مجموعه های تلویزیونی غربی چه می گویند؛ از سریال خانه کوچک تا چرنوبیل



به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، بعد از پخش سریال «چرنوبیل» و امتیاز گیری بالای آن در سایت IMDB که حتی سریال «بازی تاج و تخت» هم نتوانست به آن دست پیدا کند. البته کامنت مشاور رئیس جمهور و فراستی منتقد سینما درباره ماهیت و پیام های سریال ها و نسبت آن با سیاست های آمریکایی، بار دیگر بحث از این سرگرمی و هنر صنعتی موفق غرب خصوصا در سال های اخیر شده است.

در این سلسله یادداشت تلاش می کنیم تا ابعاد مختلف ماهیت و عناصر تشکیل دهنده سریال های غربی را بشناسیم.

مسئله سریال های خارجی تحت قاعده سرگرمی (ENTERTAINMENT) قرار دارد و از احوال، شرایط و مقتضیات آن بهره می برد. یعنی همان گونه که سینما، تئاتر، موسیقی و داستان در غرب در تاریخ چندهزار ساله مسیر خود را پیموده است، سریال های تلویزیونی- چه از شبکه های دولتی و رسمی و چه از شبکه های ویدئوی خانگی و کابلی مانند HBO- نیز با فاصله زمانی بیشتر نیز همین راه را می رود.

اصل اساسی سرگرمی را قبل از آنکه هنر هفتم و صنعت سرگرمی پا به عرصه وجود بگذارد، در داستان های فولکلور و قدیمی غرب می توان یافت. بدون شک حجم اصلی این قصه ها و داستان ها آمیخته با سرگرمی و اتمسفر خیال انگیزی FINCTION بوده و کودکان و نوجوانان را به عالم غول و دیو و پری می برد و شنونده را در جهانی پرتاب می کرد که در آن سرنوشت انسان و زندگی و مرگ در گیر و دار پدیده های طبیعی و یا حوادث غیرمترقبه ای بود که در آن میان باید قهرمان داستان با ماجراجویی و نبرد با دیو و دد و اهریمن خود یک تنه بدون اتکا به نیروی الهی به مبارزه می پرداخت؛ البته گاهی امدادهای غیبی از جنس فرشتگان و اساطیر -که در جای خود به تفصیل درباره آن گفته خواهد شد- مانند داستان «پینوکیو» به کمک شخص اول داستان می آید.

اگر خاطرمان باشد که قبل تر از آن و در سال های قبل از میلاد داستان اساطیر_یونانی که در نوع خود از نظر فن قصه گویی کم نظیر بوده و در عین حال به دلیل وجه کاملا ضدتوحیدی خود در اوج اومانیسم بوده است مبانی شیوه قصه گویی و نیز ترسیم محتوای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی خود را برای تاریخ غرب بیان کرده است.

خلاصه، بعد از آنکه قصص فولکلور مانند سیندرلا، سفید برفی و هفت کوتوله، بند انگشتی و بسیاری دیگر از داستان های برادران گریم –که کمپانی های انیمیشن سازی خصوصا والت دیزنی آنان را تبدیل به انیمیشن و کارتون کردند- روزهای خود را پشت سر گذاشت کم کم مسئله پندآموزی و عبرت به تم داستان ها راه یافت و جریانات مهم اجتماعی و سیاسی آرام آرام مضامین اصلی داستان شد و داستان های بلند و رمان خلق گشتند. قبل تر از آن نه اینکه عبرت و پند و اخلاق در داستان ها به کلی محو باشد ولی وجه غالب و هدف اصلی چیزی جز سرگرمی و خیالبافی نبود. این نطفه کماکان در صنعت_هنر و ادب غرب و جهان جای خود را حفظ کرده است.

این موضوع را در کنار قصه های قرآنی و دینی و حتی بسیاری از فولکلورهای ایرانی بگذارید تا تفاوت پند، عبرت و اتکای قهرمان بر خداوند جهان گستر را در داستان های ما و غرب درک کنید و از غنای فرهنگی و متعالی قصص ما با خبر شوید.

پس اصل سرگرمی که در دنیای تصویر بسیار عالی تر می تواند نقش خود را ایفا کند ستون فقرات حوزه هنر و ادب را تشکیل می دهد و اینجا اولین نقد غالب متفکران و محققان غرب پژوه در این حوزه از امثال فردی تا شهید آوینی و بعدها یوسفعلی میرشکاک و … با عنوان «غفلت زایی» مطرح می شود. امروز نیز رسانه ها ما را دچار غفلت فراگیر(۱) می کنند و از آسمان کنده می شویم و با فراموشی ساحت فطری و توحیدی درونمان در جهان مادی و ناسوتی غوطه ور می گردیم.(۲) مباحث سینمای دینی مطرح شده توسط حکیم فرزانه حضرت آیت الله جوادی_آملی دقیقا ناقد همین مسئله است که سینمای دینی نباید مانند سینمای مطرح روز جهان و غرب غفلت زا باشد بلکه باید از عقل که ساحت قدسی و ربوبی دارد سرچشمه بگیرد و در ساحت خیال آراسته گردد.(۳)

بهره و لطف داستان و رمان این بود که در کنار سرگرمی تفکر و نظریات علمی خصوصا در حوزه های انسانی و فرهنگی قدرت بیان و مطرح شدن را پیدا کردند و لذا پایه های فکری و تمدنی مجالی برای گفتن پیدا کردند. داستان های «ژول ورن» در کنار جذابیت خیره کننده اش قدرت دانش فنی و مهندسی انسان را در داستان های مثل هزار فرسنگ زیر دریا و سفر به کره ماه تعریف می کند. منتها با تمسک به شیوه آموزش پنهان HIDDEN EDUCATION یعنی بدون اشارات مستقیم درباره فرایند علم و دانش و فناوری عمق جان جوانان را از قدرت و تفرعن انسان و دست آوردهایش پر می کند.

این فرمول یعنی سرگرمی به اضافه پیام و محتوا (فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و …) هنوز و تا ابد پایه و منطق سرگرمی سازی در غرب در تمام حوزه های هنری و نمایشی است. پس در بخش اول از داستان بلند مجموعه های تلویزیونی با حقیقت و ماهیت داستان و سرگرمی به عنوان مولفه های اولیه هنر در غرب آشنا شدیم و فهمیدیم که رفته رفته این عنصر در کنار تبیین پیام ها قصد بیان حقایق و وقایع متفاوتی را برای جهان و انسان و تاریخ دارد. اما این محتواها خود بر چه اساسی تنظیم شده اند و از چه قرار هستند؟ آیا علم و فلسفه در این میان نقشی را ایفا می کنند؟ سریال های مهم امروزی شبکه های خارجی مانند GAME OF THRONES , WESTWORLD,LOST,PRISON BREAK, HOMELAND و صدها سریال دیگر که هرکدام در دسته بندی جداگانه ای –که هر کدام را به تفکیک خواهیم گفت- تولید محتوا می کنند با نظریات روز دانشگاهی و علمی دانشگاه ها و پژوهشگاه های غرب چه نسبتی دارند؟ پاسخ آنها را با یاری خدا خواهیم گفت.



۱- عنوان کتابی از یوسفعلی میرشکاک «غفلت و رسانه های فراگیر» نشر سوره مهر

۲- مجله موعود، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۲، شماره ۳۷

۳- مجله شاهد یاران، خرداد ۱۳۸۷، شماره ۳۱، عبدالله جوادی آملی

انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «مجموعه های تلویزیونی غربی چه می گویند؛ از سریال خانه کوچک تا چرنوبیل» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.