<a href="/fa/dashboard/ ir/جنگ جمل" class="text info">جنگ جمل</a>


جنگ جمل



جنگ جمل



جنگ جمل.jpg
| زمان: | ۱۰ جمادی الاولی یا ۱۵ جمادی الثانی سال ۳۶ هجری
---|---
مکان: | خریبه
مختصات: | از نواحی بصره
نتیجه: | پیروزی امام علی(ع)
علت جنگ: | گروهی از مسلمانان که به دلیل شکستن بیعت با امام علی(ع)، ناکثین (یعنی پیمان شکنان) نامیده شدند به جنگ با وی برخاستند.
جنگندگان:
اصحاب امام علی(ع) | اصحاب جمل(ناکثین/پیمان شکنان)
فرماندهان:
امام علی(ع) | عایشه، طلحه و زبیر
تلفات:
عده شهدای سپاه امام را از ۴۰۰ تا ۵۰۰۰ تن نوشته اند. | ۲۵۰۰ تن کشته از اصحاب جمل



جنگ جمل نخستین جنگ دوره خلافت امام علی(ع) بود که توسط گروهی به رهبری عایشه همسر پیامبر اسلام(ص) و طلحه و زبیر علیه امام علی(ع) به راه افتاد. عایشه و همراهانش این جنگ را به بهانه خون خواهی عثمان به راه انداختند. این جنگ در روز ۱۰ جمادی الاولی سال ۳۶ قمری و در اطراف بصره رخ داد و زمان آن از ظهر تا غروب آفتاب بود. عایشه در این نبرد بر شتر نر سرخ مویی سوار بود و علت نامگذاری این جنگ به جمل (شتر نر) همین است.



جنگ جمل نخستین جنگ داخلی مسلمانان محسوب می شود که با پیروزی سپاه امام علی(ع) و کشته شدن طلحه و زبیر و بازداشت عایشه و فرستادن او به مدینه به پایان رسید. از آنجا که سران سپاه جمل با امام علی به عنوان خلیفه، بیعت کرده و سپس بیعت خود را شکسته و وارد جنگ شده بودند، به ناکثین (بیعت شکنان) معروف شدند و این جنگ نیز جنگ با ناکثین نامیده شد.



جنگ جمل باعث انتقال مرکز خلافت مسلمین از مدینه به کوفه در عراق شد و به علت بروز درگیری بین چند تن از صحابه و شخص خلیفه، زمینه ای برای ظهور برخی نظریه های جدید کلامی و فقهی میان مذاهب اسلامی در باب سیاست گشت.



محتویات





رخدادها و کلیات



جنگ جمل، اولین جنگ دوران امام علی(ع)،[۱] و نخستین جنگ میان دو گروه مسلمان بود[۲] نبرد در ۱۰ جمادی الاولی[۳] یا به روایتی دیگر در نیمه جمادی الثانی سال ۳۶ قمری[۴]، بین سپاه امام علی(ع) و اصحاب جمل (طلحه، زبیر و عایشه)، در نزدیکی بصره آغاز شد.[۵] جنگ، به هنگام ظهر آغاز شد و تا غروب آفتاب ادامه داشت[۶] و به شکست اصحاب جمل انجامید.[۷] امام علی(ع) پس از جنگ جمل، در ۱۲ رجب ۳۶ هجری وارد کوفه شد و در آنجا سکونت گزید.[۸] امام علی(ع) در خطبه شقشقیه، به پیمان شکنی عده ای در دوران خلافت خود اشاره کرده است.[۹] ابن ابی الحدید، در شرح نهج البلاغه، پیمان شکنان یا ناکثین را اصحاب جمل دانسته و روایتی را نقل کرده که بر اساس آن، حضرت محمد(ص) به امام علی(ع) خبر داده است که با ناکثین و قاسطین و مارقین خواهد جنگید.[۱۰]



