خلیده در ریه ام موری
گویی خزیده در شکمم ماری
سرگیجه و تهوع و لرز آمد
از من گرفت شادی هشیاری
اینک به جای قله کوهستان
در رختخوابم از سرناچاری
جرثومه ای است در تن تب دارم
واگیردار و بدکنش و ساری
یک هفته است بستری ام اما
از یاد خلق رفته ام انگاری
از من چرا نکرد کسی یادی؟
با من چرا نداشت کسی کاری؟
از من گریختند عزیزانم
وز من کسی نکرد پرستاری
گفت از بهار سال نکو پیداست
یعنی رسید سال گرفتاری
سالی که دست و بوسه در آن ممنوع
اما رواست نفرت بیزاری
سالی که شد نماز جماعت نهی
اما رواست صحبت می خواری
سالی که باد حامله مرگ است
پیچیده در تمام جهان رازی
جز بوی مرگ و ضجه و وحشت نیست
از هر طرف می رسد اخباری
یارب جهان در آتش قهرت سوخت
وین باد بی نیازی و قهاری
یارب ببخش هرچه خطا کردیم
کاخر به عفو و رحم سزاواری
انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «پاسخ شاعرانه مصطفی رحماندوست به شاعر مشهدی که کرونا دارد» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.