سپاه طلحه و زبیر در حالی آماده جنگ شد که عایشه، همسر پیامبر، بر شتری سوار شده و پیشاپیش صفوف سربازان پیش می رفت.[۱۱] این نبرد به همین دلیل جنگ جمل نامیده شد.[۱۲] هزینه جنگ جمل از سوی یعلی بن امیة و عبدالله بن عامر تامین شد؛[۱۳] یعلی بن امیة، حاکم صنعا در دوره عثمان، با ۶۰۰ شتر به همراه ۶۰۰ هزار درهم[۱۴] و همچنین عبدالله بن عامر،[۱۵] حاکم بصره در زمان عثمان، با اموالی که برخی منابع تاریخی آن را «فراوان» توصیف کرده[۱۶] و برخی دیگر آن را ۴۰۰ هزار درهم دانسته اند، به ناکثین کمک کردند.[۱۷] فرمانده اصلی لشکر اصحاب جمل، زبیر دانسته شده است.[۱۸]



برخی منابع، کشته شدگان اصحاب جمل از بصره را دو هزار و پانصد نفر دانسته اند که ۱۳۵۰ تن از قبیله ازد و ۸۰۰ نفر از قبیله بنی ضبه بوده اند.[۱۹] در روایات دیگر، شمار کشته های اصحاب جمل از شش هزار تا ۲۵ هزار تن ذکر شده است[۲۰] و این تعداد در سپاه امام علی(ع)، در منابع مختلف از ۴۰۰ تا ۵ هزار نفر ذکر شده است.[۲۱]



بر اساس گزارش های تاریخی، هشتاد تن از شرکت کنندگان در جنگ بدر، و ۱۵۰۰ نفر از اصحاب پیامبر(ص) در سپاه امام علی(ع) جنگیده اند.[۲۲] برخی از چهره های برجسته در سپاه امام علی(ع) عبارتند از ابو ایوب انصاری،[۲۳] خزیمة بن ثابت،[۲۴] عبیدالله بن عباس،[۲۵] محمد بن حنفیه،[۲۶] عبدالله بن جعفر طیار،[۲۷] عمار بن یاسر،[۲۸] عثمان بن حنیف،[۲۹] عدی بن حاتم،[۳۰] عمرو بن حمق،[۳۱] جاریة بن قدامة، حجر بن عدی،[۳۲] زید بن صوحان،[۳۳] صعصعة بن صوحان، مالک اشتر،[۳۴] شریح بن هانی،[۳۵] محمد بن ابی بکر[۳۶] و محمد بن حنفیه.[۳۷] چهره های سرشناس در سپاه اصحاب جمل هم عبارتند از مروان بن حکم،[۳۸] عبدالله بن عامر،[۳۹] یعلی بن امیة، کعب بن سور، عمیرة بن یثربی، و سعد بن سود.[۴۰]



آغاز جنگ



جنگ جمل پس از آن آغاز شد که امام علی (ع) مسلم بن عبدالله مجاشعی، یکی از سپاهیان خود را مأمور کرد تا نسخه ای از قرآن کریم را در بین دو لشکر بلند کند و همه را به آنچه در قرآن است و به پرهیز از تفرقه دعوت کند. وی پس از آنکه دستور امام علی(ع) را انجام داد، توسط سپاه اصحاب جمل کشته شد.[۴۱] پس از این رخ دادها امام علی(ع) جنگ را روا دانست.[۴۲]



امام علی(ع) یاران خود را از آغاز کردن جنگ پرهیز داده بود. او همچنین سفارش کرد که مجروحی را نکشند، کسی را مثله نکنند، بی اجازه وارد خانه ای نشوند، به کسی ناسزا نگویند، زنی را هجو نکنند و جز آنچه در اردوگاه اصحاب جمل است ، برندارند.[۴۳]



تعداد و آماده سازی دو سپاه



طلحه و زبیر پس از آنکه از امام علی(ع) برای ادای عمره مفرده اجازه خواستند،[۴۴] از مدینه به مکه رفتند،[۴۵] و با عایشه، عبدالله بن عامر و یعلی بن امیة دیدار کردند.[۴۶] بنابر برخی روایات، طلحه و زبیر در مکه با عایشه دیدار و او را دعوت به خروج علیه امام علی(ع) کردند و در پاسخ به عایشه که پرسید آیا از وی می خواهند که بجنگد، او را به خون خواهی قتل عثمان و همچنین تشکیل شورای مسلمین برای تعیین خلیفه تشویق کردند.[۴۷]



اصحاب جمل با سپاهی ۹۰۰ نفری از مردم مدینه و مکه، به سوی بصره حرکت کردند[۴۸] و سپاه آنها به تدریج به سه هزار نفر رسید.[۴۹] سپاه طلحه و زبیر و عایشه را کسانی از جمله سعید بن عاص، مروان بن حکم و عبدالرحمن بن عتاب همراهی می کردند.[نیازمند منبع] همچنین مغیرة بن شعبة در ابتدا مردم را به همراهی با سپاه جمل تشویق می کرد، اما چندی بعد به طائف رفت و از جنگ کناره گرفت.[۵۰]



دست راست لشکر اصحاب جمل، از قبیله ازد و به فرماندهی صبرة بن شیمان بودند و دست چپ، از قبایل تمیم، ضبه و الرباب بوده و فرمانده آنان هلال بن وکیع گزارش شده است.[۵۱] بنابر روایات تاریخی، سپاه اصحاب جمل، سی هزار یا بیش از آن بوده اند.[۵۲]



امام علی(ع) پس از آنکه از رفتن طلحه، زبیر و عایشه به سوی بصره آگاهی یافت، سهل بن حنیف انصاری را به جای خود امیر مدینه ساخت و به ذی قار در نزدیکی بصره رفت.[۵۳] علی بن ابیطالب، سپس عثمان بن حنیف انصاری را والی بصره قرار داد.[۵۴] امام علی(ع) سپس با سپاه ۷۰۰ نفری، متشکل از ۴۰۰ تن از مهاجران و انصار که آماده حرکت به شام بودند، از شهر بیرون رفت تا شاید شورشیان را بازگرداند، اما چون به ربذه، در سه میلی مدینه رسید، معلوم شد که شورشیان دور شده اند.[۵۵] امام (ع) چند روز در ربذه ماند. در اینجا ششصد نیروی سواره از قبیله طی به وی پیوستند[۵۶] و از مدینه برای او مرکب و سلاح رسید.[۵۷]



سپاهیان امام علی(ع)، هفت گروه از قبایل گوناگون بودند. فرماندهی میمنه (سمت راست) لشکر امام علی(ع) با مالک اشتر و فرماندهی میسره (سمت چپ) با عمار بن یاسر بود. همچنین نعمان بن ربعی انصاری، فرمانده پیاده نظام بوده و پرچم لشکر را محمد بن حنفیه حمل می کرده است.[۵۸] در این جنگ، امام حسن(ع) در میمنه و امام حسین(ع) در میسره بود.[۵۹] تعداد سپاهیان امام علی(ع)، ۱۹ یا ۲۰ هزار تن ذکر شده است.[۶۰]



عده ای، از هر دو طرف کناره گرفتند؛ از جمله احنف بن قیس که به امام (ع) گفت اگر بخواهی با دویست نفر از خانواده ام به تو می پیوندم و اگر نه ، با قبیله خود، بنی سعد، کناره می گیرم و چهار هزار شمشیر را از تو بازمی دارم . امام ترجیح داد که وی کناره گیرد.[۶۱]



تلاش برای جلوگیری از جنگ



هنگامی که امام وارد بصره شد، از سمت طف داخل شد و در جایی که زاویه خوانده می شد اقامت کرد.[۶۲] سپس به راه خود ادامه داد. طلحه و زبیر و عایشه نیز از فرضه (بندر) به راه افتادند. پس از رسیدن امام به بصره ، دو گروه با هم روبه رو شدند.[۶۳] عایشه نیز از اقامتگاهش به مسجد حدان ، در محله قبیله ازد، که میدان جنگ در حوالی آن بود، نقل مکان کرد.[۶۴]



امام علی (ع) تمایلی به جنگ نداشت و تا سه روز پس از ورود به بصره ، با ارسال پیغام هایی ، می کوشید تا شورشیان را باز دارد و آنان را به همراهی با خویش بخواند.[۶۵] روز جنگ نیز، از صبح تا ظهر، اصحاب جمل را دعوت می کرد تا بازگردند.[۶۶]



امام (ع) در نامه ای به طلحه و زبیر، از مشروعیت خلافت خویش ، بیعت آزادانه مردم ، بی گناهی خویش در قتل عثمان، حقانیت نداشتن طلحه و زبیر در خون خواهی عثمان ، و اقدام نادرست طلحه و زبیر در نقض دستور قرآن (بیرون آوردن همسر پیامبر(ص)از خانه و قرارگاه خود) سخن گفت .



امام (ع) در نامه ای به عایشه نیز هشدار داد که برخلاف دستور قرآن از خانه اش بیرون آمده و به بهانه اصلاح بین مردم و خون خواهی عثمان ، لشکرکشی کرده و خود را گرفتار گناهی بزرگ ساخته است .



طلحه و زبیر، در نامه ای به امام ، بر نافرمانی خویش اصرار ورزیدند و عایشه نیز پاسخی نداد.



به دنبال آن ، عبدالله بن زبیر مردم را بر ضد امام (ع) شوراند، که امام حسن(ع) با سخنانی پاسخش را داد.[۶۷]



آنگاه امام علی(ع)، صعصعه بن صوحان و سپس عبدالله بن عباس را برای گفتگو با طلحه و زبیر و عایشه فرستاد، اما گفتگوها ثمری نداشت و از آن میان عایشه سرسخت تر بود.[۶۸]



گفتگو با سران جمل
علی (ع) از نزدیک با طلحه و زبیر سخن گفت و به زبیر، که او را نصیحت پذیرتر می دانست ، حدیثی از پیغمبر(ص) را یادآوری کرد و زبیر تأیید کرد و گفت اگر این را به یاد داشتم ، به این راه نمی آمدم ، به خدا هرگز با تو نمی جنگم .



آنگاه زبیر به عایشه گفت که می خواهد جنگ را ترک کند، اما عبدالله بن زبیر به پدر گفت ، که این دو لشکر را باهم روبه رو کرده ای و حال که به روی یکدیگر شمشیر کشیده اند، می خواهی آنان را رها کنی ؟ تو پرچم های پسر ابی طالب را دیده ای که به دست جوانان دلیر است و بیمناک شده ای .



بنا بر نقل طبری، زبیر نیز به اصرار عبدالله ، کفاره قسم خود را با آزاد کردن بنده ای داد و آماده جنگ شد.[۶۹]



عاقبت طلحه و زبیر و عایشه



هنگامی که سپاه جمل می گریخت ، مروان بن حکم تیری به پای طلحه زد و او را زخمی کرد. طلحه را به خانه ای در بصره منتقل کردند و او در آنجا، به علت خون ریزی ، درگذشت . گفته اند که مروان به ابان ، پسر عثمان ، گفت که یکی از کشندگان پدرت را از میان برداشتم .[۷۰]



جنگ های دوران امام علی(ع) | سپاه مقابل | تاریخ وقوع
---|---|---
جنگ جمل | سپاه طلحه و زبیر | ۱۵ جمادی الثانی ۳۶ق
جنگ صفین | سپاه معاویه | صفر ۳۷ق
جنگ نهروان | سپاه خوارج | صفر ۳۸ق



بنابر برخی منابع ، زبیر نیز، پشیمان از کار خویش ، قبل از جنگ از میان اصحاب جمل بیرون رفت .[۷۱] از روایتی دیگر برمی آید که پس از شکست سپاه جمل ، زبیر از معرکه گریخت و به مدینه رفت.[۷۲] به هر روی ، هنگامی که زبیر میدان را ترک کرد، عمرو بن جرموز، با چند تن از یارانش ، به تعقیب او پرداخت و در جایی به نام وادی السباع او را غافل گیرانه کشت .[۷۳] امام از این واقعه و کشته شدن زبیر اظهار ناخشنودی کرد و چون شمشیر وی را دید، با یادآوری دلیری های زبیر در جنگ های صدر اسلام ، فرمود این شمشیر بارها اندوه را از چهره رسول خدا (ص) زدود.[۷۴]



پس از جنگ ، عایشه را از هودج بیرون آوردند و برای او خیمه ای برپا کردند. علی(ع) او را به سبب جنگ افروزی سرزنش کرد. سپس به برادر وی ، محمد بن ابی بکر، فرمود تا او را به بصره برد. عایشه چند روز آن جا ماند تا بعدا روانه مدینه شود، اما چون مهلت پایان یافت و او در رفتن تعلل ورزید، امام (ع)، عبدالله بن عباس را پیش وی فرستاد و به او هشدار داد. آنگاه وی را همراه با سی مرد و بیست زنی که لباس مردانه پوشیده بودند، به همراه محمد (یا عبدالرحمن ) بن ابی بکر، با احترام و مشایعت ، به مدینه روانه کرد.[۷۵]



بعدها عایشه هرگاه روز جمل را به یاد می آورد، آرزو می کرد که ای کاش قبل از آن مرده بود و در آن حادثه حضور نمی یافت . وی هنگامی که آیه «و قرن فی بیوتکن»[۷۶] را می خواند، چندان می گریست که روبندش خیس می شد.[۷۷]



در مسیر بصره، عایشه در بین راه به هرجا می رسید نام آنجا را می پرسید تا اینکه به آب های حوأب رسیدند و سگ های آنجا واق واق کردند. وقتی از نام آنجا اطلاع پیدا کرد قصد جدایی از سپاه و مراجعت به مکه را داشت[۷۸] زیرا پیامبر(ص) گفته بود: «روزی را می بینم که سگ های حوأب به یکی از شما زنان واق واق می کنند، حمیرا (عایشه) مبادا تو باشی».[۷۹] عبدالله بن زبیر پنجاه نفر را جمع کرده و قسم خوردند که این جا حوأب نیست[۸۰] و عایشه را از تصمیمش منصرف کردند. این گزارش در بسیاری از منابع اهل سنت آمده[۸۱] و برخی نیز آن را صحیح دانسته اند.[۸۲]



پیشینه و دلایل بروز جنگ



پیمان شکنی طلحه و زبیر



امام علی(ع) در ذیحجه سال ۳۵ هجری قمری، در پی اصرار و اتفاق نظر مردم از جمله مهاجران و انصار؛ زمام خلافت را به دست گرفت . طلحه و زبیر که نخست چشم به خلافت دوخته بودند، وقتی موفق نشدند و خلافت به امام علی (ع) رسید، انتظار داشتند به فرمانروایی ولایات برسند.[۸۳]



طلحه و زبیر از امام علی(ع) خواستند که امارت کوفه و بصره را به آنان دهد،[۸۴] ولی امام (ع) رضایت دادن به ولایت طلحه و زبیر بر کوفه و بصره را همانند رضایت دادن به معاویه در شام دانست و با این خواسته آنان مخالفت کرد.[۸۵]



چهار ماه پس از به خلافت رسیدن علی (ع)، طلحه و زبیر که دریافتند با خلافت امام علی (ع)، مردم از ایشان روی گردان شده اند و دیگر جایی در مدینه ندارند، از امام اجازه خواستند که برای انجام عمره به مکه روند.[۸۶] با این حال ، امام فرمود که آنان به عمره نمی روند، بلکه قصد نیرنگ دارند.[۸۷]



طلحه و زبیر، برای توجیه پیمان شکنی خویش ، مدعی شدند که از ترس و با اکراه بیعت کرده اند و لذا تعهدی در فرمان برداری از امیرمؤمنان (ع) ندارند.[۸۸] به باور علامه طباطبایی، طلحه و زبیر، به تحریک معاویه دست به برپایی جنگ جمل زدند[۸۹] و طلحه و زبیر و یعلی بن منبه، با دستور سری معاویه در مکه جمع شده و مردم را علیه امام علی تحریک کردند.[۹۰] بنا بر گزارش ابن أبی الحدید، پس از آن که علی (ع) برای معاویه نامه نوشت و از او درخواست بیعت کرد، معاویه نامه ای به زبیر نوشت که در آن آمده بود: « …همانا از مردم شام برای تو بیعت گرفتم، آنان دعوت مرا پذیرفتند و گروه گروه جمع شدند، پس کوفه و بصره را دریاب، مبادا پسر ابوطالب بر تو پیشی گیرد، چراکه مهم تر از این دو شهر وجود ندارد، پس از تو برای طلحه بیعت گرفتم، خون خواهی عثمان را آشکار کنید و مردم را به سوی آن بخوانید.»[۹۱]



هم پیمانی با عایشه



طلحه و زبیر، برای پیش برد مقاصد خود، از عایشه، که پیش از قتل عثمان برای عمره به مکه رفته بود، درخواست کردند که به خون خواهی عثمان و انتقام از کشندگان وی ، که اکنون از یاران نزدیک علی و سرداران او شده اند، با آنان همراه شود. پس از مدتی ، سرانجام ، عایشه خواست آنان را پذیرفت .[۹۲]
امیرالمؤمنین(ع) در خطبه ۱۷۱ نهج البلاغه به این نکته این گونه اشاره کرده است: «به سوی جنگ بیرون شدند در حالی که حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله را همچون کنیزی که برای فروش می برند به دنبال خود کشاندند».[۹۳]



زبیر پسر عمه پیامبر(ص) و امام علی (ع) و شوهر خواهر عایشه بود. پسرش ، عبدالله، نقش عمده ای در همراه ساختن عایشه با طلحه و زبیر و برافروختن آتش جنگ ایفا کرد.[۹۴] عایشه نیز از علی (ع) کینه داشت [۹۵] و همین امر نیز در پیوستن او به طلحه و زبیر مؤثر افتاد.



بدین ترتیب ، طلحه و زبیر و دیگر جدایی طلبان که می دانستند کارشان بدون عایشه همسر رسول خدا(ص)، که مورد توجه مردم بود به نتیجه نمی رسد با کسب موافقت عایشه سپاهی فراهم ساختند.[۹۶]



عبدالله بن عامر بن کریز و یعلی بن امیه نیز با اموال و شترهای بسیار (بنابر بعضی اخبار، با ۶۰۰ شتر و ششصد هزار درهم یا دینار) از یمن به آنان پیوستند و همه در خانه عایشه گرد آمدند.[نیازمند منبع]



سخنان طلحه و زبیر و عایشه در بصره



به خواست عایشه، عبدالله بن عامر با نامه ای از او به سران بصره ، مخفیانه وارد شهر شد و عایشه با همراهانش تا حفیر یا حفر ابی موسی پیش رفت .[۹۷] چون خبر به مردم بصره رسید، عثمان بن حنیف (فرماندار علی (ع) در بصرهعمران بن حصین و ابوالاسود دؤلی را نزد عایشه فرستاد تا سبب آمدن وی و مخالفت او را بپرسند.[۹۸] فرستادگان عثمان بن حنیف، در محلی به نام حفر ابوموسی به عایشه رسیدند.[۹۹]



عایشه گفت : اوباش (غوغاء) به حرم پیامبر(ص) حمله کردند و پیشوای مسلمانان (عثمان) را به ستم کشتند و اموال محترم را غارت کردند و حرمت شهر حرام و ماه حرام را شکستند. من آمده ام تا مسلمانان را از کار آنان آگاه سازم و آنچه را که برای اصلاح این وضع باید انجام داد، بگویم .[۱۰۰]



آن دو به عایشه یادآوری کردند که به امر خدا و همچون دیگر همسران رسول (ص)، باید در خانه ات بمانی .[۱۰۱] طلحه و زبیر نیز گفتند که به خون خواهی عثمان آمده اند و بیعت آنان از روی اکراه بوده است .[۱۰۲]



عایشه در مکه هم برای مردم سخنرانی کرده و گفته بود: «ای گروه مسلمانان؛ همانا عثمان مظلوم کشته شد». و سپس مردم را علیه علی (ع) و جنگ با ایشان، تحریک کرد.[۱۰۳]



پس از آنکه سپاه عایشه و طلحه و زبیر وارد بصره شدند، در مکانی به نام مربد توقف کردند.[۱۰۴] مردم بصره همراه با عثمان بن حنیف هم در مربد تجمع کردند.[۱۰۵] طلحه در خطبه ای که در بین مردم بصره اایراد کرد، قصد خود را از جنگ با امام علی، تلاش برای اصلاح امت پیامبر(ص) و ترویج اطاعت خدا بیان کرد.[۱۰۶]



طلحه با تمجید فراوان از عثمان،[۱۰۷] او را خلیفه مظلوم خواند و سپس خود و یارانش را در پی خون خواهی عثمان معرفی کرد.[۱۰۸] زبیر هم سخنانی مشابه بر زبان راند و سپس جمعی از مردم به موافقت با آنان برخاستند و برخی دیگر سخنان طلحه و زبیر را دروغ خواندند و یادآوری کردند که این دو بیشترین مخالفت را با عثمان داشته اند.[۱۰۹]



پس از طلحه و زبیر، عایشه در حالی که درون کجاوه، بر شتر خود سوار بود و با صدایی بلند سخن می گفت، عثمان را خلیفه مظلومی خواند که پس از آنکه از گناهانش توبه کرده، به ظلم کشته شده است.[۱۱۰] عایشه، خواسته خود را کشتن قاتلان عثمان دانست.[۱۱۱] پس از سخنان عایشه، برخی از مردم او را تصدیق کرده و برخی دیگر او را دروغگو خواندند.[۱۱۲] این اختلاف باعث درگیری و زد و خورد شد.[۱۱۳] این درگیری به جنگ بین دو گروه انجامید و کشته ها و زخمی هایی در پی داشت.[۱۱۴] سپس دو طرف توافق کردند که دار الاماره، بیت المال و مسجد بصره، تا ورود امام علی(ع)، در اختیار عثمان بن حنیف باشد و طلحه و زبیر و یاران آن دو آزاد باشند.[۱۱۵]



نظرات امام علی(ع) درباره آغازکنندگان جنگ



نخستین امام شیعیان
علی بن ابی طالب (ع)






حرم امام علی1.jpg






زندگی
یوم الدارشعب ابی طالبلیلة المبیتواقعه غدیرسال شمار زندگی






میراث
نهج البلاغهغرر الحکمخطبه شقشقیهخطبه بی الفخطبه بی نقطهحرم






فضائل
آیه ولایتآیه اهل الذکرآیه شراءآیه اولی الامرآیه تطهیرآیه مباهلهآیه مودتآیه صادقین-حدیث مدینه العلمحدیث رایتحدیث سفینهحدیث کساءخطبه غدیرحدیث منزلتحدیث یوم الدارحدیث ولایتسدالابوابحدیث وصایتصالح المؤمنینحدیث تهنیتماجرای کسر اصنام






اصحاب
عمار بن یاسرمالک اشترابوذر غفاریعبیدالله بن ابی رافعحجر بن عدیدیگران





با توجه به سخنان امام علی، می توان دو دلیل را برای آتش افروزی مخالفان ذکر کرد:
دلیل اول: قدرت طلبی طلحه و زبیر
آن حضرت در خطبه ۱۴۸ نهج البلاغه چنین می فرماید: هریک از دو تن [=طلحه و زبیر] کار[=خلافت] را برای خود امید می دارد، دیده بدان دوخته و رفیقش را به حساب نمی آرد.
دلیل دوم: کینه توزی
این نکته قابل انکار نیست که کینه هایی نسبت به علی(ع) وجود داشته است؛ امیرالمؤمنین(ع) سابقه این امر را در مواردی برمی شمارد، از جمله اینکه:



۱- چون پیامبر(ص) مرا بر پدر عایشه برتری داده بود.
۲- چون پیامبر(ص) مرا برای اخوت با خویش اختصاص داد.
۳- چون خداوند دستور داد که همه دربهای منتهی به مسجد بسته شود حتی درب خانه پدر عایشه، اما درب خانه من بسته نشد. (ماجرای سد الابواب)
۴- چون در روز خیبر پیامبر اکرم (ص) بعد از ناکامی دیگران، پرچم را به من دادند و من نیز پیروز شدم و این امر موجب غمگین شدن آنان گردید و….[۱۱۶]



علاوه بر این، طلحه و زبیر امیدوار بودند که علی(ع) در امور با آن ها مشورت نماید؛ چراکه این دو خود را با علی(ع) در رتبه و مقام مساوی می دانستند، آن ها امیدوار بودند که با مرگ عثمان، بخشی از حکومت را به دست گیرند، ولی هیچ کدام از این امور تحقق نیافت و این سبب شد که دشمنی قبلی این دو با امیرالمؤمنین (ع) آشکار گردد.[نیازمند منبع]



از زبیر نیز چنین نقل شده است: «خون خواهی عثمان را رها نخواهم کرد. به خدا سوگند؛ با اجبار با علی (ع) بیعت کرده ام».[۱۱۷]



امام علی(ع) در واکنش به این ادعا، خود طلحه و زبیر را قاتلان اصلی عثمان معرفی کرد[۱۱۸] و فرمود: این خون خواهی برای آن است که کسی علیه خود آنان ادعایی نکند.[۱۱۹]



سران سپاه جمل؛ خون خواهی عثمان را تنها بهانه ای برای ابراز مخالفت خود با علی (ع) مطرح کرده بودند؛ چراکه عایشه با عثمان چندان رابطۀ حسنه ای نداشته است. نقل شده است که عایشه پیراهن رسول خدا(ص) را نزد عثمان می برد و به او می گوید: هنوز رطوبت کفن رسول خدا(ص) خشک نشده که تو چنین، احکام او را تحریف می کنی.[۱۲۰] حتی جمله معروف: «اقتلوا نعثلا فقد کفر؛ نعثل (عثمان) را بکشید که او کافر شده». در منابع اهل سنت از عایشه نقل شده است:



«هنگام محاصره عثمان، عایشه به مکه مسافرت کرد و در زمان برگشت از مکه به سمت مدینه؛ مردی به نام عبید بن ابی سلمه (که از اقوام مادری اش بود) را دید. عایشه به او گفت: چه خبر داری؟ گفت: عثمان کشته شد و مردم هشت روز [بدون خلیفه] ماندند. عایشه پرسید: بعد از آن چه شد؟ گفت: مردم به اتفاق با علی بیعت کردند …. سپس عایشه گفت: مرا به مکه برگردانید. او را به مکه بردند در حالی که می گفت به خدا عثمان مظلوم کشته شده است. به خدا من به خون خواهی او قیام خواهم کرد. آن مرد گفت: چرا و برای چه؟ به خدا سوگند نخستین کسی که با عثمان مخالفت و ستیز کرد تو بودی. تو همیشه می گفتی: اقتلوا نعثلا فقد کفر؛ نعثل (عثمان) را بکشید که او کافر شده. گفت: مردم از او توبه خواستند و او توبه کرد و بعد از توبه او را کشتند. من گفتم و آنها گفتند و گفته آخر من بهتر از اول است».[۱۲۱] بنابراین، عایشه چنین جمله ای گفته بود و از دعوت کنندگان به قتل عثمان بود و بر انتساب این جمله به خود هیچ انکاری نداشت.



دیدگاه مذاهب و جریان های فکری اسلامی



برخی از علمای معتزله معتقدند که عایشه و یارانش قصد امر به معروف و نهی از منکر داشته اند.[۱۲۲]



در عین حال، ابن ابی الحدید معتزلی درباره برپاکنندگان جنگ جمل می گوید: همه این ها از نظر یاران معتزلی ما، نابودند به جزعایشه و طلحه و زبیر؛ زیرا این سه توبه کردند و بدون توبه، حکم این ها نیز بخاطر اصرارشان بر بغی، دوزخ است.[۱۲۳]



پانویس



۱.





۱- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۹.



منابع





پیوند به بیرون




گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «جنگ جمل» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.